Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آنا»
2024-04-30@18:43:20 GMT

شاه، بزرگ‌ترین مفسد اقتصادی تاریخ ایران است

تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۲۲۴۲۹

شاه، بزرگ‌ترین مفسد اقتصادی تاریخ ایران است

درحالی وارد چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌شویم که همواره رسانه‌های معاند که از رژیم پهلوی ارتزاق می‌کنند عملکرد چند مدیر خاطی در جمهوری اسلامی ایران را مورد نقد قرار داده و آن را به کل نظام اسلامی تعمیم می‌دهند در صورتی‌که بررسی تاریخی صورت گرفته نشان می‌دهد رژیم پهلوی بزرگ‌ترین مفسد اقتصادی در طول تاریخ ایران است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی خبرگزاری آنا این روزها رسانه های معاند وابسته به رژیم پهلوی عملکرد چند مدیر اقتصادی کشور را که در دادگاه های اقتصادی مشغول جواب پس دادن هستند را منتشر می کنند و اعلام می دارند انچه که شاهدش هستیم دستاورد جمهوری اسلامی ایران است.

فارغ از این که در هر نظامی به دلیل نبود شفافیت ممکن است چندین نفر  حضور داشته باشند که از این وضعیت سو استفاده کرده و اقداماتی را انجام دهند؛ اما با همت قوه قضائیه هر روز به این پرونده ها رسیدگی می شود ولی باید گفت بزرگترین اختلاس تاریخ ایران متعلق به دوران رژیم پهلوی است که هیچ دادگاه صالحه ای تاکنون به این پرونده رسیدگی نکرده است.

براساس آمار و اطلاعاتی که رسانه های بین المللی از میزان دارایی هایی که دیکتاتور های فراری از کشورشان خارج کرده اند، منتشر کردند نشان می دهد محمدرضا پهلوی  ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده که ۲۰ میلیارد دلار آن از سوی دولت آمریکا مسدود شده است که البته باید گفت به نظر می‌رسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است. 

همچنین روزنامه‌ی «نیویورک‌تایمز» در تاریخ دهم ژانویه‌ی ۱۹۷۹، با استناد به گفته‌ی منابع بانکی جهانی نوشت که مبلغی بین دو تا چهار میلیارد دلار تنها در طول این دو سال آخر (۱۳۵۶ و ۱۳۵۷) از سوی خانواده‌ی سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است.

اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا در دورهٔ محمدرضا شاه پهلوی نیز نوشته است: «دادستان تهران در زمان شریف امامی، فهرست دقیقی از افرادی که پول‌هایی را که به‌ شکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست، شخص اعلی‌حضرت تا آن زمان ۳۱ میلیارد دلار از کشور خارج کرده بود.»

اگر در یک محاسبه ساده ۳۵ میلیارد دلار رقم دزدی اولیه را با قیمت دلار امروزی محاسبه کنیم، مبلغ هنگفتی می‌شود که با محاسبه ۴۰ سال تورم آمریکا و سود‌های حاصل از آن سر به فلک می‌کشد.

رضاخان در سال‌های سلطنت نزدیک به ۷ هزار دهکده و مناطق وسیعی از اراضی ایران را به املاک شخصی خود اضافه کرد. جواهرات سلطنتی نیز به این لیست اضافه می‌شود. در مقاله‌ای پیرامون جواهرات سلطنتی آمده‌است: مهم‌ترین رویدادی که در دوره پهلوی اول، جواهرات سلطنتی را خبرساز کرد، وقایع مربوط به سقوط رضا شاه و شایعاتی بود که دربارهٔ جواهرات سلطنتی رواج پیدا کرد؛ خبر‌هایی که همانند زمان خروج احمدشاه از ایران در کشور در افواه جاری بود و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده بود.

این اخبار به سرعت به صحن علنی مجلس پهلوی نیز کشیده شد. نخستین واکنش رسمی نمایندگان به این اخبار، سؤالی بود که توسط شکرالله صفوی (مدیر روزنامه کوشش) به رئیس مجلس داده شد و مقرر شد دولت در عرض ۱۰ روز به آن پاسخ دهد. موضوع به وزارت دارایی ارجاع شد و قرار شد نخست‌وزیر به همراه وزیر دارایی در صحن علنی به مجلس پاسخ دهند.

واکنش رضا شاه به این حق قانونی نمایندگان مناسب نبود. گلشاییان، وزیر دارایی، خاطره برخورد رضا شاه را نسبت به سؤال نماینده مجلس دربارهٔ جواهرات اینگونه می‌نویسد: «شاه گفت: به مجلس چه مربوط؛ این… فضولی کرده، نباید اعتنا کرد».

