Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-08@03:13:55 GMT

«پساکرونا» فرصت تحریم شکنی

تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۵۲۷۳۲

«پساکرونا» فرصت تحریم شکنی

روزنامه ایران در مطلبی آورده است: «ویروس کرونا» این بار هیچ کشوری را از سوغات مرگ، ترس و بیماری بی‌نصیب نگذاشته است؛ ارمغان شومی که می‌طلبد سیاستمداران و اندیشه ورزان صحنه سیاست جهان به کم کردن اختلافات و جدیگرفتن مخاطرات این پدیده جهان شمول که آسیب‌هایش متوجه مردم و دولت‌ها شده، نگاهی جدی داشته باشند و برای یک بار هم که شده در روند بده بستان‌های معمول قدرت مدارانه خود تجدید نظر کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایجاد بلوک بندی‌های جدید قدرت و نگرش جدیدی از همکاری‌های بین‌المللی در کنار تضعیف جغرافیای قدرت آمریکا  و ایجاد شکاف بین دو سوی پیمان آتلانتیک عصاره دیدگاه شمار زیادی از مهم‌ترین نظریه پردازان بین‌المللی همچون جوزف نای، استفان والت، جان ایکنبری و... درباره تأثیرات راهبردی تحولات جاری در جهان پساکروناست که طی روزهای اخیر مطرح شده است اما پرسشی که در این نوشتار و از ناظران و صاحبنظران ایرانی پرسیده شده این است که ایران در کجای این معادلات پیچیده قرار می‌گیرد؟ و آیا با چالش‌های کمتری در جهان پساکرونا دست و پنجه نرم می‌کند؟

شماری از نوشتارهای پیش رو، متغیر کرونا را فرصتی برای همگرایی بیشتر ایران با کشورهای منظومه غرب در مواجهه با سیاست تحریم های آمریکا یی عنوان کرده‌اند اما برخی دیگر شیوع این ویروس فراگیر را در منطقه پرآشوب خاورمیانه برای ریسک‌پذیری هرچه بیشتر کشورهای این حوزه جهت حذف رقیب و بازی‌های حذف گونه مناسب دانسته‌اند.

اهمیت بازی بر خلاف رویه مرسوم در جامعه بین‌الملل

امیرحسین طاهری
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی و تحلیلگر مسائل بین‌الملل

یک اتفاق مهم در عصر پسا کرونا تغییراتی جدی در روابط بین‌الملل و ژئوپلیتیک قدرت و ضربه‌پذیری اقتصاد کشورهای صنعتی از این بحران و تجدیدنظردر روابط اقتصادی بین المللی در جهت تأمین نیازهای خود و توجه بیشتر به اولویت‌های داخلی خواهد بود.

 این مسأله فرصت خوبی برای ایران در جهت دور زدن و کمرنگ کردن تحریم‌ها است. در واقع در شرایط پساکرونا فرصت‌های سیاسی و اقتصادی در سطح منطقه و جهان در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی به وجود خواهد آمد که بایستی با دیپلماسی اقتصادی و سیاسی فعال در راستای اهداف کشور از آنها استفاده کرد. به‌طور مثال با توجه به تضعیف روند همگرایی در اروپا قبل از کرونا با برگزیت و همچنین پس‌از کرونا به‌ دلیل عدم همکاری اولیه در مقابله با کرونا و زمزمه‌های واگرایی بین کشورهای اروپایی تقویت تعامل با کشورهایی که به ‌دلیل تفاوت راهبردی در برخی سیاست‌ها درباره غرب و استقلال نسبی‌شان از آمریکا  به «اروپای دوم» معروف هستند (کشورهای مهمی همچون ایتالیا، لهستان، هلند، اتریش و... که اتفاقاً هم کشورهای توسعه یافته‌ای هستند و سطح بالایی از رفاه و رونق اقتصادی در آنها وجود دارد و هم تجربه تاریخی نشان‌می دهد دنباله روی چشم و گوش بسته غرب نیستند) می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

