Web Analytics Made Easy - Statcounter

حجت‌الاسلام رضانژاد با بیان‌اینکه ریشه تکفیر و بسیاری از جنایات وهابیت را باید در ظاهرگرایی و برداشت‌های غلط از دین جستجو کرد، گفت: یکی از این اشتباهات مربوط به توحید و شرک است که با برداشت ناصحیح، توسل و تبرک را آلوده به شرک می‌داند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه  خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) به دست وهابیت مزدور با حجت الاسلام والمسلمین «سید عزالدین رضانژاد»، عضو هیأت علمی جامعه المصطفی(ص) و رییس پژوهشکده علوم اسلامی گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

 

تخریب بقاع متبرکه بقیع توسط وهابیت در هشتم شوال با چه اهدافی انجام شد؟

 

مسئله تخریب اماکن مذهبی در طول تاریخ اسلام بدعتی بود که وهابیون با روی کار آمدن در سرزمین حجاز انجام دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گرچه در برخی از موارد به خاطر اختلافات مذهبی،گروه هایی علیه فرقه و جریان دیگر دست به برخی عملیات ها زدند، ولی در طول تاریخ اسلام وهابیون تنها جریانی بودند که به صورت گسترده دست به تخریب زدند. از قرن چهارم احمد بن حنبل (یکی از امامان چهارگانه مذاهب اهل سنت) گفت، ما باید برای فهم بهتر آیات و روایات به عصر صحابه و تابعین برگردیم؛ این عصر و برگشت به آن را به نام سلف مطرح کردند، فهم سلف یعنی، فهم  افرادی که از قبل و تا دوره پیغمبر (ص) و بعد از آن وجود داشتند برای آنها حجت بوده است.

 

طرح این مسئله در قرن چهارم برای پاسخگویی به برخی از انتقاداتی بود که متوجه اهل حدیث شد و رقبای آنها مانند معتزله انتقادات عقلی نسبت به برخی از برداشت های اهل حدیث داشتند که بیشتر تکیه گاه شان نقل بود،این جریان کشاکشی را در میان مسلمانان ایجاد کرد که از دل مجموعه این جریان سه جریان برخاست، یک جریان عقلگرای تندرو بودند که بعدها به نام معتزله مشهور شدند، روه دیگر نقل گراهای تندرو بودند که به نام اهل حدیث معروف شدند و گروه سوم جریانی بودند که هدفشان تعدیل این دو جریان گذشته بود و اصلاحاتی به نام اشاعره انجام دادند که مکتب اشعری شکل گرفت. این سه جریان عمدتا از قرن دوم تا پنجم میان اهل سنت بودند،برخی از گروه ها روی کار آمدند و برخی هم بر اساس حمایت های مختلف و دیدگاه هایی که داشتند یا کنار گذاشته و یا کمرنگ شدند. تا قرن پنجم و ششم از میان این سه جریان، جریان اشاعره برتر بود که توانست نیروهای بیشتری را در جهان اسلام جذب کند.

 

تا اینکه در قرن هشتم با روی کار آمدن محمد بن عبدالوهاب این جریان در میان برخی از اهل سنت با آنچه را که در قرن چهارم وجود داشت و عمدتا احمد بن حنبل مطرح کرده بود، گره خورد، یعنی شخصی به نام محمد بن تیمیه آمد، دیدگاه احمد بن حنبل را دوباره با شعار سلفی گرایی مطرح کرد. اینجا سلفیه شکل گرفتند با این نگاه احمد بن حنبل که خواست به اصطلاح خود انحرافاتی را که میان اعتقادات مسلمانان به وجود آمده بود اصلاح کند، منجر به دیدگاه های افراطی ای شد که عالمان سایر مذاهب اسلامی با آن دیدگاه مبارزه کردند و لذا کار به جایی رسید که علمای مذاهب اهل سنت، حنفی ها، شافعی ها و مالکی ها و حتی برخی از علمای حنبلی، احمد بن حنبل را تکفیر کردند، به گونه ای که بارها وی زندانی شد.