نویسنده مقاله «معمای جواهرات سلطنتی پس از سقوط پهلوی اول» در آغاز یادداشت خود می‌نویسد: «مجموعه جواهرات ملی ایران که در دوره تاریخی مورد بررسی، تحت عنوان جواهرات سلطنتی از آن یاد می‌شود، یکی از گرانبهاترین مجموعه‌های تاریخی جواهرات است که در طول چندین قرن، جمع‌آوری شده‌است.

بویژه از دوره صفویه اطلاعات روشن‌تری از مجموعه جواهرات سلطنتی وجود دارد. بعد از فراز و نشیب‌های بسیار با به‌وجود آمدن سلسله قاجار، بویژه در دوره فتحعلی‌شاه، مجموعه شکل تازه‌ای یافت. همراه با تحولات تاریخی ایران، این مجموعه نیز تحت تأثیر قرار گرفت و با به وقوع پیوستن انقلاب مشروطه، همان گونه که بر اساس قانون اساسی مشروطه، سلطنت از جانب ملت به شاه تفویض می‌شد، جواهرات سلطنتی هم به صورت دارایی‌های مقام سلطنت (نه شخص سلطنت) و ملت درآمد».

* ۳۸۴ چمدانی که از ایران خارج شد

در هنگام خروج محمدرضا و فرح پهلوی از ایران، بخش اعظمی از همین جواهرات سلطنتی توسط چمدان‌های متعدد در کنار مبالغ هنگفتی ارز از کشور خارج شد: «رئیس کل تشریفات دربار آغاز عملیات خروج شاه و همراهان را ۲۴ دی‌ماه ۵۷ اعلام کرد.

او دستور داد برچسب‌های شناسایی چمدان‌ها، بسته‌ها و صندوق‌های شاه که منقش به آرم دربار و سلطنتی بود به درون کاخ نیاوران آورده شود تا تشریفات لازم و آخرین شناسایی دربارهٔ آن‌ها صورت بگیرد. برچسب‌های اختصاصی دربار اینک آماده شده بود تا به چمدان‌ها و صندوق‌ها الصاق شود. دستور پر کردن و بستن چمدان‌ها و صندوق‌ها در روز ۲۳ دی‌ماه ۱۳۵۷ با تأیید شاه و به دستور فرح صادر شد. فرح دستور داد ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق بسته شود. یک تیم از افراد مورد تأیید فرح جمع‌آوری و بسته‌بندی همه‌گونه عتیقه، جواهرات و الماس‌های گرانبها، ساعت‌های تمام‌طلا و تاج و نیم‌تاج‌های تمام زمرد را بر عهده داشتند. این گنجینه از جواهرات و عتیقه‌جات در مکان‌های امن کاخ نیاوران نگهداری می‌شد. فرح بر همه بسته‌بندی‌ها نظارت کامل داشت. فرح دستور داد ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق بسته شود.

یک تیم از افراد مورد تأیید فرح جمع‌آوری و بسته‌بندی همه‌گونه عتیقه، جواهرات و الماس‌های گرانبها، ساعت‌های تمام‌طلا و تاج و نیم‌تاج‌های تمام زمرد را بر عهده داشتند. این گنجینه از جواهرات و عتیقه‌جات در مکان‌های امن کاخ نیاوران نگهداری می‌شد. فرح بر همه بسته‌بندی‌ها نظارت کامل داشت. بسته‌بندی و جمع‌آوری دلار‌های آمریکایی که از ماه‌ها قبل نقداً جمع شده بود توسط بخش مالی دربار انجام شد. تاج شاهنشاهی با ۳۳۸۰ قطعه الماس و ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ حبه مروارید و با وزن ۲ کیلو و ۸۰ گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با ۱۶۴۶ قطعه الماس و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش ده‌ها میلیون دلار به عنوان بخش اندکی از جواهرات ربوده شده سلطنتی هستند.

بسته‌بندی این گنجینه‌ها سرعتی خاص می‌طلبید که باید درون چمدان‌ها و صندوق‌ها جای داده می‌شد. در جریان این بسته‌بندی‌ها بسیاری از جواهرات توسط اعضای تیم بسته‌بندی دزدیده شد و هرگز ردپایی از آن‌ها به‌دست نیامد…».

