صفدری از داستانهای کارگری به روایتهای انتزاعی رسید
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۹۸۱۶۲
به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه بزرگداشت محمدرضا صفدری روز پنجشنبه ۳ بهمن با حضور علاقهمندان به ادبیات داستانی، با همکاری انتشارات ققنوس و مجله بخارا، با حضور حسن میرعابدینی، ناتاشا امیری، خلیل درمنکی، زهره حسینزادگان و صفدری در کافه کتاب ققنوس برگزار شد.
زهره حسینزادگان در اینمراسم گفت: چهلسال پیش احمد شاملو توانایی و استعداد صفدری جوان را شناخت و با چاپ داستانهای او در کتاب جمعه او را به جامعه ادبی ایران معرفی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن میرعابدینی نیز در ایننشست با بیان مقدمهای درباره تاریخ داستاننویسی ایران و محمدعلی جمالزاده و نقش او در ادبیات فارسی، درباره محمدرضا صفدری، آثارش و نقش او در ادبیات معاصر ایران صحبت کرد.
اینمنتقد گفت: اولینداستان صفدری در کتاب جمعه چاپ میشود و خود شاملو هم بر آن مقدمهای مینویسد. صفدری جزو آن معدود داستانکوتاهنویسان پس از انقلاب است که با آثارشان مخاطب را به تفکر و تأمل واداشتهاند. صفدری هرگز در این سالها خود را تکرار نکرده است. او در آثارش به سراغ مناطق پرت و دورافتاده و شاید نه مناطق نامآشنا، میرود و اینکه از راویان ناموثق مانند زنان و کودکان پریشاناحوال استفاده میکند، شگرد داستاننویسی اوست و در واقع در اینجا به قطعیتستیزی روایی در آثار او اشاره میکند و میپردازد.
وی گفت: صفدری در داستانهایش بهجای توصیف احساسات و عواطف دست به کار مهمتری میزند و آن برانگیختن احساسات و عواطف در خواننده است. صفدری موفق شده عنصر جادو و وهم و خیال را که در باورها و افسانههای جنوب ایران وجود دارد به عنصر زیباییشناختی تبدیل کند و به مدد شگردهای داستاننویسی مدرن فضای بومی داستانهایش را جهانی سازد.
سخنرانی بعدی این نشست خلیل درمنکی بود که از منظر جامعهشناختی آثار محمدرضا صفدری را تحلیل کرد و گفت: ایننویسنده از داستانهای کارگری سبک مارکسیستی به داستانهای انتزاعی گذر کرده است. صفدری از نقد اجتماعی و وضعیت پسااستعماری راهی به وضعیت فلسفی پیدا کرده است. او آنجا که داستانها را با اسطورهها و افسانهها آمیخته میکند، پا در راه جستوجوی تاریخی میگذارد و به پرسشهای متافیزیکی درباره تاریخ و انباشت تاریخی و مفهوم ملیت و ارزشهای آن میپردازد.
ناتاشا امیری، آخرین سخنران این نشست، بود که آثار صفدری را از منظر روایت به سه دسته تقسیم کرد و گفت: دسته اول، روایت سرراست و متعارف، دسته دوم، روایتی که زیر بار زبان و تکنیک گم شده است و دسته سوم روایتی است که امیری آن را ضد روایت نام گذاری کرد. دسته سوم بهطور خاص و در حد اعلایش در رمان «من ببر نیستم...» تجلی پیدا میکند. در این داستان رخدادها قرار نیست به جایی برسند و اصولاً فرجامی ندارند و از سویی این نظرش را به دیگر داستانهای اینچنینی تعمیم میدهد و میگوید در این نوع داستانها هر واژه خود دربردارنده بازیها و پیچشهای روایی است.
وی در پایان، وجه اشتراک داستانهای صفدری را انگارهها و ایماژهای خاصی دانست که در باورها و افسانههای کهن ریشه دارند و در ترکیببندی سنجیدهای قرار گرفتهاند.
