واکنش منتقد سینما به عدم رعایت نکات بهداشتی توسط تعداد معدودی از مردم ایران
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۳۵۰۰۹
سید رضا اورنگ منتقد سینما در یادداشتی به بررسی دلایل عدم رعایت نکات بهداشتی توسط تعداد معدودی از مردم ایران پرداخت.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، متن یادداشت رضا اورنگ به شرح زیر است:
گروهی از مردم ایران هرگز به هیچ صراطی مستقیم نشده، نمی شوند و نخواهند شد!
مردم ایران بسیار دوست داشتنی و قابل احترام هستند،اما وقتی چیزی در نهادشان نهادینه شد،دیگر تفکر و تدبر را کنار گذاشته و از روی غریزه عمل می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چهارشنبه سوری و عید نوروز،سنت ملی و دیرینه اند و قرن هاست که بی وقفه برپا می شوند،اما این رسوم نباید در مواقعی که خطر جانی تهدید می کند و آسیب زدن به همنوع را در پی دارد برپا شوند،هر چیزی،حدی دارد و اندازه ای.
امسال نیز که مملکت با اهریمن کرونا دست به گریبان است و عده ای از هموطنان مان را در آستانه سال جدید از ما گرفته و به دیار باقی فرستاده است،متاسفانه گروهی از مردم ایران که لجبازی عجیبی در وجودشان موج می زند و فکر می کنند در هر شرایطی،حتی تا دم مرگ مجبور هستند رسم و رسوم را اجرا کنند،دوباره با وجود خطر جانی برای خودشان و دیگران،آتش بازی راه انداخته و باز به خیابان ها آمدند تا سنت دیرینه خرید شب عید را رسمیت بدهند!
اگر شب گذشته با چشم خویش نمی دیدم هجوم مردم برای خرید را با وجود خطر انتشار ویروس همه گیر و لجوج کرونا،این بار هرگز باور نمی کردم که عده ای بخواهند تا این حد بی تدبر و تفکر باشند!
این گروه از جامعه،محدود به قشر خاصی نمی شوند و از دکتر و مهندس و پروفسور گرفته تا یک کارگر ساده را شامل نیز می شود.
دیشب وقتی برای دیدار کسی و به ضرورت و با احتیاط کامل از منزل خارج شدم،در چهار راه معروف نظام آباد با مناظری روبرو شدم که واقعا اگر به چشم خویش نمی دیدم،حرف هیچ راستگویی را باور نمی کردم!
تعداد جمعیتی که برای خرید شب عید به خیابان ریخته و ترافیک شدید ایجاد کرده بودند قابل تصور نبود.دستفروش ها مشتریان ریز و درشت خود را داشتند،فروشگاه ها و قنادی ها نیز مملو از جماعت سنت دوست بودند!انگار نه انگار که در این مملکت اهریمن کرونا بیداد می کند و نفس ستانی!اگر حتی یک درصد در مخیله ام احتمال می دادم با چنین وضعیتی دچار شوم،محال بود به هیچ قیمتی پا از منزل بیرون بنهم،چنانکه هیچ سالی شب عید چنین نکردم.واقعا به چه قیمتی مردم می خواهند سنت ها را برپا کرده و زنده نگه دارند؟!ارزش آن را دارد که خودشان یا دیگران را در بستر بیماری انداخته و با مرگ کشتی بگیرند؟!
برپایی سنت ها برای گروهی،احترام به آیین ها نیست،بلکه رفتاری غریزی و غیر قابل کنترل است.عجیب است این عده حتی به فرزندان خویش نیز ترحم نکرده و نمی کنند!اصلا نمی اندیشند و برای شان مهم نیست که ممکن است عده ای از هموطنان شان را به کام مرگ بکشانند؟خوردن شیرینی و آجیل و پوشیدن لباس نو و خرید سبزه،این همه مهم است که باید جان خود و دیگران را نادیده بگیرند و به خطر بیندازند؟چه کسی جرات می کند نام آن را رسم و رسوم بگذارد؟ جشن های ملی برای شادی و آسایش مردم است،نه انداختن آنها در چمبره درد و غم و مرگ!
کادر پزشکی با ایثار و جانفشانی،نه تنها عید،بلکه خواب و خوراک را نیز بر خود حرام کرده اند تا اهریمن را از وجود مردم خویش بیرون کنند،اما عده ای می کوشند ویروس کشنده بیماری را هر طور که هست به دیگران انتقال دهند!تمام مقامات بهداشتی و سیاسی ایران و جهان گفته و می گویند،چنین و چنان مکنید،همه گوش می کنند،به جز عده ای لجباز و پایبند به غریزه!
هرچه می گویند در این شرایط به مسافرت نروید،اما لج می کنند و می روند تا مردم شهرهای دیگر را نیز بیش از پیش آلوده کنند،این بیشتر شبیه قتل عمد است تا مسافرت و تفریح!خدا می داند چه مردمان سالم و تندرستی توسط این گروه بی تفکر آلوده شده و به کام مرگ رفته اند!
رفتن به سفر از واجبات نیست که با انجام ندادنش گناه کبیره و صغیره مرتکب بشوند؟ خرید شب عید نمی رفتید،می مردید یا شما را به جهنم حواله می دادند؟!چرا بیهوده برای برپایی رسومی که همیشه می شود برپا کرد این همه پافشاری می کنید؟ آیین اسلام برای به خطر نیفتادن جان مردم،حتی گاهی واجبات را نیز از عهده مسلمانان بر می دارد.در آیین های ملی نیز هرگز گفته نشده برای برپایی رسوم و زنده نگه داشتن آنها،جان خود و دیگران را به خطر بیندازید،پس چرا چنین می کنید؟
گروهی از مردم ایران هرگز به هیچ صراطی مستقیم نشده،نمی شوند و نخواهند شد!گویا این تقدیری است مقدر که تا ابد غیر قابل تغییر بوده و خواهد بود!
نویسنده: سیدرضا اورنگ
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: منتقد سینما ویروس کرونا مردم ایران عده ای شب عید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۳۵۰۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!