Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-07@03:58:28 GMT

آیا شما هم در قرنطینه چیزی آموختید؟

تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۱۷۷۴۲

آفتاب‌‌نیوز :

«آرش سه‌تار را بعد از ۱۵ سال از کمد بیرون آورد و دوباره کوک کرد. خودش می‌گوید: «یادم هست آن سال‌ها که کلاس می‌رفتم همیشه به شوخی می‌گفتیم روزی ۶ ساعت تمرین می‌کنم. اما در ایام قرنطینه واقعاً در روز ۶ ساعت تمرین کردم.» گلنوش هم برای اولین بار با دیدن ویدئوهای آموزشی و مشورت گرفتن از دوستان توانست طرز کار با نرم‌افزار «تری‌دی‌مکس» را که نرم‌افزار طراحی سه بعدی معماری است یاد بگیرد: «همیشه دلم می‌خواست این کار را بکنم تا بالاخره قرنطینه این فرصت را به من داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

برای بعضی قرنطینه زمانی شد برای آموختن مهارتی جدید و برای برخی هم زمانی برای یادآوری و بازبینی خلاقیتی که سال‌ها پیش آن‌ را کسب کرده بودند و در گذر ایام به فراموشی سپرده بودند. همین طور فرصتی برای آموختن هنری جدید که شاید سال‌ها یادگیری آن‌ را پشت گوش انداخته بودند. کرونا این فرصت را فراهم کرد تا به گذشته برگردند و علایقی را که سال‌ها نادیده گرفته بودند پیگیری کنند. روانشناسان و کارشناسان سلامت یکی از بهترین راه‌های سلامت روان در ایام قرنطینه را فراگیری مهارتی در این ایام معرفی کردند و خیلی‌ها این پیشنهاد را با آغوشی باز پذیرفتند.

مرضیه ۳۵ ساله است و استاد حق‌التدریس دانشگاه در رشته گرافیک و طراحی. او کلاس خصوصی نقاشی هم برای کودکان برگزار می‌کند و کرونا باعث شده این چند ماه بیکار بماند اما بیکاری برای او معنا ندارد: «روزهای اول که مجبور شدم با همسرم در خانه بمانیم خیلی خوش می‌گذشت بعد از ۵ سال حسابی برای همدیگر وقت داشتیم اما کم‌کم حوصله هر دوی ما سر رفت تا این که حرف‌های روانشناسی که او را در اینستاگرام دنبال می‌کنم مرا به فکر فرو برد و تصمیم گرفتم تغییری در زندگی‌ام بدهم.»

مرضیه که بعد از یک هفته متوجه شد داستان قرنطینه و تعطیلی دانشگاه ادامه خواهد داشت، لیستی از کارهایی که همه این سال‌ها دوست داشت انجام بدهد آماده کرد؛ کارهایی که به قول خودش «روزمرگی و دنبال پول دویدن نگذاشته بود به آنها فکر کند.»

این بار قضیه متفاوت بود و او عزم خودش را جزم کرده بود: «سرلیست من ترجمه کتاب بود؛ با یکی از دوستان ناشرم صحبت کردم و او کتابی در مورد هنر پیشنهاد داد تا از انگلیسی به فارسی برگردانم.»

او هنوز هم مشغول ترجمه است هر چند سخت و به کندی: «راستش با همه سختی‌ها خوشحالم که حالا تقریباً یک ماه و نیم در کنار باقی کارهای خانه و خرید، یک دلخوشی جدید دارم. مطمئنم تجربه خوبی برایم خواهد بود شاید با این وضعیت اقتصادی که باعث کم شدن شاگردهای خصوصی‌ام شده، بیشتر روی این کار تمرکز کنم.»

آرش تقریباً ۴۰ سال سن دارد با سبیل پرپشتی که یادگار جوانی و علاقه‌اش به ادبیات عرفانی است. عشقی که همه این سال‌ها با او بوده و در جوانی با اشتیاقش به ساز سه‌تار شروع شده است: «همه این سال‌ها در کنار کاری که هیچ ربطی به عشقم ندارد در زمینه تاریخ و ادبیات عرفانی مطالعه کردم. کتاب‌ها و روایت‌های آدم‌های بزرگ این سرزمین را خواندم اما همیشه دلم می‌خواست دوباره برگردم به جوانی و کلاس سه‌تار و بحث‌هایی که در گعده‌های خودمانی می‌‌کردیم تا این که داستان کرونا شروع شد و من بعد از سال‌ها خاک جعبه سه‌تار را تکاندم و بازش کردم.»

