ماجرای تولید نفت در دریای خزر/ مچگیری احمدینژاد از تیم حفاری
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۱۸۵۹۷
به گزارش خبرنگار مهر، ایران جزوه محدود کشورهایی است که در بخشهای مختلف پهنه جغرافیایی خود منابع نفتی و گازی متفاوتی دارد. البته عمده منابع نفتی کشور در خوزستان و البته نیمه جنوبی کشور متمرکز است. حتی در منطقه دریای خزر نیز منابعی به اثبات رسید و نتیجه حفاریهای انجام شده در این منطقه به دنبال نفت، مثبت شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرنگار مهر: برای شروع توضیحی درباره روند فعالیتی در منطقه دریای خزر بفرمائید.
خادمی: آرزوی چند ده ساله ما ایرانیها بوده که در بحث خزر اقداماتی را انجام بدهیم تا علاوه بر کشف منابع نفتی، برآوردی از میزان و شرایط آن بدست آوریم. جمهوری آذربایجان و روسیه شدیداً در حال فعالیت در این منطقه هستند و دستگاههای حفاری دارند؛ وقتی کسی در جایی فعالیت میکند، در حقیقت اعلام مالکیت کرده است.
ما در خزر برداشتی از نفت نداریم بنابراین از چندین سال قبل در بحث نفت شروع به اکتشاف و اقدام در این راستا کردیم؛ دریای خزر دریاچهای بسته است و هیچ تجهیزی را نمیتوان به خزر آورد و اگر ایرانیها تمایل به داشتن دستگاه حفاری دارند باید یک جایی در ساحل ایران دستگاه را بسازند. کشورهای همسایه نیز همین کار را انجام میدهند. در همین راستا، سالهای قبل دستگاهی به نام «ایران خزر» را در نکا ساختیم؛ این دستگاه برای حفاری در آبهای کم عمق حدود ۵۰ تا ۹۵ متری حفاری مناسب است و مشابه دستگاههایی بود که ما در خلیج فارس برای کار حفاری از آن استفاده میکنیم؛ البته متأسفانه در آبهای کم عمق به نتیجه نرسیدیم و ذخایر هیدرو کربن را در آبهای کم عمق خزر پیدا نکردیم؛ این درحالی است که آذربایجان در آبهای کم عمق دارای ذخایر هیدروکربونی است.
و به این ترتیب به حفاری در آبهای عمیق روی آوردید؛ ایران امکان حفاری در آبهای عمیق را دارد؟
بله. بعد از بررسی فهمیدیم باید از ساحل فاصله بیشتری بگیریم و به سمت آبهای عمیق برویم برای آبهای عمیق دستگاه جکآپ یا پایه دار؛ فقط برای آبهای ۹۰ متر جواب میداد؛ بنابراین نمیشد برای حفاری در منطقه عمیق مستقر شود و باید یک دستگاهی میبود که بتواند بر روی سطح آب با عمق ۱۰۵۰ متر به صورت شناور و نیمه شناور بایستد و حفاری کند.
پس ایران خزر بلااستفاده ماند؟
برای اینکه این دستگاه بی بهره نماند قراردادی با ترکمنستان بستیم و آن را به ترکمنستان انتقال دادیم و حفاری را در آن کشور شروع کرد، از طریق این قرارداد نیز درآمد بسیار خوبی کسب کردیم. با شرکت دراگون هولد قرارداد بستیم که در ترکمنستان کار میکرد و میدان نفتی داشت همان شرکتی که بعداً نفت اش را به آذربایجان سوآپ کردیم.
