اهمیت مردمشناسی در جهان پساکرونایی
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۹۹۹۶۱
علیرضا حسنزاده، در یادداشتی که در اختیار ایرنا قرار داد نوشت: جهان، بهتزده به خود نگاه میکند و میپرسد چگونه اکسیر مدرنیته و جادوی شگفتانگیز آن که قرار بود فتح انسان بر همه وحشت های گروتسک از طبیعت را اعلام دارد و پایان آلام بشر را اعلام نماید در برابر طاعونی جدید سر در گم مانده است.
به نظر باید در اینجا از حذف یا به حاشیه رفتن افق های فرهنگی، معرفتی و هستی شناختی سخن گفت که حاصل هزاران سال از تجربه انسان بر کره زمین بوده است، افق زندگی روستایی و عشایری، دانش بومی و فرهنگی و غیره.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به واقع می توان از مردم شناسان سوال کرد تا کنون چند بار مستقیم یا غیرمستقیم یافته های آنها انکار یا تحقیر شده است، یافته هایی که خواستار بومی شدن توسعه و توجه به تجربه و دانش بومی مردم در تعریف پیشرفت و توسعه در جهان است؟
از دل جنگ جهانی دوم که میلیون ها انسان بی گناه را با تمایلات نژادپرستانه و قوم گرایانه سیاستمداران به کام مرگ فرستاد، انسانشناسی پسااستعماری متولد شد. گویی از دل تاریکی و انسان شناسی استعماری که خود را خادم قدرت می دانست و به واقع علمی که خود را تا حد کارگزار آن تقلیل می داد، دانشی انتقادی و انسان گرا به نام انسان شناسی پسااستعماری ظهور کرد. فرزندی که علیه پدر شورش کرد تا جهان را با فهمی گشوده تر از انسانی که مرز های نژاد و قومیت را پشت سر می نهاد، رو به رو سازد. نسبیت و تنوع فرهنگی در آثار بواس، مید و بندیکت از یک سو و خطابه های انتقادی ادوارد سعید که وجدان انسانشناسان غرب را در دهه هشتاد در فهم انسانشناختی شرق به داوری می خواند از سوی دیگر، با ظهور پارادایم جدیدی از دانش مردم شناسی همراه شد. این دانش بر اهمیت بوم و دانش بومی تاکید کرد.
از سوی دیگر برخی از ایده های مدرنیستی که انسان را از دانش هزاران ساله خود تهی می کرد، با درک دوباره دانش بومی و ارزش آن به ویژه در همزیستی انسان و طبیعت همراه گردید.
در ایران نیز داستان به نوعی دیگر بر مدار همان چیزی شکل گرفت که تجربه جهانی تحول رشته انسان شناسی را در بر دارد. نگاه ایدئولوژیک به مفهوم سنت و فرهنگ مردم و الگوهای مدرنسازی بر اساس انکار مفاهیم و موضوعاتی چون دانش بومی شکل گرفت. روشنفکرانی که فریاد وای از دست عوام سر می دادند تفکر را عملی والا و مربوط به نخبگان و نه مردم می دانستند. حتی در دل دانش مردم شناسی جلوه های فرهنگ مردم از سوی گفتمان های به ظاهر مدرن این رشته تحقیر شد. تحقیر جمع آوری افسانه ها، فولکلور و غیره مثال هایی از چنین فرآیندی است. ترجمه بر جای کار میدانی نشست و هم نشینی با مردم جای خود را به برج عاجی داد که مردم شناس در آن نیازی به تجربه زندگی در میان مردم نداشت.
مروری بر دانش بومی ایرانیان همزیستی آنان را با طبیعت در همه جلوه های مهمی چون زندگی عشایر، حفر قنات، بادگیرها، فرش، افسانه ها و اسطوره ها نشان می دهد اما اندک اندک همه اینها جلوه خود را از دست داد. در اینجا سخن از انکار امر مدرن یا مدرنیته نیست که آن هم آن روی سکه انکار میراث روستایی و عشایری ایران است بلکه سخن از لزوم توجه به ارزش ترکیب افق های معرفتی در ایران و جهان به منظور بازگرداندن تعادل به رابطه انسان و محیط زیست است. این ارزشی است که همواره مردم شناسی از آن سخن گفته است. سخن از توجه به حقوق و قلمرو همه موجودات و جانوران و رهایی از انسان محوری و نابودی انواع دیگر و کاهش تنوع زیستی در جهان است. کرونا محصول تعدی و تجاوز انسان به طبیعت و حقوق سایر جانوران و موجودات است، به واقع کرونا به قول مولانا آیینه ای است که سیمای انسان را به خود او نشان می دهد، لویاتانی که می خواهد همه چیز را ببلعد، حیوانات، دریا، جنگل، کوه و غیره.
