کرونا ؛ تلنگری برای مسئولیت بخشی به دانشکاهها
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۱۰۹۸۰
همواره در کشور ما مسئولیت پذیری اجتماعی مراکز آموزش عالی و دانشگاهی برای ایفای نقش خود در توسعه ، پیشرفت ، رفاه و سلامت اجتماعی مورد بحث بوده است به طوری که بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی معتقد هستند بسیاری از عقب ماندگی های اقتصادی ، آسیب های اجتماعی و مشکلات ساختاری و نهادی در کشور ناشی از فقدان به کارگیری ظرفیت های دانشگاهی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتی برخی معتقد هستند با وجود دستاوردهای علمی شگفت مراکز دانشگاهی کشور که در چند دهه اخیر شهرت جهانی و بین المللی یافته اند، اما تاثیر دانشگاه ها و اساتید و دانشجوبان آن در زندگی و توسعه اجتماعی - اقتصادی کشور نقش کمرنگی داشته است.
علاوه بر این متفکران حوزه علوم اجتماعی بسیاری از مشکلات فعلی کشور از جمله آسیب پذیری خانواده ها ، برنامه های اقتصادی ناموفق، شهرسازی های بی هویت ، بحران های زیست محیطی و دیگر مسائل را ناشی از کنار گذاشتن ظرفیت دانشگاهی برای مدیریت می دانند.
حال ، شیوع ویروس کرونا بار دیگر این پرسش را مطرح می کند که چقدر دانشگاه می توانست در جلوگیری از این دست مشکلات یا حداقل در کاهش آسیب آن نقش داشته باشد؟
خبرنگار ایرنا دراین زمینه گفت و گویی با پروفسور " کوروش نوذری " استاد فیزیک و رئیس دانشگاه مازندران انجام داده است که وی نقش دانشکاه را در رویارویی با مشکلات اجتماعی تببین کرده است.
نگاه مدیریت اجتماعی به دانشگاه بیگانه است
پروفسور نوذری معتقد است : یکی از ایراداتی که به مدیریت اجتماعی ما در تمام زمینه های عمرانی، اقتصادی ، فرهنگی و حتی سیاسی وارد است ، نگاه بیگانه آنان به مراکز دانشگاهی می باشد که همواره مانع به کارگیری ظرفیتهای عظیم علمی ، تجربی و از همه مهم تر تخصصی در مدیریت زندگی مردم می شود.
رئیس دانشگاه مازندران مرکز ثقل بیگانگی دانشگاه ها با زندگی عموم مردم را در مدیریت نهادها عنوان کرد و گفت : همواره تصور می شود که دانشگاه ها صرفا محلی برای تضارب اندیشه ، جدل های بی نهایت، پرورش مسائل نظری و به طور کل فعالیت های غیر کاربردی است.
وی این طرز تلقی را کاملا منسوخ و غیر واقع بینانه توصیف کرد و افزود : تجربه ثابت کرده که هر تصمیم گیری و فعالیت اجتماعی و اقتصادی در جهت رفاه زندگی مردم اگر بر الگوی علمی و دانشگاهی بنا شد ، نتیجه ای به مراتب مثبت تر از ساختارهای سنتی و تصمیمات سلیقه ای در پی داشته است.
نوذری گفت : کشورهایی که امروز به آنها کشورهای صنعتی و یا جهان اول می نامند ، ناشی از نوع رفتار، ثروت های هنگفت یا تولیدات علمی انباشته شده در کتابخانه ها نیست ، بلکه مربوط به پیوند علم با زندگی عمومی مردم است که منجر به دستیابی پیشرفت و توسعه در همه زمینه ها می شود.
وی افزود: اما متاسفانه در کشور ما از مدیریت جزء شهری گرفته تا مدیریت کلان همواره بین دانشگاه و تصمیم سازی ها و فرآیند اجرای تصمیمات فاصله طولانی قائل می شوند.
نباید دانشگاه به عنوان آخرین راه حل دیده شود
استاد فیزیک دانشگاه مازندران علاوه بر تاکید بر نگاه بیکانه به دانشگاه ، گفت : اگر بخواهیم صادق باشیم مراکز علمی و دانشگاه ها در کشور ما همیشه در ایستگاه آخر قرار داده می شوند و در حداکثر کاربرد خود به عنوان آخرین راه حل مورد توجه قرار گرفته و پیشنهاد می شوند.
