دستفروشانی که باوجود کرونا دست از کار نمیکشند
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۶۰۲۹۶
کرونا آمده اما معلوم نیست به این زودیها برود! در این شرایط کسی به فکر زهرا و زنان دستفروش مترو نیست؛ این زنها هر روز در معرض خطر هستند اما نمیتوانند در خانه بمانند و پا به میدان خطر نگذرانند؛ این زنها هر روز با دنیایی از درد و دغدغه و ترس، کلنجار میروند؛ این زنها که خونشان از هیچ شهروند دیگری کمرنگتر نیست، اگر «میتوانستند» حتما نمیآمدند!
به گزارش ایلنا، فضا ملتهب است؛ زنها همگی با ماسکهایی بر صورت و اغلب، دستکشهای یکبار مصرف بر دست، روی صندلیها به انتظار رسیدن به ایستگاه مقصد، لحظهشماری میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و در همین خلوتی غوطهور هستیم که ناگهان در اولین ایستگاه، درهای واگن قطار بازمیشود و زنی میانسال و خسته با کولهباری سنگین بر دوش و روی دستها، به داخل میآید؛ وارد نشده، ساک کار را زمین میگذارد و شروع به تبلیغ میکند: «شال، ۳۵ هزار تومان، شال دور-دستدوز، ۳۵ هزار تومان؛ این را بیرون ۷۰ هزار تومان هم نمیدهند؛ پول ندارید، کارت خوان هم هست....»
همچنان مشغول گفتن است که با اولین ترمز ناگهانی قطار، تلوتلو میخورد و ناگهان با یکی از زنهایی که روی نیمکتها نشستهاند، تماس پیدا میکند اما در آخرین لحظه خودش را نگه میدارد که روی زن ولو نشود؛ زن ناگهان مثل برقگرفتهها از جا بلند میشود و با غضبی که در چشمهایش شعله میکشد، میگوید: «چرا میخوری به من؟! واقعاً توی این کرونا هم باید جنس بفروشی؟!»
هنوز زن دستفروش، نتواسته خودش را جمع و جور کند و عذرخواهی کند که زنِ ترسان همچنان یکریز به غرولند ادامه میدهد: «ما که آمدیم مترو مجبوریم؛ چطور باید خودم را سر کار برسانم؟! شما لااقل نیایید تا واگنها خلوت شود؛ آخر توی هر واگنی برای فروش جنسهای بنجلت میروی و بعد میآیی و ما را آلوده میکنی؟!»
این صحنه، این دعوای میان زنی نگران و زنی نگرانتر، تا زمان رسیدن به مقصد نهایی امتداد مییابد؛ در کشاکشِ همین نگرانی و ترس، زنها پیاده میشوند و در ضمن مراقبند که دست و بالشان با جایی تماس پیدا نکند؛ به سختی سعی میکنند که به هیچ کجا نخورند!
اما زن غمگینی که با کولهباری از شالهای نفروخته بر دوش، در ایستگاه آخر از واگن پیاده میشود، نامش زهراست؛ مادر دو فرزند، یکی دانشجو و دیگری محصل و هر دو دختر. او از برخوردی که در واگن پیش آمده، دلخور است اما بیش از آن، از شرایط زندگی خودش دلخور است؛ شرایطی که مجالِ نفس کشیدنِ آرام برایش نگذاشته است:
«هر روز از شهرک اندیشه به تهران میآیم برای کار؛ همسرم کارگر ساختمانی است و بعد از یک حادثهی کار که از بالای داربست سقوط کرد، الان بیشتر از ده سال است که خانهنشین شده؛ او قطع نخاع است و گوشه خانه افتاده؛ آن سالها که شوهرم سنگکاری میکرد، کارگرهای ساختمانی بیمهی درست و حسابی که نداشتند؛ همسرم نه بیمه بود و نه کارفرما بعد از آن سقوط، از او حمایت کرد؛ من ماندم با دو فرزند و یک مردِ زمینگیرِ خانهنشین....»
وقتی خانهنشینی ممکن نیست!زهرا این روزها بیشتر از همیشه غمگین است؛ اعلام کردهاند به جز در موارد ضرور و اضطراری از خانه بیرون نیایید و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده نکنید اما برای زهرا، «نان درآوردن»، بسیار ضروری است؛ برای خانوادهی زهرا، دو روز خانه نشستن به معنای یک هفته گرسنگی است.