دستگاه دوم که باید به آبهای عمیق میرفت را در اختیار نداشتیم؛ دو شرکت خارجی آمدند و در نکا شروع به ساخت دستگاهی برای حفاری در عمق ۱۰۵۰ کردند؛ وقتی این دستگاه ساخته شد وزن اش در خشکی حدود ۱۵ هزار تن بود و برای تأمین نیازهای خودش باید ۱۲ هزار کیلووات برق در بخش حفاری تولید میکرد .۷ سال زمان برای ساخت و رها سازی این دستگاه بر روی آب، زمان صرف شد؛ این دو شرکت تا سال ۱۳۸۵ مشغول ساخت بودند اما بخاطر تحریمها رها کردند و رفتند؛ البته اکثر تجهیزات آن کامل شده بود.
سوئیسی بودند؟
سوئیسی و نروژی بودند.
ساختش چه سالی کلید خورد؟
در دولت آقای هاشمی شروع شد ولی در دولت اقای احمدی نژاد به آب اندازی شد. خارجیها کلی کد روی سیستمهای پی ال سی آن گذاشته بودند تا قابل راه اندازی نباشد. ایران تلاش کرد برای راه اندازی دستگاه از کشورهای مختلف کمک بگیرد چون حوالی سال ۸۸ بود که بحث حاکمیتی بر خزر هم مطرح شده بود. آنها میگفتند سهم ایران از خزر ۹ درصد است و ما میگفتیم با توجه به تحدید حدود حاکمیتی قبل از فروپاشی روسیه، سهم ایران ۲۰ درصد است و با شوروی سابق ۵۰ - ۵۰ هستیم؛ به آب اندازی و شروع حفاری در خزر، به نوعی حاکمیت ما بر روی سهم مان از خزر را مستحکم میکرد. برای راه اندازی این دستگاه هر کس را آوردند نشد راه اندازی کنند. فکر میکردند همه را بکار بگیرند تا دستگاه را راه اندازی کنند. تقریباً تیرهای آخری بود که سال ۸۸ زده میشد. آن زمان، دوره وزارت آقای نوذری بود و بنده معاون مدیر عامل شرکت ملی حفاری ایران و عضو هیئت مدیره بودم.
و شما به شرکت ملی حفاری شمال رفتید.
بله. ما را خواستند و گفتند به شرکت ملی حفاری شمال برو و این دکل را راه اندازی کن. که من به دلایل خانوادگی نمیپذیرفتم. صبح روزی که نوذری، وزیر نفت را دیدم هم بلیط گرفتم و به اهواز برگشتم؛ جشن ساز که معاون وزیر بود زنگ زد کجایید. گفتم اهواز؛ گفت ما حکم را زده ایم و نمیشود نپذیرید؛ فردا معارفه است و باید بیایید. در نهایت ما آمدیم و قول گرفته بودیم که اگر توانستیم راه اندازی کنیم برگردیم جنوب.
شروع کردیم؛ دستگاه را بازدید کردم؛ ۱۴ روز بررسی کردیم و همه جلسات مان نیز با زیرکچیان که هیئت مدیره شرکت ملی نفت خزر بود و ضیغمی، رئیس هیئت مدیره حفاری شمال بود؛ بازرسی کل کشور و رستم قاسمی که بعداً وزیر شدند به عنوان فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) نیز حضور داشتند؛ از شرکت نفت مرکزی هم حضور داشتند. جلسات در این حوزه واقعاً چالشی بود و دائماً به نهادهای امنیتی میرفتیم و توضیح میدادیم که چه اتفاقی افتاده است و لحظه به لحظه پیگیری میکردند؛ کار بسیار سخت و پر استرسی بود؛ بعد از اتمام بررسیها، گفتم من راه اندازی میکنم.
گفتم به شرط اینکه فلان آقا برود؛ این آقا داخل پروژه بود و من تصور میکردم این فرد عامل لنگ شدن پروژه است و سود او در این است که این پروژه متوقف بماند. اول سال ۸۸ بود و ایشان از آن پروژه رفت؛ کسی فکر نمیکرد این پروژه راه بیفتد؛ آقای زیرکچیان دوست ما بودند و به من میگفتند: آبادانی بازی در آوردی! چطور میتوانی راه بیاندازی؟! گفتم اگر بخواهد راه بیفتد من راه میاندازم. تخصص من ۳۰ سال همین است.
کار را شروع کردیم؛ شبانه روز جلسه داشتیم؛ برای توضیح دائم به شورای امنیت و وزارت خانه میرفتیم و توضیح میدادیم؛ شبانه روزی کار میکردیم و از همه دانشگاهها، جهاد دانشگاهی و… دعوت کردیم در حوزههای مرتبط به ما کمک کنند. از همه پتانسیل داخلی استفاده کردیم؛ از شرکتهای خارجی هم اگر کسی میتوانست در این پروژه کمک کند میآوردیم؛ چرا که مصر بودیم کار به سرانجام برسد.
چالشهای زیادی هم داشتیم؛ ما طوری کار میکردیم که خیلی فشار روی ما بود؛ آذربایجان و روسیه از راه اندازی بسیار ناراحت بودند. جو عجیبی بود و در نهایت بعد از ۶ ماه به جایی رسیدیم که من گفتم آماده است.
مشکلی در راه اندازی تجهیزات کدگذاری شده توسط خارجیها نداشتیم؟
برای برخی از بخشها دوباره سیستم طراحی کردیم؛ از همه امکانات مان استفاده کردیم و یک کار پیچیده شبانه روزی بود از همه جا هم نیرو آورده بودیم.
تیم بسیار خوبی داشتیم؛ این حفاری آبهای عمیق بود و تخصص آن در خاورمیانه وجود نداشت. با هر مشقتی بود، دستگاه را راه اندازی کردیم و وقتی گفتیم آماده است کسی باورش نمیشد. رسید به آنجا که رئیس جمهور وقت گفت من خودم باید بیایم ببینم؛ فکر نمیکرد درست باشد.
روزی که احمدی نژاد آمد، تقریباً همه بودند؛ رستم قاسمی، نوذری و جشن ساز هم بودند و همه بودند؛ دستگاه در ۳۰ مایلی ساحل و عمق ۳۰ متری آب قرار داشت. دستگاه را آنجا گذاشته بودیم که آماده کنیم وتست ها را انجام دهیم. آقای احمدی نژاد که آمدند، به اتاق کنترل رفتیم. ما به مسئول اتاق کنترل گفته بودم وقتی رئیس جمهور آمدند، بلند نشو؛ سلام کن و احترام بزار اما از جایت بلند نشو.
اطلاعات پروژه را به احمدی نژاد داده بودند و آنجا مشخص شد آدم زیرکی است و روی سه تا موضوع که بحث تخصصی حفاری است با ما بحث کرد.
رئیس جمهور گفت آماده هستید؟؛ گفتم بله. گفت پس شروع به حفاری کنید. ما سه لوله ۹ متری حفاری بسته بودیم. به مدیر عملیات گفتیم شروع کن. و شروع کردیم. لولهها داشت میچرخید.
احمدی نژاد روی مانیتورها رو نگاه کرد و گفت عمق آب اینجا چند متر است؟ گفتیم ۳۰ متر. گفت چند تا لوله دارید؟. گفتیم سه تا و هر کدام ۹ متر. گفت یعنی دارید در آب میچرخید فقط! گفتیم در حال تست هستیم. گفت نه! من میخواهم لوله را کف دریا قرار داده و شروع به چرخش کنید.
گفتیم برای این کار لوله بلندتر نیاز است؛ احمدی نژاد گفت برویم یک چرخی بزنیم و بقیه جاها را توضیح بدهید تا لولهها آماه شود و بعد بیاییم و حفاری کنید.
