درام بــیـــوگـــرافــیــک شــاید قــدیمیتــرین گونه درام به حساب آید که دردســترس ماست. بخش مهمی از این قدمت به آمیختگی این گونه درام در درام تاریخی و اساطیری است، بهعبارتی آن روزگاری که درامنویسان یونانی در باب خدایان و قهرمانان تراژدی مینوشتند – که عموماً بازتابی از رویدادهای تاریخی هستند – پای بیوگرافی شخصیتها را نیز به درام باز کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آثار این درامنویسان بر پایه یک
شخصیت شکل میگرفتند، شخصیتهایی که به واسطه ویژگیهای ماورایی خود، از انسانهای معمولی تمیز داده میشدند. آنان به واسطه هامارتیا یا هوبریس خویش، تراژدیای را رقم میزدند و هستی قهرمانانه خود را به نیستی بدل میکردند. پس درامها میشدند پایان بیوگرافیک. این رویه سیر تاریخی خود را کماکان ادامه میدهد تا آنجا که پای مدرنها به درامنویسی باز میشود. آنان وجه تاریخی این گونه درامنویسی را کاستند. با کاهش نگاه ارسطویی – که میتوس (طرح) را بر اتوس (شخصیت) ارجح میدانست – این شخصیتها بودند که حرف اول را در درام میزدند. حالا قرار بود کلیت یک درام بر پایه یک شخصیت شکل بگیرد. این وضعیت در حوزه تئاتر بیوگرافیک در اشکال مختلفی نمود پیدا میکند؛ اما شاید خاصترینش تئاتر مستند باشد. «دانتون» اثر گئورگ بوشنر پیشگام درامنویسی مستند، هر چند نگاهی به محاکمه انقلابی شهیر فرانسه دارد؛ اما آنچه نمایشنامه را خاص میکرد، واقعیت یک شخصیت تاریخی بود، نه هامارتیای او. با «ماراساد» پیتر وایس یا «گالیله» برتولت برشت مسأله شخصیتهای تاریخی و وجوه بیوگرافیک آنان برای درامنویسان جذاب میشود. شاید نمونه متأخر و جذاب این رویه «قرمز» جان لوگان در باب روزهای پایان حرفه مارک روتکو باشد. جایی که دیگر
رویداد اهمیت نمییابد؛ بلکه عقاید و آرای یک نقاش مدرن بدل به درام میشود. حذف رویداد رویکردی بود که نمایشنامههای بیوگرافیک را از واقعیت شخصیت به انتزاع او سوق میداد. همان چیزی که در «مارلون براندو» نیز میتوان دید. جایی که رویداد از اهمیت تهی میشود تا درامنویس و کارگردانش خود را در کالبد بازیگر سرشناس امریکایی متجلی کنند؛ اما آیا این رویه درخششی به همراه دارد؟ مهران رنجبر پساز اجرای «استیو جابز» بار دیگر به سراغ یکی از چهرههای شاخص تاریخ معاصر امریکا رفته است. البته انتخاب مارلون
براندو برای یک نمایش ایرانی خودش میتواند در وهله نخست جذاب باشد. براندو در ایران به شدت محبوب است. بخش مهمی از تاریخ بازیگری ایران خود را پیرو شیوه بازیگری او میداند و حتی رگههایی از تمایلات اجراگری او، در مهران رنجبر نیز دیده میشود. براندو وجوه مختلفی در زندگی خود داشته که میتواند دستمایه درامنویسان شود. از کودکی پرفراز و نشیبش، بخصوص ماجرای مادر دائمالخمرش تا جنجالهای همیشگیاش در پروژههای سینمایی و در نهایت خاموشی نهچندان درخشانش در آخرین روزهای زندگی. او مصداق بارز زندگی دراماتیک است تا جایی که در برخی از آخرین آثار سینماییاش – همانند «تازهکار» (1990) – بارقههایی از شخصیت او به تصویر کشیده میشود. رنجبر اما نه به سراغ سیر تاریخی زندگی براندو رفته و نه یک رویداد بخصوص را برای روایت انتخاب کرده است. او سختترین کار ممکن را برگزیده که از قضا پاشنه آشیل نمایشش هم میشود. او براندو را با سه شخصیت متفاوت روبهرو میکند. نخست پدر سختگیرش که به شدت مذهبی است و تلاش بسیاری برای تبدیل کردن پسرش به یک نظامی کاتولیک داشت؛ اما ناموفق ماند. دوم مواجهه براندو با ماریا اشنایدر بر سر