اکنون با ظهور کرونا این سوال جدی مطرح می شود که چگونه الگوهایی فرهنگی که تعادل رابطه انسان و محیط زیست را در گذر زمان حفظ میکردند با تحقیر رو به رو شده و رنگ باختند. افسانه ها و آیین هایی که احترام به درخت، پرنده، رودخانه و چشمه، ماهی و مار و پلنگ و شیر و ببر را به انسان می آموختند در کجای زندگی انسان باقی مانده اند؟ متاسفانه نابودی بخش مهمی از تنوع زیستی ایران به آغاز غروب فرهنگ و میراث روستایی و عشایری یعنی آشنایی با نوسازی از عصر قاجار که درکی سطحی از امر مدرن (و البته سنتی ) داشتند باز می گردد عصری که با انقراض بخش مهمی از تنوع جانوری ایران همراه است.
اکنون در ایران و همه جهان باید به دانش بومی و فرهنگی مردم بازگشت و عناصر کارآمد افق های زیست جهان عشایری و روستایی را چون دانش بومی دوباره احیا کرد. کرونا به ما یاد داد باید از تحقیر رشتههایی چون مردم شناسی که از میراث روستایی و عشایری و رابطه صلح آمیز انسان و طبیعت میگویند دست کشید. رشته هایی که تجربه همزیستی انسان و طبیعت و جهان را نشان و انتقال میدهند.
در جهان پساکرونایی انسان شناسی و مردم شناسی معنایی بسیار مهم خواهند داشت. در جهان پسا کرونایی سنتهای همزیستی انسان و طبیعت به یاری رشتههایی چون مردمشناسی باید احیا شود. برچسبها ویروس کرونا پژوهشگر جنگ جهانی دوم میراث فرهنگی
منبع: ایرنا
کلیدواژه: ویروس کرونا پژوهشگر جنگ جهانی دوم میراث فرهنگی ویروس کرونا پژوهشگر جنگ جهانی دوم میراث فرهنگی روستایی و عشایری دانش مردم شناسی انسان و طبیعت انسان شناسی دانش بومی افق ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۹۹۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا آمریکاست و آنهایی که در سمت درست تاریخ ایستادهاند
تاریخ گواهی می دهد که بی عدالتی ، ظلم و دروغ در نهایت توسط وجدان های بیدار سرکوب خواهد شد، هیچ ظلمی در هیچ کجای صفحات تاریخ هرچقدر هم که طولانی باشد دوام نیاورده، همیشه انسان هایی بوده اند که حتی به قیمت جان خود هم که شده مقابل ظلم و بی عدالتی ایستاده اند و این آزمایشی بوده است برای بشریت...
حالا روزهاست که از ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی در نوار غزه می گذرد ، ظلمی که باعث شده تا بسیاری از افرادی که تا امروز این رژیم را نمی شناختند حالا بیدار شوند و جهان را بیدار کنند.
آیا یک رستاخیز جهانی در راه است؟
از تاریخ ۱۸ آوریل یعنی ۳۰ فروردین تاکنون بیش از ۲ هزار نفر در دانشگاههای فقط آمریکا بازداشت شدند و پلیس این کشور با حمله به دانشگاه های این کشور از نارنجک و شوکر استفاده میکند. پلیسی که نه فقط دانشجویان را مورد تعرض قرار می دهد بلکه حتی اساتید از جمله رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه ایالت جورجیا را نیز به فجیع ترین وضع ممکن بازداشت کرده است.
