ترکیه و سوریه؛ زمان مناسبی برای هزینه های تازه نیست
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۱۵۹۱۷
رویداد۲۴ طی هفته گذشته نیروهای ترکیه در واکنش به عملیات آزادسازی ادلب توسط ارتش سوریه که چند تن از نظامیان ترکیه نیز کشته شدند، اقدام به عملیات نظامی کردند؛ البته منابع رسمی سوریه گزارشهای مربوط به تلفات و خسارات حملات ترکیه به سوریه را تایید نکرده اند، با این حال ناظران و کارشناسان اعتقاد دارند، جنگ لفظی میان آنکارا و دمشق، مخاطرات کمتری از برخوردهای فیزیکی ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ارتباط با شرایط جدید مصلحان منطقه بیشتر به خویشتنداری، تعقل در تصمیم گیریها و حل مسائل از طریق مجاری دیپلماتیک قائل هستند. البته طبیعی است که ترکیه حق دارد نگران امنیت خود در مرزهای جنوبی اش با سوریه باشد و در تثبیت امنیت این مرزها تلاش کند.
همچنین مبارزه و مقابله با گروههای تروریستی، تکفیری و نیز گروههایی که استقلال و امنیت ترکیه را تهدید میکنند، حائز مشروعیت است؛ اما روند تحولات منطقه و تجربیات دستکم ۷ سال اخیر نکاتی را به ما متذکر میشوند که به نظر میرسد دولتمردان ترکیهای باید به آن عنایت داشته باشند.
اول به این نکته میبایست عنایت داشته باشیم که آمریکا و اسرائیل و متحدان منطقهای آمریکا، برای منطقه نقشههایی دارند که با منافع هیچ یک از کشورهای این منطقه سازگار نیست.
تازهترین حرکت آمریکایی ها، همین طرح معامله قرن است که نه تنها منافع و سرنوشت فلسطینیان را نادیده گرفت، بلکه در جریان این بازی جدید، حتی دولتهای عربی را تحقیر کردند.
ترکیه ایها شاید لازم نباشد راه دوری بروند؛ در سال ۲۰۱۶ این کشور در معرض دخالت مستقیم آمریکاییها در آستانه کودتا و یک بحران جدی امنیتی قرار گرفت.
به علاوه نقش اسرائیل را نیز نباید در دشمنی با ملت و کشور ترکیه نادیده گرفت، چرا که صهیونیستهای اشغالگر هیچگاه به دولتهای مقتدر و قدرتمند مسلمان منطقه، بخصوص ترکیهای که دارای موقعیت ویژه راهبردی و ژئوپلتیکی است، اعتماد نخواهند کرد و آنان را برای هر لحظه یک دشمن خطرناک تلقی میکنند.
اسراییل در اتحاد با آمریکا، منطقه را به آشوب کشیده و تلاش کرده کشورهایی مانند عراق، سوریه، لیبی و یمن را تضعیف کند؛ بنابراین دیگر دولتهای منطقه بویژه بازیگران اثرگذار و مقتدر منطقه باید در انتظار ادامه بازی آمریکا و متحدانش در منطقه باشند.
در همین چارچوب، العربی جدید روز چهارشنبه فاش ساخت که دستگاه اطلاعات نظامی اسرائیل برای اولین بار آشکارا ترکیه را خطری برای خود تلقی کرده است.
باز هم در همین ایامی که تنش با دمشق بالا گرفته، پارلمان اروپا کنفرانسی را با شرکت سران پ. ک. ک و ی. پ. گ/پ. ی. د، گروههایی که دولت ترکیه آنها را درفهرست گروههای تروریستی قرار داده، برگزار کرد که با واکنش تند آنکارا روبه رو شد و آن را بهشدت محکوم کرد.
برخی نمایندگان پارلمان اروپا در این کنفرانس رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه را تهدید کرده و از پ ک ک ستایش کردند. این درست به مثابه بازی پیچیدهای است که آمریکاییها در قبال کودتای سال ۲۰۱۶ در ترکیه طراحی کرده بودند. بیشتر بخوانید: جزئیات فرود اضطراری پرواز تهران-دمشق در پایگاه هوایی «حمیمم» ترکیه و تداوم بحران
دومین نکته، اثرات سخت و سنگین تصعید بحران سوریه و منطقه بر امنیت ترکیه است که با طولانی شدن بحران و سرعت تحولات، این احتمال جدی وجود دارد که کنترل از دست بازیگران منطقه خارج شود و زمینه برای بازی بازیگران خارج از منطقه فراهم شود.