 

در قرن هشتم ابن قیم جوزی، شاگرد احمد بن حنبل برخی از افکار استادش را ترویج می کند، سپس در قرن نهم تا یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هیچ خبری از جریان محمد بن تیمیه نیست تا اینکه در اوایل قرن دوازدهم شخصی به نام محمد بن عبدالوهاب از روحانیون اهل سنت منطقه حجاز، دیدگاه احمد بن تیمیه را مطرح و به عبارتی بازخوانی می کند لذا بازخوانی فکر سلفی گری یا سلفی بودن محمد بن تیمیه و همچنین احمد بن حنبل توسط محمد بن عبدالوهاب زنده می شوند. این زمان از نظر تاریخی زمانی است که برمی گردد به برخی از جریاناتی که در قرن دوازدهم در جهان اسلام وجود داشت و آن توسعه کشورهای استعمارگر برای از بین بردن حکومت یکپارچه عثمانی بوده که توانستند با تجزیه کشورهای اسلامی آن حکومت مرکزی عثمانی را از بین ببرند که یکی از موارد حکومت بخش حجاز بوده است.

 

با روی کار آمدن محمد بن عبدالوهاب و همکاری اجداد حاکمان فعلی کشور عربستان، آل سعود این جریان قوت گرفت و بعد شروع به فعالیت کردند. به عبارت دیگر محمد بن عبدالوهاب به عنوان یک عالم دینی دست به دست یک حاکم منطقه نجد داد که اجداد آل سعود را تشکیل می دهد. آل سعود در آنجا با محمد بن عبدالوهاب بیعت می کنند که وی بتواند تبلیغات دینی را انجام دهد و آل سعود هم بتواند بر منطقه نجد حکومت کند. با همکاری هم و با نگاه سیاسی، حکومتی و نگاه دینی حکومت، منطقه نجد گسترش می یابد و با روی کار آمدن عالمان وهابی با حمایت حاکمان سعودی کارهای حکومتی اینها توسعه می یابد.

 

دو تخریب در رابطه با بقیع وجود دارد؛ یک تخریب مربوط به تخریب دوره اول است که در سال 1220 هجری قمری توسط وهابیون و با کمک حکومت اولیه سعودی ها صورت گرفت، در آن زمان حکومت عثمانی، تجزیه منطقه حجاز را نپذیرفت لذا دوره عثمانی با دولت اول سعودی ها مبارزه کرد و این دولت توسط حکومت عثمانی ساقط شد. در این زمانی که دوره اول حکومت سعودی ها ساقط شد، مسلمانان به بازسازی قبرستان بقیع اقدام کردند، دومین تخریب هشتم شوال سال 1344 هجری قمری بود که از طریق دومین حکومت وهابی عربستان با روی کار آمدن حاکمان جدید سعودی و حمایت وهابیون این تخریب صورت گرفت، ضمن اینکه در سال های قبل از آن هم تخریب هایی در بقاع متبرکه بقیع صورت گرفته بود. این وهابیون بعد از تخریب بقیع به کربلا حمله کردند و در آنجا بیش از هفت هزار عالم ،فاضل، سادات و شیعیان را به شهادت رساندند، سپس به نجف حمله ور شدند که در آنجا با مقاومت مردم شکست خوردند و نتوانستند گنبد امیرالمومنین (ع) را تخریب کنند و به حجاز بازگشتند.

 

ریشه های دشمنی وهابیت با مساله توسل و تبرک چیست؟

 

این دشمنی ها به برداشت های نادرست از برخی آموزه های دینی با مبانی ظاهرگرایی، تجزیه و تحلیل ظاهرگرایی از برخی از داده های دینی بر می گردد. اشتباهی که وهابیون مرتکب شدند، این است که بخش اعظم مسلمانان را تکفیر کردند که در این رابطه کتاب های زیادی نوشتند؛ به عبارت دیگر گفتند، فقط قرائت ما از دین صحیح است. هر فردی که قرائتی همانند ما از دین و سنت پیغمبر(ص) نداشته باشد، کافر است همچنین در این کتاب ها تصریح کردند، اگر کسی به مذهب احمد حنبل نباشد، مسلمان نیست،ما این نگاه ها را تعبیر به ظاهرگرایی این گروه کردیم.

