Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-08@03:34:40 GMT

۴ سناریو درباره آینده جمعیت ایران

تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۷۰۹۳۸

۴ سناریو درباره آینده جمعیت ایران

الهام فتحی، محقق و پژوهشگر پژوهشکده آمار ایران است و به تازگی چهار سناریو برای جمعیت ایران در سال ۱۴۳۰ تعریف کرده است. سناریو‌های این محقق بر اساس چهار فرض افزایش سطح باروری کل و رسیدن به حدود ۲.۶ فرزند در سال ۱۴۳۰ (فرض خوش بینانه)، تثبیت سطح باروری کل از سال ۱۳۹۵ به بعد یعنی ۲.۱۱ فرزند تا سال ۱۴۳۰، کاهش سطح باروری کل با شیبی تند به زیر سطح جانشینی ۱.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

۵ فرزند در سال ۱۴۳۰ (فرض بدبینانه) و کاهش سطح باروری کل با شیبی ملایم تا به زیر سطح جانشینی ۱.۹ فرزند در سال ۱۴۳۰ است.

وی در گفتگو با ایرنا در تشریح آینده جمعیتی ایران در ۳۰ سال آینده، به فزونی جمعیت در تهران و تشریح افق جمعیت سالخورده ایران در سال ۱۴۳۰ می‌پردازد. این گفتگو را از نظر می‌گذرانید.

به طور کلی، گزارش‌ها و مطالعات جمعیت‌شناختی تا چه حد در تصمیم‌گیری‌های کلان در سطوح ملی و بین‌المللی تأثیرگذار هستند؟

از آنجا که دانش جمعیت‌شناسی، یکی از زیرشاخه‌های علوم اجتماعی است، مانند شاخه‌های دیگر این حوزه، تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و بسیاری عوامل دیگر قرار می‌گیرد و در تعامل با تمام عوامل عمل می‌کند؛ بنابراین نمی‌توانیم جمعیت را به طور مستقل نگاه کنیم و به سایر عوامل توجه نداشته باشیم؛ چراکه مطالعات جمعیت با مطالعات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... به نوعی در هم‌تنیده و پیچیده هستند و بین آن‌ها رابطه دوسویه وجود دارد؛ دلیلش هم این است که موضوع مطالعه، رفتار انسانی است که به طور طبیعی این پیچیدگی را ایجاد می‌کند. در چنین شرایطی، به طور طبیعی مطالعات جمعیت، یکی از مباحث مهمی قلمداد می‌شود که همیشه مورد توجه برنامه‌ریزان و سیاست‌مداران بوده و هرچقدر افرادی که در این حوزه تخصص دارند، بتوانند تحلیل‌های مناسب‌تری ارائه دهند، به برنامه‌ریزان و سیاستگزاران، دید عمیق‌تر و روشن‌تری نسبت به آینده خواهد داد که بتوانند مسائل پیش روی جوامع را دقیق‌تر تحلیل کرده و تصمیمات مؤثرتری برای مسائل و پدیده‌های پیش رو ارائه کنند.

در پژوهش اخیرتان جمعیت ایران را در بازه زمانی ۳۰ سال آینده مورد توجه قرار داده بودید. به طور معمول بازه‌های زمانی که در مطالعات جمعیت‌شناسی مورد توجه کارشناسان این حوزه قرار می‌گیرد، چگونه است؟

در مطالعات جمعیت‌شناسی، معمولاً تعیین بازه‌های زمانی بر عهده پژوهشگر و هدفی است که از پژوهشش دنبال می‌کند، اما معمولاً جمعیت‌شناسان بازه‌ها را بیشتر از ۳۰ سال پیشنهاد نمی‌کنند. برای اینکه همان‌طور که اشاره کردیم بحث، بحث علوم اجتماعی است و این علم، در روند تغییرات زمانی و مکانی، تحت تأثیر متغیر‌های بسیار زیادی قرار می‌گیرد که به ما اجازه نمی‌دهد آینده‌ای خیلی دور را پیش‌بینی کنیم. حتی در مورد پیش‌بینی‌هایی هم که انجام می‌شود، بعد از گذشت مدتی، نیاز هست که دوباره برگردیم و با توجه به شرایط جدید، یک بازنگری روی آن انجام دهیم. هر چند سازمان ملل، معمولاً پیش‌بینی‌های خود را در یک بازه زمانی ۱۰۰ ساله ارائه می‌کند و اخیراً دوره‌های ۱۵۰ ساله را هم ارائه کرده که البته این موضوع، با این استدلال که طولانی بودن این دوره‌ها باعث ضعیف‌شدن پیش‌بینی‌ها خواهد شد، مورد انتقاد جمعیت‌شناسان قرار گرفته است. با این حال، آن‌ها هم هر دو یا سه سال یک‌بار مجدداً پیش‌بینی‌های خود را بازنگری می‌کنند.