این در حالی است که به‌نظر می‌رسد آمریکا  در دوره‌های مختلف بویژه در دوره ترامپ نشان داده که به اروپا به‌عنوان یک متحد نزدیک نگاه نمی‌کند، خروج از برخی از پیمان‌های تجاری و خروج از برجام برخلاف خواست دولت‌های اروپایی، بیانگر آن است که پیوندهای سیاسی و تاریخی میان دو سوی آتلانتیک در حال کمرنگ شدن است، چرا که منافع مشترک آنها کمتر شده است. علاوه بر این تحولات خاورمیانه و برداشت متفاوت اروپا و آمریکا  از مفهوم امنیت و تهدید، عملاً باعث شد که اروپایی‌ها دیگر نتوانند به آمریکا  اعتماد و اتکای چند دهه قبل را داشته باشند. اما در هر صورت به ‌دلیل وابستگی اقتصادی آمریکا  و اروپا در کوتاه مدت نمی‌توان انتظار تنش یا اختلاف جدی میان اروپا و آمریکا  را داشت. اما بدون شک این اختلافات در حوزه‌های مختلف در روند تحولات و مدیریت بحران‌های جهانی تأثیرگذار خواهد بود. عملیاتی کردن سازوکار مالی اروپا موسوم به «اینستکس» موضوع مهمی است و نشان می‌دهد واگرایی میان آمریکا  و اروپا در تحولات جهانی همچنان ادامه دارد که حتی می‌تواند وارد فاز چند قطبی شود. علاوه بر این اروپایی‌ها با اقدامات خود در برخورد با ایران و تحولات بین‌المللی نشان می‌دهند که خط مستقلی از آمریکا  در پیش گرفته‌اند و به ترامپ اجازه نخواهند داد که فشار حداکثری ادعایی او از اجرایی کردن اینستکس جلوگیری کند.

در این چارچوب، موضوع لغو تحریم‌های ایران در دوران شیوع کرونا این روزها به نقطه اختلاف میان دونالد ترامپ و رقیبش در حزب دموکرات تبدیل شده و حتی شکافی در میان نخبگان سیاسی آمریکا  به وجود آورده است و با وجود واکنش‌های مثبت بین‌المللی درخواست لغو تحریم‌ها از سوی ایران مورد مخالفت ترامپ قرار گرفت و حتی تحریم‌های جدیدی را نیز علیه ایران اعمال کرده است.اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که در صورت تداوم شرایط اقتصادی کرونا و تحقق شکل جدیدی از تعاملات بین‌المللی خارج از جهانی‌سازی مدنظرآمریکا، قاعدتاً شاهد بی‌اثر شدن تحریم‌های اقتصادی خواهیم بودچرا که یکی از نکات مهم در شدت اثرگذاری تحریم‌ها الگوی اقتصاد جهانی موردنظر آمریکا  و اروپا (تسلط آمریکا  و اروپا بر اقتصاد دنیا با تمرکز بر بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول) بوده است لذا در شرایط پس از کرونا که احتمال بهم ریختن معادلات اقتصاد جهانی و حرکت کشورها جهت مدیریت این بحران به‌سمت استقلال اقتصادی متصوراست اثرگذاری تحریم‌ها جای تأمل بسیاری دارد.

لذا باید تلاش کرد خارج از قواعد مرسوم و مدنظر آمریکا  تحریم‌ها شکسته شوند. چیزهایی شبیه مبادله‌ای که به‌تازگی، میان ایران و اروپا و با استفاده از ساز و کار مالی اینستکس انجام شد. علاوه براین احتمالات ضعیفی از جمله لغو موقت تحریم‌ها برای دسترسی به منابع ضروری برای کنترل بیماری کرونا یا برقراری نوعی «آتش بس» نسبی در حوزه تحریم‌ها، تا زمان خاتمه بحران کرونا نیز گاهی مطرح و در شرایط خاص متصور است.

ایران پیشتاز گفتمان صلح باشد

علی ماجدی
سفیر سابق ایران در آلمان

اپیدمی کووید۱۹ در حالی به بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرده است که ابعاد گسترده و خسارت بار آن توجه و تمرکز ویژه دولت‌ها را معطوف خود کرده است. بحرانی که ماهیت آن بر خلاف آنچه در صحنه بین‌الملل متعارف است، انسانی است و نه سیاسی. از این‌رو انتظار می‌رود که مواجهه با این بیماری فارغ از ‌نژاد و مذهب و رویکردهای سیاسی غالب، بر پایه شکل‌گیری یک همبستگی فراگیر باشد. بسیار زود است که از پیامدهای سیاسی و اقتصادی یک صلح همه گیر که به نظر دور از دسترس است، سخن گفت. شیوع کرونا در حالی در اوج رقابت‌های متداول سیاسی کشورها رخ داده است که از یک سو همه در انتظار هستند که این اپیدمی چه تبعاتی خواهد داشت و دامنه آن تا چه زمانی و در چه سطحی خواهد بود و از سوی دیگر نگاه ها متوجه دولت هایی خواهد شد که پیشتر بر اساس رقابت‌های سیاسی، جایگاه قدرت خود در عرصه بین‌الملل و بازیگری در سطح جهانی عمل می‌کرده‌اند.

