Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، ناخدای «کلاه‌سبز» جنگ تحمیلی این روزها محاسن سفید کرده اما به‌مانند همان سال‌های دور، زمانی که فرمانده گردان تکاوران نیروی دریایی بود استوار و محکم به‌نظر می‌رسد و در یک کلام یک ارتشی تمام‌عیار است. بخشی از گفت و گو با ناخدا صمدی، فرمانده وقت گردان تکاوران نیروی دریایی را می‌خوانید که گفتنی‌های جالبی از سال‌های جنگ و روزهای مبارزه برای باز پس گیری خرمشهر دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!




*در سال‌های آغاز جنگ ارتش در وضعی بود که هم هرم فرماندهی آن از بین رفته بود، هم تعداد زیادی از پرسنلش استعفا داده بودند، به‌معنای دیگر کمر ارتش شکسته بود و ما تا زمان آغاز جنگ استخدام جدیدی نداشتیم ولی ترخیص از خدمت خیلی داشتیم. مثلا سربازی ما از دوسال خدمت به یکسال کاهش یافتT سربازها رفتند و سربازخانه ها خالی شدند، استعفا آزاد شد؛ یعنی گفتند که هرکسی که میخواهد استعفا بدهد و فرماندهان قبول کنند؛ خیلی‌ها رفتند. به نام خدمت هر فرد در منطقه بومی ، انتقال‌های نامناسب بدون توجه به تخصص ارتشی‌ها انجام شد. این اقدامات ضربه شدیدی را به ارتش زد.

*کل سفارشات ارتش از خارج از کشور شامل تجهیزات و سلاح و حتی آن اقلامی که پولش هم پرداخت شده بود لغو شد و حتی یک قلم آن که هزینه‌اش پرداخت شده بود در اسفندماه ۵۸ به تهران آمد اگر محموله ۲۰۰ فروند موشک هارپون برای نصب بر ناوهای نیروی دریایی را دولت بازرگان و یزدی تحویل ارتش می‌داد، جنگ ما با عراق به هفت روز نمی‌رسید.

دروغ‌های سریال کیمیا جگرم را آتش زد
در ۳۴ روز جنگ خرمشهر ۱۰۳ نفر از همرزم‌های من شهید شدند، وقتی سریال کیمیا را می‌دیدم و بعد مسئولینی که به تهیه‌کننده آن سریال جایزه می‌دهند جگر من آتش می‌گرفت. به حال آن شهدا گریه می‌کنم و می‌گویم این آقایان نمک‌نشناس هستند، تعدادی از افسران من در آغوش من جان سپردند. من چگونه می‌توانم این را فراموش کنم، بعد در این سریال یک دختر خانم عرض اندام می کرد.

در این ۳۴ روز از تکاوران نیروی دریایی ۱۰۳ نفر شهید دادیم، ۲۹۳ نفر جانباز که جانبازان از ۱۰ تا ۹۲ درصد که جانباز ۹۲ درصدی که سه سال پیش شهید شد. جنگ خرمشهر یک جنگ نابرابر، یک جنگ غیر قابل پیش بینی بود به دلیل اینکه دشمن با تمام نیرو و قدرت خیلی زیاد به خرمشهر حمله کرده بود و می‌خواست خرمشهر را بگیرد ولی مدافعین خرمشهر به محوریت تکاوران از جان مایه گذاشتند. همه شهدا برای ما عزیز هستند، لحظه به لحظه خرمشهر خاطره است، اگر کسی از اول مهر در خرمشهر بود هر یک ساعتش برایش یک کتاب خاطره می‌شد. شهدا و رزمندگان برای من خیلی عزیز هستند و من سال‌ها با اینها کار کرده بودم و آموزش داده بودم و در اردوگاه‌ها و مانورها و صحرا با هم بودیم، آمادگی کامل عملیاتی داشتیم و درواقع یک واحد کاربلد و مجهز بودیم، در اول جنگ ما در منطقه خوزستان نیرو کم داشتیم برای اینکه چهل گردان از نیروی زمینی ما در مبارزه با ضد انقلاب درگیر بود، برای همین کمبود نیرو، تکاوران نیروی دریایی بر روی زمین در خرمشهر با دشمنان روبرو شدند.