این موارد در خاطرات خودنوشت اهالی دربار یا گفت‌وگو‌های متعدد وابستگان رژیم سابق که تبدیل به کتاب شده، مورد تأکید قرار گرفته‌است. با این همه، چندسال پیش فرح پهلوی، در گفت‌وگویی با تلویزیون من و تو (که همین اواخر چالش شفافیت منابع مالی‌اش از سوی مخاطبان شبکه‌های اجتماعی مورد سؤال قرار گرفته بود)، اعلام کرد: اموال شاه هنگام فرار از ایران تنها ۶۲ میلیون دلار بوده‌است!

*غارت ۱۳ میلیارد دلاری توسط نزدیکان شاه

بخش مهمی از ثروت ملی ایرانیان، توسط ارز و به وسیله نزدیکان شاه از ایران خارج شد. تنها مقامات دولتی ۱۳ میلیارد دلار ارز طی ۲ ماه خارج کردند و شاه و اطرافیانش با بردن ۳۸۴ چمدان بزرگ از طلا و جواهرات سلطنتی و ثروت‌های دیگری که قبل از این به صورت ارز از کشور خارج شده بود، مسلماً مبلغی بیش از این به تاراج برده‌اند.

در فهرست بانک مرکزی نام ۱۷۸ نفر از مقامات دولتی گنجانده شده بود. دربارهٔ دارایی‌های ملی که شاه و خانواده‌اش از سال‌ها قبل از انقلاب بویژه در ماه‌های آخر رژیم از ایران خارج کرده‌اند، اردشیر زاهدی از محرمان دربار پهلوی، چنین نوشته‌است: «دادستان تهران در زمان شریف امامی فهرست دقیقی از افرادی که پول‌هایی را به شکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست شخص اعلی‌حضرت به خروج ۳۱ میلیارد دلار از کشور متهم شده بود».

اردشیر زاهدی (داماد محمدرضا پهلوی) تنها مقام رسمی رژیم بود که در زمان بیماری محمدرضا شاه در دوره آوارگی با او بود و برای اقامت پهلوی دوم در آمریکا خیلی تلاش کرد. بر اساس اسناد و مدارک موجود، در بحبوحه انقلاب و در حالی که بسیاری از ادارات در اعتصاب به سر می‌بردند، کارکنان بانک مرکزی، پانزدهم آذرماه ۵۷، صورت کسانی را که طی ۲ ماه شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز از مملکت خارج کرده بودند منتشر کردند. بر اساس اسناد و مدارک موجود، در بحبوحه انقلاب و در حالی که بسیاری از ادارات در اعتصاب به سر می‌بردند، کارکنان بانک مرکزی، پانزدهم آذرماه ۵۷، صورت کسانی را که طی ۲ ماه شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز از مملکت خارج کرده بودند منتشر کردند.

در این لیست بیان شده بود که کدامیک از مقامات دولتی و حکومتی حدود ۱۳ میلیارد دلار از ثروت‌های خود را به صورت ارز از کشور خارج کرده بودند. جمع مبلغ حواله شده بالغ بر ۱۳ میلیارد دلار اعلام شد. این افراد، چون وضعیت انقلاب و امکان سقوط نظام شاهنشاهی را دیدند اقدام به خارج کردن اموال خود از کشور کردند.

بر اساس جمع‌بندی برخی گزارش‌ها دربارهٔ همه دزدی‌ها و اموال به سرقت رفته توسط این خاندان می‌توان این رقم را تا ۱۰۰ میلیارد دلار هم برآورد کرد. قرار بود طبق خواسته شاه، ثروتش به نسبت زیر تقسیم شود: ۲۰ درصد به فرح دیبا، ۲۰ درصد به پسر بزرگش رضا، ۱۵ درصد به فرحناز، ۱۵ درصد به لیلا، ۲۰ درصد به علیرضا پسر دیگر شاه، ۸ درصد به شهناز و ۲ درصد به نوه‌اش مهناز زاهدی. ارزش ثروت تقسیم شده شاه از ۱۲۰ میلیون دلار طبق گفته بعضی وابستگان به خانواده پهلوی تا ۱۰۰ میلیارد دلار طبق برآورد‌های نیمه‌رسمی متغیر است. عباس میلانی که به این خاندان نزدیک است، رقمی نزدیک به یک میلیارد دلار را نزدیک‌تر به واقعیت می‌داند.

* غارت در پوشش بنیاد پهلوی

اموالی که خاندان پهلوی چه پهلوی‌های پدر و پسر و چه خواهران و برادران و فامیل از بیت‌المال ملت غارت کردند و مستغلات و دارایی‌های آن‌ها فهرستی بسیار طولانی است. شاه در سال ۱۳۳۷ شمسی «بنیاد پهلوی» را تأسیس کرد (ساختمان بنیاد پهلوی در آونو پنجم در خیابان پنجاه‌ودوم نیویورک قرار دارد که ارزش دفتری آن در سال ۱۳۵۴، ۵/۱۴ میلیون دلار بوده‌است) و بخشی از مایملک خود اعم از میهمانخانه‌ها، سهام کارخانه‌ها، شرکت‌ها و بانک‌ها را در اختیار این بنیاد قرار داد.