آیا از نگاه جمعیت‌شناختی، یک استاندارد جهانی برای ساختار جمعیتی کشور‌ها وجود دارد؟ مثلاً آیا می‌توانیم بگوییم ساختار جمعیتی ایده‌آل کشور‌ها چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

بهترین و گویاترین نمودار برای آگاهی از وضعیت ساختمان سنی هر جمعیتی، ترسیم هرم سنی جمعیت است. این هرم، فراوانی افراد را در گروه‌های سنی برحسب جنس نشان می‌دهد. جمعیت، برای هر کشوری متفاوت است و تابه‌حال، یک ساختار ایده‌آل برای این منظور، پیشنهاد نشده است، ولی معمولاً وقتی جمعیت فعال (که در جمعیت‌شناختی به گروه سنی ۱۵-۶۴ اطلاق می‌شود)، حجم نسبتاً بزرگی از کل جمعیت را به خود اختصاص دهد، می‌تواند به صورت بالقوه باعث شکوفایی اقتصادی جوامع شود؛ تأکید بنده بر کلمه «بالقوه» به این دلیل است که این شکوفایی مشروط به این است که کشور‌ها بتوانند امکانات و بستر‌های لازم را برای اشتغال و بالندگی این جمعیت فعال را فراهم کنند، برای مثال در حال حاضر ایران در چنین شرایطی قرار گرفته، اما تا الآن نتوانسته از آن به شکل مطلوب استفاده کند؛ برای اثبات آن می‌توانیم نگاهی به نرخ بیکاری کشور مخصوصاً بیکاری جوانان در دهه اخیر اشته باشیم.

اگر دو سوم از کل جمعیت هر کشور در بازه جمعیت فعال قرار گیرند، برای آن کشور حالت ایده‌آل محسوب می‌شود که البته چنین شرایطی خیلی به ندرت و در اثر گذار جمعیتی (انتقال از وضعیتی که میزان موالید و مرگ‌ومیر بالاست، به وضعیتی که میزان موالید و مرگ‌ومیر پایین است) پیش می‌آید و اگر هم اتفاق بیفتد، در صورتی برای آن کشور به عنوان یک فرصت محسوب می‌شود که بستر‌های لازم برای بهره‌گیری از آن فراهم باشد و بتوان به خوبی از آن استفاده کرد تا باعث رشد و شکوفایی اقتصادی شود. برای مثال خیلی از کشور‌ها از جمله چین و امریکا در دوره‌هایی از تاریخ خود به این فرصت رسیدند و توانستند از آن بهره‌برداری مناسبی بکنند.

اگر بخواهیم یک نگاه تاریخی به بحث جمعیت‌شناسی در کشورمان داشته باشیم، بحث مطالعات جمعیت در ایران از چه زمانی مورد توجه قرار گرفت و آیا عامل خاصی برای این توجه وجود داشته است؟

بحث جمعیت در ایران، از قدیم مورد توجه پادشاهان بود؛ مثلاً زمانی که می‌خواستند سربازگیری کنند یا مالیات بگیرند، شمارش جمعیت برایشان اهمیت داشته است. اگر به اسناد تاریخی هم مراجعه کنیم، می‌بینیم که در مواردی، سرشماری‌هایی هم انجام شده است، اما پیشینه مطالعات جمعیت به صورت علمی، به دوران قبل از انقلاب و به دوره‌ای که بحث‌های بهداشتی و توسعه‌ای مطرح شدند، بر می‌گردد.

در این دوره، افراد تحصیل کرده در رشته جمعیت‌شناسی، کم‌کم وارد این حوزه شدند، اوّلین درس جمعیت‌شناسی در دهه ۱۳۳۰ در دانشگاه تهران برقرار شد و نطفه پژوهش‌های جمعیتی نیز با ایجاد بخش مطالعات جمعیتی در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی این دانشگاه شکل گرفت. بعد از انقلاب اسلامی هم هرچند توجه بیشتری به حوزه جمعیت‌شناسی در ایران شده است، اما همچنان کانونی متمرکز که متولی این امر در کشور باشد تا بتواند تمام نظرات را جمع‌آوری کرده و برنامه‌ریزی کند، وجود ندارد.

نرخ رشد جمعیت ایران طی سال‌های گذشته به چه شکلی بوده و این روند رشد جمعیت در چه دوره‌هایی مطلوب و در چه دوره‌هایی ضعیف بوده است؟

آمار‌های موجود در این حوزه نشان می‌دهد ایران از آغاز اوّلین سرشماری در سال ۱۳۳۵ تا سومین سرشماری در سال ۱۳۵۵، رشد جمعیت نسبتاً بالایی داشت. در آن زمان حکومت به این فکر می‌افتد که سیاست‌های جمعیتی را به سمت کاهش رشد جمعیت سوق دهد؛ این کار از اوایل دهه ۵۰ شروع شد و اثر خودش را در سرشماری ۱۳۵۵ گذاشت که در نقاط شهری تا حدودی با کاهش متوسط رشد سالانه جمعیت مواجه شدیم.