از منظر راهبردی نیز اصل آن است که بحران امنیتی از مرزهای ژئوپلتیکی کشورها دورتر شود، از همین رو مطلوب برای آنکارا آن است که بحران سوریه هرچه سریعتر به مرحله پایانی اش برسد و بازیگران اصلی منطقه باید برای خروج این کشور از بحران تحمیلی تقلای بیشتری کنند.
بنابراین، تشدید تنشها با سوریه، چه میزان با این نگاه مطابقت و مباینت دارد؟، سوالی است که پاسخ آن باید نزد آنکارا باشد.
معضل گروههای تروریستی
سوم اینکه، معضل گروههای مزدور تروریستی، درصورت کشدار شدن بحران امنیتی در سوریه، به یک زخم چرکین کهنه تبدیل خواهد شد و در آینده به شکل سیال میان کشورهای منطقه جریان خواهد داشت و اثرات آن معمولا بعد از بحران سربر میآورد؛ همان گروههایی که امروز با ترکیه متحد شده اند، فردا مشخص نیست زیر پرچم کدام طرف بایستند؛ بنابراین منطقی این است که کشورهای موثر در منطقه، از طریق همکاری و توافقات چند جانبه به دنبال راهکاری برای حل معضل این گروهها برای نظامند کردن منطقه در روندهای آینده باشند و اتفاقا ترکیه در این مسیر میبایست شتاب بیشتری داشته باشد.
بی ثباتی منافع بازیگران
چهارمین نکتهای که آنکارا باید به آن توجه ویژه داشته باشد، این است که به دلیل سرعت تغییر تعاریف منافع میان بازیگران منطقه ای، بی ثباتی مناسبات منطقه را تشدید کرده است و در این مورد رفتار و کنشهای بازیگران خارج از منطقه که منافع و تهدیدهای مشترک ندارند، برای منطقه مساله سازتر است؛ چنانچه رفتارهای بازیگران خارج از منطقه طی سالهای اخیر شاهد این مدعاست و ترکیه این موضوع را اخیرا دستکم در لیبی تجربه کرده است.
حق حاکمیت سوریه
اما در ارتباط با بحران منطقه نکاتی هم هست که چه به لحاظ حقوق بین الملل و عرف همزیستی منطقهای در صورتی که به آن عنایت ویژه نشود، حل معضلات منطقه دوچندان سخت خواهد بود.
دولت سوریه به هر حال چه برخیها بخواهند یا نخواهند، در حال حاضر دولت قانونی این کشور است و دفاع از تمامیت و مرزهای این کشور، بویژه در برخورد با طرفهای مهاجم خارجی، دفاعی کاملا مشروع و در چارچوب قوانین و کنوانسیونهای بین المللی است.
از طرفی، بحران امنیتی سوریه از ۲۰۱۱ تاکنون نشان داده که عدم حاکمیت دولت قانونی سوریه بر بخشهای بزرگی از این کشور و همچنین خارج ماندن کنترل مرزها، هزینههای سنگینی بر کشورهای منطقه از جمله عراق، ایران و ترکیه تحمیل کرده است.
شاید به همین دلیل بود که در آغاز عملیات ارتش ترکیه در شمال سوریه، کارشناسان تا حدودی نسبت به نتایج آن خوشبین بودند و این تصور وجود داشت که ارتش ترکیه بعد از راندن گروههایی که آنان را تروریست تلقی میکند، این مناطق را برای جایگزینی ارتش سوریه تخلیه و به دنبال آن امنیت مرزهای خود با ترکیه را تضمین نماید.
اما، ادامه حضور ترکیه در شمال سوریه و تحولات منتج از آن، نه تنها مساله را بطور کامل حتی برای آنکارا حل نکرد، بلکه حالا میتواند به تهدید بزرگتر امنیتی تبدیل شود.