روزی که دست بیسیم چی گردان قطع شد
*خاطره ای از بیسیم چی خودم می‌گویم؛ به‌تازگی یک برنامه‌ای برای تقدیر از قهرمانان جنگ در اردبیل برای من گذاشته بودند و من اطلاعی نداشتم که بیسیم چی من هم به آنجا دعوت شده است و در یک وضعیت بسیار عجیب و غریب او را ملاقات کردم. خاطرم است در دوران جنگ در کوی طالقانی خرمشهر با بی سیم به فرماندهان دستور می‌دادم و مشغول صحبت با آنها بودم، درگیری بسیار سنگین بود، همینطور حین حرف زدنم چرخیدم و دیدم بیسیم چی من دارد به خودش می‌پیچد، نگاه کردم و دیدم که جلویش یک دست افتاده است، گفتم غلام تو داری چیکار میکنی؟ گفت هیچی شما به کارت برس، نگاه که کردم دیدم بازوی راست خود را محکم گرفته است و خونریزی می کند، دستش هم به روی زمین بود. گفتم غلام دست تو قطع شده است، الان به بچه‌ها می‌گویم بیایند و تو را به بهداری ببرند، گفت نه من نمی روم شما به کارت ادامه بده من بیسیم چی شما هستم، من اینجا می‌مانم. گوش ندادم و بلافاصله بچه‌ها را صدا کردم تا بیایند و او را به بهداری ببرند. می‌خواهم بگویم که شما تعهد این فرد را ببینید که به عنوان یک نظامی دستش جلویش افتاده بود و خونریزی داشت اما می‌گوید که من مشکلی ندارم شما به کارت ادامه بده، من بیسیم چی تو هستم و باید همراه تو باشم. وقتی که شب به بالای سرش در بیمارستان رفتم التماس می‌کرد که مرا با خودت ببر، من نمیخواهم در بیمارستان بمانم.

بدن بی‌سر افسرم در بغلم جان داد
*افسری دیگری داشتم به نام محمدرضا مرادی که فرمانده تفنگ‌های ۱۰۶ بود، در جاده خرمشهر به اهواز بالاتر از پلیس راه درگیر با دشمن بود، به من بیسیم زدند که اینجا درگیری زیاد است و خودت را به ما برسان، کار ما به این ترتیب بود که من در جاده شلمچه نیروهایم را مدیریت می‌کردم و افسر عملیات من در جاده اهواز، افسر عملیات به من بیسیم زد که خودت را به جاده اهواز برسان که وضع خراب است، حتی گفت که اگر سلاح ضد تانک اضافه داری هم بیاور، ما هم آنطرف درگیر بودیم، در شلمچه دو لشکر زرهی مکانیزه در مسیر بود و من با یک گردان هفتصد نفری.

*خودم را با ماشین به پلیس راه رساندم، دیدم محمدرضا مرادی بالای سر دو قبضه ۱۰۶ است و تیراندازی می‌کند و دائم موضع عوض میکند، به بالای سرش رسیدم و گفتم رضا من می‌روم آنطرف و بالای سر آنها می‌ایستم و شما اینجا را کنترل کن، گفت نه ناخدا، من این‌ها را آماده کرده‌ام و گلوله گذاری هم شده است شما بیا بالای سر اینها و من به آنطرف می‌روم و اجازه نداد که من آنطرف بروم، از اینطرف جاده بلند شد و وسط جاده می‌دوید. درست وسط جاده جلوی چشم من وقتی ترکش خورد سر از تنش جدا شد، این آدم بی سر داشت می‌دوید و خون داشت فواره می‌زد، چند قدمی را دوید و به زمین افتاد؛ من به بالای سرش دویدم و دیدم مثل مرغ سر بریده دارد دست و پا میزند، محکم بغلش کردم که تمام هیکلم پر از خون شد ، من او را بغل کردم و در بغلم به شهادت رسید. شما حساب کنید من این آدم را از دست داده‌ام، همرزم من و افسر زیر دست من بود، سالیان سال باهم کار کرده‌ایم و حالا من باید او را رها کنم و برگردم و بقیه ۷۰۰ نفر را اداره کنم؛ جنگ و درگیری شدید بود، شما تجسم کنید که روحیه و اعصاب من چگونه بود.

*یا یکی از افسران من که همه شما او را می‌شناسید یعنی امیر سیاری، یک سال دل و روده اش بیرون بود. وقتی برای کمیسیون پزشکی می‌رود دکتر جوانی به او می‌گوید که حاج آقا من از کجا بفهمم که این جای چاقو نیست؟ می گوید که مرد مومن مگر من چاقو کش هستم؟ انقدر عصبانی می‌شود که پرونده را پاره می‌کند به زمین می ریزد، دادش که بلند می‌شود مسول رده بالا به اتاق می‌آید و عذرخواهی می‌کند. ما کار بدی کرده ایم؟ بد رزمنده گی کرده ایم؟ از کشور بد دفاع کرده ایم؟ این وضعیت ها و خاطرات برای ما خیلی زیاد است نه یکی و دوتا، هر لحظه اش .