کد خبر 4838498 محمد آسیابانیمنبع: مهر
کلیدواژه: محمدرضا صفدری انتشارات ققنوس مراسم بزرگداشت داستان نویس ادبیات ایران حسن میرعابدینی کتاب و کتابخوانی گردشگری رایزنی فرهنگی ترجمه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ادبیات میراث فرهنگی خانه کتاب بازار نشر ادبیات کودک و نوجوان سردار سلیمانی ادبیات جهان جایزه کتاب سال کتاب سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۹۸۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان عجیب تعویض پیراهن موسیالا با مسی
به گزارش "ورزش سه"، جمال موسیالا از امیدهای بایرن در بازی حساس مقابل رئال در نیمه نهایی لیگ قهرمانان است. مهاجم جوان که زمانی در زیر 17 ساله های انگلیس با جود بلینگام هم تیمی بود، مشتاق این بازی است. او در 36 بازی این فصل توانسته 12 گل بزند و هفت پاس گل دهد. جمال در یورو 2024 نیز مهاجم برجسته تیم ملی آلمان خواهد بود.
بازی با رئال بهانه خوبی برای مارکا شد تا با موسیالا مصاحبه ای ترتیب بدهد. چندین سوال مارکا از موسیالا در مورد مسی بود. جمال بارها گفته است که از مسی الگو می گیرد و از کودکی بازی های بارسا را تعقیب می کرد.
حالا شما شماره 10 تیم ملی آلمان هستی. شیفتگی تو به این عدد از چه زمانی شروع شد؟
از زمانی که جوان بودم به همه نامهای بزرگی که این شماره را میپوشیدند توجه میکردم و 10 همیشه شماره مورد علاقه من بود. من با تماشای بازی های رونالدینیو، نیمار و مسی بزرگ شدم. همه آنها 10 پوشیدند و برای من همیشه یک رویا بود که روزی آن شماره را بپوشم.
وقتی جوان بودی، بازیکن مورد علاقه تو چه کسی بود؟
بدون شک مسی و رونالدینیو. ده ها و ده ها ویدیو از آنها دیده ام. من همچنین وقتی خیلی کوچک بودم پیراهن زیدان را داشتم، شماره 10 تیم ملی فرانسه.
اما الگوی مطلق تو مسی بود، درست است؟
بله، من او را بسیار تحسین می کنم و همیشه من را مجذوب خود کرده است. من با تماشای بازی های لئو و نیمار بزرگ شدم. آنها مورد علاقهام بودند زیرا من را بسیار سرگرم می کردند و از بازی هایشان لذت می بردم. گلزنی ها و حرکات انفرادی تماشایی مسی و نیمار من را بهت زده می کرد و سعی می کردم از آنها تقلید کنم. من همیشه طرفدار آنها بودم.
حتی وقتی کوچک بودی، پیراهن شماره 19 را که مسی مدتی در تیم ملی آرژانتین می پوشید، برایت خریدند. درست است؟
بله و من بسیار خوشحال بودم. وقتی کوچک بودم آن پیراهن را به دلیل عشقم به مسی می پوشیدم. من همیشه از شیوه بازی او الهام می گرفتم و به کارهایی که انجام می داد نگاه می کردم تا بتوانم از او تقلید کنم و در نتیجه بتوانم بازیکن سطح بالایی شوم.
مسی 10 لالیگا به علاوه دو لیگ یک فرانسه و چهار لیگ قهرمانان اروپا را برد. تو در حال حاضر چهار بوندسلیگا و یک لیگ قهرمانان اروپا را تنها در سن 21 سالگی برده ای. آیا می توانی تصور کنی که به رکورد مسی برسی؟
نمی دانم، فکر نمی کنم اصلا بتوانم خودم را با مسی مقایسه کنم و این تقریباً یک مأموریت غیرممکن است. من فکر می کنم مقایسه خودم با لئو یا هر بازیکن دیگری بیهوده است. من سال به سال فوتبالم را پیش می برم و به کارم ادامه می دهم تا بهتر و بهتر باشم و عناوین مهمی را برای تیمم کسب کنم.
در مورد تعویض پیراهن عجیبی که با مسی در بازی پی اس جی و بایرن در فصل 23-2022 داشتی به من بگو:
در همان بازی رفت، آلفونسو دیویس از لئو پیراهنش را خواست و من از نیمار آن را خواستم و او نیز پیراهنش را به من داد. سپس در بازی برگشت از لئو درخواست پیراهن کردم و او به من گفت که در رختکن آن را عوض می کنیم. اما بعد از جشن پیروزی با هواداران دیر به رختکن رسیدم و دیگر نمی خواستم به رختکن آنها بروم تا مزاحمتی ایجاد نکنم، پس دیگر از مسی نپرسیدم. داستان همین بود (با خنده).