Web Analytics Made Easy - Statcounter

نفوذ، مسخ، فروپاشی و براندازی نظام ایران از فردای شخم شوره‌زار سلطنت پهلوی در صدر سیاست‌های راهبردی اتاق فکر سرویس‌های اطلاعاتی- امنیتی نظام سلطه شرق و غرب بوده است. مدل‌های رنگ و وارنگی که در طول تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب از سوی اتاق‌های فکر براندازی برای کاهش ضریب نفوذ قدرت ایران در نظام بین‌الملل و به ویژه در جوامع آزادی‌خواه جهانی عملیاتی شد در راستای همین هدف قابل تحلیل است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

براندازی البته مدل‌های متفاوتی دارد.

هر چند تیر زهرآگین بحران‌ساز مخالفان توسعه ایران در بسیاری از مقاطع هرگز به هدف نرسید، اما تاثیراتی را هم به دنبال داشت. برخی بحران‌های مدیریتی و نارضایتی‌های عمومی تابعی از طرح و برنامه‌هایی است که توسط دست‌های بیرونی برای خنثی‌سازی قدرت ایران در جهان امروز و مخدوش کردن استقلال ایران تدوین شده است.

بحران‌های متولد شده دست درونی بیشتر از جنس تحلیل نادرست، تخمین غلط، تصمیم نابهنگام و در نهایت از جنس تدبیر معیوب است. دست بیرونی همدست شبکه‌های قدرتمند جهان‌وطنی ایران‌ستیز با همه اعوان و انصارش است.

سبک مدیریت کشور توسط دست درونی، دست بیرونی را هرازچندگاهی امیدوار به براندازی و سقوط حاکمیت ایران می‌کند. ایران در حال حاضر در شرایطی قرار دارد که حضور و وجود غریبه‌ها را در صحنه تضعیف و براندازی پایه‌های نظام می توان دید. نگاهی کوتاه به روش‌های براندازی در نظام‌های مختلف سیاسی می‌تواند منتج به تئوری «براندازی قانونی و معکوس» به عنوان یک گمانه برای ایران از سوی باندهای جهانی قدرت باشد.

براندازی مستقیم در قبال ایران هرگز برای قدرت‌های ایران‌ستیز نتیجه‌ای نیافرید. جنگ نرم اگر چه با حمایت از طیفی از الیت‌ها و نخبگان در ایران تست شد، اما عریانی این روش تنها سازنده بحران‌های موقت و تنش‌های حاشیه‌دار برای ملک و ملت بود. در حال حاضر براندازی قانونی و یا معکوس بیش از پیش محتمل است. در این شیوه تهاجم فاقد شکل عریان بوده و لباس دلسوزی نظام را به تن می‌کند و آژان پرووکاتورها، به عنوان عناصر دشمن که در لباس دوست درآمده‌اند، با هدف به دست گیری جهت حرکت نظام و یا خروج برنامه‌های نظام از مسیر تعادلی، عقلانی و اصیل دست به کار می‌شوند.

«عناصر بدلی وابسته به دشمن» آنانی هستند که در یک فرایند زمانی مدت‌دار موفق به تصاحب شریان‌های رسانه‌ای، اطلاعاتی و راهبردی نظام شده و به مرور و در بستر غائله‌های جعلی و مشکوک واقع‌شده در طول سالیان گذشته، قادر شده‌اند تا این مواضع را متشبثانه و با ژست‌های «دایه مهربان‌تر از مادر» از متصدیان دلسوز و اصیل آن تصاحب کنند.

بی‌شک شریان‌های اصلی قدرت در حوزه‌های انتصابی، اطلاعاتی و راهبردی هر نظام از ارکان تصمیم‌ساز آن نظام بوده و خروجی این رکن، ذهن و عمل مسئولان را به برخی موضوعات حساس و به برخی دیگر بی‌تفاوت می‌سازد، لذا این رکن مهم نقطه آغازین تعیین اولویت‌ها و شکل‌دهنده ذهن و عمل مسئولان است. کارگزاران یک حکومت هر چقدر هم صالح باشند، اگر ذهن آنها را عده‌ای ناصالح شکل دهند عمل آنها به صلاح ملک و ملت نخواهد بود. بر این اساس تردیدی نیست که اگر دشمن یک نظام از طریق عوامل خود به این ارکان نفوذ کند هدایت نظام و تصمیمات اساسی آن را به دست خواهد گرفت.

در براندازی مستقیم خاکریزهای جبهه رقیب عریان است، اما در براندازی معکوس، حضور رقیب، نامرئی و نهایتاً خزنده است. در این مدل براندازی، راهبرد و تاکتیک جبهه رقیب بر فریب و «خودی» نشان دادن استوار است، لذا جهت‌گیری ظاهری دشمن، که می‌تواند مواضع مورد هدف او را در براندازی مستقیم نشان دهد، در براندازی معکوس چندان معیار مناسبی نیست.