تاکی واکی دست مان بود؛ رحمانی، مدیر عملیات را صدا زدم؛ گفتم باید یک لوله دیگر مهیا کنید تا شروع کنیم؛ همینطور که با احمدی نژاد میرفتیم، به یکی از از بچههای نفت که محافظ وزیر و آدم با سابقهای بود، گفتم همینطور که ما در حال حرکت و توضیح هستیم، رئیس جمهوری را به سمت هلی کوپتر هدایت کن تا از محل عملیات خارج شود! اما جشن ساز زنگ زد و گفت آقای خادمی! این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست. گفت بخدا سر ۱۰ دقیقه قطعاً بر میگردد سر پروژه، هر کاری میتوانی انجام بده تا حفاری را شروع کنی.
یعنی آماده حفاری نبودید؟
از نظر فنی امادگی داشتیم اما فکر نمیکردیم انتظار داشته باشند مته وارد بستر آب شود. خلاصه، رحمانی (مدیرعملیات) بعد از ۱۵ دقیقه زنگ زد و گفت ما آماده هستیم؛ به اتاق کنترل رفتیم و شروع به حفاری کردیم. اطلاعات زیادی روی مانیتورها بود. یک مرتبه احمدی نژاد گفت چرا این ویتون بیت (وزن روی مته) شما صفر است؟
وقتی حفاری در حال انجام است، لولهها مثل وزنه است، وزن لولهها و فشاری که وارد میآید، به حفاری کمک میکند.
وقتی گفتن ویتون بیتت صفر است، گفتم چون اینجا لجن است و باید وزن را از رویش برداریم؛ قانع شد که دستگاه آماده است. اگرچه دستگاه آماده شد اما تصمیمی برای جابجایی آن صادر نشد.
چرا؟
نمی دانم، شاید علت آن سیاسی بود؛ هر چیز دیگری هم میتوانست علت آن باشد.
شاید بخاطر نبود تجربه مشابه قبلی درباره این مدل حفاری در ایران بود.
شاید هم همین بود؛ نخستین باری بود که در آبهای عمیق چنین حفاری میخواست انجام شود؛ دستگاه خشکی برای این است که در خشکی حفاری کند جکآپ برای آبهای کم عمق است و این دستگاهی که ما ساختیم، برای آبهای عمیق بود. ما تاکید میکردیم که اجازه بدهید دکل را به منطقه مذکور ببریم و تکلیف را مشخص کنیم.
موافقت شد؟
بحثهای زیادی در این زمینه بود؛ همزمان هیئت مدیره خطاب به من نامه دادند که این کار را نکن چون ممکن است دکل غرق شود، موضوع حاشیه دارد و سیاسی است؛ اما ما آماده بودیم و دلیلی نداشت که ادامه ندهیم؛ ما لوکیشن را میدانستیم که باید به کجا و کدام نقطه برویم.
در نهایت همه چیز دست به دست هم داد و حرکت کردیم؛ البته قبل از اینکه حرکت کند، اسم این دستگاه «ایران البرز» بود. بعد گفتند حاشیه درست شده چرا که ما در آن نقطه، میدانی داریم به اسم البرز که با آذربایجان مشترک و هنوز بلا تکلیف است.
این اسم مشابه مانع حرکت به سمت نقطه مدنظر شده بود؟
نه؛ دنبال تغییر اسم بودند که بهانهای نباشد؛ در نهایت چندین نامه بین وزارت نفت، وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی رد و بدل شد که ۲ سال است چرا اسم را عوض نمیکنید؛ تغییر نام چون نیاز به هماهنگی بین وزارت نفت و وزارت امور خارجه داشت، تغییر نکرده بود.
معاون وزیر نفت من را دعوت کرد و نامه شورای امنیت ملی را به دستم داد و گفت اسمش را تغییر بده. مدیر عملیات پروژه آمده بود دفتر من. گفتم اگر بخواهیم اسم دستگاه ایران البرز را تغییر بدیم، پیشنهادت چیست. گفت امیرکبیر. همین اسم را به همراه چندین اسم دیگر به وزارت امور خارجه و شورای امنیت دادیم که در نهایت امیر کبیر تصویب شد. البته این تغییر اسم از روی دکل کار ساده ای نبود چون نام بصورت برجسته روی سکو حک شده بود اما در نهایت با هر سختی که بود، تغییر نام انجام شد.
