چه جملاتی روی دربهای بهشت و جهنم نوشته شده است؟
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۳۴۴۷۲
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در شبی که پیامبر(ص) به معراج رفتند به اذن خداوند از بهشت و جهنم دیدن کردند.
جملاتی روی درب بهشت و جهنم نوشته شده است که اگر مومنان به معنای آن توجه داشته باشند خیر دنیا و آخرت نصیبشان می شود.
از فضائل ابن شاذان در «کتاب الروضة» نقل است که پیامبر خدا (ص) فرمودند: «هنگامی که مرا به آسمانها بالا بردند، جبرئیل به من گفت: همانا من به بهشت و دوزخ فرمان دادم تا خود را برای تو نمایان سازند».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رسول خدا (ص) فرمود: بهشت را همراه با نعمتهایی دیدم و دوزخ را نیز همراه با آتش و عذابی که در آن بود. پس بهشت هشت درب داشت، بر روی هر درب چهار سخن نوشته شده بود، که هر یک از آن سخنان از همه دنیا و آن چه در آن است بهتر بود، برای کسانی که از آن آگاه باشند و به آنها عمل کنند؛ و دوزخ آتشین نیز هفت درب داشت که بالای هر درب سه سخن نوشته شده بود، و هر یک از آن سخنان برای کسانی که از آن آگاه بوده و به آن عمل کنند، از همه دنیا و آن چه در آن قرار دارد، سودمندتر است.
پس جبرئیل به من گفت:ای محمد(ص) ، آن چه را روی درها نوشته شده است بخوان. پس آنها را خواندم.
درب های بهشتروی اولین درب بهشت نوشته شده بود: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. هر چیزی روشی دارد و روش زندگی چهار چیز است: قناعت و عمل به حق و دوری از کینه و هم نشینی با نیکان.
درب دوم: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. هر چیزی چارهای دارد و چاره شادمانی در آخرت چهار ویژگی است: دست کشیدن بر سر یتیمان، مهربانی با بیوه زنان، کوشش در برآوردن نیازهای مؤمنان و دلجویی از نیازمندان.
درب سوم: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. هر چیز چارهای دارد و چاره سلامتی در دنیا چهار ویژگی است: گفتار اندک و خواب اندک و راه رفتن اندک و خوراک اندک.
درب چهارم: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید مهمان خویش را گرامی دارد، هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید پدر و مادر خویش را گرامی دارد، هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن نیکو بگوید یا این که ساکت باشد.
درب پنجم: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. هر کس میخواهد به او ظلم نشود نباید ظلم کند، و هر کس میخواهد او را شماتت نکنند نباید دیگران را شماتت کند، و هرکس میخواهد خوار نگردد نباید دیگران را خوار سازد، و هر کس میخواهد در دنیا و آخرت به ریسمان محکم چنگ زند، باید بگوید: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست.
درب ششم : معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. هر کس میخواهد قبرش فراخ و گسترده باشد باید مسجد بسازد و هرکس میخواهد زیر زمین کرمها او را نخورند باید در مساجد ساکن شود [۱]. و هرکس میخواهد شاداب و سرزنده باشد و هرگز فرتوت نشود باید مساجد را بروبد [۲]و هر کس میخواهد جایگاه خود را در بهشت ببیند باید مسجدها را با فرش بپوشاند.
درب هفتم: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست. روشنایی دل در چهار ویژگی است، عیادت بیمار و تشییع جنازهها و خرید کفن و پرداخت بدهی؛ و بر درب هشتم نوشته شده بود: معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خدا و علی، ولی خداست.هر کس میخواهد از این درها وارد شود باید به چهار چیز چنگ زند ؛ سخاوت و خوش خلقی و صدقه و خودداری از آزردن بندگان خدا.
درب های جهنمو دیدم بر اولین در از درهای جهنم سه سخن نوشته شده بود: هر کس به خداوند امید ببندد سعادتمند شود، و هر کس از خداوند بیم داشته باشد در امان است، و هر کس به کسی جز خدا امید ببندد و از غیر او بترسد فریب خورده و تباه شود.
