انتخاب یک جریان
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۰۰۸۷۰
تاریخ سیاسی ایران، جریانهای گوناگونی را به خود دیده است، جریانهایی که هـر کدام چند سالی جو جامعه را در اختیار اهـداف خـود گرفته و به رقابت بر سرتصاحب حکومت میپرداختند؛ به علت نداشتن مدیریت و ایدئولوژی درست، از صحنه سیاسی ایران پاک شدند.
*گوشه و کنار نشریات، پریان مرادی: تاریخ سیاسی ایران، جریانهای گوناگونی را به خود دیده است، جریانهایی که هـر کدام چند سالی جو جامعه را در اختیار اهـداف خـود گرفته و به رقابت بر سرتصاحب حکومت می پرداختند؛ به علت نداشتن مدیریت و ایدئولوژی درست، از صحنه سیاسی ایران پاک شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تفکرات اسلامگرها از همان ابتدا ریشه در اسلام ناب محمـدی(ص) داشت و با هـدف حفـظ، ترویـج و حاکمیت اسـلام بـه ویژه در ایران فعالیت خود را آغاز کـرد. اعتقـاد آنهـا بـه مبانـی دینی، پیونـد دیـن و سیاسـت، اسلام و روحانیـت، اعتقاد به مرجعیـت و ولایـت فقیـه و اتحاد و انسجام جهان اسلام از اصـول آنهـا بـود.
اسلامگراها با توجه به تراز علمـی و فعالیتشـان بـه دو سـطح تقسـیم شـدند:
1)مراجع، آیات و علمای دینی که دخالت روز افـزون در سیاست داشتند و در پی احیـای ارزشهای اسـلامی در جامعه بودند.
2)گروههای متشکل سیاسی، مذهبی و هیئتها
این جریان که اسلام را سرلوحه و آرمان مبارزه خود تعریـف کـرده بـود، برنامـه مبارزاتی خـود را ایـن چنیـن تعریف کـرد:
1)مبارزه با بهایئت
2)مبارزه با بی حجابی
3)مقابله با مارکسیسم
4)مبارزه با تفکر ضد اسلامی
5)دفاع از فلسطین و مخالفت با اسرائیل
6)تشکیل حکومت اسلامی
روحانیون وعلما کـه جمعیـت عظیمی از ایـن جریان را تشکیل می دادنـد نسـبت بـه سیاسـت دیدگاههای متفاوتـی داشـتند:
1)روحانیونـی کـه از ورود بـه سیاسـت پرهیـز داشـته و تنهـا در مواضـع خـاص حاضـر بـه پادرمیانـی بودنـد، کـه آیت الله سـید احمد خوانساری بـه عنـوان نمـاد ایـن تفکـر شـناخته می شـود.
2)روحانیـون میانه رو، که در عین مخالفـت بـا رژیم شاه و مظاهـر فساد، موافق مبارزه قهرآمیز و تند نبودند، که به عنوان مثال آیت الله سید محمدرضا گلپایگانـی و سید شهاب الدیـن مرعشـی نجفـی در ایـن گروه قـرار داشتند.
3)روحانیون وابسته به دستگاه حکومت پهلوی؛ که هیچگونه مخالفتی با رژیم شاه نداشته و نه تنها با جریان انقلابی به رهبری امام (ره) همراه نبودند، بلکه با آنان مخالفت می کردند. سید کاظم شریعتمداری سر دسته این گروه معرفی شده بود.
4)جریان اصیـل اسلامی؛ که گفتمان آن حضور جدی روحانیـت در سیاسـت و تغییـر رژیـم پهلـوی و برقـراری حکومت اسلامی بود. که امام خمینـی(ره) بـا مبارزات خود، با اصلاحات ارضی (ســال ۱۳۳۹) انجمنهای ایالتی و ویالتی )سال ۱۳۴۱) کاپیتولاسیون (۲۱ ,مهر , ۱۳۴۲ ) و ... پرچمدار این جریان بود. فعالیت آن از 15 خرداد 1342 به بعد به اوج رسید. در نهایت این جریان با رهبری امام خمینی در سـال 1357 به پیروزی رسید. در این میان، مردم و روحانیون که به عنوان عنصر اصلی این پیروزی شناخته می شدند، به دو گــروه عملگرایان و نیروهای فکری تقسیم شدند. نیروهای فکـری مانند شهید مطهری در مسـئله پاسخگویی به شبهات پیرامون جمهـوری اسلامی نقـش به سـزایی ایفا کردند.
