«خارج از ساعت اداری»؛ تجربه زیستی یک جانباز خارج از کلیشه
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۸۴۱۳۸
یک شاعر و جانباز مدافع حرم گفت: مجموعه شعر «خارج از ساعت اداری» تجربه زیستی من خارج از کلیشههای معمول درباره جنگ است که صراحت لهجه از ویژگیهای آن به شمار میرود.
محمد توکلی، شاعر و جانباز ۵۰ درصد مدافع حرم است، وی متولد ۱۳۶۹ و اصالتاً اهل دلیجان استان مرکزی و اکنون ساکن قم است. وی در کارنامه ادبی خود، بیش از بیست عنوان و رتبه برتر کشوری دارد و با چاپ کتابی سیال بین شعر سپید، شعر آزاد و شعر روایت با عنوان «خارج از ساعت اداری» خود را با چالشی جدید روبرو کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از شانزده سالگی شعر میسرایم و اغلب شعرهایم در زمینه مقاومت و آئینی است و مجموعه شعر آخرم با عنوان «خارج از ساعت اداری» با موضوع سیاسی و اجتماعی است.
ایکنا ــ این کتاب چندمین اثر چاپ شده شما است؟دومین اثر چاپ شدهام است، اما فصل دوم آن با عنوان «مداد جنگی» پیشتر به همت نشر مایا چاپ شده بود و فصل اول آن «چیپس خاک و خون» است.
ایکنا ــ عنوان فصلها نشان میدهد شعرها با موضوع جنگ است، در این زمینه بیشتر توضیح دهید؟شعرها بیشتر با رویکرد انتقادی است و این نقد به خودمان است، یعنی دشمن درونمان. در فضای شعرها نیز سعی کردهام از کلیشهها عبور کنم و گاهی با صراحت لهجه و گاهی با نقد مستقیم شعر بگویم و همین مسئله باعث شد، وزارت ارشاد دو شعر را به طور کامل حذف کند و شعری که برای پشت جلد کتاب در نظر گرفته بودم، اجازه نشر پیدا نکرد.
ایکنا ــ چرا عنوان کتاب را «خارج از ساعت اداری» انتخاب کردید؟این کتاب به جانبازان تقدیم شده و در ابتدای کتاب نیز آمده است؛ «تقدیم به شهیدان خیلی زنده؛ جانبازها» و عنوانی که انتخاب کردهام الهام از روایتی از «مستدرک الوسائل» است که خداوند میفرماید؛ من جانشین شهید در خانواده او هستم، هر کس به آنها ظلم کند، به من ظلم کرده است. از این رو این عنوان تعریضی به برخیهاست که شهید و شهادت را در ساعت اداری خلاصه کردهاند و وجهی که دولت به خانواده شهدا و جانبازان قائل است، فرم دولتی پیدا کرده است و خارج از آن توجهی به آنها نمیشود.
ایکنا ــ در واقع اغلب شعرها اعتراضی است؟همه این کتاب اعتراض به رفتارهایی است که با خانواده شهدا و جانبازان میشود و در برخی به صورت مستقیم به بیمارستان بقیةالله اشاره کردهام که مدتی در آن بستری بودم. البته این اعتراضها برای این نیست که چیزی برای خودم بخواهم، من بسیاری از دوستانم را از دست دادم و نمیتوانم درباره جنگ، کلیشهای شعر بگویم و به همین دلیل در شعری گفتهام؛ «دوستانم نه لالهاند، نه کبوتر، نه هر مثال مسخره دیگری، شما را به جان قطعههای مختلف، در قطعههای مختلف دوستانم را کوچک نکنید».
ایکنا ــ چرا برای جنگ به سوریه رفتید؟چرایی این موضوع به اندازهای بدیهی است که برای من چرا ندارد.
ایکنا ــ با وجود بدیهی بودن این سؤال برای بسیاری مطرح است که چرا یک جوان باید برای جنگ به سوریه برود؟یک بعد از این مسئله انسانی بود، بعضی از روشنفکرها یا روشنفکرنماها وقتی وضعیت من را میبینند، میگویند ارزش داشت؟! و من در پاسخ به آنها میگویم، اگر یک بچه بخندد و یا یتیم نشود، برای من کافی است. و بعد دیگر از لحاظ شرعی بوده که من هم نسبت به انقلاب ادای دین کنم و یا از نظر دفاع از حرم حضرت زینب(س) نیز وظیفهمان است، نمیتوانیم یک عمر روضه برویم و وقتی پای عمل میرسد، بگوییم ما فقط تا روضه هستیم. من هم در خانوادهای بزرگ شدهام که این مسائل را به من آموختهاند. با وجود اینکه ما در خانواده خودمان سه شهید داریم، برای آنها سخت بود که من هم بروم. با خودم گفته بودم که شاید برگردم و جمعی از دوستانم که رفتند، مانند شهید علی صیفی، سعید خواجه صالحانی، جواد محمدی و ... برنگشتند. همه این مسائل، دردها و رنجهایی که میکشیم مهم نیست، اما حرفهایی که برخیها زدند، بسیار مهم است. وقتی از مادرم سؤال میکنم که در این ماجرا چه چیزی بیشتر تو را آزار داد؟ گفت: حرف مردم. همه این مسائل جمع شد و تبدیل شد به یک مجموعه شعر. اما وقتی مردم در شهادت سردار سلیمانی سنگ تمام گذاشتند، متوجه شدیم که اینها، حرف همه مردم نیست.
