گزینههای اصلاحطلبان و اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ کداماند؟
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۵۲۶۳۰
خرداد: روز گذشته از کسی به عنوان گزینه اصلاحطلبان نام برده شد که تاکنون نامش میان گزینههای بالقوه دیده نمیشد. سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب گزینهای است که حسین کنعانیمقدم، دبیرکل حزب اصولگرای سبز از آن به عنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان یاد میکند.
اگر کووید-۱۹ یکتنه تمام جهان را دستخوش تغییر نکردهبود و اغلب فعالیتها اعم از روزمره و اجتماعی تا سیاسی و بعضا اقتصادی را منجمد نمیکرد، اگر شرایط تحریمی امریکا علیه ایران از سال ۹۷ به اینسو آنقدر شدید نمیشد که رییسجمهوری دیروز اعلام کند درآمدمان هر سال ۵۰ میلیارد دلار کم شده و به تبع آن تمرکز بر مسائل و مصایب اقتصادی افزون نمیشد، امروز احتمالا برخی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری که قرار است کمتر از یک سال دیگر برگزار شود، ستادهای انتخاباتیشان را هم زیرزمینی و بدون سر و صدای رسانهای تشکیل داده بودند و حالا راحتتر میشد از شنیدهها و درگوشیهای سیاسی حدس زد چه کسی یا چه کسانی اسب زین کرده و منتظرند سوت آغاز تبلیغات دمیده شود تا خودی نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال در میانه روزهای کرونایی و البته شرایط بغرنج اقتصادی که برخی از مدعیان دیروز ریاستجمهوری را امروز کمی ترسانده، گمانهزنیها همچنان و به روال هرسال منتهی به انتخابات وجود دارد. در این میان شرایط اصلاحطلبان و اصولگرایان تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. تجربه انتخابات مجلس ۹۸ نشان داد که بار دیگر احتمالا تصمیمی برای انزوای سیاسی کنشگران منتسب به جناح چپ اتخاذ شده و عرصه برای فعالیتشان تنگ است. از سویی حضور و عملکرد برخی سیاسیون در مجلس و دولت مورد حمایت اصلاحطلبان نیز مزید بر علت شده و بدنه اجتماعی این جناح را تاحدودی از اصلاح و صندوق رای ناامید کرده است. سوی دیگر، اما اصولگرایانی ایستادهاند که با یاری نهادهای حاکمیتی و نظارت استصوابی، اما با مشارکتی ۴۲ درصدی به پارلمان راه یافتهاند و تجربه تاریخی هم نشان داده، هر بار پارلمان یکدست در اختیار یک گروه بوده، انتخابات ریاستجمهوری نیز از این اوضاع تاثیر پذیرفته است. به هر روی هر دو جریان سیاسی فارغ از شرایط حاکمیتی باید با نگاهی به مطالبات و نیازهای بدنه اجتماعیشان کاندیدا معرفی کنند. البته در این مورد اصلاحطلبان شرایط متفاوتی دارند؛ چرا که نیمنگاه آنها به اصلاحات جامعهمحور نیز در تصمیمگیری نهایی دخیل است.
انتخاب دشوار اصلاحطلبان
فارغ از اینکه تصمیم نهایی آنها برای کیفیت حضور در انتخابات به چه ختم میشود، گزینههای بالقوهای وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان گزینه ریاستجمهوری یا مدعیان کرسی ریاست بر قوه مجریه نام برد. اما روز گذشته از کسی به عنوان گزینه اصلاحطلبان نام برده شد که تاکنون نامش میان گزینههای بالقوه دیده نمیشد. سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب گزینهای است که حسین کنعانیمقدم، دبیرکل حزب اصولگرای سبز از آن به عنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان یاد میکند. البته او به «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته که گزینه اصلاحطلبان باید کسی، چون سیدمحمد خاتمی یا سیدحسن خمینی باشد و مدعی شده محمدجواد ظریف نیز از گزینههای محتمل اصلاحات است.
