وداع تلخ یک پزشک با دوقلوهایش در شب تحویل سال/ «نفسگیر» از همنفسشدن پرستاران و بیماران کرونایی میگوید +عکس
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۲۳۰۸۴
خیلی از پزشکان و پرستاران حتی دو هفته به صورت مستمر بود که خانوادههایشان را ندیده بودند و فقط از طریق تماس تصویری با آنان در ارتباط بودند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - امشب ۲۸ فروردین ساعت ۲۱:۳۰ مستندی تحت عنوان «نفسگیر» از شبکه مستند سیما به کارگردانی و تهیهکنندگی علی کرمی پخش خواهد شد که نخستین مستندی است که درباره شیوع کووید 19 و مواجه با آن ساخته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4
*تصور می کنم این نخستین مستندی است که در کشورمان درباره ویروس کرونا ساخته و نمایش داده میشود؟
بله، اولین مستندی است که به صورت اختصاصی به کووید ۱۹ میپردازد.
*این مستند از چه دریچه به ماجرای شیوع کووید ۱۹ ورود کرده و پیشفرضهایی ساختاری اثر بر چه مبنایی است؟
همزمان با شیوع بیماری کووید ۱۹ در شهر ووهان و با هشدارهای سازمان بهداشت جهانی، کاملا قابل پیشبینی بود که بزودی که کشورمان با این بحران روبرو خواهد شد. بنابراین از بهمنماه با شروع فاز تحقیقات، تحولات مرتبط با این بیماری را رصد میکردم و بنا به دلایل و شرایط خاصی که این بیماری دارد، فارغ از تبعات بیولوژیک و درگیریهایی که با حوزه سلامت مرتبط است، تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زیاد آنرا بررسی میکردم. در نهایت تصمیم گرفتم که به شکل جامعتری تحولات روز مرتبط با این بیماری رو دنبال کنم.
با پیگیریهایی که انجام دادم سعی کردم با برخی از افراد ساکن ووهان نیز ارتباط برقرار کنم و این شرایط فراهم شد و با یکی از دانشجویان ایرانی ارتباط گرفتم و سعی کردم تحقیقاتم را فارغ از تحقیقات اینترنتی با مشاهدات میدانی این دوستان هم تطبیق بدهم. ۳۰ بهمن ماه برای اولین بار وزارت بهداشت ورود ویروس را به کشور تایید کند چیزی که توجهم را جلب کرد روایت های مغشوش و شایعاتی بود که شبکههای اجتماعی دست به دست میکردند.
*این شایعات در شبکههای اجتماعی وجه آسیبزایی داشت. به عنوان مستندسازی که این شایعات را دنبال میکردید، استنباط شما از انتشار این اخبار چه بود؟
به نظرم سرعت شیوع این شایعات از شیوع ویروس در ایران سریعتر بود. در این مقطع تصمیم گرفتم با ساخت یک اثر مستند، تلاش کنم تا یک روایت منطقی از این بحران جهانی در کشور خودمان ارائه دهم.
بنابراین از همان روزهای ابتدایی ورود شایعات، وارد حوزه پژوهشهای میدانی شدم و در دورهای که شیوع محدود بود، تصمیم گرفتم از پزشکان و متخصصان بیمارستان مسیح دانشوری که از ابتدای پدیده شیوع به عنوان مرکز درمان کرونا تبدیل شده بود، کمک بگیرم وبا کمک متخصصان و پزشکان بیمارستان بوعلی هم سعی کردم تحقیقاتم را تکمیل کنم.
این اتفاقات در هفته سوم اسفندماه افتاد و وقتی احساس کردم تحقیقاتم کامل شده، سناریو این مستند را نوشتم. مسئلهای که در آن روزها مورد توجهم قرار گرفت، حواشی فراوانی بود که درباره این بیماری وجود داشت، به میزانی که کادر درمان و نظام سلامت ما به دنبال تدوین پروتکلهای درمانی و یکپارچهسازی نظام سلامت بودند، تبعات سوء این بحران در بدنه اجتماعی فعال شد.