اما با توجه به نوع تهدید این ویروس که امنیت جانی انسان‌ها را نشانه رفته است، از منظر کسانی که با دید اومانیستی نگاه می‌کنند باید انتظار داشت که جهان به طرف تعامل سازنده تری در پساکرونا پیش رود. بویژه که ناپیدا بودن ریشه‌های شکل‌گیری این بیماری و سرعت گسترش آن باعث شکل‌گیری این گمان می‌شود که ممکن است بروز ویروس‌های مشابهی برای سال‌ها کشورها را درگیر پیامدهای جبران‌ناپذیر خود کند. بر اساس آنچه تاکنون از زمان شیوع این ویروس در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی رخ داده است، تمرکز این دولت‌ها بر حوزه مسائل داخلی باعث شده که توجه آنها از موضوعات سیاست خارجی کمتر شود. طبیعی است که هر کشوری به اندازه‌ای که گرفتار ابعاد گسترده این ویروس ناشناخته است، به‌دنبال بحران زایی در سیاست خارجی نیست و به‌طور طبیعی تنش‌ها و چالش‌ها کمتر شده است.  این در حالی است که سیاست خارجی یکی از وجوه مهم و تأثیرگذار برای ایران در شرایط جاری است. ایران از یک سو تحت تأثیر تحریم‌های آمریکا یی قرار دارد و از سوی دیگر باید تعامل چندسویه خود با جهان بین‌الملل را برای تحقق منافع اقتصادی جهت مقابله با کرونا در مسیری درست هدایت کند. گرچه اپیدمی کرونا و قطع شدن رفت و آمدهای دیپلماتیک به مانعی جدی برای تبادل گفتمان و دیپلماسی مؤثر رسمی انجامیده است اما جمهوری اسلامی که سختی مواجهه آن با کرونا به‌دلیل تحریم‌ها بیش از هر کشور دیگری است، می‌تواند در این شرایط پیشتاز شود و با در پیش گرفتن یک گفتمان صلح جویانه، تنش‌ها را تعدیل کرده و اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.

لزوم تقویت اتحاد ایران، روسیه و چین در پساکرونا

افشار سلیمانی
سفیر سابق ایران در باکو

 مهم‌ترین مؤلفه تغییر مناسبات و تعاملات بین‌المللی در دوره پساکرونا در گام اول، تغییر نگاه بازیگران قدرتمند جامعه بین‌الملل در حوزه رقابت‌های تنگاتنگ است. این تغییر اندیشه، تسهیل‌کننده شکل‌گیری یک الگوی همکاری جدید زیر سایه بحران اپیدمی کرونا خواهد بود. هنوز چندان ابعاد ویرانگر این ویروس بر حوزه‌های اقتصادی و بهداشتی کشورها آشکار نشده است و روند همکاری میان کشورها در این زمینه نیز چندان قانع‌کننده نبوده است چنانکه همچنان سایه رویکرد سیاسی و رقابت کشورها در این زمینه بر سر این بحران نیز سنگینی می‌کند. ذیل همین نگاه است که آمریکا  که خود درگیر مبارزه با این بیماری است دست کم از تعلیق موقت تحریم‌های سنگین اقتصادی ایران خودداری می‌کند.