این بنیاد جایگزین «سازمان املاک و مستغلات پهلوی» شد و در مهر ۱۳۴۰، شاه برای سرپوش گذاشتن بر اموال نامشروع خود فرمان وقف دارایی بنیاد پهلوی به امور خیریه را صادر کرد، در صورتی که اکثر اعضای هیئت امنای آن خود شاه و دربار بودند. علاوه بر اینها، مبالغ هنگفتی از درآمد نفت به صورت اعتبارات بانکی در اختیار بنیاد پهلوی قرار می‌گرفت. در این حالت خاندان پهلوی نه‌تن‌ها اموال قبلی خود (اموال باقیمانده از رضاخان) را از دست نداد، بلکه درآمد‌های نفتی و… هم به آن اضافه شد.

اگرچه اهداف این بنیاد به ظاهر خیرخواهانه و در جهت توسعه آموزش و پرورش، اعطای بورس تحصیلی و از این قبیل مطرح می‌شد، اما خانواده پهلوی علاوه بر چپاول هدایا و وام‌های بین‌المللی که برای این بنیاد گرفته می‌شد، با داشتن ۲۰۷ مؤسسه اقتصادی از قبیل: شرکت‌های ساختمانی، معدنی، کشاورزی، بیمه، بانک و هتل‌ها و کازینو‌ها (قمارخانه‌ها) و کاباره‌ها و مراکز فساد، عملاً مخل سلامت سیستم اقتصادی کشور شدند. بانک‌ها، شرکت‌های سرمایه‌گذاری، بیمه‌ها، هتل‌ها و تعدادی از مجموعه‌های توریستی- تفریحی، کارخانجات و شرکت‌های تولیدی در اقصی نقاط کشور و خارج از مرز‌های ایران از جمله این دارایی‌ها بود. تنها در یک مورد می‌توان اشاره به سهام شاه در پروژه‌های بین‌المللی کرد؛ این بخش از درآمد‌ها آنقدر زیاد بود که برخی منابع خبر از دقیقه‌ای ۶ هزار دلار و سالانه بالغ بر ۳ میلیارد دلار سود خالص از محل سرمایه‌گذاری‌های شاه در نقاط مختلف دنیا می‌دادند.

با وقوع انقلاب، بخش مهمی از این اموال و مستغلات از دست افراد مربوط به پهلوی و دربار خارج شد، اما تکلیف اموال و املاک خارج از ایران به علت حجم زیاد آن چنان مبهم است که کمتر کسی امکان پژوهش دربارهٔ آن‌ها را دارد. البته می‌توان حدس زد این دارایی‌ها در ۴۰ سال گذشته در چه راه‌هایی و توسط چه کسانی خرج شده و هنوز خرج می‌شود، اما حجم زیاد این دارایی‌ها که محصول بیش از یک قرن حکومت پهلوی، فروش نفت و تولیدات ملی دیگر به اضافه جواهرات و دارایی‌های ملی و سلطنتی است، باعث شده برآورد آن سخت و ناممکن شود.

تنها در یک مورد می‌توان اشاره به سهام شاه در پروژه‌های بین‌المللی کرد؛ این بخش از درآمد‌ها آنقدر زیاد بود که برخی منابع خبر از دقیقه‌ای ۶ هزار دلار و سالانه بالغ بر ۳ میلیارد دلار سود خالص از محل سرمایه‌گذاری‌های شاه در نقاط مختلف دنیا می‌دادند.

آنچه باید در این گزارش به آن اشاره کرد این است که این روند خروج سرمایه مردم از کشور تاکنون سابقه دیگری نداشته است باید اعلام داشت بزرگترین مفسدان اقتصادی در طول تاریخ معاصر ایران کسانی بوده و هستند که امروز خود را به عنوان منجی مردم ایران معرفی می کنند که به نظر می رسد مسئولان قضایی کشور باید هرچه سرعتر لوایحی را اماده کنند تا از طریق مجامع بین المللی اموال متعلق به مردم ایران را از این خاندان باز پس گیرند. 