در سال ۱۳۵۷ با شروع انقلاب اسلامی، این سیاست رها و سیاست‌های افزایش جمعیتی جایگزین آن شد. در دوره زمانی ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ با رشد بی‌سابقه جمعیت نزدیک به ۴ درصد مواجه می‌شویم که در تاریخ ایران و جهان بی‌سابقه بود؛ هرچند بخشی از این رشد، تحت تأثیر ورود مهاجران افغانستانی به ایران هم بود، اما در هر صورت رشد جمعیت ایران زیاد شد و دولت به فکر تدابیری برای کاهش این رشد افتاد؛ چراکه به دلیل وقوع جنگ در آن زمان، تأمین هزینه‌های این جمعیت برای دولت نگران‌کننده بود و سعی کرد با سیاست‌های کاهش جمعیت، رشد آن را کاهش دهد.

نتیجه این سیاستگذاری در دهه‌های بعد مشخص شد؛ به این ترتیب، رشد جمعیت کشور کاهش پیدا کرد تا اینکه در دوره زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ به کمترین مقدار متوسط رشد سالانه جمعیت (یعنی مقدار ۲۴/۱) رسیدیم.

از اوایل سال ۱۳۹۰، دولت نگران بحث کاهش جمعیت و رشد جمیت شد و مجموعه‌ای از سیاست‌های تشویق رشد جمعیت و موالید را مطرح کرد، اما مطالعات نشان می‌دهد متوسط رشد سالانه جمعیت ایران با شیب ملایمی رو به کاهش خواهد بود و انتظار می‌رود حتی در بدبینانه‌ترین سناریو، رشد جمعیت کشور تا سال ۱۴۳۰ به صفر نرسد. به این ترتیب، انتظار می‌رود حداقل تا سه دهه آینده، رشد مثبت جمعیتی را تجربه کنیم.

به بدبینانه‌ترین سناریویی که در پژوهش اخیرتان انجام داده‌اید، اشاره کردید. اگر ممکن است لطفا در خصوص ۳ سناریوی دیگر هم توضیح دهید.

جمعیت‌شناسان برای این که بتوانند به یک دید کلی نسبت به آینده برسند، روش‌های مختلفی را برای پیش‌بینی جمعیت ارائه می‌کنند؛ یکی از این روش‌ها که زیاد مورد استفاده قرار گرفته و از یک منطق کاملاً مناسبی برخوردار است، پیش‌بینی جمعیت با روش ترکیبی یا مولفه‌ای نسلی است که من هم در پژوهش اخیرم از این روش استفاده کرده‌ام.

در این روش، معمولاً چند سناریو از سوی جمعیت‌شناسان در نظر گرفته می‌شود که شامل؛ «حالت حداقل»، «حالت حد وسط» و «حالت حداکثر» است؛ در نهایت این جمعیت‌شناس است که باید پیشنهاد بدهد کدام فرض، محتمل‌تر است. در مورد آینده جمعیت ایران هم چهار سناریو را می‌توان در نظر گرفت؛ بدبینانه‌ترین سناریو، کاهش میزان باروری به رقم ۱.۵ فرزند و خوش‌بینانه‌ترین سناریو، افزایش باروری حداکثر به ۲.۶ فرزند است. دو سناریوی بینابینی را هم می‌توان در نظر گرفت؛ اوّل اینکه باروری در سطح جانشینی (۲.۱ فرزند) باقی بماند و دوم این که باروری با شیب ملایمی کاهش یابد و به رقم زیر سطح جانشینی یا ۱.۹ فرزند برسد.

مطالعات جمعیت در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد میزان باروری در ایران در سطح جانشینی بوده که البته این میزان یک حالت مقطعی و گذار بوده است و با یک شیب ملایم رو به کاهش قرار دارد. بنده با توجه به شرایطی که ایران دارد، فرض محتمل را باروری ۱.۹ در نظر گرفتم که بر اساس آن جمعیت ایران به احتمال زیاد در سال ۱۴۳۰، بالغ بر ۱۰۱ میلیون نفر می‌شود. در سناریوی خوش‌بینانه، با در نظر گرفتن باروری ۲.۶ فرزند، جمعیت کشور، حداکثر به ۱۱۲ میلیون نفر می‌رسد که البته این فرض خیلی ضعیف بوده و احتمالش خیلی پایین است و در حالت بدبینانه، با سطح باروری ۱.۵ فرزند، جمعیت ایران در سال ۱۴۳۰ بالغ بر ۹۵ میلیون نفر خواهد بود.

به هر حال هر کدام از این چهار سناریو را در نظر بگیریم، تا سال ۱۴۳۰ ما رشد منفی جمعیت را تجربه نخواهیم کرد. توجه به این نکته لازم است که نمی‌توان گفت همیشه پیش‌بینی‌های جمعیت حتماً به‌وقوع می‌پیوندند و قطعیت دارند، همان‌طور که ذکر شد، در سال‌های آتی با توجه به شرایط جدید، لازم است دوباره بازنگری شوند.