با وجدی خاص از شروع تمریناتش می‌گوید و پیشرفتی که هر روز در حرکت دستانش می‌دید: «همان اوایل قرنطینه بود که شروع کردم. هنوز مغازه‌ها باز بود و سریع سیم خریدم چون همه سیم‌های ساز نازنینم شل شده بود. دورکار بودم و باید پای سیستم منتظر می‌نشستم، این شد که ساز و کتاب‌های تمرین قدیمی را گذاشتم کنار میز و همه لحظات انتظار برای پاسخگویی به سؤال مشتری را ‌نواختم و ‌نواختم.»

او که رئیس پشتیبانی یک شرکت خدماتی نه چندان بزرگ است با خنده می‌گوید: «آن قدر ساز زدم که پسرم حالا منتظر است اوضاع به روال عادی برگردد تا برای او ساز بخرم.» با خنده می‌گوید: «فکر می‌کند پدرش استاد بزرگ سه‌تار است.»

آرش از حال خوبی که در دوران قرنطینه داشته تعریف می‌کند؛ این که رخوت در خانه ماندن را کمتر از بقیه تجربه کرده و این پویا بودن باعث شده با پسر و همسرش که در خانه ۷۰ متری زندگی می‌کنند هم برخورد آرام و مثبتی داشته باشد: «فکر می‌کردم عجب روزهای خاطره‌انگیزی شده و دائم احساس خوبی داشتم از این که بعد از سال‌ها مشغول کاری هستم که واقعاً دوستش دارم. بیهودگی و بطالتی که امان بعضی از دوستانم را بریده بود در من نبود.»

علایق گلنوش با آرش و مرضیه متفاوت است. او که در شرکت ساختمانی پدرش کار می‌کند لیسانس مدیریت دارد اما عاشق معماری داخلی خانه است: «همیشه می‌خواستم به نرم‌افزار «تری‌دی‌مکس» مسلط باشم تا بتوانم خودم طراحی کنم. بالاخره با تشویق یکی از دوستانم و کمک‌های او در خانه ماندن برایم تبدیل به یکی از پربارترین روزهای زندگی‌ام شد و موفق شدم یک بار واقعاً تنهایی و به سختی کاری را یاد بگیرم. می‌گویم اولین بار چون واقعاً معتقدم در دانشگاه چیزی یاد نگرفتم.»

او البته بجز تمرین و تمرکز روی یادگیری این نرم‌افزار، ساعت‌های زیادی را هم به دیدن فیلم‌هایی گذراند که همه این سال‌ها خریده بود و گوشه‌ای انبار کرده بود: «آشپزی هم زیاد کردم و از مامان برای اولین بار پختن غذاهایی را یاد گرفتم که خوابش را هم نمی‌دیدم.»

گلنوش تعریف می‌کند که قرنطینه نه تنها برای او زمان خوبی برای یادگیری بوده بلکه برای پدرش هم تقریباً همین طوری گذشته است: «بابا که برای اولین بار در همه این ۳۰ سالی که ساختمان سازی می‌کند کار را تعطیل کرده بود از من خواست کار کردن با نرم‌افزارهای «ورد و اکسل» را یادش بدهم. به سختی اما دست و پا شکسته یاد گرفت و خوشحال است. به نظرم چون دیده بود من چه سر حال و سرگرمم او هم دلش خواست کاری را یاد بگیرد.»

مجید که ۳۸ سال سن دارد می‌گوید کرونای خفیفی گرفته و رد کرده است. او بهبودی از شر این ویروس را مدیون ورزش همیشگی‌اش می‌داند که حالا بیشتر از همیشه برایش وقت می‌گذارد: «تقریباً از یک هفته قبل از اعلام عمومی شیوع کرونا در ایران من بیمار بودم و تا دو هفته هم علائم کرونا را داشتم اما خدا را شکر به ریه‌ام سرایت نکرد و توانستم بدون بیمارستان رفتن بیماری را رد کنم.»

او که تا همین امروز در خانه قرنطینه است برای خودش باشگاهی خانگی درست کرده: «این دو ماه هر وسیله ورزشی که در بازار اینترنتی قیمت مناسبی داشت، خریدم. غیر از دو هفته بیماری، بیشترین کاری که کردم ورزش بود و سعی کردم رکوردهای خودم را ارتقا هم بدهم.»

او که برنامه‌نویس شبکه‌های مخابراتی است از قبل با پروژه گرفتن و دورکاری در خانه آشنا بوده و حالا هم غصه‌ای ندارد جز تعطیلی مسابقات فوتبال در سراسر دنیا. با خنده می‌گوید: «من کرونا را هم شکست دادم اما برای غم بی‌فوتبالی نتوانستم کاری بکنم.»