نوذری ادامه داد: مثلا در مساله تحریم شاهد این هستیم پس از اینکه تحریم ها ما را از دسترسی به برخی اقلام محدود کرد ، تازه به این فکر افتاده ایم که دانشکاه ها می توانند راه حلی خوبی برای تامین نیاز باشند و باید به آنها اعتماد کرد، چه بسا اگر تحریم ها نبود همچنان باید بسیاری از دستاوردهای امروزی دانشگاه های کشور از خارج تامین و وارد می شد. از این دست مثال ها فراوان است که می توان در طرح های عمرانی ، اقتصادی ، توسعه هشهری ، راهسازی ، زیست محیطی و غیرده دید.
رییس دانشگاه مازندران گفت : می توان نتیجه گرفت که دانشگاه های ما تقریبا هیچگاه به عنوان نقشه راه دیده نشدند و همیشه جایگاه حل کننده مسائل لاینحل را داشته اند.
ارتباط سرد دانشگاه با دنیای بیرون
رئیس دانشگاه مازندران همچنین گفت: عدم ارتباط دانشکاه با محیط بیروی روی دیگر هم دار و آن بی تفاوتی محققان و اساتید دانشگاهی به اتفاقات خارجی از دیوارهای دانشگاه است.
نوذری با تاکید براینکه اهمیت تحقیق پیرامون پدیده های علمی ، توسعه نظری و همچنین کشف ناشناخته ها جایگاه خود را دارد، افزود : اما اگر این دستاوردها در زندگی عادی مردم لمس نشود و در خارج از محیط دانشگاه کاربرد نداشته باشد ، نمی توان برای آن ارزشی قائل بود.
این استاد دانشکاه گفت : تحقیقات دانشکاهی ما تقریبا تماماً منحصر به محیط علمی نوشته و طرح ریزی می شوند که ارتباطی چندانی با زندگی روزمره شهروندان برقرار نمی کند. پس اساتید دانشکاهی نیز باید در شیوه های خود برای ارتباط با محیط پیرامونی بازنگری کرده تا دانشکاه نیز بتواند خود را برای جامعه مفید جلوه دهد.
کرونا و چرخش نظری به دانشگاه
استاد فیزیک دانشگاه مازندران اظهار داشت : اما ویروس کرونا توانسته چرخش خوبی در تغییر نگاه به دانشگاه از سوی مدیران و همچنین شرایطی برای خروج ظرفیت های دانشکاه از لاک علمی ایجاد کند.
وی افزود : البته در مسئله شیوع ویروس کرونا باز هم شاهد حضور دانشگاه در حل مشکل ایجاد شده هستیم ، اما درسی که کرونا به ما داده این است که در مسئله پدافند غیر عامل و تقویت زیرساخت های ، اقتصادی ، اجتماعی و حتی پزشکی باید دانشگاه را محور قرار دهیم.
نوذری با بیان اینکه دانشگاه مازندران نیز از روزهای نخست شیوع کرونا دست به تولید اقلام بهداشتی زد، گفت: اما نقش دانشگاه ها فراتر از تولید موقت یک نیاز اضطراری است و باید مراکز علمی پیش از بحران ها به عنوان مغز متفکر تدوین پدافندهای غیرعامل عمل کنند.
رئیس دانشکاه مازندران گفت : در هفته های اخیر شاهد اعتماد بیشتر دولت و همه ارکان نظام به دانشگاه ها برای پیروزی در مبارزه با ویروس کرونا هستیم که نتایج خوبی نیز دربرداشته است که ثابت می کند مدیریت دانشگاهی می تواند به خوبی پاسخگوی نیازها و مشکلات باشد.
