«برخورد» منتشر شد/رمانی با درونمایه اسارت
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۵۵۱۰۸
خبرگزاری میزان- رمان «برخورد» محمود اکبرزاده که به رویارویی یک اسیر ایرانی با افسر عراقی در حین اسارت در اردوگاه رمادیه عراق میپردازد توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. تاریخ انتشار: 12:32 - 17 ارديبهشت 1399 - کد خبر: ۶۱۶۶۴۰
خبرگزاری میزان - درون مایه رمان «برخورد» اسارت است و زندگی و روحیات دو شخصیت حاضر در آن را کنکاش میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخورد این دو شخصیت متضاد عدم تعادل ساختار رمان را شکل میدهد و در ادامه، روحیات آن دو برای خواننده برملا میشود، در این داستان، مضمونی عینی به نام پدیدۀ جنگ بهانهای برای رویارویی دو شخصیت رمان میشود که میتوان ریشۀ آن را در گذشتههای قبل از جنگ جستوجو کرد. این ارجاع به گذشته قبل از هر چیزی اتفاقات انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن را در ذهن مخاطب تداعی میکند که ریشۀ کینه و کدورت صابر و جاسم به آن روزها برمیگردد.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه تازههای نشر انتشارات سوره مهر اینجا کلیک کنیدصابر در آن زمان در مقام یک شهروند مسؤول، در برابر امنیت شهر به مبارزه با افراد غریبه جاسوسها میپردازد. یکی از این جاسوسها جاسم است که در چندین مرحله با صابر درگیر میشود و هر بار از دست صابر صدماتی را متحمل میشود. این اتفاقات اینک به صورت فلاش بک از ذهن صابر، در اردوگاه، میگذرد.
اکبرزاده در داستان «برخورد» تمام تلاش خود را کرده است که اهداف و آرمانهای این دو شخصیت در پایان رمان، برای مخاطب، به روشنی جلوه کند؛ اهداف و آرمانهایی که برای آن جنگیدهاند وحالا در آستانۀ مواجه با آن هستند.
در بخشی از این کتاب آمده است: «روز اول کارش بود. صبح که نگهبان دنبالش آمده بود، همه نگاهش کرده بودند؛ نگاههایی پر از تحقیر. داخل دفتر که شد، جاسم داشت میرفت. به هم خیره شدند و جاسم سکوت را شکست.
- بهت یاد ندادن سلام کنی؟
صابر به دیوار تکیه داد.
- باید چی کار کنم؟
جاسم بیمحلی او را احساس کرد و با نوک پوتینش توی ساق پای صابر کوبید. درد تا مغز استخوان صابر دوید. صورتش سرخ شد. جاسم، اما انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده، گوشهی اتاق را نشانش داد.
- میخوام اینجا رو برق بندازی؛ زمین و میز و صندلیها و همه جا رو. نیمساعت دیگه برمیگردم.
به طرف در اتاق راه افتاد. توی چارچوب ایستاد و گفت: «عاقل باش!» و در را به هم کوبید و بیرون رفت. صابر یک لحظه منظورش را نفهمید. اما وقتی فکر کرد، فهمید. مطمئن بود که جاسم بیگدار به آب نمیزند. اینکه اتاقش را - اتاق فرماندهی را- بدون حضور هیچکس در اختیار او میگذارد و حتماً میداند که صابر میتواند به همهچی سر بزند، بدون اندیشه نبود.»
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار ادبیات انتشارات سوره مهر دو شخصیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۵۵۱۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصاویری از فرو رفتن عجیب یک موشک به درون یک دیوار!
تصاویری از اصابت موشکها در دیرالبلح فلسطین را ببینید./نورنیوز