انتهای پیام/4141/

منبع: آنا

کلیدواژه: شاه مفسد اقتصادی مفسد ارز از کشور خارج خارج کرده بودند ۱۳ میلیارد دلار میلیارد دلار جواهرات سلطنتی بین المللی دارایی ها خارج کرده ایران خارج اردشیر زاهدی مقامات دولتی اسلامی ایران سرمایه گذاری خاندان پهلوی بسته بندی ها میلیون دلار تاریخ ایران منتشر کردند کاخ نیاوران بنیاد پهلوی بانک مرکزی رژیم پهلوی ۲۰ درصد درآمد ها جمع آوری طی ۲ ماه شکل ارز خارج شد بر اساس شرکت ها ی منابع رضا شاه ماه ۵۷

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۲۲۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌‌ها

  منش و رفتار دادگرانه‌اش به گونه‌ای بود که به گفته دکتر باستانی‌پاریزی تا چند سده پس از او، بانوان آبادی‌های منطقه الموت با درود فرستادن بر روان او، کارهایی مانند نخ‌ریسی را می‌آغازیدند. با دکتر مهدی علمی‌دانشور، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب که در ادیان و عرفان، گرایش ادیان ایران باستان و البته پژوهشگر تاریخ و کلام اسماعیلیه، آن رگ پنهانی را دردست گرفتیم که برآمدن حسن صباح وادامه جنبش او را برای مدت‌ها بیمه کرد.در ادامه گفته‌های این استاد ادیان و عرفان ایرانی را مرور می‌کنیم.
   
تداوم تحریف با ابزار سینما
اسماعیلیه بی‌گمان یک انحراف در روند اسلام و تشیع است و نمی‌توان به عنوان جریانی مثبت با پذیرش از آن سخن راند اما دست‌کم تا دوره‌ای هماهنگ با نیازهای فرقه، منفعت‌طلبی و آز داعیان و خلفای‌شان در حاشیه شریعت پیش می‌رفته اما در دوران معاصر از منفعت‌طلبی خود خارج شده و فراتر رفته به گونه‌ای که با منفعت دیگران همسو شده و حرکت می‌کند؛ یعنی دیگران از آنها استفاده ابزاری می‌کنند.بی‌اغراق ویرانی، جاگزینی و دگرگونی‌ها در تمام بناها، یادگارهای تاریخی و تغییرات شکلی و مرمت یا بازسازی که در شهر مقدس مکه انجام گرفته و می‌گیرد، توسط مهندسان و معماران مجموعه آقاخان است! یعنی دست‌های کننده و راه‌انداز طرح‌های وهابیت و استعمارند. مثلا رمی جمرات و تغییرات اخیرش با دست همین مجموعه آقاخان انجام شده و تقریبا تمام سازه‌ها، آثار و بناهای تاریخی اسلامی را در عربستان و به‌ویژه مکه از آن هویت و شناسنامه خارج کرده‌اند! که دیگر هیچ هویت اسلامی روشنی ندارد و همانند یک بنای معاصر یا روزآمد به نظر می‌آید.به عقیده شخصی من، اسماعیلیه امروز کاملا از شناسنامه و بافت دیروزی خود خارج است و بر اساس نظرات دیگران و به‌ویژه کشورهایی شکل عوض می‌کند که آن‌جاها مستقر شده و جریانش را ادامه می‌دهد. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه که براساس عدالت خواهی و مبارزه با ظلم زمانی با دولت‌های بزرگ دست به گریبان می‌شد، هرگز از آقاخان و مجموعه‌اش درباره فلسطین چیزی شنیده نشده یا درباره آدم‌کشی‌های اسرائیل هرگز نقد و واکنشی نشنیده و نخواهید شنید. تحریف تاریخ توسط سینما ساده و موثر است در فضایی که دیگر کتابخوانی رونقی ندارد، سینما که فضای جادویی، سحرانگیز و جذاب می‌آفریند به‌راحتی مخاطبان را جذب می‌کند و در خواب مسئولان و دست‌اندرکاران ما، تاریخ و شخصیت‌ها را به یغما برده و مصادره می‌کنند و...؟ مثلا همین سریال حشاشین هنگام پخش شبانه در رمضان در یکی از شبکه‌های تلویزیونی در مصر، فقط با دوسه ساعت فاصله زیرنویس‌هایش به زبان‌های مختلف از جمله فارسی منقح، رسا و پیراسته در دسترس بود!
   
