Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-26@19:11:33 GMT

روایت متفاوت عباس عبدی از دوم خرداد

تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۸۱۶۳۸

روایت متفاوت عباس عبدی از دوم خرداد

عباس عبدی در اعتماد نوشت: سالگرد دوم خرداد هم آمد و رفت. چند درخواست برای گفتگو درباره اصلاحات و دوم خرداد را نپذیرفتم. طبیعی است که بسیاری از مردم و حتی اصلاح‌طلبان منتقد باشیم. حتی اگر خودمان نیز در ایجاد این وضع نقش داشته باشیم. به‌طور قطع انتظارات ما و مردم از آن حرکت و جنبش بیش از این است که دیده‌ایم و می‌بینیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصد داوری کردن نیز ندارم که بگویم چه کسی یا کسانی و به چه میزانی مسوولیت دارند. وظیفه ما داوری و قضاوت به معنای رایج نیست.

ولی اکنون که از سالگرد دوم خرداد گذشتیم می‌خواهم از یک زاویه متفاوت به آن حادثه و جریان نگاه کنم، شاید مفید واقع شود. به ویژه آنکه حمله به اصلاح‌طلبان بیشتر شده است و اگر حمله به اصلاح‌طلبان منجر به رد مفهوم و نفی اصلاح‌طلبی باشد در این صورت باید رفتاری مسوولانه‌تر داشت و از مضمون اصلاح‌طلبی فراتر از اصلاح‌طلبان دفاع کرد. چرا که به لحاظ تجربه تاریخی نیز قابل دفاع‌ترین رویداد و جریان سیاسی است. هدف من از این یادداشت پرداختن به این استدلال است.

معیار ارزیابی موفقیت و شکست یک جریان سیاسی یا حتی یک دولت چیست؟ چگونه می‌توانیم در این باره داوری کنیم؟ معیار‌های گوناگون وجود دارد. اول از همه میزان انطباق واقعیات و دستاورد‌ها با ادعا‌های اولیه آنان است. برای نمونه بهتر است درباره انقلاب مثال بزنیم. شعار‌هایی که در جریان انقلاب داده و انتظاراتی که طرح شده بود تا چه حد به نتیجه رسیده است؟ فقدان فساد، کاهش نابرابری، کاهش فقر، بهبود اقتصاد، آموزش و بهداشت، کسب استقلال، رضایت عمومی، گسترش اخلاق و معنویت و از میان رفتن رذایل اخلاقی مثل دروغ؛ بسط و توسعه حاکمیت قانون، آزادی‌های مدنی و رسانه‌ای و... همه این‌ها را می‌توان به عنوان سنجه‌ای برای ارزیابی عملکرد انقلاب در نظر گرفت. در عین حال چند نکته در این میان وجود دارد که باید مورد توجه قرار دهیم:

الف- برخی شاخص‌ها حتما نسبت به ۴۰ سال گذشته، بهتر شده. ممکن است برخی نیز بدتر شده باشند. معیار اصلی در داوری کدام‌ها هستند.
ب‌- کدام تحولات پایدار و غیر قابل بازگشت بوده و اثرات ماندگاری بر جامعه می‌گذارند.
ج - بالاخره، چه هزینه‌هایی برای این دستاورد‌ها صرف شده است؟ آیا هر دستاوردی بدون موازنه با هزینه‌هایی که برای دستیابی به آن صرف شده، ارزشمند است؟

شخصا نسبت به ارزیابی اصلاحات تا سال ۱۳۸۸ نمره مثبت می‌دهم و آن را موفق‌ترین حرکت سیاسی مردمی در یک صد سال اخیر ارزیابی می‌کنم. برای این ادعایم دلایل گوناگونی دارم. تقریبا و بدون استثنا تمامی شاخص‌های قابل سنجش و مهمی که هدف اصلاحات بوده است در طول دوره ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ بهبودی نسبی یافته است. در حوزه اقتصاد؛ سلامت اداری، رشد اشتغال، ثبات سیاست‌های اقتصادی. در حوزه فرهنگ؛ در همه شاخص‌های آن شاهد جهش‌های جدی هستیم. در حوزه سیاست خارجی؛ یکی از باثبات‌ترین و بهترین دوران‌های سیاست خارجی را تجربه کردیم. در حوزه سیاست داخلی؛ نیز به رغم تنش‌هایی که مخالفان ایجاد کردند، تجربه به نسبت خوب و موفقی بود.

معنا دادن به انتخابات و شکل‌گیری نیرو‌های جدید از این جمله‌اند. قصد ورود به جزییات این ادعا‌ها را ندارم، چون بسیار طولانی خواهد شد، ولی برای اثبات هر کدام از آن‌ها آمار و ارقام و شواهد کافی وجود دارد که اگر کسانی منکر آن‌ها شدند می‌توان درباره جزییات آن گفتگو کرد. در خصوص معیار سوم نیز به نظر بنده هزینه‌های پرداخت‌شده برای این دستاورد‌ها به‌طور قطع زیاد نبوده است. نه هزینه مبارزاتی آنچنانی داشته و نه منابع مادی کشور به نحو نامتعارفی هزینه شده است.

البته این بدان معنا نیست که همه‌چیز خوب بوده ولی در مقام مقایسه قطعا از دوره‌های پیش و پس از خود مطلوب‌تر بوده و هزینه کمتری صرف کرده است. می‌توانیم مقایسه کنیم با هزینه‌های ۸۸ که بدون دستاوردی مثبت بود، اگر منفی‌های آن را در نظر نگیریم. فرض کنیم که همان مسیر دوره ۸ساله اصلاحات در ۱۶ سال بعد آن تاکنون ادامه می‌یافت، قطعا امروز از هر نظر در جایگاه مناسب و آن‌طور که در سند چشم‌انداز آمده است قرار داشتیم، یا حداقل نزدیک به آن جایگاه و این اندازه دور بودیم.

ایراد اصلی به اصلاحات در خصوص معیار دوم است که پایداری لازم را برای حفظ دستاورد‌ها نداشته است. این عدم پایداری منجر به وضعیت سال ۱۳۸۴ شد و سپس در سال ۱۳۸۸ به اوج خود رسید. در حقیقت می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان در تداوم راه خود شکست خوردند، چرا که از منطق و راهبرد اصلاحی فاصله گرفتند ولی تا آن زمان که به‌طور نسبی پای‌بند اصلاحات بودند، بیشترین دستاورد را در یک قرن اخیر کشور و با کمترین هزینه داشته‌اند.

آیا این بدان معنا است که اکنون باید به اصلاح‌طلبان رجوع کرد؟ به نظرم لزوما نه زیرا آنان باید ابتدا پای‌بندی خود را به اصلاح‌طلبی اثبات کنند و نشان دهند که به شرایط و رفتار اولیه برگشته‌اند. باید حاملان اصلاح‌طلبی را یافت.

منبع: فرارو

کلیدواژه: عباس عبدی دوم خرداد اصلاحات اصلاح طلبان اصلاح طلبی دستاورد ها دوم خرداد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۸۱۶۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیهان: مذاکره با آمریکا به نفع آمریکا است نه ایران

روزنامه کیهان تاکید کرده که نیازی به مذاکره ایران و آمریکا نیست.

بخش‌هایی از این مطلب را در ادامه می‌خوانید:

اکنون تحولات به گونه‌ای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.

یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجه‌ای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و، چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.

نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هسته‌ای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هسته‌ای بتن ریخته شد و هم تحریم‌ها دو برابر شد.

افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال می‌کنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کرده‌اند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنباله‌رو‌های آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»

حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگو‌های دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهره‌مندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت می‌گیرند؟!

ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقه‌ای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاورد‌های بزرگی را در پی داشته است.

دیگر خبرها

  • عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است
  • ضربه راهبردی ایران به رژیم صهیونیستی از نگاه عباس عبدی
  • ضربه راهبردی ایران به اسرائیل از نگاه عباس عبدی
  • شارلاتان‌بازی نشریات توقیف‌شده به روایت اصلاح‌طلبان
  • «تا اطلاع ثانوی تعطیل»، نگاهی متفاوت به انقلاب فرهنگی!
  • عباس عبدی : درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • دو روایت متفاوت ضدانقلاب از یک حادثه
  • فاصله بین محمود احمدی نژاد و محصولی به روایت عباس زاده مشکینی /کسی در پرونده سوآپ نفتی اردبیل بازداشت نشد
  • فاصله بین محمود احمدی نژاد و صادق محصولی به روایت عباس زاده مشکینی /کسی در پرونده سوآپ نفتی اردبیل بازداشت نشد
  • کیهان: مذاکره با آمریکا به نفع آمریکا است نه ایران