*برای بازدید از پاسگاهی که در فاو داشتیم رفته بودم و با مسول پاسگاه فاو داشتم به کنار رودخانه داخل سنگر میرفتم، در مسیر نخلستان ما را به زیر خمپاره ۶۰ گرفتند و افسری که همراه من بود زخمی شد.در واقع همیشه سه تا چهار نفر از بچه های جوان تکاور نیروی دریایی همراه من به عنوان اسکورت بودند، اینها پشت سر من ایستاده بودند و برکه ای آب هم پشت من بود، من داشتم با دوربین نگاه میکردم که یکهو دیدم در برکه آب گلوله ای منفجر شد و پشت سری من گفت آخ. برگشتم و دیدیم که این مرد دو تکه شد دستم که روی کمرش بود خدا شاهد است یک تکه اینور و تکه دیگر آنور بود، چجوری می‌شود اینها را تحمل کرد؟ وقتی من از جبهه بیرون آمدم و بازنشسته شدم تا چندین سال شب‌ها نمی‌توانستم بخوابم و وضع زندگی من بهم ریخته بود. این یادگارهایی که آن موقع ما از شهدا داریم خیلی دلخراش است. من فقط ۱۰۳ نفر در این ۳۴ روز شهید دادم.

 

خبرآنلاین

منبع: جام نیوز

کلیدواژه: ناخدا افسر خرمشهر تکاوران نیروی دریایی بیسیم چی من بیسیم بالای سر سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۵۵۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پخش زنده فیلم‌ دختران ایرانی برای مردان خارجی‌ | ماجرای تکان‌دهنده خانه‌های فساد | قاچاق دختران به خارج ا پروژه‌های کینگ، چتربیت و رافائل چه بودند؟

به گزارش همشهری آنلاین، سردار سعید منتظرالمهدی سخنگوی فراجا در تشریح برخی از دستاوردهای پلیس در مبارزه با انواع جرایم سازمان یافته و شبکه‌ای گفت:‌ پلیس به عنوان آخرین و مهم‌ترین حلقه در لبه برخورد با ناهنجاری‌های اجتماعی، از آخرین وضعیت زیر پوست شهر مطلع بوده و مطابق آن اقدام و عمل می‌کند.

اطلاعیه مهم پلیس درباره طرح نور + جزئیات سرویس اسکورت و قاچاق دختران به خارج از کشور برای خدمات جنسی

وی با تاکید بر این که اقدامات و ماموریت‌های پلیس به ویژه پلیس امنیت عمومی فراجا در راستای حفظ سلامت جامعه و ارتقاء امنیت و آرامش در دو بخش جرایم آشکار و پنهان پیگیری می‌شود؛ افزود: در یکی از این جرایم بین بخشی که به شکل نیمه آشکار و نیمه پنهان بود و به پروژه «سرویسِ اسکورت» معروف بود، شاخه خارجی یک باند فساد و فحشاء که اقدام به شناسایی، جذب و انتقال دختران برای خدمات جنسی و قاچاق آنها به خارج از کشور کرده بودند، مورد شناسایی قرار گرفت و منهدم شد. در فاز اول رسیدگی به این پرونده ۲۴ نفر، در فاز دوم ۵۷ نفر دستگیر و در فاز سوم نیز تعداد زیادی شناسایی شده که پرونده آنها در دست اقدام و پیگیری است.

قاچاق دختران به ترکیه و گرجستان در پروژه کینگ

معاون فرهنگی و اجتماعی فراجا در ادامه به پروژه دیگری که به پروژه «کینگ» مشهور است، اشاره کرد و گفت: در این پروژه شبکه‌ای سازمان یافته برای قاچاق زنان به کشورهای ترکیه و گرجستان فعال بود. ارتباطات اعضای این باند با باندهایِ تجارتِ مستهجن و غیراخلاقیِ خارج از کشور مشخص بود و در نهایت نیز اعضای اصلی آن در تهران، البرز، پایانه فرودگاهی و گذرگاه مرزی بازرگان دستگیر و تحویل مراجع قضائی شدند.

پخش زنده فیلم‌های مستهجن از دختران کم‌سن در پروژه چتربیت

سخنگوی پلیس با اشاره به پرونده دیگری موسوم به «چَتِر بِیت» نیز گفت: اعضای این باند اقدام به تهیه فیلم‌های مستهجن و مروج فساد به صورت برنامه زنده برای شبکه‌ها و سایت‌های منتشر کننده محتوای غیر اخلاقی کرده بودند. متاسفانه برخی از دخترانِ کم‌سن و سال و جوان که عمدتا بین ۱۵ تا ۲۶ سال سن داشتند در دام سرکرده شبکه چَتِربِیت که در قالب کارآفرینی برای جوانان در رشته‌های کامپیوتر، زبان انگلیسی، طراحی سایت و شبکه و ... تبلیغ کرده بود، گرفتار شده و پس از شناسایی، ساماندهی و آموزش، اقدام به تولید فیلم‌های جنسی زنده برای مردان با ملیت‌های مختلف آلمانی، فرانسوی، آمریکایی، اوکراینی، روسی، انگلیسی و ... کرده بودند.