اگر گزاره اصلی در میدان مواجهه با کرونا همچنان دغدغه‌های سیاسی کشورهاست که این طور به نظر می‌رسد ایران در چنین شرایطی با کشورهای بلوک شرق از جمله چین و روسیه از منظر سیاسی نزدیکی قابل توجهی دارد. دو کشوری که خود در شرایط کنونی به نوعی در مقابل آمریکا  قرار گرفته‌اند و حتی بحران کرونا سایه این رویارویی را سنگین‌تر کرده است.   ایران، چین و روسیه اخیراً ذیل شرایط جدید بین‌المللی و تحولات ناشی از یکجانبه‌گرایی آمریکا  در ماجرای برجام به یکدیگر نزدیک‌تر شده‌اند، بنابراین در شرایطی که شیوع ویروس کرونا در گام اول جان انسان‌ها را نشانه رفته و لذا دغدغه امنیت انسانی را به صدر اولویت وجوه امنیتی نشانده است، این کشورها می‌توانند الگوی جدیدی از همکاری را با بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی اقتصادی و بهداشتی خود طراحی و اجرا کنند.  یعنی نوع همکاری ابتدا باید بر پایه یافتن راهکار نجات جان انسان‌هایی باشد که می‌تواند دامن شهروندان همه این کشورها را بگیرد و در گام بعدی کمک به اقتصاد شکننده کشورهای آسیب پذیرتری چون ایران باشد. روسیه به‌عنوان یکی از کشورهای مهم و پایه‌گذار اتحادیه اوراسیا که بر روند تجارت کشورهای این اتحادیه تسلط دارد، می‌تواند نقش مؤثری در ایجاد این الگوی همکاری داشته باشد و ظرفیت کشورهای عضو را در مسیر تحقق منافع اقتصادی این کشورها که در شرایط کنونی می‌تواند به کمترین میزان خود برسد، فعال‌تر کند. الان همکاری‌های اقتصادی زیر سایه شیوع کرونا فروکش کرده است و قیمت نفت به‌دلیل کاهش تقاضا و پرشدن انبارها به پایین ترین سطح خود رسیده است، بنابراین این همکاری‌ها در اوج گیری اپیدمی کرونا باید بر دو پایه یافتن راهکار مبارزه با این ویروس ناشناخته و سپس کمک به اقتصاد کشورهای آسیب پذیر تحت تحریمی مانند ایران باشد.  کرونا ثابت کرده است که تنها از طریق همکاری می‌توان به صلح، ثبات و امنیت جمعی رسید تا نفع آن به همه کشورها برسد. در واقع در دوره بحران مبتلابه کشورها به این بحران، تنها هوشمندی تک تک بازیگران در درک درست از واقعیات منطقه‌ای و بین‌المللی می‌تواند بازی‌ها و معادلات سیاسی را تغییر دهد. حالا که به نظر می‌رسد این همکاری در سطح جهانی و بویژه از سوی کشور بزرگی چون آمریکا  اتفاق نیفتاده، می‌تواند بواسطه همگرایی سیاسی کشورهای حوزه آسیا و منطقه خاورمیانه رخ دهد. هر چند که پس از گذشت این بحران، رقابت‌های تسلیحاتی و اقتصادی و سلطه‌گری‌ کشورها به روند پیشین خود بازخواهد گشت.

تلاشی تعمدی برای نادیده انگاری متغیر «کووید۱۹» در خاورمیانه

جعفر حق پناه
استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل خاورمیانه

 ما به طور طبیعی در سطح منطقه غرب آسیا عادت کرده‌ایم که همواره با رویدادهای شگفتی ساز و عدم قطعیت‌ها رو به رو باشیم. در مناطق پیرامونی ایران همواره رخدادها بر روندها چیرگی داشته است و در حالی که این منطقه پر از شگفتی و پرآشوب به ظاهر دچار وضعیتی سخت و پیچیده شده بود، دیگر انتظار نمی‌رفت شگفتی جدیدی رخ دهد. اما شیوع کووید ۱۹ این پیش‌بینی را به هم زد و خاورمیانه باز با یک رویداد شگفتی ساز از نوع اپیدمی کرونا مواجه شد.

از این منظر باید وضعیت مناطق پیرامونی ایران را متفاوت از بقیه نقاط دنیا بررسی کرد. به نظر می‌رسد وزن این متغیر در مناسبات میان دولت‌ها در منطقه اروپای غربی یا در روابط فراآتلانتیکی میان آمریکا  و اتحادیه اروپا یا چین و آمریکا  در مقایسه با منطقه غرب آسیا بسیار بیشتر باشد. می‌توان درباره مناسبات کشورهای منظومه غرب از دنیای پساکرونا سخن گفت. چنانکه نشانه‌های تضعیف همگرایی در اتحادیه اروپا پدیدار شده است و مناسبات آمریکا  و متحدانش رو به ضعف رفته است.