این موضوع من را به سویه هدایت کرد که قالب و شکل مواجه با این بیماری همهگیر چیزی شبیه به یک رقابت جهانی با یک مشکل واحد است. در واقع یک زمین واحد مشابه است که بیشتر کشورهای جهان را درگیر کرده بود.
این موضوع من را متوجه رقابتهای فوتبال کرد. فوتبال هم از جهات زیادی با زندگی ما انسانها شباهت دارد و وظایف فردی و جمعی مثل هماهنگی در مسابقه فوتبال وجود دارد و توجهم به این موضوع جلب شد و یادم افتاد بهمن ماه سال ۱۳۹۷ یک بازی را در جام ملتهای آسیا داشتیم با تیم ملی ژاپن در مرحله نیمه نهایی که دقیقا همین خطا و اشتباه یعنی پرداختن به حاشیهها و دور شدن از متن رقابت، باعث شکست سنگینی برای تیم ملی ما شد.
بالاخره فوتبالیستهای هر کشوری بخشی از مردم آن کشور هستند بنابراین شکل مواجه جمعی تا حدود زیادی شبیه رفتار تیمملی فوتبال است. با مختصری تحقیق به این نتیجه رسیدم که همین فرم روایت را در این مستند لحاظ کنم.
زمان فیلم ۳۵ دقیقه است که به طور موازی روایتگر روزهای مبارزه با کرونا ویروس در بهمن ماه سال ۱۳۹۸ و بازی تیمملی در برابر تیم ژاپن در مرحله نیمه نهایی جام ملتهای آسیا در سال ۱۳۹۷ است. سعی کردم با پیش بردن این دو روایت به مخاطب این هشدار را بدهم که ما یکبار از متن رقابت دور شدیم و فاصله گرفتیم و آن شکست سنگین به ما تحمیل شد و حالا اینبار در شرایط مبارزه با کرونا ویروس سعی کنیم که از حواشی دور شویم و متوجه متن این پدیده شیوع شویم.
بخش سوم فیلم هم متمرکز بر شرایط و فشار بار کاری پزشکان و پرستاران درگیر با این بیماری در بیمارستان مسیح دانشوری است. شرایطمان خاصی بود ما نزدیک به تعطیلات سال نو بودیم و نوروز را در پیش داشتیم من سعی کردم چندین روز با رفت و آمدی که در مجموعه داشتم سال تحویل را در کنار پزشکان و پرستاران در ICU باشم.
خیلی از پزشکان و پرستاران حتی دو هفته به صورت مستمر بود که خانوادههایشان را ندیده بودند و فقط از طریق تماس تصویری با آنان در ارتباط بودند. من در بخش سوم فیلم سعی کردم این درگیری را روایت کنم و به مخاطب این هشدار را بدهم که علی رغم اینکه پزشکان و پرستاران ما صادقانه و شجاعانه در برابر این ویروس مبارزه میکنند t ولی فراموش نکنیم پزشکان و پرستاران ما در برابر این بحران مصون نیستند و هر روز تعداد مبتلایان و فوتیها افزایش پیدا میکند و حذف شدن این عزیزان از کادر درمان و جریان نظام سلامت، زیان بزرگی برای مردم ایران خواهد بود. فیلم با این هشدار و تلنگر تمام میشود.