قبل از پیروزی انقلاب گروههای سه گانه اسلام گرا در زمانها و مکانهای گوناگون مبارزه مسلحانه را کلید زده بودند.
گروه اول به عنوان فدائیان اسـلام، با شعار «اسلام باید حکومت کنـد» به رهبری مجتبـی میرلوحی معـروف بـه نواب صفوی، نقشـه اصلاح جامعـه از طریـق اجـرای احکام اسلامی را در سـر می پروراندنـد. نقـش سیاسـی نواب صفوی و فدائیان اسـلام در نهضـت ملّـی شـدن نفـت در همراهـی آیـت الله کاشـانی کم نظیـر بـود.
ترور احمـد کسـروی (نویسـنده و روزنامه نـگار)، ترور سـپهبد حسـینعلی رزم آرا (نخسـت وزیـر) و ترور نافرجام حسین عـاء )نخسـت وزیـر جایگزین شـده جای رزم آرا) موجـب دسـتگیری نواب صفوی بـه همراه چنـد تن از یارانش شـد. اجـرای حکـم اعـدام آنهـا پایـان فعالیتهـای ایـن گـروه را بـه همـراه داشـت.
گـروه دوم کـه هـدف خـود را سـرنگونی نظـام سـلطنتی و ایجاد دولـت اسلامی اعلام کـرده بودنـد، نـام حـزب ملل اسلامی را برای خـود برگزیدنـد. در برنامـه ۶۵ مـاده ای ایـن حـزب، ایجاد دو مجلـس، مجلـس مـردم و دیگـری مجلـس بـزرگان، از مهمتریـن اقدامـات بـود. طریقـه عملکـرد این مجلسها بـه گونه ای بود که نخسـت لوایـح در مجلس مـردم مطرح و برای تعیین حـدود شرعی بـه مجلـس بـزرگان (که از فقهای عادل تشکیل می شود) ارجاع داده می شد تا تصویـب شود. نشریه ایــن حـزب بـه نـام «خلـق» در اول بهمـن ۴۳ منتشـر شـد
تاسـیس ایـن حـزب در آسـتانه دهـه چهـل بـود و از سـال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۴ به عضوگیری پرداختند. افـراد ایــن حـزب که به دنبال مبارزه مسـلحانه بودند و بـه دلیـل کمـی تجربـه و جوانـی اعضا (حدودا ۲۰ سـاله بودنـد) ۹ مـاه بعـد از تشـکیل، لو رفتند و همـه دسـتگیر شدند.
گروه سوم که برگرفته از هیئتهای مساجد بود و از آغاز نهضت امام (ره)، نشر اعلامیه، سـر و سـامان دادن به تظاهـرات و هدایت کلی مسائل جنبش در تهران را دنبال می کردند، تحت عنوان هیئت موتلفه اسلامی فعالیتها را سازماندهی می کردند. فعالیت های این گروه زیر نظر شهید بهشتی، شهید مطهری، محی الدین انواری و احمد مولایی اجرا می شد.
اعضای این حزب که برای روحانیت ارزش والایی قائل بودند، پس از در گذشت آیت الله کاشانی به سمت امام خمینی جذب شدند.
اولین و آخرین اقدام مسلحانه این گروه، ترور حسینعلی منصور (نخست وزیر وقت) در بهمــن ۱۳۴۳ بود. بعد از این اقدام، تعدادی از سران موتلفه به اعدام و جمعی به زندانهای طویل المدت محکوم شدند.
اعضا و هـوادارن آنها در طول دوران مبارزه، نقش موثری در چاپ و توزیع اعلامیه ها، نوارهای سخنرانی امام (ره) و سازماندهی اعتراضات بازاریان و اصناف داشته و در ماه های پایانی رژیم شـاه سهم به سزایی در تدارک راهپیمایی و اعتصابات را داشتند.