ایکنا ــ ممکن است برخی عنوان کنند که شما میتوانستید با سرودن شعر در جبهه فرهنگی فعالیت کنید؟من در جبهه فرهنگی فعال بودهام، اما این مسئله نباید بهانهای برای فرار از وظیفه اصلی شود. وقتی میخواستم از قرآن اسم جهادی برای خودم انتخاب کنم، اولین کلمهای که آمد، «رسول» بود و همان زمان به دوستانم گفتم، فکر میکنم اگر شما شهید شوید، من بمانم، چون اسمم رسول شد و شاید پیامآور شما باشم. بنابراین برای اینکه پیام آور یک مسئله باشید، باید در متن ماجرا حضور داشته باشید.
ایکنا ــ در واقع این شعرها را میتوان تجربیات زیستیتان دانست؟بله، کسی که این شعرها را بخواند، میتواند عمیقتر از رمانهایی که درباره موضوع سوریه منتشر شده است، با این مسئله برخورد کند. بسیاری از این شعرها را در دوران مجروحیت و نقاهت نوشتهام و هر نشری هم زیربار چاپ آن نمیرفت و مجبور شدم ناشر غیرتخصصی برای این اثر انتخاب کنم و به همین دلیل از نشر شهید کاظمی تشکر میکنم.
ایکنا ــ بندهایی از یک شعر را بخوانید. اگر در لباس بسیج شعر بگویم میگویند مزدور است اگر در لباس شخصی شعر بگویم میگویند لباس شخصی است مردمی که در تختخواب کتاب میخوانند شعر لخت دوست دارند و یا در شعر دیگری سرودهام؛ سالی چند بار بستری میشوم و چند بار کمتر شعر میگویم ارشاد میگوید: با کتابهای چاپ نشده ات بیمه نمیشوی راستی شاعری که بجنگد به چه دردی میخورد؟ شاید تقدیرهای پنجاه هزار تومانی راستی شاعری که از آمریکا نمیترسد چرا باید از چاپ نشدن بترسد؟ انتهای پیاممنبع: ایکنا
کلیدواژه: محمد توکلی شاعر جانباز مدافع حرم خارج از ساعت اداری شعر نشر شهید کاظمی خارج از ساعت اداری ایکنا ــ مجموعه شعر شعر بگویم چاپ شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۸۴۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطرات جانباز آزادهای که چهره سال هنر انقلاب فارس شد
خبرگزاری مهر - گروه استانها - سروش سلیمی: مراسم انتخاب چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۲ در حالی امسال در استان فارس برگزار شد که این آئین هیچ حاشیهای نداشت و آرشیو عکسهای برنامه هم گواه لبخند حاکی از رضایتی بود که حین خواندن نام نهایی بر لبان حضار حتی رقبای چهره شاخص هنر انقلاب نشست؛ آزادهای که عکاس شد.
هفته هنر انقلاب اسلامی رویدادی است که با هدف گرامیداشت یاد و خاطره شهید سیدمرتضی آوینی و تقدیر از هنرمندان انقلابی برگزار میشود. شهید آوینی که صدای خاصش در کنار دوربین فیلمبرداریاش برای ما یادآور روایت فتح و ثبت لحظههای ناب حماسه عشق و ایثار دفاع مقدس بود و حال این جایزه در استان فارس به کسی تعلق گرفته که تلاش دارد راه و آئین آوینی را برود. هم جانباز جبهه و جهاد است و هم قاب دوربینش همچنان لحظههای ناب را ثبت میکند. با هم پای صحبتهای وی نشستیم.
احمدرضا مداح در گفتوگو با خبرنگار مهر ابتدا در معرفی خود گفت: متولد خرداد ۱۳۴۷ در شهر شیراز هستم؛ فعالیتهای حرفهای خود را از سال ۱۳۸۴ با حضور در خبرگزاریهای ایثار و نوید شاهد به صورت حرفهای آغاز کردم و در خبرگزاریهای مختلف به ویژه خبرگزاریهای انقلابی فعالیت مستمر داشتهام و هم اکنون نیز در خبرگزاری فارس مشغول خدمت هستم.