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4
تماشای آنونس مستند «نفسگیر» به کارگردانی و تهیهکنندگی علی کرمی
*چون کروناویروس سبب شد تمام فعالیتهای فرهنگی کشور در حوزه تولید متوقف شود. اما برخلاف این رویه شما اقدام به ساخت این مستند کردید که با مخاطرات بیشتری میتوانست همراه باشد. از این زاویه اگر بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم، تلاش شما در اطلاع رسانی در این بزنگاه کمتر از کادر درمانی ایثارگرمان نیست. بخش مهمی از جریان مستندسازی، ساخت «مستند بحران» است. در این هیاهو که اغلب مستندسازان بحران عمدتا ترسیدهاند، شما خیلی راحت به بیمارستان مسیح دانشوری رفتید. مستند نفسگیر به عنوان یک مستند با شاخصههای مستندبحران چه کمکی به وضعیت کنونی خواهد کرد؟
من یک نکتهای را برای تکمیل فرمایش شما عرض کنم. به هر حال مستند نفسگیر در رده مستندهای بحران قرار میگیرد و اینقدر که مستندهای بحران رسالتی دارند در بازنمود تحولات اجتماعی فرهنگی روز یک جامعه و با حیات اجتماعی روز جامعه درگیر هستند وسیلهای هستند برای ثبت و سندسازی و در حافظه تاریخی هم نقش مهمی دارند. یقینا ثبت این لحظات و این روزها به ما کمک میکند که در چنین بحرانهایی در آینده با شرایط بهتری مواجه شویم.
بیشتر بخوانید:
پروتکلهای بهداشتی رعایت نشود با چالش مواجه میشویم/ ورودی بیمارستانها روند کاهشی به خود گرفته است*جناب کرمی مدافعان سلامت که در بیمارستانهای کشور مشغول مقابله با این ویروس منحوس هستند لحظاتشان از اشک و لبخند لبریز است. زیست دفاعی این قشر ایثارگر را شما از نزدیک مشاهده کردید. آیا چیزی هست در فرامتن مستند که برایمان بگویید که لحظه غمانگیز یا لحظهای پر از شادی باشد.
راستش برای خود من شخصا یک لحظه خیلی تاثیرگذار بود. من ساعتها قبلتر از تحویل سال نو سعی کردم وارد بخش ICU بشوم. خانم دکتری در این بخش حضور داشتند در لحظه سالتحویل ایشان بغض کردند، درست در لحظهای که لباسهای ایمنی را داشتند به تن میکردند تا وارد ICU و معاینه بشوند. من درباره این بغض از ایشان سئوال کردم که چه اتفاقی افتاده؟ فرموند : " من مادر دوقلوهایی هستم که امروز دلتنگشان هستم. از خیلی قبلتر به این دو قول داده بودم که حین سالتحویل کنارشان باشم. "
از شب قبل به این مسئله فکر میکردم که چطوری به آنها توضیح بدهم که نتوانستم از پس این کار بربیایم، تصمیم گرفتم صبح زوتر از شیفت از منزل خارج شوم، قبل از آنکه فرزندانم حین تحویل سال نو بیدار شوند. وقتی صبح زود از خواب بیدار شدم به محض از آنکه از خانه خارج شدم دختران ۵ سالهام بیدار شدند و تا پشت در دنبال من دویدند و مدام گریه میکردند می گفتن لطفا سرکار نرو و در خانه بمان. ولی من تصمیم گرفتم میان خواست مادرانهام و وظیفه اجتماعی، آمدن به بیمارستان را انتخاب کردم تا وظیفهام را به بهترین شکل ممکن انجام بدهم.
این نکته برای من جای تلنگر داشت و خیلی برایم جذاب بود و یک نکته تکمیلی عرض کنم که برای خود من خیلی جالب بود که پزشکان و خصوصا پرستارانی که با آنان تعامل مستقیم داشتم از اکثر َآنان سئوال میکردم که آیا شما مبتلا شدید یا یانه؟ میگفتند ما تا حالمان خیلی بد نشود، کیت تشخیصی را خرج نخواهیم کرد و تا آنجا که مقدور باشد میخواهیم کیتهای تشخیصی رو برای مردم و بیماران نگه داریم و این سطح از فداکاری برای من که از ابتدای شروع اپیدمی کرونا ویروس تحقیق کردم خیلی جذاب و جالب بود.
چون آمار پزشکان و پرستاران فراری از بیمارستان در کشورهای دیگر خیلی زیاد است و بنده این موضوع را به صورت مستند عرض میکنم ولی در کشور ما خوشبختانه با چنین بحرانی در سیستم نظام سلامت خودمان نیستیم.