در این شماره به بیان دیدگاه جریان اسلام گرا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پرداختیـم، در شـماره بعدی به بخشـی سرنوشت حکومـت ایران با تفکـرات اسلام گرایی خواهیـم پرداخـت.
**
مسئله ی بشریت
امروزه، باتوجه به پیشـرفت همه جوامع، خصوصا جوامع به اصطلاح متمدن در همه علوم، مشکل اصلی بشریت مسئله زن است. سـتم به زن، شرق وغـرب، فقیـر و غنـی، دیـروز و امـروز نمی شناســد. چرا که شخصیت زن همیشــه مــورد بی توجهــی بــوده کــه منشــا آن، جهــل بشــر اســت.
از همیــن رو، عمدتــا زنــان دارای دو مشــکل اساســی می باشــند؛ اولیـن آن، نـگاه غلـط و بـد فهمیـدن جایـگاه و ارزش زن و دیگـری، عملکــرد نادرســت در مســائل خانوادگــی اســت.
اگـر در جایـی بـه زنـان ظلـم نمی شـود، بـه دلیـل پایبنـدی مـردان بــه اصــول اخلاقــی و یــا توانمنــدی ویــژه زنــان اســت. در طــول تاریــخ حقارتهایــی علیــه زنــان بــه صــورت خصومــت و دوســتی شــکل گرفتــه اســت؛ کــه گاهــی ایــن خصومتهــا بــا ســلب حــق حیـات، اظهـار نظـر، فعالیـت زندگـی در صحنه هـای اجتمـاع و ایـن دوسـتیها، بـا آوردن زن بـر صحنـه و او را وسـیله عشـرت قـرار دادن اسـت.
بلـه! کامـا درسـت فهمیدیـد. مـا بـه دنبـال کمبودهایـی از جنـس معرفـت، پیشـرفت و شـکوفایی اسـتعدادها هسـتیم و نـه، کمبودهایی بــه اســم آزادی امــا از جنــس بــی بنــد و بــاری. البتــه آنچــه مــورد نیــاز زنــان اســت، آن چیــزی نیســت کــه امــروز بعضــی از قلــم بــه دسـتان و منادیـان تفکـرات ضـد اسـامی و غربـی بـه زبـان جـاری مـی کننـد.
بـه همیـن منظـور بـرای رفـع ظلـم در جامعـه دو راه حل شناسـاندن وظایـف مشـترک و اختصاصـی زن و مـرد و رجـوع بـه جایـگاه حقـوق زن در اسلام پیشـنهاد شـده است.
گاهــی هــدف خانمهــا از احقــاق حــق، رســیدن بــه حــق انســانی و حقیقـی و شـکوفایی اسـتعدادهای آنهاسـت، کـه بـه تکامـل انسـانی نائـل می شـود و گاهـی هـدف از احقـاق حـق، نوعـی جدائـی و رقابـت خصمانـه بیـن زن و مـرد اسـت، کـه نگاهـی کوتـه بینانـه اسـت.
خانمهــا در ایــن عرصــه میتواننــد بــه بهتریــن وجــه جبران کننــده باشـند، چـرا کـه زن بـا ابـزار سـواد و قانـون، اقتـدار خـود را حفـظ می کنـد. اگـر فرهنـگ دفـاع از حـق را آمـوزش ندهیـم، حقوقشـان را از دسـت می دهنـد و یـا از آن سوءاسـتفاده می کننـد، چـرا کـه از حقـوق خـود هیـچ شـناختی ندارنـد. اگـر زن در سـنگر اصلی خـود (خانواده) بتواند مشکلات خــودش را کم کنــد، یقینــا در عرصه اجتماع هـم خواهـد توانسـت؛ چرا کـه اسـتعداد زن ایرانـی و مـرد ایرانـی برتـر اسـت یعنی از متوسـط جهانی بیشـتر اسـت.