او میگوید: این روزها از وقتی حرف این ویروس جدید شده، بیشتر از قبل مامورها به ما گیر میدهند؛ میگویند بارتان را جمع کنید و بروید؛ میگویند بارهای شما منشا آلودگی ویروس است؛ میگویند از این واگن به آن واگن، از این قطار به آن قطار نروید و مردم را آلوده نکنید اما نمیگویند اگر نرویم، خرج چند سر عائلهی چشم انتظار را از کجا بیاوریم؛ کرایه خانه را چطور جور کنیم و پول شهریهی دانشگاه بچههایمان را چه بکنیم!
زهرا که درد ناداری و ترسِ از دست رفتن سلامتیِ خانوداهی جمع و جورش، همزمان در چشمهایش، در صدایش و در حالت راه رفتن آرامش دیده میشود؛ میگوید: به خدا من هم میترسم؛ به خاطر همسرم که بدن ضعیفی دارد و هزار جور مرض و بیماری دارد، بیشتر از همه میترسم؛ او زودتر از همه میگیرد؛ میگویند مشخص نیست تا کی باید مراعات کنیم؛ خب من مجبورم هر روز خطر کنم؛ هر روز بیایم و غرولند مردم را هم تحمل کنم! تازه روزی که خدای نکرده مریض شوم، اول مصیبت است؛ کل خانواده آن روز از هم میپاشد!
اگر «میتوانستند»، حتماً نمیآمدند!این روزها، امثال زهرا بسیارند؛ زنهایی با تیپها و قیافههای مختلف، از ردههای سنی متفاوت که با هزار بیم و ترس، پا به سالنهای مترو میگذارند و به دنبال یک لقمه نان، هم غرولند بقیهی مسافران، هم گیر دادنهای گاه و بیگاه ماموران و هم خطر بیمار شدن را به جان میخرند؛ همهی این زنها شرایط بسیار دشواری دارند اما یک چیز روشن است: اگر «میتوانستند»، حتماً نمیآمدند!
چرا یک سالن یا محوطهی خاصی با رعایت همهی نکات ایمنی و بهداشتی در مکانی متعلق به شهرداری تهران برپا نمیکنند تا این زنان بتوانند حداقل تا زمان رفع بحران کرونا، در آنجا اجناسشان را بفروشند و خرج خانوادههایشان را دربیاورند؟!
در این بحبوبحهی کرونا و ارائهی مدامِ راههای درمان و پیشگیری، هیچکس به فکر زنهایی مثل زهرا نیست؛ آمار مشخصی از تعداد زنان دستفروش در متروی تهران وجود ندارد؛ این زنها و دغدغههایشان، در همهی حرفها، گزارشها و مصاحبهها غایب هستند و هیچ نهاد یا فرد مسئولی نمیگوید چه بکنیم که زنان دستفروش مترو آلوده نشوند؛ یا چگونه یک سالن یا محوطهی خاصی با رعایت همهی نکات ایمنی و بهداشتی در مکانی متعلق به شهرداری تهران برپا کنیم تا این زنان بتوانند حداقل تا زمان رفع بحران کرونا، در آنجا اجناسشان را بفروشند و خرج خانوادههایشان را دربیاورند.
تنها راهکاری که همیشه و همواره در ارتباط با این زنها به ذهن مسئولان میرسد، «جمعآوری» و «برخورد» است: اجازه ندهیم خیلی راحت وارد سالنهای مترو شوند و به گسترش آلودگی کمک کنند! غافل از اینکه این زنها را نمیتوان «جمع» کرد؛ تا بیکاری و فقر هست، تا حمایت اجتماعی از زنان سرپرست خانوار و تنها، وجود ندارد و تا فرصتهای امرار معاش محدود هستند، این زنها هم هستند، «حضور» این زنها با بار و بنههایی که ناگزیر بر دوش میکشند، واقعیتیست که نمیتوان آن را انکار کرد.