ماجرای ۶ امامی‌ها
اسماعیل، پسر ارشد امام صادق(ع) بنابر برخی روایات در جوانی علاقه خود را به اندیشه‌های غلات نشان داده و با یکی از غالیان به نام ابوالخطاب در ارتباط بود.بامرگ زودهنگام ابوالخطاب درسال۱۳۸هجری، اسماعیل ازسوی همان مریدان مجذوب! به جانشینی برگزیده شد. مرگ زودرس در۱۴۵هجری گریبانگیر اسماعیل گردید. این حلقه، آز‌ها و آرزوهایی داشتند و گمان می‌بردند پس از فوت امام صادق و جانشینی اسماعیل می‌توانند به اهداف‌شان برسند که البته چنین نشد. امام صادق با فراست، هوشمندی و آرامش خاصی، طرفداران اسماعیل و ابوالخطاب را به‌ویژه به مراسم دفن اسماعیل فرامی‌خوانند و بارها در مسیر تشییع، کفن را از چهره جنازه کنار می‌زنند و هیچ جای شکی در مرگ پسرش برای کسی باقی نمی‌گذارند. این موضوع در حدود یک سده در پیله بود و انگار پوست‌اندازی می‌کرد و خود اسماعیلیه به این دوره، نام «ستر» یا مخفی داده‌اند.
   
پیچ انحرافی
در نیمه سده سوم، فردی به نام حمدان ابن اشعث، مشهور به قرمط در کوفه به تبلیغ قائمیت محمد ابن اسماعیل به عنوان امام غایب پرداخت و خودش را نایب محمد به عنوان مهدی موعود نامید! همین حمدان شخصی به نام عبیدا... مهدی را برای تبلیغ به سوریه راهی کرد. ولی عبیدا... به تبلیغ برای خودش با عنوان مهدی پرداخت. حمدان هم داعیانی را فرستاد که از کار او جلوگیری کنند و عبیدا... ناگزیر از فرار به شمال آفریقا شد.در ادامه عبیدا... در سال ۲۹۷ هجری رسما حکومت فاطمیان را در مغرب بنیان نهاد و تا ۳۳۲ به  یورش به اطراف می‌پردازد. بعد از او پسرش القائم بأمرا... و سپس خلیفه چهارم المعزالدین ا... است که دوران او مصر فتح و قاهره ساخته و پایتخت می‌شود، مسجد‌ الازهر بنا می‌شود و عیدغدیر و عاشورا تعطیل رسمی می‌شود. 
   
بزنگاه تاریخ
در ادامه خلفای فاطمی می‌رسیم به هشتمین خلیفه یعنی مستنصر بالله (که داستان سریال حشاشین برساخته‌ای از دوران اوست). این خلیفه دو پسر داشت. احمد و نزار که بارها نزار پسر بزرگ‌تر جانشین اعلام شده بود اما بعد از مرگ خلیفه، بدرالجمالی وزیر به دلایلی با فوت خلیفه، احمد را جانشین اعلام می‌کند و نزار را به شکلی مشکوک به قتل می‌رساند. 
   
صباح بی‌نقاب
حسن صباح متولد قم است و در همان شهر با اسماعیلیان پیوند می‌خورد.  زمان را به عقب برگردانیم؛ صباح چهره‌ای فوق‌العاده کاریزماتیک دارد. او سراغ رده‌بالاهای جامعه نمی‌رود، بلکه میان مردم و چوپان‌ها و انسان‌های بی‌پروا و جنگاور می‌رود و یارانش را از میان آنها برمی‌گزیند که از مرگ نمی‌ترسند. به همین خاطر با وجود نیروی اندک هنگام رویارویی با لشکر صلیبیان با تاکتیک‌های نظامی خود شکست سختی به صلیبی‌ها وارد می‌سازد. صلیبی‌ها که نمی‌توانستند به شکست در برابر گروهی کم‌شمار اقرار کنند از حسن صباح یک چهره آن‌چنانی و فراواقعی و هراس‌آور و سپه‌شکن ترسیم می‌کنند که اغراق‌های حشاشین، مینو، مواد مخدر و... زاییده تخیلات همین‌هاست که مارکو پولو ۱۴۰سال پس از حسن صباح از دیده‌های خودش! از باغ بهشت و حشیش و حسن صباح و... گزارش می‌دهد. در حالی که اصلا وارد حوزه الموت هم نشده و دژ را ندیده اما در فصل‌های ۴۱تا۴۳ به گونه‌ای سخن می‌پردازد که انگار با حسن صباح در دژ الموت زندگی‌ها کرده! (نمونه معاصر چنین رفتاری همین کتاب خداوند الموت، پل المیر است که اصلا چنین نویسنده‌ای وجود ندارد و... برای فروش کتاب توسط پدیده‌ای به نام ذبیح‌ا...منصوری با تکیه بر خارجی‌پسندی ایرانیان جعل شده! اباطیل سریال حشاشین نیز به همین سان، زاییده ذهن صلیبیون و مارکو پولو بوده).حسن صباح اهل مطالعه، تهجد، زهد و دیانت و اواخر گوشه‌نشین بوده و با مردمان دادگرانه رفتار می‌کرده تا جایی که چند سده‌ پس از او همچنان‌ که در آغاز اشاره شد در آبادی‌های الموت به روانش درود می‌فرستادند. در سریال حشاشین با برزک نامی طرفیم که بسیار خونریز و قصی‌تر از صباح است در حالی که در تاریخ از او با نام کیابزرگ امید یادشده. من قصدم تطهیر کردن حسن صباح نیست اما تمام دوران زندگی او را که بررسی کردم حدود ۵۰ ترور با دستورش انجام شده. او با خلفای عباسی و امرای سلاجقه از آن رو اختلاف داشت که ایرانی نبودند. نخستین بار کتاب‌های دینی را با زبان فارسی نگاشت و بااین اصطلاح «محل به محل و امیر به امیر» به برانداختن سردمداران می‌پرداخت، زیرا نیروی نظامی پرشماری برای رویارویی مستقیم نداشت. هیچ کجای تاریخ از او دستوری برای قتل مردم (مثلا مردم اصفهان در حشاشین) داده نشده. هرچند کیابزرگ امید با بی‌پروایی به قتل‌هایی دست زد.
   
