Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-04-29@11:18:17 GMT

نجات دختر 15 ساله از فرجامی تلخ!

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۸۶۵۷۷

دختر 15 ساله ای که به پیشنهاد مادرش وارد دایره مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد شده بود تا ثابت کند دوستی خیابانی اش با یک پسر جوان فقط برای ازدواج با اوست! ناطقان: همواره فکر می کردم مادرم بیش از اندازه مرا کنترل می کند و آبرویم را نزد دوستانم برده است. مدام با پرخاشگری اعتراض می کردم و فریاد می زدم «من 15 سال دارم و خودم می توانم برای آینده ام تصمیم بگیرم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

می خواهم با پسری که دوستم دارد ارتباط داشته باشم!» اما زمانی فهمیدم فریب محبت های دروغین و هوس آلود «عرفان» را خورده ام که...

دختر 15 ساله ای که به پیشنهاد مادرش وارد دایره مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد شده بود تا ثابت کند دوستی خیابانی اش با یک پسر جوان فقط برای ازدواج با اوست! وقتی در برابر فرجام این عشق های هوس آلود قرار گرفت و با تماس تلفنی مشاور متوجه شد که ماجرای ازدواج تنها نیرنگی برای یک ارتباط هوس آلود است، در میان حیرت و نگرانی و با چشمانی شرمسار به تشریح سرگذشت خود پرداخت و با عذرخواهی از مادرش به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در همان دوران کودکی احساس کردم نسبت به دیگر دوستانم مورد توجه قرار نمی گیرم. معلولیت جسمی اندکی که به طور مادرزادی در پایم وجود داشت مرا به دختری منزوی و گوشه گیر تبدیل کرد به طوری که وقتی در زنگ ورزش همکلاسی هایم به دنبال یکدیگر می دویدند من زانوی غم بغل می گرفتم و احساس حقارت می کردم به گونه‌ای که آن حس ناخوشایند هنوز مرا رها نکرده است. در این میان بیشتر پدرم را مقصر همه بدبختی هایم می دانستم. او به مشروبات الکلی و مواد مخدر اعتیاد داشت و آن را به هر چیزی در زندگی ترجیح می داد. واژه پدر هیچ گاه برای من معنای «تکیه گاه» و «مهربانی» را نداشت.

چرا که همواره رفتاری غیرطبیعی داشت و با مادرم به مشاجره و درگیری می پرداخت. وقتی خمار می شد حتی از به کار بردن الفاظ رکیک یا شکستن ظروف ابایی نداشت به گونه ای که نمی توانستیم با هیچ کس ارتباط داشته باشیم بچه های فامیل مرا «بچه گدا» خطاب می کردند و همسایه ها به خاطر عربده کشی های پدرم و فحاشی های زشت او ناراضی بودند. رفتارهای پرخاشگرانه پدرم به جایی رسید که یک بار قصد داشت مرا به خاطر یک خطای کودکانه با سیم تلفن خفه کند که مادرم وحشت زده سر رسید و نجاتم داد. با وجود این باز هم پدرم بود، او را دوست د اشتم. خلاصه 9 ساله بودم که پدرم دستگیر و زندانی شد. چند ماه بعد هم مادرم از او طلاق گرفت و من زندگی جدیدی را در خانه پدربزرگم آغاز کردم. وقتی پدرم از زندان آزاد شد چند بار به منزل پدربزرگم آمد او با سر و صدا و فحاشی شیشه های پنجره‌ها را شکست اما مادرم پولی به او نداد و با پلیس تماس گرفت. مادرم برای تامین هزینه های زندگی در بیرون از منزل کار می کرد و من دوست نداشتم دیگر به مدرسه بروم چرا که برخی از بچه های مدرسه مرا مسخره می‌کردند. آن ها مرا به یکدیگر نشان می دادند و می گفتند پدرش معتاد کارتن خواب است.

