گزارش| ترکیه و چالش استانبول در شیوع کرونا
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۴۴۷۴۱
مدیریت کلان شهر استانبول با جمعیت ۱۵ میلیون نفری، یکی از بزرگترین چالشهای ترکیه در مقابله با شیوع گسترده ویروس کرونا است. ۱۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۱ بین الملل ترکیه و اوراسیا نظرات - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ویروس مهلک کرونا، ترکیه را نیز درنوردیده و سرعت و گستره ابتلا، بیشتر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس آمارهای رسمی اعلام شده توسط فخرالدین کوجا وزیر بهداشت ترکیه، آمار مبتلایان به ویروس کرونا در این کشور به مرز 14 هزار نفر نزدیک شد.
او در صفحه مجازی خود درباره آخرین وضعیت مبتلایان به ویروس کرونا نوشت: روز سه شنبه 2704 مورد جدید به ویروس کرونا تشخیص داده شده و همچنین 46 نفر نیز جان خود را از دست دادند. با این حساب، در مجموع تاکنون 13531 نفر در ترکیه به ویروس کرونا مبتلا شدهاند و 214 نفر نیز جان خود را از دست دادهاند.
گزارش| چالش حمایت مالی از فقرا در دوران کرونا در ترکیهآخرین آمار ابتلای به ویروس کرونا در ترکیهدر این میان، مقامات سیاسی و بهداشتی ترکیه همچنان اصرار دارند که در مورد جزئیات گستره شیوع در استانها و مناطق مختلف کشور، اطلاعات روشنی را با مردم در میان نگذارند.
اما شواهد نشان میدهد که بیشترین نگرانی دولت، مربوط به استانبول است. بنابراین مدیریت کلان شهر استانبول با جمعیت 15 میلیون نفری، یکی از بزرگترین چالشهای ترکیه در مقابله با شیوع گسترده ویروس کرونا است.
چالش بزرگی به نام اتوبوس
موضوع مبارزه با کرونا در ترکیه، مانند بسیاری از موضوعات دیگر، به یک مجال و فرصت برای جنگ و جدال سیاسی و حزبی تبدیل شده و آشکارا میتوان دید که بین دیدگاه دولت و حزب حاکم با احزاب مخالف، فاصله و شکاف عمیقی وجود دارد.
اهمیت این موضوع را زمانی میتوان درک کرد که به خاطر بیاوریم پست شهرداری استانبول، که در ساختار سیاسی و عمرانی ترکیه پست مهمی به شمار میآید، در دست یکی از سران مخالفین به نام اکرم امام اوغلو است که نه تنها از اردوغان حرف شنوی ندارد، بلکه به عنوان یکی از چهرههای جوان جبهه مخالفین حزب حاکم، به طور مداوم در مسیر سیاسی و اجرایی خود علیه برنامههای حزب حزب عدالت و توسعه و دولت، موضع میگیرد.
اما واقعیت این است که تمامی بیانات و مواضع سیاسی امام اوغلو، الزاماً ارتباطی با اهداف حزبی ندارد و به عنوان مثال، نگرانیهای او در مورد نقش اتوبوسهای شهری در انتقال ویروس کرونا، منطقی و عینی است.
اگر چه استفاده نزدیک به یک میلیون نفر از مردم استانبول از وسایل حمل و نقل عمومی در روزهای بحرانی کرونا مقامات ترکیه را نگران کرده، اما این فقط شخص شهردار است که در این مورد اظهار نظر کرده و حرف میزند.
او دیروز اعلام کرد: با آمارهای روشن و شفاف دریافتیم که در روزهای اخیر، به طور مداوم، هر شبانه روز بین 800 هزار تا 1 میلیون نفر در شهر استانبول از اتوبوسهای عمومی استفاده کردهاند و این بسیار خطرناک است.
اکرم امام اوغلو در ادامه افزود: استانبول مانند هیچ کدام از شهرهای دیگر ترکیه نیست و یک موقعیت کاملاً منحصر به فرد دارد. چراکه جمعیت 15 میلیون نفری این شهر و ارتباط آن با دنیای خارج، ویژگی مهمی است و باید هرچه زودتر، قرنطینه عمومی و مقررات منع آمد و شد در استانبول اعلام شود. اگر نه با بحران بزرگی روبهرو خواهیم شد.