چهره شاخص هنر انقلاب در سال ۱۴۰۲ در استان فارس در خصوص زمینه حرفهای فعالیتهای خود و علایقش خاطرنشان کرد: بیشتر در حوزههای اجتماعی و ایثار و شهادت فعالیت دارم اما علاقه خودم به جز حیطه مسائل اجتماعی و حوزه ایثار و شهادت در زمینه عکاسی خبری و مستند اجتماعی است و به مسائل اجتماعی به خصوص آسیبهای اجتماعی توجه ویژهای نشان میدهم.
احمدرضا مداح انتخاب خود به تأیید هیأت داوران به عنوان چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۲ را ابتدا لطف خدا و سپس مرهون لطف شهدا میداند. وی در پاسخ به این سوال مهر که مهمترین کلیدواژه گزارشهای تصویریاش چه بوده است میگوید: مردم و انعکاس دغدغههای آنها مهمترین دغدغهام بوده است.
مداح، حرفه عکاسی و خبرنگاری را ورا و فراتر از حضور در نشستها و جلسات از پیش تعیین شده میداند و معتقد است خبرنگار و عکاس خبریِ خوب کسی است که سوژهها را بیافریند و تولید کند نه اینکه منتظر بنشیند تا آفیش شود بلکه باید خودش به دنبال سوژهها بگردد.
از وی میپرسم نقطه عطف کار رسانهای احمدرضا مداح را کدام برهه میدانی و میگوید: فعالیتهایم در دوره شیوع کرونا کلی سر و صدا به پا کرد و آن دوران و مشاهده مجاهدتها و ایثار کادر درمان برایم یادآور دوران دفاع مقدس بود. گزارشم راجع به محیط زیست مهارلو و ورود فاضلاب به این تالاب زیبا که انعکاس گستردهای نیز داشت و مسؤولان را به تکاپو واداشت هم از دیگر فعالیتهای خبرساز دوران حرفهای ام است که تمام دوربینها و توجهات را به آن سو برد.
وی همچنین میگوید: ترک خوردن نقش رستم بر اثر فرونشست زمین آنهم به دلیل حفر بی رویه چاههای آب نیز سوژه دیگری بود که خیلی سر و صدا کرد و توانستم توجه مسؤولان را به صیانت بهتر از میراث کهن نیاکانمان جلب کنم.
مداح در ادامه در حالی که بغض میکند میگوید: وداع خانوادهها با شهدا و تشییع پیکر شهدای گمنام از جمله گزارشهای تصویری است که در آن آنچه را که به تصویر میکشم با عمق وجودم درک میکنم و تمام آن لحظات حاوی اشک و عشق و احساس برایم چون گوهری گرانبها است.
وی در ادامه میگوید: در کل گزارشهایی که در ارتباط با مشکلات مردم، محیط زیست، حوزه ایثار و مسائل فرهنگی و اجتماعی کار کردهام را دوستتر میدارم تا گزارشهایی که مرتبط با ادارات است و هرگاه میبینم گزارشم اثرگذار بوده و باعث رضایت مردم شده انگیزهام مضاعف میشود.
از او میخواهم از حضورش در جبهههای جهاد بگوید. تداعی خاطرات همرزمانش لبخندی از سر رضایت بر لبانش مینشاند اما به محض اینکه کلامش به بازگویی خاطرات اسارت میرسد با تکان سری از سر تالم و اندوه ناشی از خاطرات تلخ اسارت اینگونه بیان میکند: آبان ۱۳۶۲ زمانی که اول دبیرستان بودم وارد جبهه شدم و تقدیر اینگونه رقم خورد که ۲۴ اردیبهشت ۶۵ در کانال بجلیه اسیر شوم.
آری درست پیش از عملیات والفجر مقدماتی، احمدرضا، تخریبچی این عملیات در یک عملیات ایذایی در بجلیه عراق با موج انفجار مینی که قرار بود خنثی شود، مجروح و سپس اسیر میشود و پس از طی تلخترین روز و روزگار عمرش در زندانهای بعثی، دوم شهریور ۱۳۶۹ در قالب دهمین گروه از آزادگان سرافراز به میهن اسلامی باز میگردد.
نمایشگاههای زیادی در مورد احمدرضا مداح یا حاوی آثار وی تاکنون برپا شده و اکنون این آزاده جانباز سرافراز شیراز یک عنوان دیگر را نیز از امروز با خود یدک خواهد کشید. چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی استان فارس.
هرچند درد و رنجی که وی و دیگر آزادگان سرافراز کشورمان کشیدهاند را هیچگونه نتوان به تصویر کشید اما شاید این دو نفره پدر دختری و لبخندی که بر لبان دختر وی نشسته اندکی از محنتش بکاهد.
چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی استان فارس در سال ۱۴۰۲ از امروز الگوی بسیاری از کودکان و نوجوانانی است که نه آن دوران را دیدهاند و نه خوب درکش کردهاند اما برای آنها احمدرضا مداح تداعیگر نوجوانان و جوانانی است که برای آرمانهای خود از تمام هستیشان گذشتند تا اینک شاهد بالندگی انقلاب باشند.
کد خبر 6087425