بیشتر بخوانید:
آیا کروناویروس نشانه پایان سرمایهداری است؟جامعه پزشکی و پرستاری از جمله اصنافی است که خیلی مورد اتهام است و شاید در حافظه مردم باشد که تا قبل از این اپیدمی کمتر از یکسال قبل متهم بودند به زیادهخواهی مالی، به سرمایه داری خاص، اشرافیگری و بیتوجهی به روند درمان.
جامعه پزشکی و پرستاری از جمله اصنافی است که خیلی مورد اتهام است و شاید در حافظه مردم باشد که تا قبل از این اپیدمی کمتر از یکسال قبل متهم بودند به زیادهخواهی مالی، به سرمایه داری خاص، اشرافیگری و بیتوجهی به روند درمان. منتها در بحران کرونا ویروس به نظرم مردم متوجه شدند که در کشور ما پزشکان و پرستاران چقدر صادقانه و از جان گذشته پای این بحران ایستادهاند. واقعا به عنوان کسی که در متن همه اتفاقات بودم، خودم پزشکان و پرستارانی را دیدم که روزهای متوالی فراتر از شیفتهای موظفیاشان میایستادند ودر محل کارشان میماندند، چون همکارانشان مبتلا و از کادر درمان خارج شده بودند و سعی میکردند جای آنان را پر کنند.
این نکته بسیار قابل تامل است که یک نفر فارغ از وظایف کاریاش با وجود خطرات فراوان و فشار کاری بالا تصمیم میگیرد فداکاری کند و پایش بایستد. به نظرم اینجا بحث سوددهی مالی و این مسائل خیلی واضح منتفی است و این نشانههای آشکار نشان میدهد پزشکان و پرستاران ما فوقالعاده با اخلاق هستند و کارنامهاش در مواجه با بحران کرونا ویروس نمره بسیار شایستهای میگیرد.
*یافتن فیلمبردار و تصویربردار در این شرایط بسیار دشوار است.
با هر کسی از همکاران تماس گرفتم برای تصویربرداری و صدابرداری تا متوجه میشدند که باید وارد بیمارستان مسیح دانشوری شوند، همکاری را کنسل میکردند و میگفتند این کار را نمیکنیم، چون خیلی خطرناک است. بنابراین تصمیم گرفتم تنهایی کارم را پیش ببرم و به خاطر شرایط خاص بخش و بیماران ما مجبور بودیم لباسهای خاص بر تن کنیم.
*برخورد پزشکان با یک مستندساز در بیمارستان حین تصویربرداری چگونه بود؟ شما مثل فیلمسازی هستی که در جبهه نبرد حضور داری و دشمن سخت و زیرکی در مقابلت قرار گرفته و اصلا معلوم نیست روی کدامیک از ادوات ساخت فیلم قرار گرفته است. برخورد بیماران، پزشکان و پرستاران با شما چگونه بود؟
من در ابتدا باید تشکر کنم از روابط عمومی محترم بیمارستان مسیح دانشوری، خیلی استقبال کردند و وقتی متوجه شدند که موضوع فیلم چیست و میخواهیم به مردم هشدار بدهیم که از حواشی دور شوید و به متن رقابت شوید و کمک کنید نظام سلامت از پس این بحران بربیاید خیلی استقبال کردند.
برای خود من جالب بود که وقتی من لباس مخصوص تنم میکردم و وارد بخش آی سیو میشدم دیگه تقریبا مرز مستندسازی و پزشکی گم میشد. خیلی از پزشکان و پرستاران میآمدند و تصور میکردند من از اعضای کادر درمان هستم و از من خواهش میکردند اگر امکانش هست یه order از فلان مریض تهیه کنم.
اینقدر یکی شده بود پیوند من به عنوان فیلمساز، کادر پزشکی و پرستاران که تقریبا فاصله دوربین از میان رفته بود و تصاویر مستند ما خیلی غیرنمایشی شد. خیلی خوب استقبال کردند و متوجه شدند که این فیلم میخواهد کمک کند به افزایش آگاهی جمعی و خیلی استقبال کردند.