اما وقوع دنیای تازه‌ای با مختصات پساکرونا برای منطقه غرب آسیا چندان قابل تصور نیست؛ زیرا چنان که اشاره شد این منطقه با وضعیت‌های بغرنج خو گرفته و در نتیجه اتفاق تازه‌ای در سطح روابط بین ملت‌ها و نهادسازی رخ نداده است. این وضعیت درباره مناسبات سیاست خارجی ایران در منطقه نیز جاری خواهد بود. همیشه این طور بوده که ایران یک طرز تلقی از همسایگان و کشورهای دوست و رقیب خود یا ترتیبات امنیتی در منطقه دارد و سیاست خود را بر همان روال استوار می‌کند. بقیه دولت‌ها نیز کمابیش چنین طرز تفکری دارند؛ یعنی رویکرد سیاست قدرتمندانه یا سیاست واقع گرایانه مبنای عمل همه این کشورها بوده و پیگیری همین رویکرد در آینده نیز قابل پیش‌بینی است.

چنانکه در دوره شیوع کرونا شاهد تغییر رویکرد ویژه‌ای از سوی دولت‌های این منطقه نبوده‌ایم. یعنی طرز تلقی‌ها تغییر نکرده است که بخواهند مسائلی را که ایران نیز درگیر آن است، به شکل دیگری ببینند یا به نحو دیگری سیاستگذاری کنند. شاهد مثال آن پیگیری رویه سابق درخصوص تحولاتی چون سوریه، عراق و افغانستان است که همان ترتیبات و روندهای سابق مورد پیگیری قرار گرفته است. شاید اگر نهادهای مدنی در این کشورها فربه بودند، می‌توانستند نگرش نو ایجاد کنند و زمینه را برای شکل‌گیری همکاری‌های جدید هموار نمایند و خرق عادتی صورت گیرد ولی در شرایط کنونی بویژه در مسأله اصلی که سیاست خارجی ایران را شکل می‌دهد، اتفاق دیگری رخ نمی‌دهد و این مسأله به عدم تغییر نگاه کشورهای خاورمیانه به حضور آمریکا  در منطقه و تنش‌هایی حاصل از این حضور نیز قابل تعمیم است.

در واقع بر اساس آنچه در روند تحولات جاری منطقه خلیج فارس مشاهده می‌شود این فرضیه قابل تأیید است که تلاشی تعمدی برای حذف و نادیده انگاری متغیر همه گیر کووید ۱۹ به جریان افتاده است تا همان ترتیبات و روندهای ثابت دنبال شود. بنابراین بر پایه یک تحلیل کلان بر حسب رفتار کنشگران و قواعد بازی و همچنین محیط بازی، می‌توان دریافت که همه‌گیری کرونا عملاً در هیچ یک از کشورهای منطقه تغییر ویژه و محسوسی ایجاد نکرده و احتمال می‌رود در میان مدت نیز تأثیر آنچنانی نگذارد چون بواقع وزن همه بازیگران تقریباً به یکسان فراز و فرود پیدا کرده است.

اکنون این اتفاقات باعث شده است که همه کشورها بشدت درگیر شوند و به نوعی همه احساس می‌کنند ضعیف شدند اما نه در مقابل رقیب خودشان؛ یعنی می‌توان نوعی از درون تهی شدگی را برای همه بازیگران قائل شد اما نه در مقایسه با رقیب خود زیرا آنها هم به همین میزان همین گرفتاری را پیدا کرده‌اند.

نکته دیگری هم که باید مدنظر قرار گیرد، احتمال تغییر رفتارها و تشدید تنش‌ها به‌دلیل سوءمحاسبه‌هایی است که هر کنشگری می‌تواند از وضعیت رقیب خود داشته باشد. یعنی فکر کند که ویروس کرونا باعث شده رقیبش ضعیف شود و خود را در موقعیت ضعف نبیند این نگاه می‌تواند مبنای سوءمحاسبه‌ای در پرونده‌هایی باشد که یک سوی آن ایران قرار دارد. احتمال وجود این سوءمحاسبه از جانب همه بازیگران وجود دارد و از این جهت استعداد بروز تنش در منطقه حداقل برای کوتاه مدت یعنی تا پایان امسال خیلی جدی است؛ زیرا همه کشورها به نوعی فکر می‌کنند منطقه در حال‌ گذار است و شاید بتوانند با برخی از حرکات توأم با ریسک وضعیت خود را تثبیت کنند و حریف را در منگنه قرار دهند.