با فرض اینکه بر اساس سناریوی محتمل جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ به ۱۰۱ میلیون نفر برسد، آیا می‌توان مشخص کرد که ساختار این جمعیت به چه صورتی خواهد بود؟

به هر حال هر سناریو که به وقوع بپیوند، پنجره جمعیتی ایران (جمعیت فعال بین ۱۴ تا ۶۴ سال) تا آن زمان باز می‌ماند؛ چرا که گروه سنی که الان در دهه سوم زندگی خود هستند و حجم بزرگی از جمعیت اکنون ایران را به خودشان اختصاص داده‌اند و هنوز به سن ۶۵ و بالاتر نرسیده‌اند، اما از دهه ۱۴۳۰ کم‌کم از این پنجره خارج می‌شوند و به سنین بالاتر از ۶۵ سالگی می‌رسند؛ بنابراین ما از سال ۱۴۳۰ به بعد، کم‌کم با پدیده سالخوردگی مواجه خواهیم شد.

بنابراین ما ۳۰ سال دیگر فرصت داریم از این موقعیت استثنایی که برای کشور فراهم شده است (پنجره جمعیتی) استفاده کنیم. حالا با توجه به اینکه می‌دانیم تا ۳۰ سال دیگر جمعیت به این شکل خواهد بود و بعد از آن سالخوردگی جمعیت را خواهیم داشت، به نظر شما آیا این امکان برای ما وجود دارد که جمعیت کشور را طوری مدیریت کنیم که بعد از ۱۴۳۰ با مشکل سالخوردگی جمعیت مواجه نشویم؟

البته سالخوردگی، مشکل نیست؛ بلکه یک پدیده طبیعی است که در بحث گذار جمعیتی اتفاق می‌افتد که با کاهش باروری و کاهش میزان مرگ و میر، خواه‌ناخواه هر کشوری با این پدیده مواجه می‌شود و در سطح جهانی هم این اتفاق خواهد افتاد و یک پدیده کاملاً طبیعی است. اما مهم این است که قبل از مواجه شدن با آن، بتوانیم راهکار‌هایی را ارائه و شروع به برنامه‌ریزی در این زمینه کنیم که در آن زمان با بحران مواجه نشویم.

البته با توجه داشت سالخوردگی جمعیت با بحث سالمندی فردی، متفاوت است و نباید آن را با پیری یک فرد اشتباه بگیریم. سالخوردگی جمعیت، به این معنی نیست که همه افراد، سالمند و از کار افتاده می‌شوند، بلکه سهم جمعیت ۶۵ سال و بیشتر افزایش می‌یابد.

جمعیت‌شناسان معتقدند اگر در حال حاضر، جمعیت جوان کشور حمایت و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناسبی برای آن‌ها فراهم شود، در آینده وقتی به سن سالمندی برسند هم می‌توانند زندگی خوبی داشته باشند و حتی به‌عنوان پشتوانه خوبی برای اقتصاد کشور محسوب شوند؛ بنابراین اگر از حالا مدیریت داشته باشیم، در آینده به بحران نمی‌خوریم. توجه به این نکته هم ضروری است که کشور باید از نظر اقتصادی خیلی قوی باشد تا بتواند این مرحله را به راحتی سپری کند.

شما به اهمیت و ضرورت مدیریت جمعیت اشاره کردید. با توجه به شناختی از جامعه ایران دارید، برای اینکه ما بتوانیم جمعیت را درست مدیریت کنیم و در آینده با بحران مواجه نشویم، روی کدام یک از شاخص‌های تأثیرگذار در این حوزه باید بیشتر کار کنیم و برای آن برنامه‌ریزی کنیم؟

با توجه به شرایطی که ایران دارد، بحث باروری خیلی مهم است. درست است که هر سناریویی که اتفاق بیفتد، ما تا ۳۰ سال دیگر رشد صفر را تجربه نخواهیم کرد، اما باز هم باید به این سمت برویم که باروری را در مقداری که اکنون هست، حفظ کنیم. برای این کار، باید جوانان به ازدواج تشویق شوند و شرایط اشتغال را فراهم کنیم. در کنار آن بحث کنترل مرگ‌ومیر هم هست که خیلی مهم و یکی از سیاست‌های تعیین‌کننده در حوزه سیاست‌های جمعیتی است. بر اساس بررسی‌های انجام شده، سومین دلیل مرگ‌ومیر در ایران در حال حاضر، حوادث و سوانح است که در اثر آن اکثریث مردان جوان (جمعیتی که در سن فعالیت و کار هستند و می‌توانند به اقتصاد کشور کمک کنند) از دست می‌روند؛ بنابراین اگر ما بتوانیم سوانح کشور را کاهش دهیم، با بهبود شرایط بهداشتی و پزشکی باز هم می‌توانیم مرگ و میر را در نوزادان و کودکان کاهش دهیم و در سنین میانسالی و سالمندی هم با تمرکز روی بیماری‌های قلبی و عروق و سرطان (مخصوصاً در زنان که نرخ بالایی را مبتلا می‌کند)، می‌شود بخشی از جمعیت را حفظ کرد. این نکته با توجه به اینکه کشور ما کشور مهاجرپذیری هم نیست، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند؛ ضمن اینکه باید تلاش کنیم با فراهم کردن شرایط اقتصادی و اجتماعی از مهاجرت جوانان هم جلوگیری کنیم.