دولت چه میگوید؟
در شرایطی که احزاب مخالف خواهان اعلام تعطیلی عمومی و مقررات منع آمد و شد هستند، دولت زیر بار چنین پیشنهادی نمیرود. چرا که نخستین پیامد قرنطینه عمومی و اعلام مقررات منع آمد و شد، این است که دولت ناچار خواهد بود هزینه امرار معاش مردم را تامین کند و به شکل خانه به خانه، مواد غذایی و آذوقه در اختیار آنان بگذارد و با توجه به شرایط اقتصادی ترکیه چنین چیزی از طاقت و توان دولت خارج است.
اما در عین حال در این مسئله یک چالش و تناقض جدی وجود دارد که کمال کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق به روشنی به آن اشاره کرده است. او در مورد تصمیمات دولت در مسیر مبارزه با کرونا گفته است:" از یک سو به مردم میگویید در خانه بمانید و از دیگر سو حاضر نیستید ادارات و محل کار را تعطیل کنید و همچنین زیر بار آن نمی روید که معاش مردم را تأمین کنید. یکی از شما به زبان روشن برای مردم توضیح دهد که چگونه میتوان هم در خانه ماند و هم آذوقه و معاش زندگی را تامین کرد؟ چنین چیزی ناممکن است.
اما اردوغان در مقام رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب حاکم، با اعلام کمپین عمومی حمایت ملی از خانوادههای مستمند در دوران کرونا، نشان داده که در مسیر دیگری حرکت میکند و حاضر نیست به درخواست و توصیه مخالفین اعتنائی کند.
درخواست اردوغان با پاسخ مثبت بسیاری از مقامات سیاسی و مسئولین و فعالان اقتصادی و هنرمندان ترکیهای مواجه شده و تاکنون دهها میلیون لیره برای تامین آذوقه خانوادههای نیازمند جمع آوری شده است.
اما مسئله تعطیلی، موضوعی است که دستکم در شرایط فعلی، در دستور کار دولت اردوغان نیست. به ویژه در استانبول که به عنوان قلب اقتصادی و تجاری ترکیه شناخته میشود، اعلام مقررات منع آمد و شد برای دولت هزینههای سنگینی به بار خواهد آورد.
نماد استانبول برای اردوغان و آکپارتی
شکی نیست که استانبول برای تمام مردم ترکیه و جریانات سیاسی این کشور از اهمیت استراتژیک و حیاتی برخوردار است. اما در عین حال باید به این نکته هم اشاره کرد که استانبول، در زندگی سیاسی اردوغان و یاران او نقش مهمی دارد.
چراکه استانبول خاستگاه اولیه اردوغان برای رسیدن به پست شهرداری و رشد پله به پله سیاسی بوده است و همواره جمعیت بزرگی از هواداران حزب عدالت و توسعه، در این شهر زمینه آن را فراهم کردهاند که اردوغان و رفقای او در قدرت بمانند.
در عین حال این نکته نیز مهم است که در سالیان اخیر در ادبیات سیاسی حزب عدالت و توسعه و اتاق فکر این حزب، استانبول کانون سیاسی، اجتماعی، گردشگری و فرهنگی مهمی بوده که توانستند مفهوم "ترکیه نوین" را با آن جا بیاندازند و با مگا پروژههای کلان، آرای مردم را به سوی خود جلب کنند.
اما در آخرین انتخابات شهرداریهای ترکیه، استانبول به عنوان بزرگترین قلعه حزب عدالت و توسعه، از دست این حزب خارج شد و به دست مخالفین افتاد.
بنابراین در شرایط کنونی اگر رئیسجمهور بخواهد به توصیه امام اوغلو و دیگر مخالفین عمل کرده و استانبول را تعطیل کند، گامی دیگر در راستای تحقق اهداف آنان بر برداشته و از لحاظ نمادین، فضایی به وجود میآید که نشاندهنده آن خواهد بود که استانبول دیگر به حزب حاکم تعلق ندارد. بنابراین میتوان گفت تنشهای حزبی و سیاسی در مدیریت کلان شهر استانبول، حتی در مقطع حساس شیوع کرونا هم به وضوح قابل مشاهده است.
انتهای پیام/
R7650/P/S8,1414/CT7 واژه های کاربردی مرتبط ویروس کرونا ترکیهمنبع: تسنیم
کلیدواژه: ویروس کرونا ترکیه ویروس کرونا ترکیه مقررات منع آمد و شد حزب عدالت و توسعه ویروس کرونا شهر استانبول امام اوغلو میلیون نفر حزب حاکم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۴۴۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.