مغز چگونه عملکرد انسان را کنترل میکند؟
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۹۰۳۹۲
هر آنچه که در زندگی شخصی و اجتماعی از انسانها نمود پیدا میکند همه حاصل عملکرد عضو کوچکی از بدن است، شناخت مغز یعنی شناخت از خود و اجتماع.
گروه فناوری خبرگزاری دانشجو؛ حمیده آقاجانی – یکی از پیچیدهترین اجزای بدن انسان، مغز است. مغز انسان با حدود ۱۵۰۰ گرم وزن تنها سه درصد از وزن انسان را در بر میگیرد، اما چنان ساختار عجیبی دارد که سالهاست محققان تلاش میکنند به رازهای نحوه عملکرد مغز دست یابند اینکه چگونه این عضو کوچک از بدن میتواند همزمان کارهایی مثل پردازش اطلاعات، تفکر، تحرک، رویاپردازی و ثبت حوادث را انجام دهد.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروزه محققان کمتر به دنبال ساختار فیزیکی مغز هستند و بیشتر تلاش میکنند تا ماهیت اصلی ذهن را دریابند. بر همین اساس هم در کشورهای مختلف رشتهای به نام علوم شناختی مغز به راه افتاد و بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران جذب این حوزه شده و پژوهشکدههایی نیز راه اندازی شد.
پژوهشگران بر این عقیده هستند که اگر قرار است فردی را بشناسیم باید درباره وی آگاهی داشته باشیم، این آگاهی باید در حوزههای رفتاری درونی و بیرونی فرد باشد، این شناخت کمک میکند تا اندیشه فرد به نحوی برای محقق آشکار شود و به آن شناخت اجتماعی گفته میشود، از سوی دیگر لازمه شناخت دیگران، شناخت از خود خواهد بود، در واقع اگر فردی نسبت به خود آگاهی داشته باشد میتواند نسبت به اجتماع و اطراف خویش نیز آگاهی ذهنی مطلوبی پیدا کند.
تابش، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی در یادداشتی به تاریخچه «علوم شناخت اجتماعی» پرداخته و عنوان میکند: «در طی سی سال اخیر به منظور پژوهش در زمینه روانشناسی اجتماعی بستر بیکرانی با عنوان شناخت اجتماعی فراهم آمده است. شناخت اجتماعی ابتدا در دهه ۱۹۷۰ و در پوشش اصطلاحاتی، چون ادراک فردی، اسناد و نگرش به جامعه علمی معرفی شد.»
وی میافزاید: «به طور کلی، موضوع شناخت اجتماعی این است که افراد چگونه از طریق پردازش اطلاعات، محرکهای اجتماعی را تفسیر میکنند و به آنها پاسخ میدهند. محققان شناخت اجتماعی معتقدند که این محیط نیست که رفتار اجتماعی فرد را تعیین میکند؛ بلکه رفتار هر فرد، تحت تأثیر ادراک او از موقعیتهای محیطی و اجتماعی است، ادراکی که خود متأثر از دانش، حافظه، منطق، قضاوت، توانایی حل مسئله و قدرت تصمیم گیری فرد است.»
فیلسوفانی همچون افلاطون و ارسطو به مقولهای با عنوان تداعی اشاره داشتهاند؛ تداعی در روانشناسی اشاره به یک پیوند روانی میان مفاهیم، رخدادها یا حالات ذهنی دارد که معمولاً از تجارب خاصی ریشه میگیرند. این دو فیلسوف عصرقدیم به مسئله جانشینی خاطرات اشاره داشتند؛ اما بعدها با استفاده از ابزار جدید و توسعه علوم دانشمندان مفهوم تداعی را به زمینههایی همچون حافظه، یادگیری و مطالعه مسیرهای عصبی مغز پیوند زدند؛ حتی فلاسفه نیز معتقدند شناخت مغز انسان میتواند به شناخت اجتماعی وی کمک کند.