این نوعی بازی مبتنی بر حذف است که ممکن است بسرعت باعث تصاعد بحران شود. چون در این وضعیت نمی‌توان محاسبه کرد که حریف احتمالاً چگونه رفتار خواهد کرد. این در حالی است که بی‌تردید حضور کشورها یا نهادهای بین‌المللی که خواهان میانجیگری باشند نیز کم رنگ‌تر می‌شود و قابل پیش‌بینی است که آنها در شرایطی که خودشان بشدت درگیر مشکلات دیگر هستند، انگیزه چندانی برای ورود به فضای حل اختلاف نداشته باشند. سازوکارهای حل منازعه اعم از ارجاع به شورای امنیت نیز موضوعیت ندارد. به همین دلیل شاید جای هشداری باقی باشد که احتمالاً این بازی‌های حذف گونه می‌تواند بسیار پرریسک باشد و به نظر می‌آید همه دولت‌ها این استعداد و تمایل را دارند که وارد این بازی‌های حذف گونه شوند. بنابراین باید این مسأله را به‌عنوان پیشرانی که باید جدی انگاشته شود مدنظر قرار داد.

در واقع منطقه خاورمیانه بیشتر در معرض فرسایش ژئوپولیتیک قرار گرفته است و در دوران پساکرونا به‌دلیل همین فقدان همکاری و روحیه تعامل گرایی، وضعیت برخوردها جدی‌تر خواهد شد و چنانچه بازیگران این منطقه به فرمولی از همکاری برای حداقل دفع تهدیدات مشترک نرسند، قطعاً منطقه درگیر یک فرسایش ژئوپولیتیک خواهد شد؛ زیرا در این منطقه تهدیدات مشترکی مانند تروریسم، افراطی‌گرایی و قاچاق سازمان یافته انسان و مواد مخدر وجود دارد و در عین حال فهم مشترکی درمورد این موارد وجود ندارد، طبیعی است که در این شرایط دچار فرسایش بیشتری خواهد شد. کما اینکه باید به این موارد، پدیده‌هایی مانند کاهش قیمت نفت را افزود تا دریافت که روند تنش تشدید خواهد شد.

منبع: روزنامه ایران برچسب‌ها برجام ویروس کرونا شورای عالی امنیت ملی اينستكس خاورمیانه جمهوری اسلامی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: برجام ویروس کرونا شورای عالی امنیت ملی اينستكس خاورمیانه جمهوری اسلامی برجام ویروس کرونا شورای عالی امنیت ملی اينستكس خاورمیانه جمهوری اسلامی بین المللی نظر می رسد اپیدمی کرونا ویروس کرونا سیاست خارجی شیوع کرونا همکاری ها بین الملل شکل گیری خواهد شد رقیب خود تحریم ها دولت ها بازی ها باعث شد تنش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۵۲۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرور یک تجاوز شیمیایی

واکنش عراق در حلبچه بیش از آن‌که به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایت‌های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچ‌گونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!

به گزارش ایسنا،‌ استراتژی تعقیب متجاوز در جبهه شمالی بر این اساس طراحی‌شده بود که با پیشروی در شمال سلیمانیه، در منطقه عمومی ماووت، هدف‌های پیش‌بینی‌شده تحقق یابد، لیکن بروز مشکلاتی در آن منطقه که عمدتاً ناشی از موانع طبیعی بود، طراحان نظامی را به این نتیجه رساند که محور حلبچه را جایگزین محور ماووت کنند.

با توجه به این نکته که تصرف حلبچه خود هدف مستقلی بود، ضمن اینکه گامی به‌سوی مرکز استان نیز محسوب می‌شد؛ بر این اساس، عملیات حلبچه (والفجر ۱۰) با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران، در سه محور و در چهار مرحله (از تاریخ ۱۳۶۶/۱۲/۲۳) اجرا شد.

ابتدا با تلاش طاقت‌فرسای مهندسی، ارتفاعات سخت گذر، مناسب عبور شد، سپس عملیات آغاز گردید. در این عملیات رزمندگان موفق شدند با استفاده از غفلت دشمن، ارتفاعات مرزی را پست سر گذرانند و شهرهای بیاره، طویله، دوجیله، خرمال و حلبچه را تصرف کنند.