بعد از این تغییرات حفاری کلید خورد؟
خیر، چون ما به یک تجهیز خاص دیگر نیاز داشتیم بنام ROV؛ وقتی بالای دریا ایستاده ایم و ۸۰۰ متر آب زیر پای ما است و لوله حفاری ما از اینجا میخواهد برود به عمق، چیزی دیده نمیشود طبیعتاً؛ غواص هم نمیتوان فرستاد چون که فشار زیادی وجود دارد که موجب از بین رفتن غواص میشود. باید یک چیزی داشته باشید که هم اطلاعات مخابره کند و هم وضعیت را ببینیم و اگر کار مکانیکی بود که میخواستیم چیزی را باز کنیم و ببندیم انجام دهیم. این دستگاه به صورت مکانیکی و الکترونیکی کار انجام میدهد.
در ایران چنین تجهیزی داشتیم؟
خیر چنین چیزی در آن زمان در ایران نداشتیم؛ برای خرید آن یکی دو مرتبه ال سی باز کرده و قرار داد بسته بودند ولی بدلیل تحریم، تحویل نشده بود. چنین تجهیزی برای استفاده در این عمق را تنها آمریکا و انگلیس میساختند.
چه کردید؟
ما به یکی از نهادهای امنیتی رفتیم و گفتند وظیفه خودت است؛ زمان هم نداشتیم و این وظیفه خود شرکت نفت خزر بود که نتوانسته بودند تهیه کنند؛ ما آمدیم با یک شرکت یزدی که بچههای خوب و سالم و تحصیلکرده ای داشت جلسه گذاشتیم، این شرکت پای کار آمد و گروهی را از مالزی و سنگاپور آوردند و جلسهای را برگزار کردیم. مشخصات دستگاه مدنظرمان را به آنها دادیم و گفتند میتوانیم این را برای شما بیاوریم.
صحبتها انجام شد؛ ساعت ۱۰ شب بود که به توافق رسیدیم که ما فلان رقم پول را به عنوان اجاره به اینها بدهیم و آنها نیز ظرف ۱۷ روز تجهیز را بیاورند بندر امیر آباد به ما تحویل بدهند.
توافق کردیم و گفتند باید قرار داد نوشته شود و پیش پرداختی داده شود و بابت این پیش پرداخت یک ضمانت نامهای دریافت کنی. اما همه اینها باید توسط هیئت مدیران تأیید میشد.
به آنها گفتیم ما ۱۷ روز دیگر این دستگاه را میخواهیم؛ بنابراین نه قرار داد میشود بست - چون در سیستم ما، گرفتن تاییدیه هیأت مدیره برای بستن قرارداد ۶ ماه طول میکشد؛ فرضا همین فردا هم تأیید گرفته شود، تازه میرود در فرایند پیش پرداخت و اینها باعث از دست رفتن زمان ما میشد. میدانستم یکی از اعضای این تیم خارجی مسلمان است؛ گفتم بیا قسم بخوریم به پیامبر؛ یعنی بدون قرارداد، و به پشتوانه این قسم، دستگاه را به ما بدهند. طرف خارجی که مسلمان بود ناراحت شد بلند شد که چرا اسم پیامبر را آوردی و کفر گفتی. گفت من نه قرار داد میخواهم نه چیز دیگری. در نهایت با قسم خوردن بجای قرارداد موافقت شد. آنها رفتند تا دستگاه را ارسال کنند. و دقیقاً طی ۱۷ روز دستگاه را در بندر امیر آباد تحویل ما دادند.
با همه این سختیها چرا به طور نهایی به تولید مستمر نرسیدیم؟
درست است. زنگنه میگفت آب عمیق است و تولید نفت در این عمق هزینه بالایی دارد اگر تولید کنیم چطوری صادر کنیم.