این تلاش برای آموختن در شرایطی که همه چیز رو به مرگ و زوال بوده همان قدر عجیب است که خود کرونا و شرایطی که برای اولین بار در همه دنیا پدید آورد. حالا که همه چیز متوقف شده و زمین در تعطیلات است انگار این تلاش برای همه کسانی که با آنها صحبت کردم نوعی امیدواری به آینده بود؛ آینده‌ای که هنوز شروع نشده و مثل چراغی در دوردست‌ها سوسو می‌زند. آیا این آموختن‌ها به کارمان خواهد آمد؟ چه باک که اگر هم به کار نیاید، لااقل امید را زنده نگه داشته است؛ آموختن شاید آخرین و جدیدترین مکانیزم دفاعی ذهن ما در برابر این حجم از ناامیدی و درماندگی باشد؛ مکانیزمی که حتی زیگموند فروید هم نمی‌توانست آن‌ را حدس بزند.»

منبع: روزنامه ایران

منبع: آفتاب

کلیدواژه: قرنطینه خانگی برای اولین بار همه این سال ها نرم افزار برای او سه تار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۱۷۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۷ چیزی که فقط افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند

نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر می گذارد.

تجربیات مخرب اولیه زندگی زخم های عاطفی ماندگاری از خود به جای می گذارند.

آنها اغلب روابط شما را به گونه ای تحت تاثیر خود قرار می دهند که درک آن دشوار است.

به گزارش روزیاتو، در ادامه به بررسی ۷ چیز در زندگی می پردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند.

۱) زندگی در تنش مداوم

بزرگ شدن در یک خانواده سمی می تواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمی دانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد.

روانشناسان خاطرنشان می کنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیری های مداوم باشند.

در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان می دهند.

بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است.

از لحظه‌ای که از خواب بیدار می‌شوید، تا زمانی که به رختخواب می‌روید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.

شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتارها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمی دانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد.

این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین می رود.

۲) احساس می کنید که در افت و خیز احساسی هستید

اعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند.

گاهی اوقات، آنها آرام، دوست‌داشتنی و خوب به نظر می رسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.

این دقیقاً همان چیزی است که باعث می شود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید.

درست زمانی که فکر می کنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب می کند.

این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی می شوند.

بچه‌هایی که در چنین شرایطی بزرگ می‌شوند و نمی‌دانند که چه چیزی انتظارشان را می کشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.

۳) مراقبت از دیگران

کودکان در خانواده‌های سمی ممکن است خود را در نقش هایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب.

این امر آنها را وادار می کند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را می رباید.

بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کارهایی برای دیگران پیوند دهید.

در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرزهای سالم و توجه به نیازهای خود انجام می دهید.

در این صورت، عزت نفس شما آسیب می بیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.

۴) عزت نفس پایین

افرادی که در خانواده های سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند.

اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بی‌قید و شرط می‌دادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.

هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است.

حتی در موقعیت هایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.

بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش می کنید.

۵) کمال‌گرایی

فرزندان خانواده های سمی می توانند دچار کمال‌گرایی شوند.

شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به‌ عنوان یک نقص، به ‌جای بخشی از زندگی عادی تلقی می‌کردند.

بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمال‌گرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.

تمایل به کمال‌گرایی همچنین می تواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.

۶) سرکوب احساسات

محیط‌های سرکوب‌کننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالش‌برانگیز می کنند.

روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابله ای است که توسط اعضای خانواده های سمی استفاده می شود.

کودکان در چنین خانواده هایی این باور را دارند که ابراز احساسات می تواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود.

بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب می کنند که باعث می شود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالش‌برانگیزتر شود.

اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه می توانید به او نزدیک شوید؟

۷) مکانیسم های مقابله ای ناسالم

بزرگ شدن در یک شرایط سمی می‌تواند باعث شود مکانیسم‌های مقابله‌ای دیگری در شما شکل گیرند:

کناره‌گیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنج های عاطفی بیشتر سوء مصرف مواد مخدر یا الکل برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس انجام رفتارهای خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقت‌فرسا یا به دست آوردن حس کنترل صرف زمان بیش از حد در شبکه های اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیله ای برای فرار از واقعیت های زندگی ناکارآمد خانوادگی کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • حامدی‌فر: حتماً یک چیزی شنیدم که با رضایی درگیر شدم!
  • جزییاتی از توافق آتش‌بس غزه؛ حماس برای پایـان جنگ چه چیزی را پذیرفت؟
  • نمایشگاه کتاب، رویدادی که هم جنگ را دید و هم روزهای قرنطینه را
  • تابستان پرسروصدای نونیز: مقصد شاید بارسلونا
  • حماس: سرنوشت صهیونیست‌ها در رفح هم چیزی جز شکست نیست
  • ۷ چیزی که فقط افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند
  • دیگر چیزی از بخش کشاورزی و شیلات غزه باقی نمانده است
  • منافع غرب در باقی ماندن اسرائیل است
  • همه آن چیزی که باید از ناو شهید مهدوی نیروی دریایی سپاه پاسداران بدانیم+ عکس
  • بویری: بی‌حاشیه بودن و قلب پاک مُهمدی او را رو به جلو می‌برد