بازداشت ۵۰ مدل مستهجن در پرونده رافائل

معاون فرهنگی و اجتماعی فراجا در ادامه با اشاره به پرونده بزرگ و چندوجهی «رافائل» نیز گفت:‌ اعضای این شبکه با هدف تغییر ذائقه فرهنگی مردم به سوی ابتذال و حیا زدایی از جامعه عفیف دختران و زنان ایرانی دست به کار شده بودند. پلیس توانست با انواع اقدامات فنی دو سر شبکه اصلی، پنج پل ارتباط داخل و خارج، هشت عکاس و فیلمبردار فیلم‌های مستهجن و ۵۰ مدل را شناسایی و دستگیر و سکوهای تبلیغاتیِ آنان را مسدود کند.

وی خاطر نشان کرد: البته کار بر روی این پرونده به اتمام نرسیده است؛ رافائل از سرشاخه‌های اصلی خارج از کشور است که تبعه یکی از کشورهای آمریکای جنوبی و ساکنِ کشورهای همسایه است و تعاملات وسیعی با انواع باندهای فساد، فحشا و سایت های شرط بندی با گردش مالی بالا در خارج کشور دارد و در این سو نیز ارتباط گسترده ای با تولیدکنندگان محتواهایِ مبتذلِ ایرانی و سطحِ یک این پرونده که به خارجِ کشور تردد داشتند، دارد؛ پلیس در این پرونده و بطور خاص از مسیر سازمان جهانی اینترپل و سایرِ راه های قانونی و بین‌المللی در حال پیگیری است.

قاچاق دختران به خارج از کشور به بهانه مسابقه دنس

سخنگوی پلیس در ادامه به پرونده دیگری به نام «لِوِل آپ دنس» اشاره کرد و گفت: در این پرونده گردانندگان به بهانه اجرای مسابقه رقص در کشورهای همسایه اقدام به شناساییِ دختران برای اهداف غیر اخلاقی، فیلم‌های مستهجن، قاچاقِ انسان و تشکیل شبکه‌های فحشا و ... کرده بودند. پشت پرده برخی از تبلیغات به ظاهر مفرح و کم خطر، اقدامات غیرقانونی و غیراخلاقی گسترده ای است که مستقیما خانواده‌ها را تهدید می‌کند.

انهدام خانه‌های فساد سایه در شمال تهران

وی تصریح کرد: پلیس امنیت عمومی به پرونده سایه یا همان خانه‌ فسادِ واقع در یکی از مناطق مرفه تهران که زیر شاخه‌های متعددی داشت نیز ورود کرد که پس از رصد و پایشِ اطلاعاتی دقیقِ صورت گرفته در فاز یکِ این پرونده 8 زن و دو مرد از سرشبکه‌های اصلی و دایرکنندگان فحشا شناسایی، دستگیر و به دستگاه قضا تحویل داده شدند و در فاز دوم که گستردگی جغرافیایی یافته اما تمرکز و عمده فعالیت ها در تهران بود نیز پنج زن و یک مرد در تور اطلاعاتی گرفتار و دستگیر شدند.

کد خبر 846868 منبع: ایسنا برچسب‌ها خبر مهم فراجا قاچاق انسان زنان

دیگر خبرها

  • قتل تکان‌دهنده مادر و پسر جوان توسط مرد نقاش
  • قتل تکان‌دهنده مادر و پسر جوان با آتش‌سوزی عمدی مرد نقاش
  • ماجرای عکس تکان‌دهنده «آلن دلون» که جهان را شوکه کرد
  • جزئیاتی تکان دهنده از قتل یک جوان توسط ۴ برادر
  • حضور مرد سرشناس و بانفوذ در پرونده قتل چشم‌آبی‌ها | زوایای جدید از قتل تکان‌دهنده یک مرد در بزرگراه + تصاویر بازسازی صحنه قتل
  • ماجرای عکس تکان دهنده اسطوره سینمای جهان چه بود؟
  • ماجرای عکس تکان دهنده «آلن دلون» چه بود؟
  • جزئیات تکان‌دهنده از عملیات پلیس در زیرپوست شهر؛ از انهدام خانه‌های فساد تا مقابله باقاچاق زنان
  • جزئیات تکان‌دهنده از پروژه «سرویسِ اسکورت»
  • پخش زنده فیلم‌ دختران ایرانی برای مردان خارجی‌ | ماجرای تکان‌دهنده خانه‌های فساد | قاچاق دختران به خارج ا پروژه‌های کینگ، چتربیت و رافائل چه بودند؟