درب دوم: هر کس میخواهد در روز قیامت برهنه نباشد باید در دنیا بدنهای برهنه را بپوشاند و هرکس میخواهد در قیامت تشنه نباشد باید در دنیا تشنهها را سیراب کند، و هر کس میخواهد در قیامت گرسنه نباشد باید در دنیا شکمهای گرسنه را سیر کند.
درب سوم: خداوند دروغ گویان را لعنت کند، خداوند بخیلان را لعنت کند، خداوند ستمکاران را لعنت کند.
درب چهارم: خداوند کسی را که اسلام را خوار داشته خوار کند، خداوند کسانی را که به اهل بیت علیهم السلام اهانت روا داشته خوار سازد، خداوند کسانی را که ستمکاران را در ستم به بندگان یاری کرده اند لعنت کند.
درب پنجم: از امیال درونی پیروی نکن، چرا که این هوسها مخالف ایمان هستند، و در آن چه برایت سودی ندارد زیاده گویی نکن که دراین صورت رحمت خدا از تو دور میشود؛ و یاری دهنده ستمکاران نباش.
درب ششم: من برای تلاش گران حرام هستم، من برای صدقه دهندهها حرام هستم، من برای روزه داران حرام هستم.
درب هفتم: خویشتن را محاسبه کنید، پیش از آن که شما را مورد حسابرسی قرار دهند، و خویشتن را سرزنش کنید.پیش از این که شما را مورد سرزنش قرار دهند و خدا را بخوانید پیش از آن که بر او وارد شوید و دیگر قادر به خواندن او نباشید.
پینوشت:
ﺟﻠﺪ ۸، ﺻﻔﺤﻪ ۱۴۶-بحار الانوار
۱. در نسخهای چنین است: فلیکنس المساجد.
۲. در نسخهای چنین است: فلیسکن المساجد.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: بهشت جهنم پیامبر اکرم کس می خواهد کس می خواهد هرکس می خواهد چهار ویژگی نوشته شده بهشت و جهنم ولی خداست درب چهار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۳۴۴۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| پیمانهای که پُر شد
استاد اسلامی ندوشن از نامآوران کامروایی بود که پیمانه زندگیشان پُر و پیمان بوده، از مصادیق اعلای بزرگانی که زیست تام و مرگ بههنگام داشتهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در یادداشتی بهمناسبت دومین سالروز درگذشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یادی کرده است از خدمات این استاد بنام به فرهنگ و ادبیات ایران. یادداشت بهرامپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
حقوق خواندهبود اما جانش سرشتهبا ادبیات و سرشار از مطالعاتِ فرهنگی بود. همچون چخوف که تناقضِ میانِ شغلِ پزشکی و هنرِ خویش را در عبارتی جاودانهکردهبود، او نیز میگفت حقوق عیال و ادبیات محبوبه من است! ادبدوستیِ خویش را بیشتر مرهونِ خالهاش میدانست؛ خالهای تنها که در خردسالی او را با آثارِ سعدی، این «شیخِ همیشهشاب» آشناکردهبود. جیمز جویس نیز میلِ بیمارگونهٔ خویش به داستاننویسی را متاثّر از عمهٔ قدّیسهمانندِ خود میدانست؛ عمهای که جویس را در خردسالی به تماشای تابلوی «روزِ قیامت» میبُرد.
استاد اسلامی گرچه مردی اروپا رفته، پاریسدیده و شرق و غربگردیده بود، اما دلی داشت که همواره در ایران بود و برای آن دُختِ پریوار میتپید. درک و دریافتام از مطالعهٔ مستمرِ آثار استاد را اگر بخواهم در چند واژه خلاصهکنم، این کلیدواژهها است: خردگرایی، مداراگری، فرهنگمداری و اندیشیدن به سرشتِ ایران و سرنوشتِ ایرانی.