به ازای هر چهار مرد، تنها یک زنِ فعال!مدرسهها گاهاً تعطیل میشوند و معلمها در خانه میمانند؛ برای کارگران و حفاظت از آنها راهکارهایی مثل ضدعفونی کردن محیط و تست روزانهی حرارت بدن پیشنهاد میشود؛ به پرستاران و کادر درمان تجهیزات ایمنی میدهند اما برای زنهای کولهبردوشِ مترو، هیچ فکری نمیکنند! حال آنکه بیکاری و سرگردانی زنان و اشتغال ناگزیر آنها در «اقتصاد غیررسمی»، فقط محدود به زنان میانسال یا کمسواد نیست؛ گزارش تابستان امسالِ مرکز آمار ایران میگوید از هر چهار زن دانشآموخته دانشگاه در ایران، حداقل یک نفر بیکار است، بهطوریکه نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل دانشگاه ۲۵,۳ درصد است درحالیکه برای مردان این شاخص ۱۲,۴ درصد است.
آنطورکه در گزارش مرکز آمار ایران از نرخ اشتغال در بهار امسال آمده، به ازای هر چهار مرد، تنها یک زن در اقتصاد مشارکت فعال و رسمی دارد. اما شاید از آن سه زن دیگر که در آمارهای مشارکت رسمی اقتصادی حضور ندارند، حداقل یکی سرنوشتی مانند زهرا داشته باشند؛ سرنوشتی که در بهترین حالت، با «دستفروشی»، دوندگی هر روزه و شنیدن غرولند دیگران آمیخته است.
بر طبق آمارهای رسمی، درحالیکه ۱۹ درصد از کل کارگران کشور را زنان تشکیل میدهند، در بخش غیررسمی اقتصاد این آمار ۲۵ درصد است؛ یعنی ۲۵ درصد از کارگران غیررسمی را زنان تشکیل میدهند که اگر آمار ۱۰ میلیون نفری شاغلان غیررسمی را که در اردیبهشت ۹۶، علی ربیعی (وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) ارائه داد، مبنا قرار دهیم، متوجه میشویم، حدود ۲ میلیون زن در اقتصاد غیررسمی مشغول به کار و درآمدزایی هستند.
۲ میلیون زن شاغل در اقتصاد غیررسمی، سایههای محو اما ایستادهای هستند که هیچ کس آنها را نمیبیند؛ این دو میلیون زن، در همه گفتمانهای ایمنی، بهداشتی، حمایتی و رفع بحران، غایبند و هیچ کس، نگران سرنوشتشان نیست.
تلاش ناگزیر برای بقا!زهرا کریمی موغاری (استاد اقتصاد دانشگاه مازندران) حضور این زنان را در ژانرِ «تلاش ناگزیر برای بقا» دستهبندی میکند و معتقد است؛ این زنها «زدودنی» نیستند و باید حمایت شوند؛ نباید بار سنگین زندگی چند میلیون خانوار کشور بر دوش زنهایی باشد که هیچ فرصتی برای «اشتغال شایسته و رسمی» ندارند.
او میگوید هر تلاش قهری برای زدودن این زنها از چهرهی اجتماع، منجر به به تنفروشی یا مشارکت در معاملات مواد مخدر یا خلافکاریهای دیگر میشود که در این شرایط، «خشونت» هم در خانوادهها افزایش پیدا میکند.
کرونا آمده اما معلوم نیست به این زودیها برود! در این شرایط کسی به فکر زهرا و زنهای دستفروش مترو نیست؛ این زنها هر روز در معرض خطر هستند اما نمیتوانند در خانه بمانند و پا به میدان خطر نگذرانند؛ این زنها هر روز میآیند و با دنیایی از درد و دغدغه و ترس، کلنجار میروند؛ این زنها که خونشان از هیچ شهروند دیگری کمرنگتر نیست، اگر «میتوانستند» حتما نمیآمدند!
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۶۰۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موج مهاجرت پرستاران؛ عمان ۶ برابر ایران حقوق میدهد
به گزارش خبرآنلاین، با آن که کشور با کمبود ۱۰۰ هزار پرستار مواجه است، وزارت بهداشت حاضر نیست حدود ۲۰ هزار پرستارِ طرحی را که طرح خود را گذراندهاند و در دوره کرونا نیز سنگ تمام گذاشتند، به کار گیرد.
همشهری آنلاین در گزارشی نوشت: پرستاری، یکی از مهمترین مشاغل است که مستقیما با سلامت و جان مردم سر و کار دارد اما مشکلات شغلی و معیشتی این گروه که هر سال تنها وعده بهبود آن از سوی مسئولان داده میشود، طاقت پرستاران را بریده است.
ساعتهای کاری زیاد، حجم سنگین کار، شیفتها و اضافهکاریهای اجباری و با دستمزد اندک، فرسایشی بودن این شغل، اجرا نشدن قوانین اصلاح حقوق و مزایا، تاخیرهای همیشگی در پرداخت معوقهها، کارانه های زیر یک میلیون تومان و حقوقهای ناچیز ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومانی موجب شده که خیلی از پرستاران با وجود علاقه به حرفهشان و با این که در این زمینه تحصیلات و دانش دارند، عطای این شغل را به لقایش ببخشند.
طی سالهای اخیر شاهد چندین موج مهاجرت پرستاران از کشور و یا تغییر شغل آنها بودهایم. مشکلات شغلی پرستاران تا حدی طاقتفرسا شده که این روزها مدام خبر استعفای دسته جمعی آنها از مراکز درمانی را میخوانیم و میشنویم. هفته گذشته بود که ۴۳ نفر از پرستاران اتاق عمل و بیهوشی بیمارستان شهدای تجریش تهران استعفای دستهجمعی دادند. اواخر فروردین هم ۲۲ پرستار بیمارستان تخصصی طالقانی چالوس به صورت گروهی استعفا دادند. به این لیست باید پرستاران بیمارستان طالقانی آبادان و چند مرکز درمانی یزد را هم اضافه کرد که استعفای دستهجمعیشان در ماههای گذشته خبرساز شد. اتفاقی که در یک سال گذشته بارها در مراکز درمانی مختلف رخ داد.
۲۰ هزار پرستار طرحیِ بلاتکلیف
سوی دیگر این ماجرا پرستارانی هستند که دوره طرح خود را در دوران پاندمی کرونا گذراندند و وزارت بهداشت نیز قول جذب و استخدام آنها را داد، اما بعد از فروکش کردن کرونا به وعدههای خود عمل نکرد و آنها را به حال خود رها کرد. پرستارانی که جان خود را کف دست گرفتند و حتی تعداد زیادی از آنها به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند.
سید محمد علوی، پرستار بالین و فعال صنفی حوزه پرستاران در گفتگویی به این موضوع اشاره میکند که با وجودِ کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار در کشور، وزارت بهداشت حاضر نیست ۲۰ هزار پرستار را که طرح خود را در دوره کرونا گذراندهاند و به پرستاران طرحی شناخته میشوند، جذب کند.
علوی میگوید: این پرستاران در دوره مخوف کرونا ایثار کردند و به جامعه خدمت کردند. آنها میتوانستند طرحشان را به تعویق بیندازند اما ازخودگذشتگی کردند و طرح خود را زودهنگام شروع کردند که کارها روی زمین نماند. ما تعداد زیادی دانشجوی ترم ۸ داشتیم که درسشان تمامنشده، طرحشان را شروع کردند و در دل کرونا رفتند.
پرستارانی که با سابقه ۲۰ ساله، شرکتی هستند
در دوره کرونا تعدادی از پرستاران به تازگی طرح خود را به اتمام رسانده بودند، اما مسئولان با دادن فراخوان و بستن قرادادهای کوتاهمدت ۶ ماهه و وعده استخدام و تامین امنیت شغلی، آنها را هم نگه داشتند. چون بیمارستانها به شدت دچار کمبود نیرو بود. این را علوی میگوید و ادامه میدهد: وعدهها باعث شد که خیلی از پرستارها با وجود اتمام طرحشان ماندند و کار کردند. اما بعد از پاندمی کرونا با کملطفی و بیمهری مسئولان مواجه شدند.
این فعال صنفی پرستاران میگوید: ما الان حدود ۲۰ هزار نیروی پرستار کارکشته داریم که ۴ سال درس خواندهاند و برادری خود را هم در بحران کرونا ثابت کردند، اما وزارت بهداشت آنها را به کار نمیگیرد. در این میان پرستارانی هم داریم که بیش از ۲۰ سال سابقه کار دارند، اما هنوز شرکتی هستند و تبدیل وضعیت نشدهاند.
از تغییر شغل تا مهاجرت به کشورهای عربی
میانگین حقوق پرستاران با در نظر گرفتن سابقه فعالیت آنها بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان است. این را فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید و ادامه میدهد: پرستاران باید چند جا کار کنند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند. خیلی از آنها هم تغییر شغل دادهاند؛ در تاکسی اینترنتی کار میکنند، آنلاینشاپ زدهاند و ... . فقط هم معیشت پرستاران مشکل ندارد. ما همکار پزشک داریم که هنوز پروانه مطب خود را نگرفته و بعد از شیفت درمانگاه مسافرکشی میکند.