وی همچنین ابراز امیدواری کرد تا کرونا درسی برای مدیریت اجتماعی و همچنین پژوهشگران مراکز علمی باشد تا دریابند ارتباط این دو باید بیش از پیش باشد.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: ویروس کرونا دانشگاه مازندران ویروس کرونا دانشگاه مازندران دانشگاه مازندران ویروس کرونا دانشگاه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۱۰۹۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلنگری جامعهشناختی به بحران آب
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بحران آب در ایران از بزرگترین مشکلاتی است که تمام جوانب زندگی و صنعت را تحت تاثیر خود قرار داده است. دلایلی مانند شرایط آب و هوایی و اقلیمی و سو مدیریت در این حوزه به رخ دادن این بحران دامن زده است.
نرگس آذری (دکتری جامعهشناسی سیاسی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» به این موضوع اشاره میکند که دامنۀ بحرانهای محیطزیستی ایران اکنون به بحرانهای اقتصادی و انسانی رسیده است، برای مقابله با بحران آب، باید برنامههای جدی و جامعی را در سطح جهانی اجرا کرد تا تأمین منابع آبی، کاهش هدررفت آب و افزایش کارایی در استفاده از منابع آبی مورد توجه قرار گیرد.
* گزارش بانک جهانی در راستای خسارت اقتصادی آلودگی هوا
این نویسنده در این پژوهش مینویسد: به گزارش بانک جهانی خسارت اقتصادی آلودگی هوا سالیانه حدود ۸ میلیارد دلار است و به گزارش وزارت بهداشت و درمان، ذرات معلق کمتر از /۲ میکرون علت مرگ ومیر سالیانه ۲۷۰۰ نفر در تهران است. گزارشهای رسمی از ویرانی ۶۰ درصد جنگلهای کشور خبر میدهد به گونهای که در بازه زمانی ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۷، بیش از یک میلیون و ۴۳۰ هزار هکتار از جنگلهای عمدتاً بلوط دچار خشکیدگی، آفت و تخریب شدهاند.
آذری در ادامه به این مهم اشاره میکند که اکثر شهرهای کشور فاقد سیستمهای تصفیۀ فاضلاب مناسب یا هرگونه تأسیسات تصفیه فاضلاب هستند و در پی عدم مدیریت ۱۶ میلیون تن پسماند عادی تولید شده و ۱۰ میلیون متر مکعب شیرابه در روز، آلودگی آّب و خاک مناطق وسیعی از کشور در حال گسترش است.
* ارتباط کمبود آب با قدرت و سیاست
به زعم این پژوهشگر با وجود خسارات انسانی فراوان مرتبط به انواع آلودگیها و نابودی منابع مشترک ملی، این بحران کمبود منابع آبی بوده است که در سالهای اخیر، توانسته آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای مربوط به محیطزیست را موجب شده است.
بحران کمبود منابع آبی در سالهای اخیر، آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای سیاسی مربوط به محیطزیست را موجب شداین پژوهشگر بیان میکند که در ایران دو دهۀ اخیر، به دنبال خشک شدن آب رودخانۀ زایندهرود و کم آبی رودخانه کارون و مخالفتهای شدید با پروژههای سدسازی، انتقال آب از سوی بهرهبرداران یا شهروندانی که متأثر میشوند، محیطزیست به عینیترین صورت خود به سیاست و قدرت مربوط شده است.
این استاد جامعه شناسی توضیح میدهد که اعتراضات مربوط به عدم تأمین آب کشاورزی و شرب شهرها و روستاها در فلات مرکزی ایران به امری متداول بدل شده و بهویژه در فصل تابستان به نمادی از ناکارآمدی در فضای مجازی و در رسانههای خارج کشور تبدیل شده است.
* بحران آب و جامعه
آذری در این مقاله مینویسد: با وجود آن که شاید بحرانهای مربوط به هوا و خاک نیز به اندازه آب تأثیرات مهم بر کیفیت زیستگاههای کشور داشته است؛ اما این دسترسی به آب بوده است که با تشکلهای صنفی و شهروندی پشتیبانی شده، توانسته آگاهیهای طبقاتی و سیاسی نسبت به این موضوع را در میان ذینفعان برانگیزد.
این پژوهش به این موضوع اشاره میکند که بحران آب موجب کنشگری گروههای اجتماعی در عرصههای قدرت شده است و تأثیر واضح این امر را میتوان در چالشهای بزرگ اجتماعی و سیاسی پیرامون پروژههای عمرانی مربوط به انتقال آب میان دو عرصه مشاهده کرد.