کیومرث یزدان پناه کارشناس بینالملل در این باره گفته است: حداقل انتظاری که میشود از افکار آزادی خواه جهان و اندیشه محور جهانی به ویژه از دانشگاههای مستقل و دانشگاههایی که هیچگونه وابستگی سیاسی به سیستمهای غربی ندارند داشته باشیم همین باشد که در مواقع لازم و به موقع مقابل ظلمی که بر مظلومی در هر نقطه از جهان میشود بایستند. این خیزشی که به عنوان خیزش سازگار با افکار ضد بشری صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی در آمریکا شاهدش هستیم مصداق بارزی در جنبش آزادی خواهی دانشجویی در جهان است؛ آن هم در جایی که اسرائیل را فرزند کوچک خود در نقطهای دیگر از جهان میدانند. آن هم در جایی که خود باعث و بانی بسیاری از جنایات بشری در اقصی نقاط جهان است و سیستم بی رحمی دارد و پلیسش به خشونت و بی رحمی مشهور است و معمولا چنین حرکات و گردهماییهای از جنس مردمی و همدردی با مظلومان سرزمینهای اشغالی را بر نمیتابد.
این کارشناس مسائل بین الملل اظهار کرد: به نظر من این اتفاق میتواند نقطه و سرآغازی برای رستاخیز جهانی در افکار عمومی جهان برای جنایات رژیم صهیونیستی و امیال آنها باشد. به هر حال آن چیزی که در دانشگاههای آمریکا شاهد آن هستیم هر مقدار دامنه این اعتراضات گستردهتر و وسیعتر شود و هر چه قدر شرایط را برای مبارزه واقعی با ستمکاران صهیونیست فراهم کند حتما میتواند آثار بسیار درخشانی را برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین داشته باشد و برای تثبیت موقعیت آنها، به رسمیت شناختن حقوق مشروع و از همه مهمتر به رسمیت شناختن کشور فلسطین اهمیت داشته باشد.
اتمام یک لیبرال دموکراسی غربی
احمد دستمالچیان سفیر پیشین ایران هم در این باره گفته است: از همان روزهای ابتدایی عملیات طوفان الاقصی در چندین نوبت عنوان کردیم که از بزرگترین دستاوردهای این عملیات به چالش کشیدن لیبرال دموکراسی غربیها است. پایه های سه رکن اساسی حقوق بشر، آزادی بیان و تعیین سرنوشت در استاندارد دوگانه غرب لرزان شده است و انسان غربی و خصوصا جوانان و نخبگان دانشگاهی در این چالش برانگیختگی عمومی را به راه انداختند.
این کارشناس سیاسی ادامه داد: اکنون نظام استکباری غربی با چالش بزرگ خیزش افکار عمومی و خیزش نخبگی روبهرو است. اندیشکدههای مهم در اروپا و آمریکا در برابر این سوال قرار گرفتهاند که چرا باید در برابر جنایات صهیونیستها سکوت کنیم؟
دستمالچیان افزود: این موضوعی است که در آمریکا نماد پیدا کرده و با پیش بینیهایی که میشود به اروپا هم سرایت خواهد کرد و تقابل بسیار عمیقی میان حاکمیت و مردم به وجود میآورد و چالش بزرگی بر سر راه نظام لیبرال دموکراسی غربی خواهد بود .
دانشجویانی که نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند
در کشورمان نیز بسیاری در این باره گفتند از جمله مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: شما ملاحظه کنید آمریکاییها و دستگاههای مرتبط با آنها، با مخالفت زبانی با اسرائیل چه معاملهای دارند انجام میدهند! دانشجویان دانشگاههای آمریکا نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند، نه شیشهای را شکستند؛ اینجور دارد با آنها رفتار میشود. این رفتار آمریکاییها هم، حقانیت موضع جمهوری اسلامی را در بدبینیِ به آمریکا نشان داد؛ یعنی در واقع شد پشتوانهی همین «مرگ بر آمریکا»یی که شما میگویید. نشان داد به همه که آمریکا شریکِ جرم است. یک حرفی هم ممکن است یک وقتی بزنند بهعنوان مثلاً دلسوزی! دروغ است، خلاف واقع است.آنچه که انسان مشاهده میکند در عمل، نشاندهندهی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی با رژیم صهیونیستی است. اینها شریک جرمند. چطور می شود نسبت به یک چنین نظامی، نسبت به چنین رژیمی، انسان خوشبین باشد؟ چطور ممکن است؟ یا به حرف او اعتماد بکند.
و در پایان نیز بد نیست به اظهار نظر برنی سندرز سناتور آمریکایی در این باره اشاره کنیم که گفته است «افتخار میکنم که دانشجویان به جنگ غزه اعتراض میکنند. متمرکز و در آرامش بمانید. شما در سوی درست تاریخ قرار دارید».
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی