Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین - مهدی فروتن: سریالی که در ماه رمضان امسال گل کرد و در پخش اول بیش از دیگر مجموعه‌ها بیننده داشت، «زیرخاکی» جلیل سامان بود؛ پروژه‌ای که فقط یک گام تا حذف شدن از جدول پخش فاصله داشت و حاشیه‌های شخصی یکی از بازیگران اصلی (گوهر خیراندیش) می‌توانست به بایگانی شدن همیشگی آن در تاریکخانه تلویزیون بینجامد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید چیزی شبیه آن بلا که سر «سرزمین کهن» کمال تبریزی آمد و آن را تا امروز از آنتن دور نگه داشت.

«زیرخاکی» به لطف ترکیب خوب بازیگران و پیشینه درست کارگردان به دل مردم نشست. هر چند با به نیمه رسیدن سریال، داستان از رمق افتاد و زندان افتادن‌های تکراری شخصیت اصلی (پژمان جمشیدی) چنان پیش‌بینی‌پذیر و بی‌مزه جلوه کرد که حتی شیوه عجیب حرف زدن فوتبالیست پیشین و بازیگر امروز هم نتوانست جانی تازه به قصه ببخشد. ساده بودن بیش از اندازه و ماجراهای دم دستی درون زندان عملا سریال را از کمدی موقعیت به کمدی کلامی رساند و با ورود شخصیت اسکندر (نادر فلاح) به داستان با آن شیوه حرف زدن عجیب‌تر از فریبرز، ورق را دست‌کم در نوع سخن گفتن به سود او برگرداند.

با عادی شدن رفتارها و تکیه‌کلام‌های فریبرز، هنر بازیگری می‌توانست به کمک جمشیدی بیاید و او را از افتادن به ورطه تکرار و ملال نجات دهد اما آنچه در عمل رخ داد، درخشیدن بازیگران قوی‌تر حتی با وجود داشتن سهم کم از قاب تصویر و روایت داستان بود. ژاله صامتی و گوهر خیراندیش در تمام صحنه‌های تکی و دونفری با جمشیدی دوربین را دزدیدند و هنر و تجربه خود را به رخ تماشاگران تلویزیون کشیدند. فقط کافی است صحنه مشترک مجلس ختم رفتن همسر و صاحبخانه فریبرز را ببینید تا دریابید تفاوت کیفیت بازی صامتی و خیراندیش با جمشیدی کجاست.

هادی حجازی‌فر هم که کشف چند سال اخیر سینمای ایران است و دست‌کم در یکی دو سال گذشته به پای ثابت سینما و تلویزیون تبدیل شده، شاید بهتر باشد اندکی به خودش استراحت بدهد. ستاره «ایستاده در غبار» و هر دو «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» (هر چهار فیلم در همکاری با محمدحسین مهدویان) و «آتابای» نیکی کریمی، نوروز امسال با «دوپینگ» روی آنتن بود و ماه رمضان را با «زیرخاکی» (در دو نقش) مهمان خانه‌های مردم شد اما چه کسی می‌تواند بین عصبانی شدن مربی فوتبال «لاتاری» و چریک اطلاعاتی «ماجرای نیمروز» و افسر هوانیروز «زیرخاکی» کمی تفاوت ببیند؟

«زیرخاکی» بسان همه سریال‌های تلویزیون نقاط قوت داشت و البته ضعف‌هایی که شاید بتوان آنها را به کار کردن در زمانه کرونا و فشار و سختی ناشی از آن ربط داد. هر چند دیدن برخی ضعف‌ها از کارگردانی چون جلیل سامان اساسا باورناپذیر است. اینکه دو تا سه قسمت سریال برای آشنا شدن سه شخصیت خانواده فریبرز با خانه ویلایی پر از زیرخاکی و عتیقه بگذرد، نوعی آب بستن است که می‌شود آن را زیر پوسته شیرین‌زبانی‌ها کودک، «کجای کاری»های فریبزر و گریه‌ها و خنده‌های پریچهرخانم پنهان کرد اما نمی‌توان از تماشاگران خواست این کش دادن و کش آمدن را نبینند.

«سرباز» هادی مقدم‌دوست روی دیگر سکه سریال‌های ماه رمضان امسال بود (و هنوز هست)؛ مجموعه‌ای پربازیگر که البته سنگینی ماجراها و روایت آن روی دوش دو شخصیت اصلی است با بازی الیکا عبدالرزاقی و آرش مجیدی. یحیی پزشک است و در آستانه رفتن به سربازی و یلدا که دانشجوی انصرافی پزشکی یا پرستاری است و نامزد یحیی. بسان بسیاری از نامزدها، رابطه میان این دو فراز و نشیب دارد و البته نشیب‌هایش بیش از فرازها و کامیابی‌ها. در این میان، سربازی رفتن یحیی به خاطر پسردایی‌اش شهاب (علی عامل هاشمی) رابطه او را با یلدا پرچالش‌تر می‌کند.

ترکیب بازیگران «سرباز» به اندازه «زیرخاکی» جذاب نیست و کسی هم انتظار ندارد جمشیدی و صامتی و حجازی‌فر و خیراندیش برابر مجیدی و عبدالرزاقی و رویا تیموریان و اسماعیل محرابی کم بیاورند. از این نظر، کفه به سود سریال طنز شبکه یک سنگینی می‌کند اما شاید آنچه باعث شده «سرباز» پایین‌تر از «زیرخاکی» و «بچه‌مهندس» شبکه دو سومین سریال پربیننده ماه رمضان باشد، روایت کُند ماجراهاست و صحنه‌هایی که علاوه بر صدای راوی اصلی (ناصر طهماسب) گاهی دو تا سه یا چهار راوی هم از میان شخصیت‌های حاضر در قاب تصویر دارند.

هر چند کند بودن روایت داستان «سرباز» را می‌توان گذاشت به پای کند بودن جریان اصلی زندگی مردم. وقتی فیلمساز و نویسنده با خودشان قرار می‌گذارند جزئیات درآوردن بدون رنگ در یک پاترول را به تصویر بکشند یا شیوه سربازی رفتن را از صفر تا صد روایت کنند، طبیعی است می‌روند سراغ یک ساختار کشدار. این همان ساختاری است که در زندگی همه مردم جاری است؛ چه کسی است که سر و ته سربازی رفتن را در یکی دو روز هم بیاورد یا برای خریدن خانه به مشکل نخورده باشد؟ آنچه این روزها سر یلدا در خانه خریدن می‌گذرد، بلایی است که هنگام خانه خریدن سر همه ما آمده و در آینده می‌آید.

تلاش برای یافتن خانه مناسب با پول، تلاش برای راضی کردن مالک به دادن تخفیف، تلاش برای جور کردن پول، تلاش برای متقاعد کردن دیگران که با پول ما این بهترین گزینه است، تلاش برای فاصله انداختن میان زمان امضای قولنامه تا سند زدن در محضر و... مراحلی است که برای خریدن خانه پشت سر می‌گذاریم و دست آخر هم ممکن است مانند یلدا در مرحله دوم قول دوستان و آشنایان قول نباشد و پول جور نشود. آن وقت غم دنیا سر خریدار بی‌نوا آوار می‌شود و از دست دوستان و آشنایان و نامزد و هیچ‌کس کاری برنمی‌آید.

«سربازی» برشی است از یک مقطع کوتاه زندگی دو یا چند نفر در زمانه‌ای که ممکن است بین چک اول خریدن خانه تا موعد چک دوم، قیمت ملک چند برابر شود. در این میان، در سربازی و پادگان هم هزار و یک اتفاق می‌افتد و ما با شخصیت‌های تازه آشنا می‌شویم. اینها قرار نیست به سرعت برق و باد رخ بدهد و بگذرد تا ما حوصله‌مان سر نرود. قرار نیست همه آنها که «زیرخاکی» را دوست دارند، مخاطب جدی «سرباز» هم باشند یا برعکس. آداب دیدن یک سریال ۱۹ قسمتی با شیوه کنار آمدن با ضرباهنگ یک سریال ۵۰ قسمتی طبعا متفاوت است.

داستان و ماجراهای «زیرخاکی» در یک فضای فانتزی پیش از انقلاب می‌گذرد و باور کردن اتفاق‌هایی که سر فریبرز و خانواده‌اش می‌آید، جز در آن ساختار اندکی سخت و بعید به نظر می‌رسد. نگاه کنید به صحنه تعمیر موشک در بیابان که فانتزی محض است. از آن سو، «سرباز» سر صبر و حوصله یک زندگی امروزی را روایت می‌کند و از برخی ساختارهای تازه چون پیامک دادن و صدا فرستادن هم در تولید آن استفاده شده است. این از نگاه برخی می‌تواند به آب بستن و کش دادن تعبیر شود و برخی هم آن را دوست دارند.

گروهی واقعیت محض می‌پسندند و عده‌ای از سختی‌های زندگی به فانتزی و خیال پناه می‌برند. تاب آوردن واقعیت‌های زندگی سخت است و دل سپردن به خیال آسان و پسندیده. این شاید راز تفاوت حدود ۲۰ درصدی در میزان مخاطبان «زیرخاکی» با «سرباز» باشد.

کد خبر 514187 برچسب‌ها تلویزیون سریال سینمای ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: تلویزیون سریال سینمای ایران ماه رمضان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۷۷۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کشف جسد دست و پابسته زن ثروتمند در کمد | خدمتکار خانه دستگیر شد

به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از آذر سال ۱۴۰۰ با شکایت زن جوانی به پلیس مبنی بر قتل مادرشوهرش آغاز شد. وقتی تیم جنایی به خانه زن ۸۰ ساله در سعادت‌آباد تهران رفتند با جسد دست و پا بسته او در کمد رختخواب‌ها روبه‌رو شدند.

عروس خانواده که موضوع را به پلیس گزارش داده بود در تشریح ماجرا به مأموران گفت: من و دخترم ۲ روز آخر هفته به خانه مادرشوهرم می‌رفتیم. خودم کلید داشتم، این بار وقتی رفتیم مادرشوهرم نبود. نگران شدم، بوی تعفن زیادی می‌آمد و رختخواب‌ها به هم ریخته بود. وقتی رختخواب‌ها را کنار زدم با جسد مادرشوهرم روبه‌رو شدم که دست‌هایش بسته بود.

بررسی‌ها و تحقیقات نشان می‌داد که عامل قتل پس از جنایت، طلا و خودروی هیوندای قربانی را سرقت کرده و انگشت اشاره مقتول هم جوهری شده است. همچنین مشخص شد که مقتول یک پرستار خانگی داشته که ناپدید شده است.

آزار زنان در مراسم ترحیم؛ متهم به مادرمرده هم رحم نکرد | مرد موطلایی از طعمه‌ها فیلم سیاه می‌گرفت ۲ سال پس از قتل

ردیابی‌ها برای دستگیری اکبر - پرستار خانگی - ادامه داشت تا اینکه مشخص شد وی به طور مخفیانه از کشور خارج شده. با گذشت ۲ سال از این جنایت وی به ایران برگشت و دستگیر شد.

متهم به قتل پروین اعتراف کرد و گفت: وقتی به عنوان پرستار به خانه مقتول رفته بودم، خاله‌ام حدود چند میلیارد تومان از طلاهایش را به من داد تا برایش بفروشم. مقتول گفت من خریدار طلاهایت هستم. من هم به خاطر اعتمادی که به او داشتم طلاها را بدون هیچ سندی به او دادم و قرار شد ۶ میلیارد تومان بابت آن به من پرداخت کند اما پولی نداد.

وی افزود: سر این موضوع با او درگیر شدم و دست‌هایش را بستم و به اندازه ۶ میلیارد از او سفته گرفتم و بعد هم خفه‌اش کردم. پس از آن مقداری طلا که در کشو بود را برداشتم و سوار بر خودرواش متواری شدم.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهم بزودی محاکمه شود. این در حالی است که اولیای دم برای وی درخواست قصاص کرده‌اند.

کد خبر 847124 منبع: ایران برچسب‌ها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است
  • سربازان همچنان در انتظار صدور بخشنامه برای جذب سرباز معلم
  • سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
  • راز دلیل قتل زن 80 ساله ثروتمند توسط پرستار شخصی‌اش!
  • کشف جسد دست و پابسته زن ثروتمند در کمد | خدمتکار خانه دستگیر شد
  • چرا دیگر از دیدن سریال‌های «نون. خ» و «زیرخاکی» نمی‌خندیم
  • فرار «فیلم‌جُستار» از هر تعریف و قاعده
  • چرا دیگر از دیدن سریال‌های «نون. خ» و «زیرخاکی» نمی خندیم
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • چرا «نون خ» و «زیرخاکی»، «پایتخت» نشدند؟!