خدمت اسماعیلیه و خیانت آقاخان‌ها
هوشمندی خواجه نصیر سرانجام به بستن پیمانی میان هولاکوخان و اسماعیلیه انجامید منتها هولاکو پیمان‌شکنی کرده با قتل عام اسماعیلیه حتی دژ را نیز با خاک یکسان می‌کند و آن همه کتاب‌ها و‌... برخلاف عهدنامه نابود می‌شود.دیگر صدای نزاریان خاموش می‌شود تا ۱۰۹۰هجری سپس دوران کریم‌خان زند که ابوالحسن علی امام چهل و چهارم نزاری از سوی او حاکم کرمان می‌شود و نزاریان کم‌کم قدرتی دست و پا می‌کنند. فتحعلی‌شاه قاجار نیز با حسن علیشام امام چهل و ششم نزاریان وصلت می‌کند و به او لقب «آقاخان» را می‌دهد و او را به حکومت کرمان می‌گذارد.اما این وصلت دوامی ندارد و بعد از مدتی با جنگ با هم می‌پردازند. در این جنگ آقاخان‌ها شکست می‌خوردند و ناچار همین‌ آقاخانی‌های شکست‌خورده به خراسان بزرگ (افغانستان بعدها که از سوی استعمار انگلیس چنین نامی بر آن سامان دیکته شد) پناه می‌برند. آن‌جاست که با انگلستانی‌های دشمن ایران و حکومت مرکزی خراسان متحد شده با خوش‌خدمتی‌هاشان از سوی انگلیس به رهبرشان لقب «سِر» داده می‌شود. جالب است با شکست انگلیس از حکومت افغان، آقاخان به هند زیر چتر انگلیس می‌رود. سرانجام آقاخان سوم که متولد انگلیس و پرورده فرهنگ غرب است، به تخت می‌نشیند و مقر رهبری را از هند به انگلیس می‌آورد. اینها با ثروت هنگفتی که دست و پا کرده بودند به ملکه و انگلیس کمک‌ها می‌کنند و لقب‌ها و امتیازهایی می‌گیرند. تا در سال ۱۳۷۶ هجری با درگذشت آقاخان سوم، کریم آقاخان در ۱۹سالگی به امامت چهل و نهم نزاریان در لندن به تخت می‌رسد.
   
سفیدپوش دیروز، سیاه‌روی امروز
نکته مهم این است که در شریعت نزاری وقتی به آقاخان‌ها می‌رسیم دیگر شریعتی وجود ندارد حتی آن قشر ظاهری هم دیده نمی‌شود و برای رفتارهای خلاف رفتار عرفی و شریعت چه توجیه‌‌ها می‌کنند.سریال حشاشین به لحاظ تاریخی هم برای ما ایرانی‌ها سندیت ندارد و شخصیت‌های مهمی مانند خیام، غزالی و… آن‌قدر در آن منفعل و بی‌خاصیت به تصویر درآمدند که با آنچه در ذهن و تصور ماست، فرسنگ‌ها فاصله دارند. در واقع این مجموعه با وجود این‌که سریالی استاندارد و با کیفیت قابل قبول است، چیزی فراتر از یک مجموعه رمضانی و مناسبتی نیست. چرا که تاریخ مصرف‌دار و برای استفاده راهبردی در مقطع زمانی ساخته شده و بنا به ادعای سازندگانش تبدیل به سریالی تاریخی مستند و قابل ارجاعی نشده است.حشاشین متاسفانه سریالی تماما تحریف تاریخ اما جذاب! است که در مصر ورشکسته با بودجه چندمیلیون‌دلاری با مسخ و تحریف چهار شخصیت ایرانی بر ضد ایران و ایرانی ساخته شده که هیچکدام هیچ ربطی به مصر نداشتند! این که چرا حسن صباح در این بازه زمانی به تصویر کشیده شده، دارای ابعاد و اهداف پنهان و مزورانه است.
   