به صورت خاص تشکر میکنم از دکتر طبرسی، آقای دکتر هاشمیان، آقای دکتر ناجی در حوزه ویروس شناسی که بسیار بسیار جای تقدیر دارد. چون این روزها ما خیلی روی مسئله پزشکان و پرستاران متمرکز هستیم و از فضای تشخیصی و آزمایشگاهی غافل هستیم و شیفتهای سنگینی که این مجموعهها دارند را کمتر درک میکنیم. خیلی استقبال کردند و مشورت دادند و یکی از خوشبختیهای من حین تولید این بود که تیم تولید سه نفر ما هر سه فارغ التحصیل دانشکده پزشکی هستیم. یعنی بنده ژنتیک خواندهام و دو دوستی که همراه من بودند یکی فارغالتحصیل پزشکی است و دیگری هم در حوزه ایمنیشناسی فعالیت میکند و خب این مسئله خیلی به ما کمک کرد که با توجه به سابقه و تجربه و شناختی که از فضای درمانی داشتیم کمتر به عنوان فیلمساز یا یک غریبه در میان آنان با ما برخورد بشود و این مسئله خیلی به نظرم راهگشا بود.
من یک جملهای را در گفتار متن فیلم نوشتم که راوی آنرا میخواند و این جمله بسیار مهم است. رقابت با کرونا ویروس برخلاف رقابت فوتبال است ما جام قهرمانی را که نه، جان ایرانی را از دست میدهیم و از مردم خواهش میکنم از حاشیه دور شوند و به متن رقابت توجه کنند و کمک کنند که تیم درمانی و کادر نظام سلامت فشار کمتری تحمل کنند که از سیستم درمانی خارج شوند.
فکر میکنم این مسئله خیلی جای توجه دارد و فارغ از این مسئله، صادقانه عرض کنم که شیوه مدیریت درمانی بیماری کووید۱۹ در ایران فوق العاده مثبت است. این مسئله مستند به اسناد است و جای اثبات کردن هم دارد. فقط نکته ای که هست مردم به عنوان بازیکنان این مستطیل سبز در جامعه سعی کنند حواسشان به رقابت باشد و وارد حاشیهها نشوند.
*نکته پایانی؟
من یکی از مشاهداتم را به عنوان مصداق عرض کنم کفایت میکند. من بیماران و موارد فراوانی را دیدم، کم ندیدم افرادی رو که با چهل سال سن یا کمتر و بدون بیماری زمینهای مبتلا به این بیماری شدند و کمتر از چهار یا پنج روز روانه ICU شدند. این مسئله نشان میدهد که این بیماری شوخی بردار نیست و مهم تر از این وقتی مردم رعایت نکنند و ظرفیت تختهای بیمارستانی پر شود آنوقت ما شاهد نتیجه خوبی نخواهیم بود. چون ظرفیت درمانی است که رو به کاهش است، با وجود اینکه شاید بیماری شاید برای برخی از مردم به آن جدیتی که هست، نباشد. این پرشدن تختهای بیمارستانی و افزایش فشار کاری بر دوش کادر درمان یقینا طبعات سوء بیشتری خواهد داشت.
گفتوگو از علیرضا پورصباغ
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا مدافعان سلامت سال جهش تولید سازمان بهداشت جهانی مسیح دانشوری جام ملت های آسیا 2019 شبکه مستند شبکه مستند سیما شبکه مستند در سیما شهر ووهان تیم ملی ژاپن جام ملت های آسیا مستند بحران علی کرمی مستند ساز مستند فیلم مستند مستند سازان سینمای مستند مستند کرونا مستند نفس گیر کووید ۱۹ ویروس کرونا سلامت بیمارستان مسیح دانشوری پزشکان و پرستاران مبارزه با کرونا کرونا ویروس تصمیم گرفتم کادر درمان نظام سلامت متن رقابت تحویل سال سعی کردم بهمن ماه نفس گیر عرض کنم تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۲۳۰۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سدهای ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
تیترخوانی به جای نگاه علمی!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیهای و فعالیتهای سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارشها، مقالات، مصاحبهها و حتی خبرهای مراکز تحقیقاتی، رسانهای و آماری توجه کافی نمیکنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیترها میبینند قضاوت میکنند و تصمیم میگیرند و عکسالعمل نشان میدهند. نتیجه این میشود که هرگز هیچ مشکلی حل نمیشود و ابهامات و یا حتی سوءتفاهمها باقی میمانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهشهای مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهشهای مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظرها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولتهای قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.
جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش میشدند از آن استقبال میکردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهشها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار میرفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان میدادند نه مسئولان دولت فعلی».
این واقعه نشان میدهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارشهای تحقیقی صورت نمیگیرد. این وضعیت در زمینههای دیگر به ویژه اخبار، مصاحبهها، اظهارنظرها و گزارشهای رسانهای نیز وجود دارد و افرادی که در بخشهای روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای دولتی و حکومتی فعالیت میکنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکردها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح میدهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارشها و اظهارنظرهای مراکز علمی، رسانهها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکردهای منفی دامن زده میشود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمیرود.
اوج این رفتار غیرعلمی را میتوان در پاسخ دادن دستگاههای دولتی به انتقادهای نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی میگوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ میگوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاهها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آنها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سالهای اخیر تشدید و جوابیه دادنهای پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامهها اقدام به انتشار اخبار مجلس میکنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر میکنند و حتی روزنامههای منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاهنمائی متهم میشوند!
کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آنها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامهها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقادها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامهنگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامهنگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیتهای مرتبط با مجلس و اطلاعرسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارشها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی میتوانند از طریق تعامل قانونی با رسانهها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهرهگیری از انتقادها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولتها به نقاط قوت کمک نمایند.
خودکشی پزشکان بهانه بیماران!
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزارهای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره میگیرند. در توضیح این ادعا میگویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعهبارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او بهشدت نیازمند است، قابلقیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما بهشرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکردهای نیستند که خودکشی میکنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده میشود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاحطلب هربار ادعا میکنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجهگیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسهای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاحطلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که بهزودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد. مهمترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختیکار، برخوردهای خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستانها است. رزیدنتها گاهی ۷۲ساعت نمیتوانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.»
این فاجعهای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختیکار و بحث مالی و دستمزدها بازمیگردد؛ و سپس زمینهای فراهم کنیم برای افزایش تعرفهها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان مینامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده میشود و هیچ صنفی محترمتر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بیروح است. وارونهسازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمیکند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشورها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان میرسد به تقبیح عنبر نسا!
وضعیت جامعه پزشکی ما نشان میدهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوبتری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همهجا را پر میکند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بیاخلاقی را پیدا میکند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست.
در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرفشان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یکشبه میلیونر میشوند، چه انگیزهای برای درسخواندن ما باقی میماند»! مشخص است که این عبارات بینیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سالها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سالهای ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانهای هم باطل نشد. این هم نمونهای از نفوذ بیاخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحثهایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عدهای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خونهای آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگترین خسارت تاریخ دولتهای قبل و بعد از انقلاب بهعنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعهای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگیدرکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی میخورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان میدهد در شاخصهای اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همهچیز علیالسویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایهای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخشهای غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمیکنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشورهای عربی را وارد جریان عادیسازی با اسرائیل میکرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه مینشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبهخود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشورهای حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمینهای اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکلدهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران میتواند حفظ امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قراردادهای روی زمین و استراتژیکی با آنها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قراردادهایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد.
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگتر در معامله با کشورهای بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار میدهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانههای اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات میتواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکاییها حالا میدانند که بدون خواست ایران، نمیتوانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند.
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکاییها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پروندههای آن را شامل نمیشود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقعبینانه قرار میگیرد. همان گونه که از تلاشهای حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راهحل، خروج از چارچوبهای ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.