بر اساس سناریوی محتمل شما، در سال ۱۴۳۰ حدود ۱۰۱ میلیون نفر جمعیت خواهیم داشت. به نظر شما آیا کشور ما بستر‌های لازم برای مدیریت این حجم از جمعیت را دارد؛ در حالی که همین الان هم بسیاری از مشکلات و ناهنجاری‌های اجتماعی در اثر افزایش افسار گسیخته جمعیت در شهر‌هایی مانند تهران است؟

نکته مهم در این خصوص این است که هیچ کشوری دوست ندارد رشد منفی جمعیت داشته باشد، ما هم در ایران باید همین شیب ملایم را حفظ کنیم، اما در عین حال به این نکته هم توجه داشته باشیم که پیش از این که کمیت جمعیت برایمان مهم باشد، باید به کیفیت جمعیت هم توجه داشته باشیم و تمام امکانات اقتصادی، پزشکی، آموزشی، فرهنگی و... مورد نیاز آن را فراهم کنیم.
ایران کشوری است که با کمبود شدید منابع آبی مواجه است و یکی از مسائل پیش روی جمعیت ایران در سال‌های آینده، تأمین آب شرب است که نیاز است یک تیم تخصصی در حوزه‌های مختلف روی آن کار کنند و ببینند اگر در آینده جمعیت ایران تا حد ۱۰۱ میلیون نفر زیاد شود، آیا امکانات و زیرساخت‌های ما جوابگوی تأمین آب شرب این جمعیت خواهد بود یا خیر؟

متأسفانه طی سال‌های گذشته، افزایش جمعیت فقط در چند کلان‌شهر ایران (از جمله تهران) اتفاق افتاده و بازتوزیع جمعیت به‌صورت مناسبی در کشور انجام نشده است. علت این است که امکانات و بستر‌های مناسب بیشتر در شهر‌های بزرگ متمرکز شده و جمعیت مناطقی که از این گونه امکانات محروم هستند، مجبور به سرازیر شدن به‌سمت کلان‌شهر‌ها شده‌اند و همین مسأله، باعث ایجاد آسیب‌های اجتماعی شده است.

بسیاری از جغرافی‌دانان و اقتصاددانان بر این باورند اگر توزیع جمعیت در هر سرزمینی به‌صورت متناسب انجام شود، منجر به رشد و توسعه کشور خواهد شد، این در حالی است که بر اساس آمار، در سال ۹۵ بیشترین میزان تراکم در تهران (بالای ۹۶۹ نفر در کیلومتر مربع) است، در حالی که در همین سال، تراکم جمعیت در خراسان جنوبی حدود پنج نفر در کیلومتر مربع) بود؛ بنابراین اگر قرار باشد در سال ۱۴۳۰ یک جمعیت ۱۰۰ میلیون نفری را در قالب همین پراکنش جمعیت در کشور داشته باشیم، با مشکل مواجه می‌شویم؛ مخصوصاً در شهر تهران که تراکم خیلی بالایی دارد.

جمعیت شهر تهران در بدبینانه‌ترین پیش‌بینی، حداقل ۹.۶۱ میلیون نفر و در خوشبینانه‌ترین حالت، حداکثر به ۱۴.۱ میلیون نفر در سال ۱۴۳۰ شمسی می‌رسد؛ بنابراین در صورت سوق دادن سیاست‌های جمعیتی کشور به‌سمت افزایش یا حتی تثبیت جمعیت، چنانچه تدابیری برای تمرکز زدایی از کلان‌شهر تهران اندیشیده نشود، این کلان‌شهر حداقل جمعیتی بالای ۹.۶ میلیون نفر را درون خود جای خواهد داد.

البته جمعیت مورد بحث، مربوط به جمعیت شب شهر تهران است. بر اساس نتایج سرشماری ۱۳۹۰، روزانه حدود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت شناور نیز به شهر تهران سرریز می‌شود که جمعیت روز این شهر را متراکم‌تر از جمعیت شب آن می‌کند.

حال این سوال مطرح می‌شود که آیا کلان‌شهر تهران، در آینده می‌تواند پاسخگوی امکانات مختلف زیربنایی، زیستی و محیطی، بهداشتی، آموزشی، اقتصادی، ترافیکی و حمل و نقل، فرهنگی و... باشد، در حالی‌که اکنون پاسخگوی نیاز‌های جمعیت کنونی خود نیست.

منبع: فرارو

کلیدواژه: جمعیت ایران سالخوردگی جمعیت میزان باروری در ایران سالخوردگی جمعیت توجه به شرایط ۱۰۱ میلیون نفر بدبینانه ترین مطالعات جمعیت جمعیت شناسان ایران در سال پیش بینی ۱ میلیون نفر جمعیت ایران سطح جانشینی آینده جمعیت ترین سناریو جمعیت شناسی داشته باشیم نشان می دهد نظر گرفت تا سال ۱۴۳۰ سال ۱۴۳۰ پیش بینی ها جمعیت فعال جمعیت کشور رشد جمعیت قرار گرفت شهر تهران مورد توجه کلان شهر مرگ ومیر کشور ها آن زمان برای آن دوره ها بر اساس ۳۰ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۷۰۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگران آینده پزشکی ایران هستم/ بحران پرستاری سراغ پزشکی خواهد آمد

به گزارش خبرگزاری مهر، علی جعفریان، در سخنرانی که در چهل و پنجمین کنگره جامعه جراحان ایران داشت، با بیان اینکه حوزه پزشکی به سه دلیل باعث افتخار برای کشور شده است، گفت: یکی اینکه جامعه پزشکی پیوسته به دنبال پیشرفت بوده است، دوم اینکه همه به دانش آموختگان جامعه پزشکی نیاز داشتند و سوم، مداخله دولت در آن کم بوده یا توانایی دخالت نداشته است. از روزی که حاکمیت و دولت در این مسیر مداخله کردند به عنوان مثال تعیین تعرفه‌های پزشکی، مشکلات جدی به وجود آمده است.