این در حالی است که اگر ما این دستگاه را آنجا مستقر نگه داشته و برای نگهداری آن نیز هزینه هم میکردیم، به نفع منافع حاکمیتی کشور بود؛ اما الان دوباره هیچی نداریم. از سویی دیگر میتوانستیم به حفاری و تولید بپردازیم. ما پالایشگرهای متحرک داریم. میتوانستیم نفت را تولید و حمل کنیم. وقتی در آفریقا تولید نفت از آب در عمق ۱۰ هزار متری صرفه اقتصادی دارد، بی شک میتواند برای ایران نیز اقتصادی باشد.
ادامه دارد...
کد خبر 4939117 عرفانه تاجیکیمنبع: مهر
کلیدواژه: هدایت الله خادمی شرکت حفاری شمال تولید نفت دریای خزر ویروس کرونا سهام عدالت آزادسازی سهام عدالت بانک مرکزی ایران قیمت دلار قیمت نفت وزارت جهاد کشاورزی تولید نفت وزارت صنعت معدن و تجارت بورس اوپک نفت خام آتش سوزی جنگل ها بازار سرمایه آب های کم عمق حفاری در آب شرکت ملی حفاری آب های عمیق برای حفاری راه اندازی کن شورای امنیت برای آب هیئت مدیره احمدی نژاد حفاری شمال منابع نفتی دریای خزر لوله ها باید یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۱۸۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!
به گزارش همشهری آنلاین، دیرباز بازیگران و هنرمندان بسیاری برای ادامه مسیر کاریشان از کشور مهاجرت کردند، عدهای هم کار حرفهای خود را در دیگر کشورها دنبال کردند؛ اما ارتباطشان را با میهنشان قطع نکردند؛ ۲ گروهی که حتما سرنوشت متفاوتی دارند.
جدایی از وطن اتفاقی است که نفسش ضرر است، حال اگر با ضرری دیگر همراه باشد شرایط مشخصی پیدا خواهد کرد.
هنرمندان بسیاری هم با هدفهای متفاوت مهاجرت کردهاند، عدهای بعد از مهاجرت، عداوت با وطن را هم انتخاب کردند و عدهای ارتباطشان را با خاکشان قطع نکردند.
به بهانه سخنان اخیر اشکان خطیبی، بازیگری که در ایران شرایط موفقی داشت و به گفته خودش بعد از مهاجرت «به همه چیز پشت پا زده است.» قصد داریم تا به مسیر بازیگرانی که فعالیت در دیگر کشورها را انتخاب کردهاند.
از اینجا رونده و از اونجا مونده؛ از بیماربری تا تاکسی اینترنتیبرای بازیگران یک نقش خاص آغازگر مسیر درخشش در آسمان هنر است، شاید اگر همین الان هم به چند بازیگر چهره فکر کنید به یادبیاورید که هرکدام با چه نقشی در ذهنها ماندگار شدهاند.
شاید یکی از ماندگارترینهای سینما و تلویزیون نقشی است که نه در ایران، بلکه در کشورهای منطقه هم ماندگار شده است؛ مختار ابن ابی عبید ثقفی، قهرمان تاریخی سریال مختارنامه. ماندگاری این سریال تا جایی است که تصویر فریبرز عربنیا را روی ضریح مختار در مسجد کوفه قرار داده است.
فریبرز عربنیا تمامی این اعتبار را رها کرد، به کانادا رفت و امروز راننده خودرو بیماربر است.همچنین تنها چند روز از اظهارات ارژنگ امیرفضلی بازیگر ایرانی بعد از مهاجرت به کانادا گذشته است، او که بازیگر نقش ماندگار مجموعه «سلام» بود، امروز راننده تاکسی اینترنتی در این کشور است.