فیلم جنجالی «آخرین تانگو در پاریس» برتولوچی است که براندو به نظر به بازیگر جوان فیلم تجاوز میکند. سومین مواجهه نیز به رابطه یکی از هواداران او برای ایجاد ارتباط و کامگیری از اوست. براندو در این مواجهات دچار سردرد مزمنی است که او را به یک پایان سوق میدهد. همه مواجهات در سر او میگذرد. تصاویری که او میبیند و عذاب میکشد. تقابل میان میل او و نیروی بازدارندهای که به شدت از پدر به ارث برده است. یک تقابل فرویدی میان فراخود (Super-Ego) و نهاد (Id) و اکنون انفجار خاطرات. این همان چیزی است که رنجبر در استیو جابز نیز دنبال کرده بود، در آنجا نیز میان امر اخلاقی و نهی اخلاقی، جابز به نوعی انحطاط میرسد؛ اما این انحطاط از منظر شرقی ارزیابی میشود. مشکل ماجرا زمانی آغاز میشود که برای رسیدن به انتزاعات ذهنی دادهها اندک است. دادهها همانند استیو جابز به شدت وابسته به همان منابع دست دوم اینترنتی است، پس نویسنده مجبور میشود خود را محدود به سه رویداد یا مواجهه کند. میزان دادههایی برای همان سه مواجهه نیز اندک است؛ پس باید پیاز داغ انتزاع را بیشتر کرد. دیگر به مخاطب اطلاعاتی داده نمیشود. برخلاف شیوه مستندی که بوشنر یا برشت در پیش میگیرند؛ در عوض همه چیز از متن خارج و به صحنه معطوف میشود. اینکه چگونه یک بازیگر دچار فروپاشی میشود؛ ولی این فروپاشی به چه میزان از متن میآید؟ پاسخ واژه اندک است. فروپاشی واقعی بیشتر محصول شناخت پیشینی ما از شخصیت است. ما میدانیم براندو در نهایت به یک انزوا پیش میرود و به دور از هیجانات دیگر بازیگران، درمیگذرد. شمع هنرنمایی او، با وجود تمام غرورهای تراژیکش خاموش میشود. چند فیلم نهاییاش بههیچ وجه به یاد ماندنی نیستند – آنچه رنجبر بهسراغش نرفته است – و او در جزیرهای تنهایی خود را تثبیت میکند. پس به نظر میرسد نمایش دیگر قرار نیست براندوی واقعی را بازنمایی کند؛ بلکه قرار است با براندوی رنجبر روبهرو باشیم. این امر ناشایستی نیست. آزادی هنری به رنجبر اجازه میدهد او از یک شخصیت واقعی، یک شخصیت خیالی بیافریند؛ اما این شخصیت خیالی تا چه اندازه مستقل است؟ پاسخ باز واژه اندک است. شخصیت براندو از شکل مغرورش به شکل رقتبارش تقلیل داده میشود، بخصوص آنجا که میگوید بازیگر همانند گلادیاتور است و از همین رو بدبخت است. این فرض که گلادیاتورها بردههایی هستند مجبور به جنگیدن و بازیگر موجودی است که مسیر زندگیش را انتخاب کرده، به دست فراموشی سپرده میشود. قرار است رقت شخصیت براندو دوچندان شود؛ درحالی که رنجبر چنین نمیخواهد. قصد او بازتاب غرور است؛ اما نتیجهاش چیز دیگری است. نتیجهای برآمده از همان کمبود دادهها، چیزی که در یک رویه پستمدرن بدل به یک هیجان سرخوشانه میشد. همانند آثار وودی آلن که اندک داده بدل به کنشی برجسته اما کوتاه میشود. در اثر رنجبر آنچه در نهایت حذف میشود خود براندو است. حذفی که قرار است به قرینه شکل اجرا جبران شود؛ اما شکل اجرا نیز از براندو فاصله دارد، فاصلهای که خودش میتواند یک یادداشت دیگر شود.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه:
درام نویسان
درام نویسی
استیو جابز
یک شخصیت
شخصیت ها
داده ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۱۰۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شخصیت سالم یا ناسام؛ مساله این است؟
متاسفانه یا خوشبختانه زندگی پستی و بلندیهای بسیار دارد اکثر مردم در طول زندگی خود رویدادهایی را تجربه میکنند که درک آنان را از خودشان و جهان تغییر میدهد.