وی افزود: افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو مهم نیست، چون در این شرایط با پول مردم برای کشورهای حوزه خلیج فارس، اروپا، کانادا و استرالیا پزشک تربیت می‌کنیم و نتیجه آن مهاجرت خواهد بود.

جعفریان ادامه داد: هیچ تعهدی نیز برای عدم خروج آنان وجود ندارد، حتی جریمه و تعیین تعرفه نقدی کارساز نیست چون در نهایت امکان خروج قاچاقی پیدا می‌شود. راهکار این است که محیط کار فعالیت و معیشت برای جامعه پزشکی به طور متعارف و منطقی درست شود. یکی از ابزارها واقعی سازی تعرفه است که متأسفانه اختیار تعیین آن از وزارت بهداشت گرفته شد و به دولت رسید در نهایت شاهد پایین‌ترین حق ویزیت در کشورمان در مقایسه با کشورهای منطقه و جهان هستیم.

وی افزود: ویزیت دو سه دلاری پزشک ایرانی در مقایسه با کمترین حق ویزیت پزشکان منطقه که ۱۵ دلار است. این پزشک وقتی مهاجرت کند همین ویزیت سه دلاری (کمتر از دویست هزار تومان در ایران)، به یک پزشک ایرانی در کشورهای حوزه خلیج فارس ۳۰ دلار پرداخت می‌شود. کمبود پزشک در این کشورها باعث می‌شود تعرفه بالا برود چون طبابت و اشتغال در حرفه‌های وابسته پزشکی یک کار سخت و با مسئولیت بالا است.

جعفریان گفت: مسئولیت و دشواری شغلی یک پزشک با یک نفر بلاگر تفاوت دارد. همه نقاط دنیا به دنبال نیروی کار است و این یک چالش جهانی محسوب می‌شود. چرا آلمان این حجم تقاضای نیروی کار دارد، چون کمبود دارد. نکته اینکه از پرستاران ایرانی برای کار در آلمان فقط آشنایی با زبان آلمانی درخواست می‌شود، چون کمبود دارند.

وی افزود: این چالش یعنی کمبود پرستار در کشورمان جدی است و الان بسیاری از بخش‌های درمانی آماده بهره برداری، به دلیل نبود پرستار همچنان تعطیل است. این بحران در آینده نزدیک به سراغ برخی رشته‌های پزشکی خواهد رفت و روزی می‌رسد که حتی متخصص بیهوشی برای شروع یک عمل جراحی نداشته باشیم و با مدلی که مدیریت می‌شود همانند دهه شصت دچار کمبودهایی خواهیم شد. ولی اگر فضا مساعد شود همه نیروهای انسانی جذب خواهند شد.

فقدان انگیزه برای گرایش به رشته‌های پزشکی

جعفریان گفت: رشته‌های رزیدنتی چرا باید ظرفیت خالی داشته باشند؛ یک زمانی رقابت‌ها فوق العاده سخت و دشوار بود ولی الان برخی رشته‌ها فاقد متقاضی است. تخصص‌های اطفال، طب داخلی، طب اورژانس و بیهوشی در سال‌های اخیر اصلاً متقاضی نداشته است. وقتی طب اورژانس متقاضی ندارد در اصل آینده این رشته تعطیل است و افزایش ظرفیت پذیرش معنایی ندارد. در رشته‌های جراحی عمومی، نورولوژی (مغز و اعصاب)، کاردیولوژی (قلب و عروق) که از رشته‌های پر طرفدار است، امسال ظرفیت خالی داشتیم و متقاضی وجود نداشت.

وی افزود: چالش جذب نیروی انسانی است و با این نسل جدیدی که داریم چالش‌ها عمیق‌تر خواهد شد. الان فلوشیپ جراحی عروق در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور با ظرفیت خالی روبرو شده و تمایلی به تحصیل در این رشته وجود ندارد. آیا کشور به جراح عروق احتیاج ندارد، این رشته پر دردسر و پر زحمت با اورژانس زیاد ولی با درآمد پایین است، چرا و با چه انگیزه یک پزشک باید به این رشته ورود کند، به جای آن با مدرک پزشکی عمومی خود به جراحی و مداخلات زیبایی گرایش پیدا می‌کند چون بدون دغدغه و دردسر درآمد خوبی خواهد داشت. تا زمانی که هر چیزی در جایگاه خود قرار نگیرد، امکان مقابله و برخورد با رفتارهای غیر عرف و نا معمول در این حوزه برقرار نخواهد شد. راهی بجز تبعیت از مسیری که همه دنیا در آن قرار گرفتند و موفق شدن وجود ندارد.