رفتگان اغتشاشات سال گذشته، امیدی که خالی ماندن سالن نمایش ختم شداغتشاشات و ناامنیهای سال گذشته باعث شد تا برخی سلبریتیها به امید حمایتهای خارج از کشور مهاجرت کنند.
از این گروه خیلی حرفی از شرایطشان بیرون نیامد، اما چندی پیش اشکان خطیبی که بازیگری بهتری نسبت به باقی این افراد بود گفت که «از کارهایی که خارج از ایران انجام دادهام راضی نیستم.»
حمید فرخنژاد، مهناز افشار، برزو ارجمند و احسان کرمی افرادی بودند که همزمان با اشکان خطیبی از کشور خارج شده بودند.
مهناز افشار، اخراج حتی از جمع اپوزوسیونمهناز افشار بعد از خروج از ایران به واسطه شرایط ملتهب آن زمان با کمک بخشی از افراد در یک برنامه استعدادیابی بهعنوان داور انتخاب شد، بعد از آن دیگر در رویداد هنری مشخصی حضور نداشته است.
اوج شرایط مهناز افشار جایی اتفاق افتاد که در یک تجمع توسط ایرانیان خارج از کشور و البته برخی از جامعه اپوزوسیون جمهوری اسلامی بیرون انداخته شد.
برزو ارجمند، بازی تنها در حد چند دقیقه رقصبرزو ارجمند با استفاده از اعتبار خانوادگیاش تبدیل به بازیگر معتبری در کشور شد، بازیگری که نام انوشیروان و البته داریوش ارجمند همیشه باعث میشد تا احترامش حفظ شود، هنوز هم به خاظر دارم نمایش ارس را که در نقش یکی از مرزبانان فداکار مرز ارس بازی میکرد.
امروز برزو ارجمد فعالیت هنریاش محدود شده به حضور در کنسرت خوانندههای خارج نشین تا شاید مخاطب صدایش کند و برزو کمی آن رقص معروفش را روی سن انجام دهد.
فرخنژاد، تنها یک مصاحبه و شرکت در فستیوال هنری با فیلمی که با حمایت وزارت ارشاد ساخته شده بودحمید فرخنژاد هم از روزی که ایران ترک کرد تنها در یک مصاحبه تلویزیونی جلوی دوربین رفته است، بازیگری که جز حلقه سلبریتیهای ایرانی بود و حالا مدتها است تجربهای در بازیگری ندارد.
البته فرخنژاد در یک فستیوال سینمایی در کانادا شرکت کرد، اما همین حضور او هم با فیلم «میجر» اتفاق افتاد، اثری سینمایی که با حمایت بنیاد فارابی ساخته شد تا فرخنژاد تنها عملکرد هنری بعد از مهاجرتش را هم از ایران داشته باشد.
نمایشی که مشترکا روی صحنه نرفت ...همه ظرفیت از ایران رفته در سال گذشته باهم یک نمایش را روی صحنه بردند، بازیگرانی که هرکدام سالن یک نمایش را در ایران پر از مخاطب میکردند، نمایششان بعد از چند اجرای محدود به دلیل عدم استقبال روی صحنه نرفت.
اتفاقی که سابقه داشت ...این آینده برای این افراد غیرقابل پیشبینی نبود، پیش از این هم بازیگرانی بودند که اتفاقات سیاسی را دستاویز کردند تا از کشور مهاجرت کنند، رامسین کبرینی بازیگری که بعد از سریال ستایش چهره شد و بعد از خروج از ایران به دلیل نداشتن کار هنری به فعالیت دیگری روی آورد.
رابعه اسکویی هم دیگر بازیگری است که رفت و بعد از شکست به میهن بازگشت و امروز مقابل دوربین به ایفای نقش میپردازد.
کد خبر 847556 منبع: فارس برچسبها اغتشاش خبر مهم مهناز افشار بازیگران سینما و تلویزیون ایران مهاجرت چهرههای مشهور