با این نگاه آنها اول عده ای از مسلمانان را تکفیر می کنند؛ سپس آنجایی که قدرت داشته باشند، دست به عملیات فیزیکی می زنند. داعش تبلوری از این جریان در عصر حاضر است که شاهد قتل، غارت و تخریب اماکن مذهبی و دینی توسط آنها هستیم. یکی از نگاه های نادرست و ظاهرگرایی های آنها در مسئله توسل و تبرک است. شعار آنها این است که باید اهل توحید باشیم، این مسئله بسیار مهم است، شعاری است که پیامبر اسلام(ص) هم در اوایل بعثت خود آن را مطرح کردند، منتهی این شعار نباید دستاویز برداشت برخی از افراد از مسایل دینی و آموزه های دینی شود و گویندگان به لا اله الا الله را تکفیر کند. اینها به بهانه اینکه ما باید اهل توحید باشیم و هر چه را که منافات با توحید است، باید کنار بگذاریم دست به هزاران جنایت می زنند.

 

نخبگان چه نقشی می توانند در جلوگیری از دشمنی های وهابیون داشته باشند؟

 

نخبگان زیادی از مذاهب مختلف در مقابل این جریان های انحرافی ایستادند. اخیرا پروژه ای توسط یکی از فضلای کشور پاکستان به نام آثار و کتاب هایی که نخبگان مذاهب اسلامی علیه تفکر وهابی نوشتند، انجام شده است. بیش از 1400 جلد کتاب به زبان های فارسی، عربی و اردو علیه تفکر ظاهرگرایی در سلفی گری در جهان اسلام  را شناسایی کردند که نخبگان در مقابل این جریان ایستادند و در حال حاضر نیز با همه هزینه ها و تبلیغات گسترده ای که در نیم قرن اخیر توسط وهابی ها صورت گرفته این نخبگان در جهان اسلام در مقابل آنها ایستادند و سعی کردند این تلاش ظاهرگرایی که مایه ننگ و اختلاف جامعه اسلامی است را از بین ببرند و استعمارگران و قدرت های بزرگ به خاطر اختلاف افکنی در میان امت اسلامی از این جریان ظاهرگر حمایت کردند، نمونه بارز آن آمریکا است.

 

در مقابل این حمایت ها، گرچه نخبگان تلاش های خوبی را انجام دادند اما جای کار همچنان باقی است، ما در دروس تحلیلی مقاطع ارشد و دکتری حداقل 4 تا 6 واحد مبانی فکری سلفی ها را تجزیه و تحلیل و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کردیم تا ببینیم چگونه این نقاط می توانند در جامعه اسلامی اختلاف و تشتت ایجاد کند. به اعتقاد بنده نخبگان باید بیش از گذشته در این زمینه تلاش کنند.

 

تفاسیر انحرافی و ناصحیح از آموزه های مذهبی و مکتبی چه نقشی می توانند در شکل گیری گروه های تکفیری و جنایت های آنها داشته باشند؟

 

قرآن کریم به خاطر اینکه اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) منحرف نشوند، خطاب به آنها می فرماید: در آموزه های اعتقادی و دینی خود غلو نکنید. یکی از ضررهایی که جامعه اسلامی از ناحیه سران مذاهب اسلامی متحمل شده است همین غلوهایی است که آنها در دین کردند. این غلوها موجب آموزه های تخریب گرایانه نسبت به مسایل دینی شد و از همین جاست که انحرافات شروع می شوند لذا جریان های انحرافی که در میان مذاهب اسلامی داشتیم، این اختلافات را دوچندان کرد و این اختلافات فکری باعث درگیری های قومی و مذهبی در جهان اسلام شده است و هم چنان این جریان کمابیش ادامه دارد و لذا تکفیر یکی از آثار انحرافات دینی و فکری بود که دیگران داشتند.

بنابراین اگر ما به اصول مشترک همه مذاهب بپردازیم، این بخش از مشکلات حل خواهد شد. انسان ها در رای و عقیده  خود آزاد هستند، منتهی مبانی برخی افراد با مبانی دیگران همخوانی ندارد از این رو، نباید این مبانی باعث شود که ما دیگران را تخریب و تکفبر کنیم و زمینه انحطاط جامعه اسلامی را  به وجود آوریم.