به‌این‌ترتیب مقدمات تصرف سد دربندیخان و نیز انسداد جاده مهم سلیمانیه فراهم آمد. پیش‌بینی می‌شد که تصرف این منطقه وسیع، نیروهای احتیاط دور ارتش عراق را از جنوب راهی شمال کند و در این زمین، همچون زمین شلمچه و فاو، آسیب فراوانی به ارتش عراق وارد آید؛ لیکن سرفرماندهی ارتش عراق حاضر نشد برای بازپس‌گیری منطقه حلبچه، یگان‌هایی را که در جنوب آماده نگه‌داشته بود، وارد عملیات کند بلکه برای مقابله با رزمندگان، به سلاح‌های کشتارجمعی متوسل شد و صرفاً یگان‌ها و نیروهای منطقه‌ای خود را وارد نبرد کرد که آن‌ها نیز کاری از پیش نبردند.

به‌عبارت‌دیگر، واکنش عراق در حلبچه بیش از آن‌که به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایت‌های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچ‌گونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!

در نیم روز ۱۳۶۶/۱۲/۲۶درحالی‌که انبوه مردم حلبچه خانه و کاشانه خود را به‌قصد ایران ترک می‌کردند، به دستور حکومت عراق، نیروی هوایی این کشور، مردم منطقه و خصوصاً روستای انب را هدف بمباران شیمیایی قرار داد که براثر آن حدود ۵۰۰۰ نفر کرد عراقی به شهادت رسیدند.

اسدالله احمدی؛ راوی نیروی زمینی سپاه که حدود یک ساعت پس از شروع بمباران‌ها به این منطقه آمده بود، مشاهدات خود را این‌گونه نوشته است:

«به‌اتفاق برادر علیرضا ایزدی؛ راوی قرارگاه فتح جهت مشاهده نتیجه بمباران، به منطقه مذکور رفتیم. شهر و جاده‌های منتهی به آن بمباران‌شده و محل اصابت بمب‌ها به قطر ۷، ۸ متر و به عمق حدود ۲ متر، حفره‌هایی ایجاد کرده بود.

مقدار زیادی البسه و لحاف و تشک و وسایل زندگی روی جاده ریخته بود. در نزدیکی یک خودرو نظامی عراقی که در حال سوختن بود، به جنازه ۴ نفر که ۲ نفرشان زن بودند و یک نفرشان پسر جوان حدود ۱۴، ۱۵ ساله و یک دختربچه ۶، ۷ ساله برخوردیم.

در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکایی‌ها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آن‌ها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار داده‌اند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.

یکی از جنازه‌ها متعلق به دختری بود که از سینه به بالای بدنش وجود نداشت. جنازه دیگر مربوط به یک زن، یک پسرک جوان و یک کودک بود که در حاشیه جاده افتاده بودند.

در این حال صدایی حواس بنده را متوجه جنازه نزدیک مان کرد. با دقت، ولی با شک و تردید خم‌شده و بار دیگر منتظر شنیدن صدایی شدم. بار دیگر صدایی ضعیف به گوشم رسید. متوجه شدم کودک زنده است. درصدد برآمدیم تا به‌گونه‌ای به او کمک کنیم. کودک به پهلو افتاده بود.

از موهای خرمایی و بلندش معلوم بود که دختر است، صورتش خون‌آلود و ترکشی به بینی‌اش اصابت و کاملاً نوک بینی‌اش را سوراخ کرده بود. قسمتی از موهای سر و آسفالت زیر سر دخترک خونی بود. کمی دقت کردم دیدم نفس می‌کشد و یک ترکش نسبتاً بزرگ نیز به ساق پای راستش اصابت کرده بود.

از فاصله ۱۰۰ متری متوجه شدیم که یک خودرو به ما نزدیک می‌شود. این خودرو ازجمله امکانات از صدها خودروی به‌جامانده نیروهای عراقی بود که توسط یکی از برادران لشکر ۸ نجف به سمت ما آورده می‌شد تا احیاناً به عقب منتقل شود.

با علامت دست ما ایستاد. اتفاقاً آمبولانس بود. به راننده گفتیم احتمالاً بیمارستان شهر حلبچه فعال است. وی پذیرفت تا کودک را به حلبچه برساند. برادر ایزدی یک تشک ابری پیداکرده و به کف ماشین انداخت، سپس دخترک را در کف آمبولانس گذاشتیم، در این حال دخترک چشمش را باز کرد و دچار تهوع شد.