تابش در ادامه یادداشت خود درباره نقش تداعی در شناخت اجتماعی تصریح میکند که: «محققان شناخت اجتماعی به دنبال پاسخ به این سؤال هستند که چگونه اطلاعاتی که در مورد افراد داریم، در حافظه اجتماعی ما بازنمایی میشود؟ یکی از مدلهایی که برای پاسخ به این سؤال طراحی شده، مدل تداعی-شبکه است. در این مدل، افراد گرههای شبکه را تشکیل میدهند. هر گره به گرههایی که خصوصیات ظاهری (حافظه معنایی) و رفتاری مشابه (حافظه رویدادی) دارند متصل میشود. بدین ترتیب تعدادی از رویدادهای رفتاری پیرامون شخصیتی که معرف آن رفتارهاست جمع شده، یک خوشه رفتاری را تشکیل میدهند.»
وی میافزاید: «بر اساس مدل دیگری از حافظه که برگرفته از نظریۀ ادراک فرد است، تنها خاطرات رویدادی در حافظه ذخیره میشوند و دانش معنایی به صورت برخط مورد استفاده قرار میگیرد. البته، تحقیقات نشان میدهد که برخلاف ادعای این مدل، دانش معنایی نه تنها در حافظه ذخیره میشود، بلکه ذخیرهسازی این نوع حافظه کاملاً مستقل از حافظۀ رویدادی است.»
بسیاری از انسانها در طول زندگی خود روزهای تلخ و شیرین بسیاری را سپری کردهاند که شاید سایرین در آن نقشی نداشتهاند، اما خود فرد همواره با بخشی از آنها زندگی خود را میگذراند. اگر قابلیتهای مغز نبود مرور چنین خاطراتی میسر نمیشد. مغز انسان به عنوان یک حافظه داخلی با ظرفیت ذخیره سازی بالا تمام رویدادهای مهم را نگهداری و بعد به میل و اراده انسان دسته بندی میکند. عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی ایران در زمینه به یادآوری خاطرات معتقد است: «موضوع دیگری که در شناخت اجتماعی و در زمینه حافظه بررسی میشود، نوع خاصی از حافظه رویدادی به نام حافظه شرح حال یا زندگینامهای است. این نوع حافظه صرفاً شامل حافظه فرد در مورد زندگی خود او و حافظهای صریح است؛ بنابراین او قادر است همه جزییات حالات ذهنی، عاطفی و فکری خود را که در لحظه برای او پیش آمده است، به خاطر بیاورد.»
تابش میافزاید: «علاوه بر شرح حال، انسانها مهارتهای مورد نیاز برای سازگاری با محیط و الزامات زندگی را نیز در حافظه خود ذخیره میکنند. وقتی ما رفتاری را بارها تکرار میکنیم بعد از مدتی آن رفتار، با تمامی روند خود به یک عادت تبدیل میشود. به این نوع حافظه، حافظه رویهای یا روندی میگویند. بعضی از رویهها از نوع حرکتی هستند و به ما کمک میکنند تا مراحل انجام رفتارها را به طور کامل در حافظه خود ذخیره کنیم. برای مثال، وقتی بند کفشهایمان را گره میزنیم یا وقتی در حین رانندگی بدون این که متوجه شویم، دنده اتومبیل را عوض میکنیم، دانش رویهای مهارتی خود را به کار بستهایم.» در مقوله علوم شناختی مغز مسئله شناخت اجتماعی، یک شناختی دو سویه است یعنی همانگونه که ما تلاش میکنیم دیگران را بشناسیم، آنان نیز بیکار نمینشینند و میتوانند همین کار را کنند. مغز انسان به قدری پیچیده است که شاید تنها ذرهای از عملکرد آن برای محققین روشن شده باشد. پژوهشگرانه امروزه تلاش میکنند تا علاوه نقشه برداری از مغز به حالات روانشناسانه مغز نیز بپردازند و با ترکیب این دو علم به عمق عملکرد مغز انسان پی ببرند که البته ناگفته نماند همین پژوهشها نیز حاصل عملکرد مغز بوده و اراده واقعی از سوی این عضو کوچک انسانی است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: شناخت مغز علوم شناختی حافظه اجتماعی خاطرات شناخت اجتماعی نوع حافظه تلاش می کنند علوم شناختی علوم شناخت عملکرد مغز زندگی خود مغز انسان انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۹۰۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا هیچ وقت یادمان نمیماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
دانشمندان یک قدم به درک اینکه چرا بعضی چیزها را به خاطر میسپاریم و برخی دیگر را فراموش میکنیم، نزدیکتر شده اند.