اسلامی ندوشن در آینه خاطرات شاگردان/ او بزرگتر از نامش بود!استاد اسلامی مردِ «دیدهور»ی بود و هرگز فریبِ «افسانه و افسونِ» زمانه را نخورد. سالهای جوانیاش را شعر سرود، گاه نیز البته بهتفاریق و ازسرِ تفنّن، داستان و نمایشنامه نوشت. اما شغلِ شاغلش نقدِ ادب و فرهنگِ ایران بود. و ادبیات فارسی را بیشتر ازمنظر و زوایای انسانی و اخلاقیاش، پژوهید و تحلیلکرد. بیگمان نقدِ ادبیِ ما بسیار وامدارِ ایشان است و تاریخِ شاهنامهپژوهی و حافظشناسی نیز آراءشان را ازیادنخواهدبرد.
سهمِ استاد در شکلگیری ادبیاتِ تطبیقیِ ایران نیز شایانِ توجه است. استاد اسلامی آثارِ رنگارنگی (شعر و زندگینامه و ...) را به فارسی نیز برگرداند و چندین سفرنامه خواندنی و ماندنی نیز از خود به یادگار نهاد. بسیارند کسانی که از دریچهٔ دلانگیزی که او بهرویشان گشود، با کشورِ شوراها و شهرهای افغانستان و سرزمین چین آشنا شدند.
استاد جستارنویسِ پرکاری نیز بودند و مقالاتِ گوناگونشان در برترین مجلات هر دوره («پیامِ نوین»، «یغما»، «نگین»، «هستی» و ...) منتشرمیشد. اما اهتمامشان در همهٔ این آثارِ گوناگون، معطوف بود به دغدغههای ایراندوستانهٔ استادی که همیشه و همهجا چشمی به تاریخ و فرهنگ سرزمینِ مادریاش داشت و به ما نیز یادآورمیشد «ایران را ازیادنبریم».
استاد اسلامی بهخلافِ اغلبِ ادیبان، جانمایه و جوهرهٔ آثارِ ادبی را با زبان و بیانی روشن و رسا به مخاطب میشناساند. شاهنامه و شعرِ حافظ را با دید و دریافتی روزآمد مینگریست. اغلب درپیِ شناساییِ پیامِ انسانی و اخلاقیِ آثار بود. و خود نیز هرگز به جانبِ جدالهای قلمیِ فرصتسوزانه و فرهنگستیزانه میلنکرد.
بهگمانم در طولِ هزار سالی که از سرودهشدنِ شاهنامه میگذرد، کسی درستتر و خوشخوانتر و خلاقانهتر از استاد اسلامی و زندهیاد شاهرخِ مسکوب «داستانِ داستانها»ی شاهنامه را تحلیل نکرده است. گرچه ایشان ادعایی در حافظپژوهی نداشتند اما چند اثر در این زمینه نیز منتشرکردند و «ماجرای پایانناپذیرِ حافظِ» ایشان از درخشانترین آثار در حیطهٔ حافظپژوهی است.
ایشان بارها در نوشتههایشان کسانی را کامیاب خواندهاند که پیمانهٔ زندگیشان را پُرکردهاند و «ذخائر و استعدادِ وجودیشان را بهحدّاعلا شکوفاندهاند» و بهقولِ بیهقی «جهانخوردند»! ازجمله دربارهٔ بهار نوشتهاند: «من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهانِ آن انداخت». دربارهٔ اخوان نوشتهاند: «کوتاه یا بلند، مهم آن است که پیمانه پُر شود؛ و پیمانهٔ اخوان پر بود و پیمان را به آخر رساند». نیز دربارهٔ استاد غلامحسین یوسفی نوشتهاند: «برسرِهم [...] سعادتمند زندگی کرد [...]. زندگی پاکیزه و باحاصلی را گذراند».*
استاد اسلامیِ ندوشن خود نیز از نامورانِ کامروایی است که پیمانهٔ زندگیشان پُر و پیمان بوده! از مصادیقِ اعلای بزرگانی که "زیستِ تامّ" و "مرگِ بههنگام" داشتهاند. استاد دور از ایرانِ محبوبشان درگذشتند، اما «پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ»!
*عبارات نقلشده برگرفته از کتابِ «نوشتههای بیسرنوشت»، اثرِ استاد اسلامی ندوشن است.
انتهای پیام/