علوی میگوید: مشکلات معیشتی پرستاران و عدم اجرای تبدیل وضعیت آنها باعث شده که خیلی از آنها اقدام به مهاجرت کنند. حقوق و مزایای پرستارانی که به عمان مهاجرت کردهاند، ۶ برابر حقوق یک پرستارِ فعال در ایران است.
او میگوید: متاسفانه پرستارانِ کشورهای حاشیه خلیج فارس را ایران دارد تامین میکند. چون الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم و خودمان دچار کمبود باشیم. مساله این است که کمبود پرستار در نهایت به سلامت مردم آسیب میزند. نه به کس دیگری.
هر ساعت اضافهکاری ۱۵ هزار تومان!
قانون تعرفه خدمات پرستاری، یکی از قوانین اصلاح حقوق پرستاران بود که در سال ۱۳۸۶ به تصویب رسید اما هرگز عملیاتی نشد. تا این که در سال ۱۴۰۰ خود مقام معظم رهبری ورود کردند. با این حال این قانون هرگز به سرانجام نرسید. فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: این قانون که گفته میشود اجرایی شده، با چیزی که در شیوهنامه آن آمده است، خیلی تفاوت دارد. درواقع فقط دارند کارانه ادوار قبل را به اسم تعرفه خدمات پرستاری پرداخت میکنند. الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم
علوی توضیح میدهد: تعرفه خدمات پرستاری، یک قانون است که دهها بار از سوی خود حاکمیت ضمانت اجرایی گرفته است. مقام معظم رهبری بارها در روزهای پرستارِ سالهای مختلف به مسئولان تاکید کردند که این قانون را اجرا کنند. با این حال این قانون هنوز اجرا نشده است. یکی از تاکیدهای رهبری این بود که: «با کادر سلامت ایام کرونا نباید مانند کارگر فصلی رفتار شود.» اما متاسفانه وزارت بهداشت دقیقا فصلی برخورد کرد و بعد رفع نیازش در دوره کرونا به آنها گفت: «به سلامت»!
به گفته علوی، هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی در ماه، باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری آنها فقط ۱۵ هزار تومان است! آیا این مبلغ با این حجم از فشار کار و فرسایشی بودن این شغل عادلانه است؟ این نشان میدهد که نظام پرداخت وزارت بهداشت نیاز به بازنگری جدی دارد.
لزوم احیای قانون حمایت از مدافعان سلامتِ ایام کرونا
وزارت بهداشت به تازگی اعلام کرده که در سال ۱۴۰۳ قصد استخدام ۲۵ هزار نیرو را دارد. در این میان، تعدادی از فعالان صنفی پرستاری در نامهای به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری از او خواستهاند که برای حل مشکل شغلی پرستاران، طرح استفساریهای به مجلس ارائه دهد و این استفساریه پس از دریافت موافقت مجلس، به وزرات بهداشت ابلاغ شود و دستور دهد که وزارت بهداشت از منابع مالی خود، پرستاران طرحی را به کارگیری کند. هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی، ماهانه باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری فقط ۱۵ هزار تومان است!
علوی میگوید: وزارت بهداشت هم توان اجرایی این کار را دارد و هم پولش را. حتی اصرار داریم که این استفساریه در لایحه بودجه سالانه هم گنجانده شود. اگر این اتفاق رخ دهد، گام بزرگی در جهت کاهش مشکلات جامعه پرستاری برداشته خواهد شد.
این فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: درضمن ما قانونی داریم که در دوران کرونا به نام قانون "حمایت از ایثارگران و مدافعان سلامت در ایام کرونا" که در ستاد ملی کرونا وضع شد. خواسته ما احیای این قانون است. البته بدون برگزاری هیچ آزمونی برای پرستاران. آزمون این نیروها همان کرونا بود و نیاز نیست دوباره در آزمونی شرکت کنند. حتی اگر مهارت نداشتند، در دوره کرونا کاملا کارآزموده و کارشناس شدند و اتفاقا الان به درد دسیستم میخورند.
۴۷۲۳۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901641