از شدت شرم و خجالت همواره سعی می کردم خودم را از دید دیگران پنهان کنم تا این که سال گذشته مادرم با مردی به نام «آبتین» ازدواج کرد. اگرچه ناپدری ام بسیار مهربان است اما باز هم نمی تواند جای پدرم را در زندگی پر کند در این میان توجه مادرم نیز به من کمتر شد و من در جست وجوی ذره ای محبت با «فریده» آشنا شدم. اگرچه هنوز یک ماه بیشتر از این آشنایی نمی گذرد اما او را بهترین دوست خودم می دانم چرا که پدر معتادش آن ها را رها کرده و زندگی شبیه من دارد. او با مادر و خواهرش زندگی می کند و اوضاع اقتصادی خوبی ندارد. «فریده» با پسر جوانی به نام «فرشاد» ارتباط عاشقانه دارد تا روزی با او ازدواج کند! به همین خاطر فرشاد نیز گاهی مبالغی پول به فریده می دهد تا برای خودش خرج کند. در این میان فریده مرا با دوست فرشاد آشنا کرد تا با هم ازدواج کنیم. من هم که محبت و مهربانی های عرفان را دیدم با همه وجودم عاشقش شدم اما مادرم به بهانه شیوع کرونا مرا در خانه زندانی می کند تا نتوانم با عرفان معاشرت کنم. او نصیحتم می کند که این عشق های خیابانی فقط برای رسیدن به خواسته های هوس آلود است و ... در این هنگام کارشناس باتجربه کلانتری که با دستور سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفا) رسیدگی به این پرونده را به عهده دارد در یک تماس تلفنی با عرفان و در حالی که دختر نوجوان صدایش را می شنید از او خواست تا برای ازدواج با «سعیده» نظر خود را بگوید ولی در کمال ناباوری پاسخ شنید که هیچ گاه قصد ازدواج با چنین دختری را ندارد و تنها برای یک معاشرت اجتماعی او را پذیرفته است و ...

شایان ذکر است، در حالی که مشاور کلانتری، پرونده های متعددی از فرجام تلخ و هولناک عشق های خیابانی را در مقابل دختر نوجوان گشوده بود او با عذرخواهی از مادرش به دنبال تصمیمی برای ازدواج عاقلانه از کلانتری بیرون رفت و ... منبع: افتاب برچسب ها: دختر جوان ، عشق خیابانی ، ارتباط با پسر ، پرخاشگری ، ناطقان

منبع: ناطقان

کلیدواژه: دختر جوان عشق خیابانی ارتباط با پسر پرخاشگری ناطقان برای ازدواج هوس آلود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۸۶۵۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیات تسیهلات ازدواج و فرزندآوری

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، جنتی مقدم در ارتباط زنده با خبر ۲۰ شبکه یزد گفت: وام ازدواج برای کسانی که تاریخ ازدواج آنان بعد از اول فروردین ۱۳۹۹ باشد، ۳۰۰ میلیون تومان با بازپرداخت ۱۰ ساله است و اگر زوج زیر ۲۵ سال و زوجه زیر ۲۳ سال باشد، این مبلغ ۳۵۰ میلیون تومان است.

وی درباره وام فرزندآوری اظهار داشت: برای فرزندانی که بعد از اول فروردین ۱۴۰۰ متولد شده باشد، برای فرزند اول ۴۰ میلیون تومان با بازپرداخت سه ساله، فرزند دوم ۸۰ میلیون تومان بازپرداخت چهار ساله، فرزند سوم ۱۲۰ میلیون تومان پنج ساله، فرزند چهارم ۱۵۰ میلیون تومان ۶ ساله و فرزند پنجم به بعد ۲۰۰ میلیون تومان هفت ساله تعلق می‌گیرد.

سخنگوی شورای هماهنگی بانک‌های استان ادامه داد: در پرداخت تسهیلات فرزندآوری هیچ مشکلی وجود ندارد و هنگامی که به بانک معرفی می‌شوند ظرف دو هفته پرداخت انجام می‌شود.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • جزئیات تسیهلات ازدواج و فرزندآوری
  • جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل + عکس
  • ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
  • اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند/او برای برگشت از سفر، چندین قرار کاری گذاشته بود و قول داده بود برای دیدن خواهرش به زاهدان برود
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید»