Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-03@04:27:16 GMT

تأثیر پدیده کرونا بر سبک زندگی

تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۷۰۰۹۸

تأثیر پدیده کرونا بر سبک زندگی

خانه‌نشینی مردمان کره زمین و ایجاد محدودیت در فعالیت‌های روزمره انسان، سبب ایجاد فرصتی برای تنفس محیط زیست شده است. احیای گونه‌های حیوانی و گیاهی، آلودگی کمتر محیط زیست نمونه‌های بارز تأثیر مثبت این پدیده بر محیط زیست و سایر جانداران است.

به گزارش ایسنا، رضا صالحی امیری،‌ رئیس کمیته ملی المپیک در یادداشتی به بحران کرونا و آثار آن در زندگی امروز مردم پرداخته و تاثیرات مثبت و منفی این پدیده را بررسی کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته او خود تاکید کرده که "این نوشتار فاقد بنیان‌های نظری و سنجش است و به‌عنوان رهیافتی در این حوزه محسوب می‌شود." این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

در ابتدا باید خاطرنشان کرد که عنصر زمان در مطالعه، تبیین و تدوین پدیده‌ها و موضوعات فرهنگی و اجتماعی بسیار مهم و تأثیرگذار است. از این منظر با توجه به زمان به نسبت کوتاهی که از همه‌گیری کرونا گذشته است، امکان مطالعه بنیادی برای تغییر ناشی از آن در بنیان‌های زیستی، فرهنگی، اجتماعی و سبک زندگی وجود ندارد. بنابراین سطح تحلیل در این بازه زمانی غیربنیادی است و نمی‌توان بدون هیچ تردیدی درباره تغییرات آینده سخن گفت. در ادامه به تأثیرات زندگی در شرایط همه‌گیری کرونا بر ابعاد گوناگون سبک زندگی اشاره می‌شود. البته بنا به دلایل پیش‌گفته این نوشتار فاقد بنیان‌های نظری و سنجش است و به‌عنوان رهیافتی در این حوزه محسوب می‌شود.

بعد فرهنگی

تغییرات ناشی از همه‌گیری کرونا را از منظر فرهنگی در جامعه می‌توان چنین برشمرد:
گذار از فردگرایی به جمع‌گرایی
گذار از ترس فردی به ترس جمعی
گذار از دغدغه فردی به دغدغه جمعی
گذار از غرور قدرت به ضعف و ناتوانی (بی‌قدرتی)
گذار از نگرش‌ مادی‌گرایانه به نگرش معنویت‌گرایانه
گذار از فراموشی مرگ و قیامت به نزدیکی به مرگ و قیامت
گذار از جاه‌طلبی افراطی به حقارت
گذار از احساس امنیت به احساس ناامنی

سبک زندگی

از جمله تغییرات قابل مشاهده در سبک زندگی جامعه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

خوراک: احیای آشپزی و پخت غذا و خوراک سنتی در منازل به معنای احیای سفره‌های خانوادگی است که سبب حذف هزینه‌های غیرضروری مانند رفتن به رستوران و... و قناعت و صرفه‌جویی در الگوی مصرف جامعه شده است. البته احیای سفره در خانه به معنای احیای ارتباط، تعامل و محفل گردهم آمدن اعضای خانواده نیز است.

گفت‌وگو: مطالعات سال‌های اخیر نشان می‌دهد، گفت‌وگو و تعامل کلامی در میان اعضای خانواده‌های ایرانی بسیار کاهش یافته است که برای آن دلایل و عوامل بسیاری مطرح است. اما همه‌گیری کرونا و خانه‌نشینی افراد، سبب افزایش گفت‌وگو، تعامل و مدارا در خانواده‌ها شد. بنابراین از این منظر شاهد بازگشت ارزش‌های سنتی به خانواده ایرانی هستیم. البته برخی از افزایش مناقشات خانواده در این دوره سخن می‌گویند، اما مطالعات و پژوهش‌های انجام‌گرفته، این حوزه را پیش از شیوع کرونا نیز پرمناقشه می‌دانست و نمی‌توان این امر را از پیامدهای کرونا در جامعه برشمرد. چنانکه مناقشه خانواده ایرانی از عوارض مدرن شدن و تغییر ارزش‌های نسل جدید و شکاف میان نسل‌هاست.

ترافیک: مفهوم ترافیک صرفاً انباشت خودروها نیست، بلکه فرهنگ رانندگی و فرهنگ مصرف سوخت را نیز شامل می‌شود. کاهش استفاده از خودرو در دو ماه گذشته نشان داد که با تغییر سبک استفاده از سوخت، خودرو، انرژی و ترافیک، می‌توان زندگی راحت‌تری داشت. در حقیقت کرونا درس تغییر سبک ترافیک را داده است. مصرف سوخت در این ایام به یک سوم رسید که به معنای کاهش حضور خودرو در سبک زندگی افراد جامعه است.
 اوقات فراغت: شیوه گذران اوقات فراغت در خانواده دستخوش تغییر شده است. افراد زمان بیشتری را برای فراغت در اختیار دارند و سعی در گذران آن به بهترین شیوه دارند (مانند تماشای فیلم، مطالعه کتاب، شبکه‌های اجتماعی و...). می‌توان گفت که با تعطیلی مراکز فرهنگی و تفریحی، سبک‌های جدیدی در شیوه گذران اوقات فراغت مطرح شده است. از جمله آن می‌توان به انواع آموزش‌ها در منزل و با تکیه بر شبکه‌های اجتماعی اشاره کرد.
 سبک زندگی جدید در بستر فضای مجازی: آنچه بیش از پیش در این دو ماه اخیر چهره خود را نمایان کرد، زندگی جدید و شیوه‌های زیست اجتماعی نوین در بستر شبکه‌ها و فضای مجازی است. امروز جامعه، فضای مجازی را در جای جای زندگی خود درک و احساس می‌کند که این خود را در صله رحم، گفت‌وگوها، مراسم ترحیم، اقتصاد، نشست‌ها و... نشان می‌دهد.

آشتی با کتاب و مطالعه: بعد از کرونا با افزایش سطح دانش، آگاهی، فضیلت و معرفت اجتماعی مواجه می‌شویم که دلیل آن را می‌توان آشتی با کتاب بیان کرد. میزان مطالعه، میزان آگاهی و در نتیجه آن، میزان معرفت را افزایش می‌دهد.

بعد اقتصادی

متأسفانه آثار و پیامدهای شیوع و همه‌گیری کرونا در بعد اقتصادی منفی بوده است و این برای تمامی کشورهای دنیا اجتناب‌ناپذیر است. هر چند که ایران به‌دلیل تحریم‌ها و دلایل دیگر از جمله کاهش بهای نفت و... تأثیرات منفی بیشتری را تجربه می‌کند. البته لازم به ذکر است که با وجود تبعات منفی که ذکر می‌شود، شاهد افزایش سطح همدلی و همنوایی اقتصادی در جامعه هستیم که خود را در قالب گسترش فعالیت نهادهای خیریه، کمک مالی و جنسی به طبقه فرودست، بخشش اجاره‌ بها، سازش مالکان با مستأجران و... نشان می‌دهد. این نتیجه ایجاد مدارا و تعامل و همدلی، مشارکت و افزایش سرمایه اجتماعی بیشتر در جامعه خواهد شد.

* برجسته شدن پدیده شوم فقر: فشار سنگین بر طبقات فرودست و فقیرتر شدن فقرا از پیامدهای شوم همه‌گیری کروناست. چنانکه بر اساس پیمایش‌های صورت‌گرفته نیمی از جامعه دستخوش تبعات منفی اقتصادی حاصل از همه‌گیری کرونا شده‌اند.

* برجسته شدن پدیده شوم بیکاری: تحلیل اقتصاددانان این است که حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر شغل خود را از دست داده‌اند و بیکار شده‌اند. با ماندگاری کرونا در جامعه و ادامه روند تعطیلی کسب‌وکارها و بنگاه‌ها در بخش‌های مختلف فرهنگی، ورزشی و...، بیکاری و تبعات حاصل از آن چهره شوم خود را بیش از پیش نمایان خواهد ساخت. روشن است که این برای جامعه تبعات خطرناکی در پی خواهد داشت که تأثیر آن از همه‌گیری کرونا هم عمیق‌تر خواهد بود. محصول دو پیامد بیکاری و فقر، لاغر شدن و تضعیف سفره‌های مردم است. این پیامدی است که در تمامی کشورهای جهان بخوبی احساس می‌شود و دولت‌ها در پی راه حلی برای اعطای کمک‌های مالی، وام و بیمه برای اقشار آسیب‌دیده هستند.

بعد فقهی و مذهبی

از دیگر ابعاد ناشی از همه‌گیری کرونا، تغییر در نگاه فقهی به پدیده‌های نوین بشری است. عدم برگزاری نماز جمعه، تعطیلی حرم‌های مطهر، حوزه‌های علمیه، مساجد و مناسک و مراسم جمعی مذهبی، نشان داد اموری که ناممکن تلقی می‌شد، به امور ممکن تبدیل شده است. به‌نظر می‌رسد که این مسأله در آینده منشأ تغییر و تحول و بازاندیشی در خصوص پدیده‌های جدید می‌شود.

قدرت و سیاست

نکته بعدی افول قدرت نرم به مفهوم علم، دانش و فناوری در نظام جهانی از جمله ایران است. تأکید بسیار بشر بر این مفهوم و تکیه بیش از حد بر آن در تمامی امور سبب ایجاد غرور کاذب شده بود به نحوی که تمام قضاوت‌ها را بر مبنای نگاه علم می‌دانست و حاضر نبود گردی بر دامن دنیای علم و تحولات و فناوری بنشیند. اما امروز با استیصال و ناتوانی کشورهای جهان بویژه امریکا و کشورهای اروپایی در مواجهه با یک ویروس، ناتوانی علم بشر به اثبات رسید. امروز بیش از پیش اذعان باید کرد که هنوز دانش بشری در ابتدای راه است، بنابراین اسطوره و سیطره قدرت علمی و فناوری شکسته شد. علاوه بر این، تغییر مفهوم قدرت در جهان امروز قابل توجه است. دیگر برای بشر بمب اتمی و موشک تهدید نیست، بلکه تهدید امروز ویروسی ناشناس است. این به معنای افول اعتماد نظام‌های جدید به قدرت نرم است.

آموزش

از منظر آموزشی می‌توان گفت که نظام آموزش جدیدی در ایران در حال شکل‌گیری است و البته در مرحله جنینی است و هنوز شکل نگرفته است. پیش از این، اعتقاد بر این بود که آموزش به معنای مطلق آموزش رودررو و حضوری است، چنانکه آموزش سنتی و حوزوی نیز بر مبنای مباحثه حضوری و رخ به رخ است. اما امروز نظام جدیدی در فرآیند آموزش و انتقال اطلاعات درحال شکل‌گیری است. این بسیار حائز اهمیت است که نظام آموزشی چه در سطح آموزش و پرورش و چه در سطح آموزش عالی و تک تک استادان و معلمان و دانش‌آموزان و دانشجویان باید خود را با فضای جدید و اقتضائات روز تطبیق دهند.

محیط زیست

بشر در مسیر توسعه خویش متأسفانه آسیب‌های فراوانی به منابع طبیعی و محیط زیست وارد کرده است که بسیاری از آنها جبران‌ناپذیر است. خانه‌نشینی مردمان کره زمین و ایجاد محدودیت در فعالیت‌های روزمره انسان، سبب ایجاد فرصتی برای تنفس محیط زیست شده است. احیای گونه‌های حیوانی و گیاهی، آلودگی کمتر محیط زیست نمونه‌های بارز تأثیر مثبت این پدیده بر محیط زیست و سایر جانداران است.

جمع‌بندی

در مقام جمع‌بندی باید گفت که کرونا در حقیقت پدیده واقعی جهانی‌شدن است. اما باید در نظر داشت که تهدیدات و فرصت‌های جهانی را باید باهم ببینیم. آنچه مسلم است زیست در جهان و فضای پس از کرونا، بازاندیشی در نظام زیستی و فکری را ایجاب می‌کند. از این منظر باید این را فرصتی برای ایجاد تحولات بزرگ در زندگی آینده به شمار آورد.

کرونا هجوم امر واقع و به نوعی سیلی بر صورت جهان مغرور است. در عین حال می‌تواند عامل همبستگی اجتماعی و همدلی، همدردی، همکاری، اخلاقی‌شدن وعقلانی‌شدن شود. کرونا برای بشر امروز این پیام را دارد که راهی جز تعامل و همزیستی مسالمت‌آمیز با همنوع خود و محیط زیست ندارد. بنابراین کرونا در کنار تمام پیامدهای منفی، می‌تواند صلح و وحدت جهانی را تقویت کند و سرآغازی باشد بر سبک زندگی مسالمت‌آمیز و فضیلت‌مدار.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: سیدرضا صالحی امیری کروناویروس همه گیری کرونا سبک زندگی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۷۰۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!

طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته، حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.

در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت.

از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»

جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را درباره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ...
سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر .
سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.»

دیگر خبرها

  • فرزندآوری باید ضرورت ملی و اولویت زندگی جوانان باشد
  • در زندگی قرآنی، گمراهی راه ندارد
  • گفتمان «شهر زندگی» نظام معنایی را منظم می‌کند
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!
  • مهم‌ترین مسئله حفظ حرمت معلمان در جامعه است/ ثبات در آموزش و پرورش را ایجاد کنیم
  • تاکید آیت الله لائینی بر گره‌گشایی از زندگی کارگران
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • جهادگرانی که درس زندگی می‌دهند/ معلمان باید در قله کوه باشند
  • دشمن چگونه سعی در عرفی‌سازی بی‌حجابی در جامعه‌ دارد؟
  • کارگاه آموزشی مهارت های زندگی با موضوع پیشگیری از اعتیاد برگزار شد