باباپنجعلی خسته کننده شده بود؟!
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۶۵۲۸۰
مجتبی احمدی؛ دبیر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا
علیرضا خمسه در گفت و گویی اعلام کرد در صحبتی که با مرحوم خشایار الوند داشتم بحث خسته کننده شدن شخصیت باباپنجعلی پیش آمد که من هم پذیرفتم و خودم هم حس کردم این کاراکتر خسته کننده شده و بهتر است از سریال کنار برود که با مرگ او این اتفاق رخ داد. اما این سوال پیش می آید حالا که فصل ششم «پایتخت» به پایان رسید آیا شخصیت باباپنجعلی واقعا خسته کننده بود؟ آیا جای خالی او در فصل ششم احساس نشد؟
یکی از ویژگی های مهم و موثر سریال «پایتخت» در پنج فصل گذشته، بحث احترام، رعایت شئونات اخلاقی خانواده به خصوص جایگاه پدر و مادر که اتفاقا لحظات آموزشی بسیاری نیز با خود به همراه داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخوردی که محسن تنابنده در شخصیت نقی با پدرش باباپنجعلی داشت در بسیاری از لحظات، جزء نکات قابل تحلیل و بررسی این سریال بود که اتفاقا با بازخوردهای بسیاری نیز همراه بود.
به رغم اینکه تیپ باباپنجعلی اصولا براساس ویژگی هایی طراحی شده بود که گاهی اوقات حتی با تیکه کلام هایش و حتی برخوردهایش در جهت خلق لحظات کمدی اعصاب خورد کن هم می شد. احترامی که بین فرزندان با پدر برقرار بود، جایگاهی که در خانواده برای یک بزرگتر در سن و سال پدربزرگ قائل بودند، به نظر از باباپنجعلی یک شخصیت جذاب ساخته بود که در ادبیات خانواده نیز تاثیرگذار بود.
با کنار رفتن باباپنجعلی شاهد بودیم که احترام کمی در میان شخصیت ها جای خود را از دست داد. شخصیت نقی با هر لحن و ادبیاتی که می خواهد دیگران را صدا می زند در حالی که در فصول گذشته با حضور باباپنجعلی شخصیت نقی مراقبت شده صحبت می کرد و این مراقبت عملا به خاطر حضور پدر یا بزرگتر در میان خانواده بود که قطعا یکی از نکات مهم در زندگی خانواده ایرانی است.
به نظر شخصیت باباپنجعلی به هیچ وجه خسته کننده نبود. او جایی را درمیان شخصیت های این سریال تنگ نکرده بود. اگرچه با دلایل مختلف این اتفاق رخ داده است شاید قرار بوده در سریال «پایتخت» مسافرت هایی انجام شود که حضور باباپنجعلی سرعت عمل کاراکترها را بگیرد و دلایلی از این دست اما این اتفاق رخ نداد و سریال به جز یکی دو سفر پیک نیکی در اکثر اوقات در چارچوب های بسته اتفاق افتاد و حضور باباپنجعلی به خصوص در صحنه هایی مثل ماجرای ازدواج رحمت و فهیمه، بازگشت بهبود می توانست به جذابیت های سریال بیافزاید.
درواقع خسته کننده شدن شخصیت پنجعلی تصمیم غیرقابل قبولی حداقل در این ساختاری که دیدیم بود مگر اینکه قرار بود خانواده معمولی سفر خاصی در پیش داشته باشند؛ به طورمثال سفر بهتاش برای لژیونر شدن در عرصه فوتبال که می توانست یک اتفاق خانوادگی باشد یا هرمدل سفر دیگری که ممکن بود ریتم و کنش و واکنش های سریال را کندتر کند.
با این اوصاف باید گفت اتفاقا جایگاه شخصیتی در حد و اندازه های باباپنجعلی با بازی علیرضا خمسه بی شک می توانست لحظاتی از جنس روابط اعضای یک خانواده با یک سالمند در دوره های مختلف باشد قطعا جای خالی اش محسوس بود. در روزگاری که فضای مجازی بسیاری از روابط را مخدوش کرده است، سریال «پایتخت» با قدرت و توانمندی اش می توانست نکات آموزشی و اخلاقی بسیاری برای خانواده های ایرانی داشته باشد.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: پایتخت فرهنگ و هنر سیروس مقدم علیرضا خمسه باباپنجعلی محسن تنابنده پایتخت6 خسته کننده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۶۵۲۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد اما خسته
زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند.
به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: حرفهایش را به نتیجه تازهترین تحقیقات علمی ارجاع میدهد که کسی، اما و اگری برایش نیاورد؛ برای همین هم سفت و محکم ادامه میدهد و از پژوهشهایی علمی میگوید که زنانی که فرزندی ندارند، زندگی شادتر و سالمتری نسبت به زنانی که مادر شدن را تجربه کردهاند، دارند.
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است، اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.
چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: «خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است، اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است.
موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است. این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و... خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.»، اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
انتهای پیام