حالا بعد از گذشت دو ماه از ورود ارتش ترکیه به شمال سوریه، اوضاع بیش از گذشته پیچیده شده است و چالش این روزهای دو کشور اعم از لفظی و یا فیزیکی نظامی، در صورتی که با خویشتنداری، تامل و تعقل همراه نشود و هیجانات بر راههای دیپلماتیک غلبه کند، میتواند بار سنگین و در عین حال جدید بر گرده خسته و ناتوان منطقه و قبل از آن ترکیه و سوریه بگذارد.
در عین حال نکتهای که نباید از نظر دور داشت اینکه بی شک، دولت سوریه سرانجام خود تامین مرزهایش را به عهده خواهد گرفت، اما سوال اینجاست که آیا ضروری است یک هزینه اضافی تا رسیدن به آن روز که خیلی دور نیست، پرداخت شود؟
بنابراین، انتظار از ترکیه در شرایط حاضر این است که با اعمال ابتکارهای مسئولانه به عنوان یک قدرت منطقهای اثرگذار، از طریق همکاریها و تواقفات دوجانبه و چندجانبه، در بهبود اوضاع امنیتی و عادی سازی زندگی در غرب آسیا گامهای موثرتری بردارد. لینک کوتاه: www.rouydad24.ir/000qx4 خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 ترکیه سوریه گروه های تروریستی بحران امنیتی گروه هایی آمریکایی ها ارتش ترکیه شمال سوریه ترکیه ای منطقه ای کشور ها گروه ها مرز ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۱۵۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا تمدنها با گذشت زمان شکنندهتر میشوند؟ (+عکس)
ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ یکی از کلیشههای تاریخ است و این فرضیه که تمدنها، دولتها یا جوامع رشد کرده و سپس افول میکنند ایده رایجی است. اما آیا چنین چیزی واقعا حقیقت دارد؟
به گزارش زومیت، گروهی از پژوهشگران از زمینههای علمی مختلف بزرگترین مطالعه تا به امروز را انجام دادند تا دریابند آیا پیری جامعه را میتوان در سوابق تاریخی مشاهده کرد یا خیر. نتایج آنها که در مجلهی PNAS منتشر شده است، نشان میدهد دولتها پیر میشوند و احتمال انحطاط آنها با گذشت زمان بهتدریج بیشتر میشود.
فناپذیری دولتهاتعریف تمدن یا جامعه دشوار است و مورد اول معمولا بار معنایی ناخوشایندی همراه خود دارد. پژوهشگران درعوض تجزیهوتحلیل خود را به دولتهای پیشامدرن محدود کردند: تشکیلات متمرکزی که قوانینی را بر قلمرو و جمعیت خاصی اعمال میکنند (مثل دولت-ملتهای ایالات متحده و چین امروزی). آنها رویکردی آماری را در دو مجموعه داده پیاده کردند و مجموعه دادههای انحطاط دولتها را که شامل ۳۲۴ دولت در طول ۳۰۰۰ سال بود (از سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد تا سال ۱۸۰۰ پس از میلاد) ایجاد کردند. دادهها از پایگاههای داده متعددی جمعآوری شد.
با گذشت زمان، آسیبپذیریها موجب کاهش تابآوری جوامع پیشامدرن میشد.پژوهشگران در مطالعه خود تکنیکی به نام «آنالیز بقا» را بهکار بردند و طول عمر دولتها را تجزیهوتحلیل کردند. اگر اثر پیری وجود نداشته باشد، میتوان توزیع مستقل از سنی را انتظار داشت که در آن احتمال به پایان رسیدن عمر یک دولت در سال اول و در سال صدم یکسان است.
مطالعهای قبلی روی ۴۲ امپراطوری نیز دقیقا همین موضوع را نشان داده بود. اگرچه در مجموعه داده بزرگتر مطالعه جدید، پژوهشگران الگوی متفاوتی را شاهد بودند.
در هر دو پایگاه داده، خطر به پایان رسیدن دولتها در طول دو قرن اول افزایش مییافت و پس از آن در سطح بالایی ثابت میماند. یافتهها منعکسکننده تجزیهوتحلیل اخیر دیگری از بیش از ۱۶۸ رویداد بحران تاریخی است. میانگین مدت زمان بقای سیاستها در پایگاه داده بحران آنها تقریبا ۲۰۱ سال بود.