به گزارش روزیاتو، محققان دانشگاه رایس ِ آمریکا دست به پژوهشی زدند که نشان داد ما برخی جنبههای یک تجربه همچون شرایط کلی را به جای جزئیات کوچکتر به خاطر میسپاریم.
به همین دلیل است که احتمال فراموش کردن تجربههای جزئیتر و پیش پا افتاده تری مانند قفل کردن یا نکردن در ِ خانه، بیشتر است.
برای درک بهتر نحوهی عملکرد حافظهی انسان، محققان دانشگاه رایس تصاویری را به شرکت کنندگان پژوهش خود نشان دادند.
در این آزمایش حافظه، برخی از تصاویری که برای شرکت کنندگان به نمایش درمی آمدند، تکراری و برخی دیگر جدید بودند.
برخی تصاویر شباهت زیادی به یکدیگر داشتند، اما در برخی دیگر تشخیص تفاوتهای آنها از یکدیگر دشوارتر بود. هدف از نمایش تصاویر مشابه، مختل کردن حافظه با شبیه سازی تجربیات پیش پا افتادهای بود که روزانه داریم، مانند قفل کردن در ِ خانه.
محققان پی بردند که به یاد ماندنیترین تصاویر که احتمال به خاطر سپردن آنها توسط شرکت کنندگان بیشتر بود، تصاویری رنگارنگ با حضور افرادی در عکس بودند. به عبارت دیگر، تصاویری که شلوغ و بی نظم نبودند، فراموش نشدنیتر بودند.
گرچه شرکت کنندگان به یادماندنیترین تصاویر را به درستی به یاد آورده بودند، اما اثر آن بعد از ۲۴ ساعت از میان رفت. این به ویژه درمورد به یاد آوردن تجربیات مثبت صدق میکرد، امری که نشان داد این دست تجربیات در ابتدا به یاد میمانند، اما بیشتر مستعد فراموش شدن هستند.
گرچه معمولاً تصور این است که احساسات میتوانند فرآیند پردازش حافظه را بهبود بخشند، اما انسانها اغلب جنبهی اصلی یک تجربه یا به عبارتی دیگر «مخلص کلام» را به یاد میآورند، نه جزئیات اضافی را. به گفتهی محققان، گذشت زمان اغلب این موضوع را تشدید میکند.
برای مثال، اگر سعی کنیم که به خاطر آوریم در سال گذشته چه کارهایی انجام دادیم، احتمالاً کارهای زیاد و مختلفی را به خاطر میآوریم. با این حال، احتمالاً تنها برخی از این خاطرات را با جزئیات زیاد به خاطر میآوریم. ممکن است به یاد بیاوریم که به سفر رفته بودیم، اما احتمالاً یادمان نمیآید که در هر روز ِ سفر چه فعالیتهایی انجام داده بودیم.
نتایج این پژوهش نشان داد محتوای احساسی، مدت زمان گذشته یک تجربه و ویژگیهای ادراکی حافظه، همگی در به خاطر آوردن یا نیاوردن جزئیات یک اتفاق تأثیرگذارند.
به گفتهی محققان دانشگاه رایس، این پژوهش نشان داد که تجربیاتی که برای یک شخص فراموش نشدنی هستند، مثل جشن تولد، مرگ عزیزان و غیره، به احتمال زیاد برای یک شخص دیگر هم فراموش نشدنی هستند. اینها اغلب تجربیات مثبت یا منفی هستند.
این محقان میگویند ما اغلب تصور میکنیم که خاطرات احساسی بهتر به خاطر سپرده میشوند، اما در حقیقت این ویژگیهای اصلی یک خاطره است که به خاطر سپرده میشود، اما جزئیات آن ممکن است فراموش شوند.
یکی از دلایل اینکه ما نمیتوانیم همهی تجربیات مان را به خاطر آوریم این است که مغز ما ظرفیت محدودی دارد.
به گفتهی محققان، مغز ما احتمالاً نمیتواند هر چه که تجربه میکنیم را به خاطر بسپارد و به همین دلیل مجبور هستیم اندکی از اطلاعاتی که مهم نیستند را به شکل انتخابی فراموش کنیم.