برادر ایزدی با پارچه‌ای صورت او را پاک کرد. دخترک درحالی‌که دو دستش را به حالت سپر مقابل سینه و صورت خود گرفته بود؛ با وحشت نگاهی کرد و کلمه‌ای به زبان جاری کرد. با دست به حالت نوازش به وی اشاره کردیم که ناراحت نباشد و نترسد و با زبان نیز همین کلمات را تکرار کردیم.

مقداری زیر سر دخترک را درست کردیم و برادری که ماشین را آورده بود، پشت فرمان نشست و ماشین را به حرکت درآورد. بنده و برادر ایزدی به‌اتفاق درحالی‌که متأثر بودیم، از کنار جاده از داخل زراعتی که احتمالاً زراعت جو بود به‌طرف تپه میرآوه که قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی و لشکر ۸ بود، حرکت کردیم.

دوگانگی در سیاست خارجی آمریکا

در بهار سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱ هجری شمسی)، درحالی‌که واشنگتن برای جنگ با عراق آماده می‌شد، جورج دبیلو بوش؛ رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آشکارا از عبارت: کسی که مردم خود را بمباران شیمیایی کرده برای صدام استفاده می‌کند و در واقع به‌طور مستقیم به رویداد حلبچه اشاره می‌کند.

چند ماه بعد نیز یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه در گفت‌وگو با روزنامه‌نگاران درباره سیاست آمریکا گفت:

در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکایی‌ها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آن‌ها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار داده‌اند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.

سخنان این شهروند عراقی، دیدگاه درستی بود که در آن زمان ارزش تعمق و بررسی داشت. در اوت ۲۰۰۲ م (مرداد ۱۳۸۱) نیز نیویورک‌تایمز در یکی از عنوان‌های خبری‌اش نوشت: افسران آمریکایی می‌گویند به‌رغم استفاده عراق از گاز شیمیایی، آمریکا همچنان در جنگ به این کشور کمک می‌کرد.

این مقاله همچنین با افشای یکی از برنامه‌های مخفی آمریکا نوشت: آمریکا در حالی در طرح‌ریزی‌های حساس به عراق کمک می‌کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا می‌دانستند فرماندهان عراقی در جریان نبردهای سرنوشت‌ساز جنگ ایران و عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی استفاده خواهند کرد.

پاتریک تایلر؛ رئیس دفتر روزنامه تایمز در واشنگتن در این مقاله به گفته‌های سرهنگ والتر پاتریک لانگ (از افسران ارشد سابق اطلاعات نظامی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا) استناد می‌کند که بدون افشای جزئیات مسائل دارای طبقه‌بندی و در توجیه این اقدام گفته است:

جامعه اطلاعاتی آمریکا برای آنکه مطمئن شود عراق در جنگ شکست نخواهد خورد به‌جز کمک به این کشور چاره دیگری نداشت.

منابع:

۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، ص ۹۹

۲-ایزدی، یدالله، روزشمار جنگ ایران و عراق: عملیات والفجر ۱۰ (کتاب پنجاه و چهارم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۲، صص ۱۹۵، ۱۹۶

۳-هیتلرمن، یوست ار، رابطه زهرآگین؛ آمریکا و عراق و بمباران شیمیایی حلبچه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۳۹۲، صص ۳۸۸، ۳۸۹

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • هاآرتص: تل‌آویو نگران همه گیر شدن تحریم علیه اسرائیل است
  • نخست‌وزیر بلژیک: در حال بررسی اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه اسرائیل هستیم
  • اقدامات رژیم صهیونیستی امنیت کل منطقه را به خطر انداخته است
  • موسوی: اگر منطقه ناامن شود همه کشورهای آن آسیب می‌بینند
  • موفقیت کمپین تحریم اسرائیل در کشورهای اسلامی
  • تاکید سازمان همکاری اسلامی بر لزوم تحریم همه‌جانبه اسرائیل
  • دبیرکل سازمان جهانی بهداشت: تفاهم‌نامه‌ مقابله با همه‌گیری‌های آینده باید امضا شود
  • کره شمالی: هیات‌های جدید ناظر بر تحریم‌ها، محکوم به شکست هستند
  • کره‌شمالی: گروه‌های جدید ناظر بر تحریم‌ها شکست خواهند خورد
  • مرور یک تجاوز شیمیایی