نشریه دانشجویی صریح، شماره هفتم ، بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد تهران شمال
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: جریان شناسی سیاسی دانشگاه تهران شمال سیاسی ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۰۰۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انقلاب اسلامی تبلور مکتب سیاسی امام صادق(ع)
امام جعفر صادق(ع) با بنیان نهادن فقه جعفری در دورهای که کسب دانش همچون الماس گرانبها و دور از دسترس بود، انقلاب بزرگی را در عرصه علمی و فرهنگی آغاز کردند، که امروز شاهدیم انقلاب اسلامی تبلور ارزشهای مکتب امام صادق(ع) تلقی میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، به مناسبت فرارسیدن بیست و پنج شوال _سالروز به شهادت رسیدن امام جعفر صادق (ع) _ پایه گذار «مکتب جعفری» ابعادی از حیات اجتماعی و سیاسی آن امام بزرگوار را در کلام رهبر انقلاب به رشته تحریر درمیآوریم؛ امامی که در دوران خود موجب نوسازی و احیای تعلیمات اسلامی شد.
زمانیکه حکومت بنی امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت، یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که در این مرحله فشار بر روی مخالفین مخصوصاً امام صادق (ع) کاهش یافت و امام از فرصت به دست آمده، حداکثر استفاده از تحولات دوران جابهجایی حکومت را بردند. امام صادق (ع) بهعنوان یکی از پیشگامان حرکت اسلامی و داعیهداران فرهنگ اصیل دینی دست به اقدامات سیاسی همانند، تقویت جایگاه امامت و ایجاد ولایتپذیری، ایجاد واقعیتنگری سیاسی، طاغوتستیزی، زندهنگهداشتن حماسه عاشورا و تقیه بین شیعیان زدند.
بهطور کلی موارد زیر را بهعنوان برجستهترین و محوریترین فعالیتهای دوران حیات امام صادق (ع) میتوان برشمرد:
۱. تبیین و تبلیغ مسئله امامت
۲. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و تفسیر قرآن با بینش شیعی
۳. ایجاد تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک سیاسی
امامِ مکتب
امام صادق (ع) مرد مبارزه، علم و دانش و تشکیلات بود، اما مرد علم و دانش بودنشان را بسیار شنیدهایم. محفل درس امام صادق (ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار بهوجود آورد هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بینظیر بود. همه حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآنی که در طول یک قرن و اندی توسط مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بودند، امام صادق (ع) به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد که دشمن از او احساس خطر کند.
امامِ مبارزه
مرد مبارزه بودن امام را کمتر شنیدهایم. امام صادق (ع) مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و بهوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده میکرد تا بنیامیه را از میان ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. این در زندگی امام صادق (ع) برای کسی که دقت و مطالعه کند بسیار آشکار است.
امامِ تشکیلات
اما آن بُعد سومی که بسیاری نشنیدهاند، مرد تشکیلات بودن امام است. امام صادق (ع) یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود، از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود؛ تشکیلاتی که امام صادق (ع) هرزمان اراده میکرد آنچه را که او میخواهد مردم بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم منتقل میکردند. یعنی از همهجا وجوهات و بودجه برای اداره مبارزه سیاسی عظیم آلعلی جمع میشد. وکلا و نمایندگان امام صادق (ع) در همه شهرها وجود داشتند که مردم و پیروان ایشان بتوانند به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجبالاجراست. آن کسی که برای ما واجبالاطاعه و ولی امر است فتوای مذهبی و اسلامیاش در باب نماز، زکات، روزه، بقیه واجبات، با فتوای سیاسیاش و فرمانش در زمینه جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور، و همه مسائل یکسان است، همه واجبالاطاعه است. امام صادق (ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را بهوجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند، با دستگاه بنی امیه مبارزه میکرد.
سیاست امام صادق (علیه السّلام) در گام اول، یک سیاست فرهنگی_تشکیلاتی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیانگذاران تشیع جعفری به شمار آمدهاند. تلاشهای سیاسی امام (ع) در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایتی از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعای امامت و رهبری اسلام در خانواده رسول خدا (ص) بود. از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامی علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم جز شکست و نابودی نتیجه دیگری نداشت. برای این کار بهراهانداختن یک جریان شیعی فراگیر با اعتقاد به امامت، لازم بود تا براساس آن، قیامی علیه حاکمیت آغاز و حصول به پیروزی از آن ممکن باشد وگرنه یک اقدام ساده و شتابزده نه تنها دوام نمیآورد، بلکه فرصتطلبان از آن بهرهبرداری میکنند.
شبکه گسترده تبلیغاتی و سیاستِ تقیه
باوجود تبلیغات گستردهای که از سوی بلندگوهای رژیم خلافت اموی انجام میگرفت و حتی نام علیبنابیطالب (ع) به عنوان محکومترین چهره اسلام، در منابر و خطابهها یاد میشد، بدون وجود یک شبکه تبلیغاتی قوی آیا ممکن بود اهلبیت (ع) در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که افرادی محض دیدار و استفاده از محضر آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؟ دانش دین را فراگیرند و در موارد متعددی بیصبرانه اقدام به جنبش نظامی _و به زبان روایت، قیام و خروج_ را از امام بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه بود، پس درخواست قیام نظامی چه معنایی داشت؟
ممکن است سوال شود اگر به راستی چنین شبکه تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی از آن نقل نشده است؟
دلیل این بی نشانی را نخست در پایبندی وسواسآمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانهای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع میشد.
فعالیتهای امام (ع) بهطور عمده در پنهانی انجام میگرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل بیت (ع) دستور میداد، بهطوریکه روایات زیادی در این زمینه از آن حضرت نقل شده است. رهبری شیعه به طور مسلم دارای برنامهها و فعالیتهای پنهانی در جهت انسجام مذهبیان بود؛ چیزی که در دورههای بعد آثارش هویدا گشت. امام (ع) معمولاً از رفتوآمد به دربار خلفای عباسی جز در موارد معدودی سرباز میزد و به همین سبب هم از طرف آنها مورد اعتراض قرار میگرفت. بدینگونه بود که امام نارضایی خود را نسبت به حکومت آنها ابراز میداشت و با توصیههای سیاسی به افراد مانند: «اَیّاکَ وَ مُجَالِسَةُ الْمُلُوکِ» (بر تو باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنی)، یاران خود را نیز از همنشینی با سلاطین برحذر میداشت و نیز میفرمود: «کَفَّارَةُ عَمَلِ السُّلْطَانِ، اَلْإِحْسَانُ إِلَی الْاِخْوَانِ» (کفاره همکاری با سلطان، نیکی به برادران است).
انحرافِ انقلاب
در دوران حکومت بنیامیه، مبارزات امام به شکل آشکار بود، اما در دوران بنیعباس _که طولانیتر بود_ این کار به صورت مخفیانهتری انجام میگرفت. بنی عباس آن جریان انحرافی بودند که از فرصت انقلاب سوءاستفاده کردند. یعنی همان انقلابی را که امام صادق (ع) داشت بهوجود میآورد، منحرف کردند و این خطر همیشه انقلابها است. آن خط درست انقلاب که منطبق با معیارها و ضوابط اصلی انقلاب است گاهی جای خود را به یک خط عوضی منحرف فاسد باطل با شعارهای حق میدهد. این است که انسان حواسش باید جمع باشد. مردم آن زمان حواسشان جمع نبود. تا سالها بعد، شاید تا سی سال بعد یا بیست سال بعد، مردم مناطق دوردست خیال میکردند که این حکومت بنی عباس محصول مبارزات آنها است. خیال میکردند حکومت آلعلی همین است و خبر نداشتند که اینها غاصباند.
امام صادق (ع) در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی را در جهان اسلام ایفا کردند. میتوان گفت که بیشتر مردم فقط چهره فقهی و دینی امام (ع) را میشناسند و کمتر نقش سیاسی ایشان مورد بررسی قرار گرفته و حتی از آن غفلت نیز شده است، اما واقعیت این است که امام صادق (ع) و پدر بزرگوارشان در عرصه سیاست یک الگوی مناسبی را ترسیم کرده که میتواند امروزه نقشه راه سیاستمداران قرار گیرد.
کد خبر 750440