به گزارش ایسنا، میگویند تغییر اجباری و رشد اختیاری است. همانگونه که انسان نمیتواند محل زندگی، عوامل محیطی یا والدین خود را انتخاب کند نمیداند در خانواده سالم یا ناسالم پا به دنیا میگذارد. اما به دنیا آمدن در خانواده ناسالم این مجوز را به افراد نمیدهد. برای به دست آوردن شخصیت سالم تلاش نکنند و رفتار خود را به نسلی دیگر منتقل کنند. ایجاد شخصیت سالم مانند هر مهارت دیگر نیاز به تلاش و تمرین دارد تا شما بتوانید شخصیتی سالم و دوست داشتنی بسازید. شخصیت سالم ویژگیهایی دارد که براساس معیارهای سلامت روانی مشخص میشوند.
شخصیتها چگونه شکل میگیرند؟
هرچند مانند همه مفاهیم علوم انسانی تعریف واحدی از شخصیت وجود ندارد. اما تعریفی که میتوان از شخصیت ارائه داد این است شخصیت را الگوی با صفات نسبتا پایدار و ویژگیهای منحصر به فردی دانستند که به رفتار شخص ثبات و فردیت میبخشد. با توجه به پایدار بودن شخصیت برخیها این پرسش را مطرح میکنند آیا شخصیت تغییر پیدا می کند؟ در گذشته اعتقاد بر این بود که افراد نمیتوانند شخصیت خود را تغییر دهند و شخصیت تا حد زیادی پایدار و موروثی است. اما تحقیقات جدید نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی میتوانند از طریق مداخله مداوم و رویدادهای مهم زندگی تغییر کنند.
شخصیت سالم یا خوش شانسها کیستند؟
اگر در یک خانواده سالم به دنیا آمدید و شخصیت سالم دارید شاید شما خوش شانس باشید اما این خوش شانسی شاید همیشگی نباشی. هزار رویداد در زندگی می تواند در زندگی روی بدهد شما دیگر شخصیت سالم نداشته باشید.
متاسفانه یا خوشبختانه زندگی پستی و بلندیهای بسیار دارد اکثر مردم در طول زندگی خود رویدادهایی را تجربه میکنند که باعث ایجاد درک جدیدی از پدیدهها و جهان هستی در فرد میشود. برای مثال، فردی که به راحتی و سریع با دیگران ارتباط برقرار میکند، ممکن است پس از تجربۀ سوءاستفاده در یک رابطۀ عمیق، در برقراری ارتباط سختگیرتر شود. بنابراین هر روز در زندگی با رویدادها و موقعیتهایی مواجه می شویم که گاهی اوقات، این رویدادها میتوانند شخصیت و نحوه تفکر ما را در هسته تغییر دهند.
شخصیتها چگونه شکل میگیرند؟
در باب چگونگی شکلگیری شخصیت و ساخت شخصیت سالم و عوامل تاثیرگذار تاکنون نظریههای متفاوتی داده شده است. اینکه ژن ها در این مورد نقش دارند یا نه هنوز به درستی قابل اثبات نیست اما عوامل محیطی، تعلیم و تربیت، فضای خانواده و آداب و رسوم جامعه، در شکل گیری شخصیت تاثیر زیادی دارد.
انسان سالم از نظر روانشناسی
شخصیت سالم به فردی اطلاق میشود با وجود نقاط ضعف و قوت به موانع رشد خود آگاه باشد و در راه رشد و پیشرفت از توانایی و استعدادهایش استفاده کند.
سازمان بهداشت جهانی با تاکید بر اهمیت سلامت روان مبنی بر عدم وجود بیماری روانی بر این نکته نیز پای میفشارد. زمانی شما شخصیت سالم دارید که از رفاه نیز برخوردار باشید. افراد سالم میتوانند با استرسهای عادی که در زندگی روزمره مواجهاند کنار بیایند. سلامت روان به افراد این امکان را میدهد که تواناییهای خود را بشناسند، کار مولد داشته و کمکهای معناداری به جوامع خود داشته باشند.
شخصیت سالم از منظر قرآن:
مطابق آموزههای قرآنی زندگی دنیوی مقدمهای برای زندگی جاودانه در جهان آخرت به شمار میآید. مطابق این دیدگاه کسی میتواند از فرصت چند روز زندگی در دنیا برای آخرت بهره ببرد که از سلامتی شخصیت نیز برخوردار باشد.
شاخصهای سلامت روانی سالم در زندگی دنیا که قرآن برآن تاکید دارد موارد مختلف مانند، سکینه، آرامش و اطمینان و نداشتن اندوه و بیم و... است. که انسان با ایجاد این موارد می تواند به رستگاری برسد.
انتهای پیام