تجربه فروپاشی حکومت‌هایی مثل  شوروی نشان می‌دهد که شیوه براندازی معکوس کارآمدتر و به مراتب کم‌هزینه‌تر است. آمریکا در پوشش جنگ سرد (که ظاهراً وجه مستقیم تهاجم بود) دست به فریب بزرگی زد و در ذیل آن اولویت بالاتری را دنبال کرد. تلاش آمریکا سوق دادن تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان شوروی به سمت توسعه تسلیحات نظامی به شکل افراطی بود که البته در پوشش رقابت با آمریکا و رفع تهدیدهای نظامی بلوک غرب توجیه می‌شد و در نتیجه غفلت از زیرساخت‌های اقتصادی و زمینه فروپاشی را فراهم آورد.

در فروپاشی حکومت صدام در عراق نیز آمریکا ابتدا با روش‌های معکوس، جریان و تفکر افراطی به اصطلاح وفادار به صدام را تقویت نموده و با تحرکات آنها چهره رعب‌آوری از حکومت بعثی را برای کشورهای عربی منطقه به تصویر کشید و پس از توفیق در ایجاد اجماع نسبی بین‌المللی به اقدامات قهرآمیز و نظامی روی آورد و حتی در مرحله نظامی نیز، ضمن به خیانت کشاندن عوامل وابسته خود در ارتش سلسله‌مراتبی و زنجیره‌ای صدام، شالوده دفاعی آن را از هم پاشید. با این رویکرد «براندازی مستقیم» در بردارنده تهاجم آشکار است، اما «براندازی معکوس» مبتنی بر تصرف و هدایت جبهه دفاعی کشور در همه سطوح استراتژیک است.

۲۷۲۱۵

کد خبر 1387823

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: جنگ سرد ایالات متحده آمریکا روسیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۴۱۵۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است

به گزارش جماران؛ گفت و گوی عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی با خبرآنلاین در پی می آید:

 

پس از گفتگوی آقای نصیری با بی‌بی‌سی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاح‌طلبان داخلی مطرح شد دلیل آن چیست؟ 

واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضع‌گیری صریحی می‌کردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کرده‌اند. ولی چون نمی‌خواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان می‌کنند موضع‌گیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاح‌طلبان انداخته‌اند.

 

فکر می‌کنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهی‌الیه حکومت را تا منتهی‌الیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.

واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفته‌اند. علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بی‌صداقتی یا توطئه‌چینی و دودوزه‌بازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه می‌کنند و می‌گویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی می‌شوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.

درباره عدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکته‌ای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های رفتاری جاری است که موجب می‌شود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای حجاب چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همین‌گونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.

 

فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟

ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیش‌گفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامه‌ای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.

 

به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟

پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگی‌ها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرف‌های خودشان را می‌زنند ولی در سطح همکاری بعید می‌دانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.

 

به عنوان آخرین سوال فکر می‌کنید ایده او برای کسانی جذاب است؟

دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایده‌ها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرف‌ها را دیگرانی هم در خارج زده‌اند ولی بسرعت به حاشیه رفته‌اند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف می‌زد، قدری از این فضا بهره‌مند می‌شوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. 

ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی اراده‌های افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست. فارغ از این که با کدام‌یک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواسته‌اند تحت عنوان تحول‌خواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحول‌خواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم می‌تواند شامل اصلاح‌طلب شود و هم برانداز. 

در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه‌ و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.

دیگر خبرها

  • واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
  • معاون رئیسی: افکار عمومی غربی به این جمع‌بندی رسیدند که آمریکا نماد ظلم و ستم است
  • حسینی: دولت سیزدهم به تقابل میدان و دیپلماسی اعتقادی ندارد
  • اولین واکنش دولت به اعلام پذیرش دانشجویان و اساتید تعلیقی و اخراجی آمریکا توسط دانشگاه های ایران
  • اعلام پذیرش دانشجویان و اساتید تعلیقی و اخراجی آمریکا، حرکتی هوشمندانه و انقلابی است
  • دروغ اجباری؛ سیاست رسانه‌های مدعی آزادی
  • تشکیل شورا نماد برجسته مردم سالاری است/ جان‌بخشی به نظام شورایی مزیت بزرگی برای کشور است
  • شمارش معکوس برای آغاز حج تمتع / نخستین کاروان عمره‌گزاران امروز بازمی‌گردد
  • توطئه برهنگی برنامه نفوذ دشمن برای استحاله و براندازی است
  • امیر نصیرزاده: وضعیت دانشگاه‌های آمریکا نشان می‌دهد بیداری بزرگی رخ داده است