چالش مهم حوزه بهداشت و درمان

دبیر علمی کنگره جامعه جراحان ایران گفت: بعد از چالش نیروی انسانی، چالش مهم بعدی دارو و تجهیزات پزشکی است. به دلایل تحریم‌ها و از نظر تأمین منابع مالی مشکلاتی وجود دارد. حتماً دیدید که هر چند وقت، یک یا چند دارو کمیاب می‌شود؛ حتی داروی ایرانی که قبلاً در کشور تولید می‌شد ولی اکنون به دلیل نبود مواد اولیه با مشکل تولید مواجه شده است. یکی از داروهای مهم و کاربردی در بخش پیوند "فیبرینوژن" است که متأسفانه از چندین ماه پیش موجود نداریم. این به قیمت جان بیمار تمام می‌شود، چون اگر یک بیمار مشکل انعقادی داشته باشد و داروی فیبرینوژن در اختیار نداشته باشیم، متأسفانه فوت خواهد کرد. جایگزین مناسب و مؤثری به اندازه فیبرینوژن وجود ندارد. به عنوان مثال داروی دیگری در دنیا وجود دارد که اگر قبل از پیوند به بیمار تزریق کنیم، احتمال خطر نارسایی کلیه را پایین می‌آورد (برای مهار سیستم ایمنی) ولی متأسفانه ۱۰ سال است که نتوانستم این دارو را در ایران تهیه کنم و همیشه هم بهانه‌ای وجود دارد. این دارو با فناوری بالا تولید می‌شود و شاید تولید داخلی آن در ایران صرفه اقتصادی ندارد، چون حجم بالایی در کشور نیاز نداریم. گاهی اوقات متعاقب پیوند کبد به دلیل مصرف داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی، کلیه‌ها نارسا می‌شود و کار به دیالیز و حتی مرگ می‌انجامد و اگر این دارو قبل از پیوند مصرف شود جلوی مرگ را خواهد گرفت.

وی افزود: اگر تجهیزات پزشکی مورد استفاده، خراب شود الان من نمی دانم می‌توانیم مجدد تعمیر یا جایگزین آن را خریداری کنیم. یک دستگاه "اکارتور" داریم که برای باز کردن قفسه سینه جهت انجام پیوند کاربرد دارد و چندین سال پیش با قیمت ۱۲۰ هزار دلار برای بیمارستان خریداری کردیم. این وسیله تا پنج سال پیش با همین قیمت در ایران موجود بود ولی الان هرچه پیگیر آن هستیم پیدا نمی‌شود.

جعفریان ادامه داد: اگر دستگاه MRI بیمارستان خراب بشود با این تعرفه‌ها و مبالغ دریافتی، امکان تعمیر دشوار و خرید مجدد یا جایگزینی مقدور نخواهد بود. این دستگاه بعد از پنج شش سال استفاده، خراب خواهد شد و باید جایگزین شود؛ سوال من این است آیا در هنگام تعیین تعرفه‌ها چنین نکته‌ای مورد توجه قرار گرفته است، بی شک این تعرفه‌ها پوشش نمی‌دهد.

هشدار؛ آنچه در طولانی مدت به دست آوردیم از دست می‌دهیم

وی افزود: با توجه به این نکات و برخی دیگر از مشکلات حوزه سلامت، اگر به فکر نباشیم بی شک پیشرفتی که طی چهار دهه اخیر به آن رسیدیم و جایگاه ایران را به اذعان دنیا در نقطه‌ای خوب قرار داد، چه در خدمات اولیه سلامت و چه در ارائه پیشرفته‌ترین خدمات درمانی پزشکی و…، متأسفانه از دست خواهیم داد.

جعفریان گفت: ارتباطات بین المللی ضعیف است، امکان اعزام افراد به خارج را نداریم تا دانش جدید کسب کنند، چون هزینه‌ها بالا است بنابر این از علم عقب خواهیم ماند. بسیاری از پیشرفت‌های به دست آمده مدیون همین آموزش‌هایی است که بزرگان و نسل‌های قبلی بابت آن به خارج از کشور رفتند، آموختند و برای آموزش به کشور بازگشتند. همه موفقیت‌های ما از جمله جراحی قلب، جراحی مغز، پیوند و…، به همین شکل محقق شده است.

وی افزود: فکر می‌کنید استاد قوام زاده چطور پیوند مغز استخوان را در کشور راه اندازی کرد. ایشان چند سال در سوئد وقت گذاشت و یاد گرفت و سال‌ها پیش در بیمارستان شریعتی آن را راه اندازی کرد و اکنون بزرگ‌ترین مرکز پیوند سلول‌های بنیادین مغز استخوان است. الان ارتباط‌های بین المللی ضعیف شده و حضور در کنگره‌های خارج از کشور به دلیل هزینه بالا تقریباً امکان پذیر نیست چه برسد به ۶ ماه فرصت مطالعاتی. در نتیجه، آنچه به دست آوردیم آهسته از دست می‌دهیم. اگر حاکمیت تلاش کند تا سهمی از تولید ناخالص ملی که در بودجه کشور تعیین شد و برای بخش سلامت افزایش یافت، به درستی تخصیص داده شود، بسیاری از مشکلات رفع یا کنترل خواهد شد.