احتمال فروپاشی جوامع با گذشت زمان بیشتر میشودحتی وقتی سلسلهها از تجزیهوتحلیل کنار گذاشته شد، روند پیری مشاهده میشد. سلسلهها برپایه روابط خونی ساخته میشوند، معمولا عمر کوتاهی دارند و اغلب به دلیل اختلاف بر سر جانشینی یا سقوط تبار خانوادگی از بین میروند.
یافتههای جدید با مطالعات پیشین درمورد کند شدن بحرانی پشتیبانی میشود. قبل از اینکه سیستم پیچیدهای دستخوش تغییری در مقیاس بزرگ در ساختار شود، اغلب با سرعت کمتری میتواند از بحرانها بهبود پیدا کند.
اکنون شواهدی از چنین کندشدن بحرانیای برای دو گروه تاریخی مختلف داریم: اولین کشاورزان اروپای نوسنگی و جوامع پوئبلو جنوب غربی ایالات متحده. حدود ۴ هزار تا ۸ هزار سال پیش، کشاورزان دوران نوسنگی در سراسر ترکیه امروزی تا اروپا گسترش پیدا کردند.
آنها سپس بحرانهای دورهای را پشت سر گذاشتند که در آن در پی درگیریها و جنگها کاهش جمعیت و مکانهای کشاورزی و دور شدن از کشاورزی غلات رخ داد.
جوامع پوئبلو کشاورزان ذرت بودند که بزرگترین ساختمانهای غیرخاکی را در ایالات متحده و کانادا پیش از آسمانخراشهای فلزی شیکاگو در دهه ۱۸۰۰ ساختند. این جوامع چندین چرخه رشد و رکورد را پشت سر گذاشتند و با تجربه حوادث بحرانی در حدود سالهای ۷۰۰، ۸۹۰ و ۱۲۸۵ پس از میلاد به پایان رسیدند.
طی هرکدام از این رویدادها، جمعیت، ذرت و شهرسازی کاهش یافت درحالی که خشونت افزایش پیدا کرد. این چرخهها بهطور متوسط دو قرن طول میکشید و با الگوی وسیعتری که پژوهشگران پیدا کردند، مطابقت داشت. هم برای اولین کشاورزان اروپا و جوامع پوئبلو، جمعیت درست پیش از فروپاشی، آهستهتر از بحرانهایی مانند خشکسالی بهبود مییافتند.
با گذشت زمان سرعت بهبود جوامع پوئبلو از بحرانهای اجتماعی مانند خشکسالی کندتر میشد.مطالعه جدید محدودیتهایی دارد که باید درنظر گرفت. اول اینکه دولتها به شکلهای مختلفی به پایان میرسند. آنها میتوانند بهسادگی تغییری در طبقه برتر حاکم باشند یا ممکن است فروپاشی اجتماعی رخ دهد که شامل نابودی دولت، نوشتار، ساختارهای تاریخی و کاهش جمعیت باشد.
حتی در میان جوامعی که دچار فروپاشی کامل میشدند، بسیاری از جوامع باقی میماندند و رونق میگرفتند. این پایان لزوما چیز بدی نیست. بسیاری از دولتهای پیشامدرن ظالم و غارتگر بودند. برای مثال، امپراطوری روم غربی در اواخر عمر خود سهچهارم مسیر به سمت حداکثر سطح نابرابری ثروت را که از نظر تئوری ممکن است، پیموده بود.
نکتهی دیگری که باید درباره تجزیهوتحلیل جدید درنظر داشت، این است که اعداد مطالعه جدید براساس تاریخهای آغاز و پایان مورد قبول در گزارشهای تاریخی و باستانشناسی است. درمورد این تاریخها معمولا اختلافنظر وجود دارد. بهعنوان مثال، آیا امپراطوری روم شرقی در سال ۱۴۵۳ با سقوط پایتخت آن یعنی قسطنطنیه یا غارت قسطنطنیه و تقسیم قلمروهای آن توسط مبارزان صلیبی در سال ۱۲۰۴ یا از دست دادن گسترده قلمرو در طول قرن هفتم به پایان رسید؟
گرچه مطالعه جدید محدودیتهایی دارد، بزرگترین مطالعهای است که تا به امروز درباره این موضوع انجام شده است و یافتهها در دو مجموعه داده بزرگ با هم یکسان بودند.
نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان در فروپاشی دولتهای گذشته نقش داشته استگام بعدی این است که بررسی شود چه عواملی موجب افزایش طول عمر جامعه میشود و چه عواملی بهتدریج بر آسیبپذیری جوامع میافزایند. دولتها ممکن است به دلایل مختلفی با گذشت زمان تابآوری خود را از دست بدهند.
افزایش نابرابری، نهادهای بهرهکش و درگیری بین صاحب منصبان میتوانند در طول زمان اصطکاک اجتماعی را افزایش دهند. تخریب محیط زیست نیز میتواند اکوسیستمهایی را که سیاستها بدانها وابسته هستند، تضعیف کند. شاید خطر بیماری و درگیری با افزایش تراکم شهرها افزایش پیدا کند یا از دست دادن تابآوری ممکن است به دلیل ترکیبی از علل مختلف باشد.
آیا دنیای مدرن ما پیر میشود؟آیا الگویهای پیری در دولتهای پیشامدرن میتواند در دنیای امروز نیز اهمیتی داشته باشد؟ پژوهشگران فکر میکنند اینطور است، اما اینکه آیا سیستم جهانی امروزه همان الگوهایی را دنبال میکند که در مطالعه شناسایی شد، مشخص نیست. بااینحال، در جهان امروز نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان وجود دارد و همه این عوامل بهعنوان پیشگام فروپاشی دولتهای گذشته در تاریخ بشر مطرح شدهاند.
پیش از فروپاشی دولتها، نابرابری در جامعه افزایش مییابد.در سطح جهان، یک درصد از ثروتمندترین افراد تقریبا نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند، درحالیکه نیمه پایینی جمعیت حدود ۰٫۷۵ درصد ثروت را در اختیار دارند. تغییرات اقلیمی جهان امروز بیسابقه است و شدت آن بیشتر از رویدادهایی است که در گذشته موجب انقراضهای جمعی شد.
۶ مورد از ۹ سیستم کلیدی زمین که جهان به آنها متکی است، به مناطق پرخطر تبدیل شدهاند. ازسوی دیگر، درگیری بین نخبگان اقتصادی به دو قطبی شدن و ایجاد بیاعتمادی در بسیاری از کشورها دامن زده است.
برخلاف دولتهای گذشته، دنیای امروز تاحد زیادی به هم پیوسته و جهانی شده است؛ درحالیکه شکنندهشدن و به پایان رسیدن یک دولت معمولا برای جهان گستردهتر بیاهمیت است، بیثباتی ابرقدرتهایی نظیر ایالات متحده میتواند باعت اثر دومینویی در آنسوی مرزهای این کشور شود.
هم دنیاگیری کووید ۱۹ و هم بحران مالی جهانی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ نشان دادهاند که چگونه ارتباطات نزدیک میتواند موجب تقویت شوکها در زمان بحران شود. نمونههایی از این اتفاق را در بسیاری از سیستمهای پیچیده دیگر میتوان مشاهده کرد. اکوسیستمهای صخرههای مرجانی به هم پیوستهی متراکم در خنثی کردن شوکهای کوچک عملکرد خوبی دارند، اما ضربات بزرگ را معمولا تقویت میکنند.
اکثر دولتهای امروزی بهطور قابلتوجهی با امپراطوریهای گذشته متفاوت هستند. تولید صنعتی، تواناییهای تکنولوژیکی عظیم و همچنین بوروکراسیهای حرفهای و نیروهای پلیس همگی احتمالا دولتهای با ثباتتر و مقاومتری ایجاد خواهند کرد.
بااینحال، فناوری ما همچنین تهدیدها و منابع آسیبپذیری جدیدی مانند سلاحهای هستهای و گسترش سریعتر عوامل بیماریزا را به ارمغان آورده است. ما همچنین باید مراقب استقرار دولتهای سرکش باشیم. تابآوری و ماندگاری لزوما همه جا مثبت نیست. با این وجود، امیدواریم درک تاریخ گذشته بتواند به جلوگیری از اشتباهات پیشین ازجمله منابع احتمالی پیری جامعه کمک کند.
کانال عصر ایران در تلگرام