تصویرسازی غلط به نفع جریان خاص
سریال حشاشین در ظاهر داستانی درباره خلافت عرب‌ها در سرزمین‌های اسلامی است، اما بیشتر داستان آن در ایران در شهرهای بزرگ آن رخ می‌دهد. حتی شخصیت‌های اصلی‌اش هم با این‌که در ظاهر عرب هستند و طبیعتا در یک سریال مصری به زبان عربی صحبت می‌‌کنند اما زاده داخل مرزهای ایران هستند و یکی از آنها تبدیل به رهبر یکی از گروه‌های مخالف با خلیفه‌های عرب می‌شود. رخدادهای این سریال در یک بستر تاریخی در سده یازدهم اتفاق می‌افتد. حسن صباح در مخالفت با عباسیان که شعار و پوشش و پرچم‌شان سیاه است، رنگ سفید را برای پوشش و پرچمش برمی‌گزیند اما در حشاشین سیاهپوش است بر پرچم سیاه هوادارانش شعار لا ا... الا ا... نقش بسته تا برای مخاطبان امروزی همه چیز یادآور و نشانه داعش و داعشیگری باشد.

سرمایه‌گذاری عجیب مصر در صنعت سرگرمی
مصر که درخرج یومیه‌اش مانده و دستش واقعا خالی است درچنین مقطعی با صرف بودجه‌ای هنگفت حشاشین را برساخته زیرا در پی آسیب‌زدن و کژنمایی اسلام سنتی و اسلام سیاسی و اخوان‌المسلمین بوده[که حماس از این نحله است] تا در ماه رمضان و رونق تماشای سریال‌های آیینی به مردم بقبولاند که حسن صباح، پدر داعش است! هرچند از مصر نمی‌توان انتظار داشت شخصیت‌های ما را درست و راست و بدون معناهای ضمنی ضد ایرانی نشان دهد.شما«وعده صادق» و پیامدهایش را بسنجید! اسرائیل دقیقا از همین می‌ترسد از اسلام سیاسی! که جرأت می‌کند یک قدرت را که به تعریف خودشان بزرگ است، پوشالی بشمارد. در حالی که کشورهای عربی ذلیلانه با اسرائیل هم‌پیمان می‌شوند و عربستان مخفیانه به راه سازش‌کاری می‌تازد!نکته آزارنده تحقیر بزرگان ما از سوی مصر سرسپرده است. سریال حشاشین تحقیر فرهنگ بزرگ و تمدن سترگ ماست. در این بازه مهم تاریخی چرا هوشیاری به خرج نمی‌دهیم؟ خواجه نصیرالدین طوسی که کشوری را نجات داد را در این سریال ببینید چگونه تصویر شده؟ چرا خود ما از این همه شخصیت‌های بزرگ فیلم فاخر نمی‌سازیم و اجازه می‌دهیم دشمنان ما این چنین تاریخ و فرهنگ و تمدن و چهره‌هایمان را با بی‌پروایی و دروغ‌زنی‌هایشان تاراج کنند؟

دیگر خبرها

  • انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!
  • تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌‌ها
  • صادرات بیش از ۲ میلیون دلار صنایع دستی فارس به خارج از کشور
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • کشور‌های آفریقایی و خاورمیانه ذخایر طلا را از اقتصاد آمریکا خارج می‌کنند
  • (ویدئو) از دست دادن «مهاجرانی» یک اشتباه بزرگ در تاریخ تلویزیون بود
  • موگویی: وزارت خارجه هنوز اسناد پهلوی اول و دوم را آزاد نکرده است/ باقری‌کنی: ورود به پژوهش درباره امنیت ملی جسارت می‌خواهد
  • موزه قجری در کاخ مخصوص
  • مشکل تورم با افزایش تولید از بن بست خارج می‌شود
  • گردهمایی بزرگ تاریخ علم