در پایان باید گفت بحران آب در کشور مسألە آب را به مسألە دسترسی به منابع آبی تبدیل کرده و این دسترسی را با موضوع قدرت مرتبط کرده و بدین ترتیب آن را به امری سیاسی تبدیل کرده است.
* جامعهشناسی محیطزیست
جامعه شناسی محیطزیست بنا به تعریف، مطالعۀ ارتباط میان جامعه و محیطزیست و تأثیراتی است که بر هم میگذارند. در این مطالعات، هدف یافتن پاسخ برای بحرانهای محیطزیستی نیز هست. با این تعریف، جامعهشناسی محیطزیست در واقع به دنبال نوعی جامعهشناسی است که شناخت طبیعت پیرامونی را نیز مدنظر دارد. دوگانهای که لتور به شدت مورد انتقاد قرار میداد.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط- زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرداین که اساساً انسان و طبیعت را دو چیز جدا از هم بینگاریم تصوری است که موقعیت هستی-شناسانۀ ما در جهان پس از مدرنیته آن را محقق ساخته و علوم مدرن آن را تثبیت کردهاند. این جایگاهِ هستیشناختی موجب ایجاد خطاهای شناختی ما شده است، خطاهایی که بهایش را با بحرانهای کنونی محیطزیستی میپردازیم.
این درحالی است که جامعهشناسی به عنوان تفکری نقاد نتوانسته بر این دوگانۀ ساختگی فائق آید و آن چه با عنوان جامعهشناسی محیطزیست پدید آورده نیز تکرار همین دوگانگی است.
جامعهشناسی محیطزیست جایی است که جامعه و محیط-زیست از هم جدا هستند. نقد اولریش بک به جامعهشناسی محیطزیست را هم در همین راستا میتوان یافت:
در واقع جهت تحلیل جامعهشناسانۀ مسائل زیستبومی، باید یک چارچوب مفهومی را ارائه کنیم که ما را قادر میسازد آنها را به عنوان مسائلی نه مربوط به محیطزیست با دنیای پیرامون ما بلکه بهعنوان مسائلی ببینیم که ناظر به دنیای درونی جامعه است. طبیعت به خودی خود طبیعت نیست، یک مفهوم، یک هنجار، یک مجموعه، یک اتوپیا، یک طرح بدیل است و امروزه بیش از هرچیز چنین است.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط-زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرد. در این رویکرد، حفاظت از محیطزیست از حذفِ انسان از محیطزیست و مداخلۀ انسان در آن میانجامد بیآنکه قادر به مشاهده تأثیر قدرت و سیاست بر دسترسی به طبیعت باشد. نقطۀ مقابل ِجامعهشناسی محیطزیست، تعبیرِ محیط زیستی ِجامعهشناسی است به گونهای که جز آن ممکن نباشد.
در سوی ِدیگر، اما محیطزیست دیگر در پارادایم طبیعتگرایانه نمیگنجد و تفکر انتقادی جامعهشناسی نیز قادر به حفظ محیطزیستی بودن خود نیست.
* ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی
در نهایت اینکه نتایج این پژوهش بر موضعی انتقادی استوار است که فراخوانی برای ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی برای به رسمیت شناختن پیوستگی میان انسان به معنای موجودیت اجتماعی و سیاسیاش و طبیعت به معنای هر آن چه بر کیفیت زندگی و دسترسی به منابع اثرگذار است.
این فراخوان از ضرورت اتخاذ این رویکرد با توجه به وضعیت کنونی جامعۀ ایرانی ِمتأثر از بحرانهای زیست محیطی سخن میگوید و بیش از هرچیز روایت و تاریخی را میسازد که برهههای هستیشناختی معینی را برجسته کرده است. در این تاریخ، طبیعت عاملیتی مهم در شکلگیری چیستی کنونی جامعۀ ایرانی دارد و هم چنان در حال اثرگذاری بر حال و آینده آن است.
گفتنی است این مقاله در ششمین همایش پژوهش اجتماعی در جامعه ایران که توسط انجمن جامعهشناسی ایران اسفند 1402 برگزار شد، ارائه شده است.
انتهای پیام/