جعفریان ادامه داد: سیستم بهداشت اولیه شهری هنوز تکمیل نشده و این امر مهم هم به نیروی انسانی و هم پول و تخصیص بودجه کافی نیاز دارد. اگر به این نکات در زمان مناسب توجه نشود به جایی می رسیم که مجبور می‌شویم پزشک خارجی به کشور دعوت کنیم و نکته مهم اینکه بودجه‌ای برای جذب آن نداریم. نکته مهم دیگر اینکه آن سال‌ها ایران خوب پول می‌داد و پزشکان خارجی به ایران می‌آمدند ولی الان با کدام پول می‌شود پزشک خارجی جذب کرد. الان پزشک هندی و بنگلادشی به انگلیس می‌رود و درآمد خوبی خواهد داشت؛ به عمان، قطر، عربستان می‌رود چرا به ایران بیاید؟ ما پولی برای پزشک خارجی نداریم، اگر داریم که باید به پزشکان ایرانی بدهیم چون ۱۰ برابر بهتر از پزشک خارجی کار و تلاش می‌کنند.

وی افزود: یکی از تلاش‌های اصلی و اهداف مهم برای تشکیل وزارت بهداشت، این بود که دیگر پزشک هندی، فیلیپینی و بنگلادشی در ایران نباشد. اگر نگاه عمیق حاکمیتی نداشته باشیم با سیاستگذاری غلط، از یک طرف نیروی انسانی که با هزینه بالا تربیت شده است را از دست می‌دهیم و از سوی دیگر از دنیا عقب می‌مانیم چون با علم روز دنیا جلو نمی‌رویم.

جعفریان ادامه داد: با افزایش ظرفیت و احتمال اینکه عده‌ای در این مسیر باقی خواهند ماند، فقط بودجه کشور و فرصت‌ها را هدر خواهیم داد. من خیلی نگران آینده هستم و هر جا توانستم بر حسب وظیفه این نکات را بارها گوشزد کردم و بیش از این امکان تذکر دادن ندارم.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: من مسئول هشدار دادن و یا جمع آوری شواهد برای اینکه بگویم در معرض خطر هستیم و باید چاره‌ای اندیشید، نیستم. مسئول جمع آوری شواهد و اینکه ببینیم از میان دانش آموختگانی که طی این سال‌ها تربیت شدند چند نفر در کشور به طور جدی مشغول خدمت هستند، من نیستم بلکه وزارت بهداشت مسئول است.

وی در پایان سخنرانی خود در کنگره جامعه جراحان ایران، گفت: باید ببینند دانش آموختگان مملکت کجا و چگونه خدمت می‌کنند. دانشیار ما با ۱۵ سال سابقه فعالیت ترک وطن می‌کند. استاد تمام دانشگاه با ۳۰ سال سابقه در رشته روانپزشکی که در واقع این تخصص در هر کشور با فرهنگ آن کشور ارتباط دارد و جزو مقدمات فعالیت در این تخصص است، متأسفانه مهاجرت می‌کند. با قاطعیت می‌توان گفت هیچکدام از پزشکان ایرانی، خارج از مرزهای کشور بیکار نخواهند ماند. آموزش پزشکی ایران همیشه سطح خوبی داشته و پزشکی ایرانی در هر نقطه جهان جایگاه خوبی دارد و موفق خواهد بود. دنیا در حوزه پزشکی با کمبود نیروی انسانی روبرو شده که بعد از دوران کرونا این خلاء بیشتر نمایان شد.

جعفریان تاکید کرد: اکنون شرایط به گونه‌ای شده که مثلاً در ایالت تنسی موانع کاری پزشکان خارجی را حذف کردند و از پزشکان در هر حیطه‌ای برای کار استفاده می‌کند؛ حتی ممکن است از یک متخصص مغز و اعصاب به عنوان پزشک خانواده استفاده کند و اگر درآمد برای پزشک خوب باشد ممکن است تن به این کار بدهد. ناراحت کننده اینکه چرا باید شرایط را به این حد برسانیم که پزشک پرورش یافته در کشور تن به این وضعیت بدهد.

کد خبر 6098720 حبیب احسنی پور

دیگر خبرها

  • گزارش سفیر ایران در روسیه به امیرعبداللهیان
  • معلمان نقش بسزایی در آینده فرزندان کشور دارند
  • نگران آینده پزشکی ایران هستم/ بحران پرستاری سراغ پزشکی خواهد آمد
  • حیات یک کشور وابسته به معلمان است
  • در کنار همه مسایل اقتصادی به ابعاد فرهنگی فرزندآوری توجه شود
  • حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • ایران در سایه تهدید بحران سالخوردگی
  • ایران در تهدید بحران سالخوردگی قرار دارد
  • قیمت جدید دام زنده؛ گوشت قرمز چند است؟