تاثیر فروش تعهدی در بازار سرمایه
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۵۰۳۴۲
حسن امیری نایب رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، با بیان اینکه فروش تعهدی یکی از ابزارهایی است که در بازارهای مختلف تحت عنوان short sell مورد استفاده قرار میگیرد، اظهار کرد: این ابزاری است که تا کنون در بازار سرمایه ایران به دلیل ملاحظات فقهی عملیاتی نشده بود. با توجه به مصوبهای که کمیته فقهی داده است ساز و کار مربوط به این موضوع از طریق وکالت فراهم شده است و میتوان این ساز و کار را در بازار سرمایه عملیاتی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درمورد تاثیر فروش تعهدی بر بازار سرمایه توضیح داد: در بازار سرمایه پیشبینیهای مختلفی درمورد افزایش یا کاهش یک سهم خاص وجود دارد و افراد مختلف با نگاههای متفاوت می توانند موقعیت بگیرند. با راه اندازی فروش تعهدی یک سهامدار میتواند آپشن خرید را انتخاب کند، یک سهامدار آپشن فروش و یکی دیگر هم آپشن فروش تعهدی.
نایب رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار ادامه داد: با راه اندازی فروش تعهدی کلکسیون ابزارها کامل شد و اینکه یک نفر میخواهد از این ابزار استفاده کند یا خیر به خودش مربوط است. مهم این است که ساز و کار همچین ابزاری فراهم شده است.
امیری درمورد اینکه گفته میشود راه اندازی فروش تعهدی باعث ریزش بازار میشود نیز توضیح داد: این موضوع به ریزش بازار ربطی ندارد و کسی که می گوید باعث ریزش بازار می شود به دلیل از عدم شناخت این ابزار است.
بر اساس این گزارش، زمزمههای راهاندازی اختیار معاملات و خرید و فروش استقراضی از سال ۱۳۹۵ به گوش میرسد و از آن زمان تاکنون نه تنها زمان راهاندازی آن از زبان مسئولان متغیر بوده، بلکه ماهیت آن نیز به چالش کشیده شده و در برههای از زمان مطرح شد که کمیته فقهی سازمان بورس فروش استقراضی را مشروع نمیداند و قرار است ابزاری با نام فروش تعهدی جایگزین فروش استقراضی شود؛ اتفاقی که اظهارات اخیر شاپور محمدی - رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار - بر آن صحه گذاشت و اعلام کرد فروش تعهدی به صورت رسمی جایگزین فروش استقراضی شده است. وی همچنین اعلام کرد که فروش تعهدی تا آخر بهمنماه راهاندازی خواهد شد.
فروش تعهدی چیست و چه زمانی راه اندازی خواهد شد؟فروش تعهدی منجر خواهد شد تا سرمایهگذاران در هر دو شرایط مثبت و منفی بتوانند در بازار سرمایه فعال باشند و کسب درآمد کنند. براین اساس، با به کارگیری این ابزار در بازار سرمایه، سرمایه گذاری که تصور میکند قیمت سهام یک شرکت بیش از اندازه رشد کرده یا در آینده احتمال کاهش قیمت آن سهم به دلایل بنیادین و یا تحلیل شخصی او وجود دارد می تواند یک استراتژی معاملاتی انتخاب کند؛ به طوریکه می تواند سهام را به وکالت از شخص دیگر (مالک سهام) بفروشد و هر زمان که خود یا مالک سهام اراده کرد مثل اوراق فروش رفته را برای مالک خریداری کند.
البته شرایط و ضوابط وکالت باید بین طرفین مشخص و تعهدات هر طرف در قرارداد فروش تعهدی تعیین شده باشد. در نتیجه با افت قیمت سهم که بر اثر بررسی شرایط و تحلیل ارزش سهام با عملکرد یک شرکت صورت گرفته کسب منفعت می کنند.
درحالی که رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار وعده راهاندازی فروش تعهدی پیش از پایان بهمنماه را داده، مدیریت نظارت بر بورسها اخیرا اعلام کرد که این ابزار جدید مالی اسفندماه راه اندازی خواهد شد.
منبع: انرژی امروز
کلیدواژه: رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار راه اندازی فروش تعهدی راه اندازی خواهد شد بازار سرمایه فروش استقراضی ریزش بازار ساز و کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت energytoday.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «انرژی امروز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۵۰۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769