پایان پیام/35

منبع: شبستان

کلیدواژه: هشتم شوال وهابیت محمد بن عبدالوهاب روی کار آمدن جهان اسلام جامعه اسلامی مذاهب اسلامی احمد بن حنبل صورت گرفت بن تیمیه آل سعود اهل سنت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۲۹۸۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقال آب رودخانه ماربر، تیشه‌ای بر ریشه رودخانه و سد کارون۳

گروه استان‌های ایسکانیوز؛ چهارمحال و بختیاری-تامین آب در مناطق خشک و در دوره‌های خشکسالی، برای موضوعات مختلفی از جمله شرب، کشاورزی و صنعت، همواره یکی از موضوعات پر مناقشه، از سالیان گذشته تا به امروز بوده است.

مناقشاتی که عمدتاً محوریت آن، غیرمجاز بودن انتقال‌های آب، خصوصا انتقال‌های آب بین حوضه‌ای است؛ مسئله‌ای که هم قوانین بین‌المللی و هم قوانین ملی به آن اذعان دارند و بارها مسئولان مختلف، گفته‌اند که انتقال آب بین حوضه‌ای غیرقانونی است.

در این بین اگرچه برخی انتقال‌های آب بین حوضه‌ای در دهه‌های اخیر برای تامین آب شرب مناطق مختلف کشور صورت گرفته است، اما نمی‌توان از تاثیرات مخرب انتقال‌های آب، چشم پوشی کرد.

خصوصاً اینکه در برخی موارد حقوق مبدأ، حقوق محیط زیست و سایر حقوق هم رعایت نشده است؛ برای همین اعطای مجوز در زمینه انتقال‌های آب بین حوضه‌ای، اخیراً، یکی از پرچالش‌ترین مباحث حوزه آبی است.

چند روزی است، اهالی بخش پادنا شهرستان سمیرم، نسبت به احداث سد و انتقال آب رودخانه ماربر، اعتراض خود را در محافل و در کوچه‌ها و خیابان‌ها بیان می‌کنند.

انتقال آبی که قرار است آب رودخانه ماربر را از بخش پادنای شهرستان سمیرم به مرکز استان اصفهان منتقل کند، یک انتقال آب بین حوضه‌ای که از حوضه آبریز کارون به حوضه زاینده‌رود و البته بین حوضه‌های اصلی، یعنی انتقال آب از حوضه اصلی آبریز خلیج فارس به فلات مرکزی است.

به گفته اهالی این منطقه، این انتقال آب مجوز وزارت نیرو و مجوزهای زیست‌محیطی را ندارد و بدون رعایت حقوق مبدأ، در حال انجام است؛ مسئله‌ای که کشاورزی و شرب منطقه را نیز تحت تأثیر خود، قرار می‌دهد.

البته که این نکته را هم باید گفت که رودخانه ماربر، یکی از سرشاخه‌های رودخانه خرسان و نهایتاً سرشاخه رودخانه کارون است؛ یعنی در صورتی که انتقال آب رودخانه ماربر، انجام شود، شاهد کم‌آب شدن رودخانه خرسان و نهایتاً کم‌آب شدن رودخانه کارون و سد کارون۳ هستیم.

مسئله‌ای که قطعاً طبیعت و محیط زیست استان‌های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد و خوزستان را تحت تأثیر خود قرار داده و اثرات مخرب و زیان‌باری دارد.

کنشگر اجتماعی*

انتهای پیام/

کد خبر: 1228772 برچسب‌ها سد آبی چهارمحال استان خوزستان اصفهان

دیگر خبرها

  • «یسنا دیدار» پس از پنج روز پیدا شد+فیلم
  • فعالیت ۳۵ دفتر تقریب مذاهب در دفاتر تلفیقی دانشگاه آزاد
  • فیلم عملیات هوایی برای یافتن دختر گمشده در گلستان بعد از ۵ روز
  • ادامه جستجو‌های تخصصی برای یافتن یسنا
  • سئو حرفه و خدمات سئو سایت چه تفاوتی دارند
  • ۳۹۵ میلیون بار جستجو برای کار در دیوار
  • تغییر نام‌هایی که به دل هواداران نمی‌نشیند/ «ریشه» تغییر نمی‌کند
  • سیل مرگبار کنیا/ جستجو برای یافتن ۹۱ مفقودی همچنان ادامه دارد
  • کارگران مقابل جنگ، تحریم، فتنه، تکفیر و ترور، شرافتمندانه ایستاده‌اند
  • انتقال آب رودخانه ماربر، تیشه‌ای بر ریشه رودخانه و سد کارون۳