اگرچه نام محمدجواد ظریف، وزیرامورخارجه تاکنون بارها در فهرست احتمالی اصلاحطلبان برای ریاستجمهوری دیده شده و بسیار بعید است مرد نخست دیپلماسی این سالهای اخیر چنانکه به دفعات گفته وارد انتخابات شود، اما نام بردن از سیدحسن خمینی حتی میان این دست گمانهزنیهای رسانهای و گزینههای احتمالی برای «پاستور ۱۴۰۰» چندان مرسوم نبوده؛ چراکه او به نوعی نماد خانواده خمینی و در راس آنها شخص بنیانگذار انقلاب است و بهطور معمول کنشگریهایش نیز به پای نام خانوادگیاش گذاشته میشود. در نتیجه حضورش در عرصه سیاسی باید دست به عصا بوده و اندکی هم بعید به نظر میرسد. با این حال میتواند ازجمله گزینههایی باشد که اجماعی قابلتوجه را بهدنبال دارد.
علاوه بر این نام محسن هاشمی هم این روزها در گمانهزنیها زیاد شنیده میشود. بهخصوص که او آخرین سال حضورش در شورا را پشت سر میگذارد. اگرچه چندی پیش محمد مهاجری درمورد احتمال کاندیداتوری فرزند ارشد آیتالله هاشمی، گفته بود که باید اندکی صبر کند و این منصب برایش زود است، اما عباس سلیمینمین در مصاحبه با نامهنیوز به هماناندازه که شانسی برای اسحاق جهانگیری قائل نیست، معتقد است شاید محسن هاشمی شانسی برای انتخابات ۱۴۰۰ داشتهباشد. گزینهای که شنیدهها از تلاش کارگزارانیها برای معرفیاش به عنوان گزینه اصلاحات برای «پاستور ۱۴۰۰» حکایت دارد و به باور برخی، حتی اصرار این حزب میانهروی اصلاحطلب برای ارایه لیست در انتخابات مجلس، بخشی ناشی از برنامههای بلندمدتشان برای جلب نظر شورای نگهبان درمورد فرزند ارشد آیتالله بوده است.
در میان گزینههایی که میتوانند نظر جریان اصلاحطلب را جلب کنند، اما نامهایی، چون عباس آخوندی، سورنا ستاری، محمدجواد آذری جهرمی و البته بیژن زنگنه نیز کنار اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف دیده میشود که البته، چون همگی آنها بخشی از بدنه دولت مستقر به حساب میآیند و البته فقط تعدادی از آنها نزدیکی جریانی با اصلاحات دارند، اما به معنای واقعی کلمه اصلاحطلب شناخته نمیشوند، میتوانند شانس کمتری برای ۱۴۰۰ داشتهباشند. به هر روی اصلاحطلبان هم بهدلیل شیوه نظارتی هم بهخاطر وضع و اوضاع بدنه اجتماعی خود، مسیر و انتخابی دشواری در پیش دارند.
یک اصولگرای عدالتخواه
هرچه اصلاحطلبان تکلیفشان برای حضور در انتخابات نامشخص است و از همین روی گمانهزنی درمورد گزینههای مدنظرشان زودهنگام، تکلیف اصولگرایان مشخص و در افواه و افکار برخی کاندیداهایشان نیز قطعی به نظر میرسد. در میان همه اسامی پرویز فتاح که اخیرا به بنیاد مستضعفان رفته، گزینه جدی به نظر میرسد. او میان اغلب اصولگرایان یادآور محمود احمدینژاد انتخابات ۸۴ و دولت نهم است؛ چهرهای عدالتخواه، اصولگرا و با دغدغههای اقتصادی که میتواند با تکیه بر رویکردی مردمی، آرای عمومی را جذب کند.
سعید جلیلی هم از دیگر گزینهها به حساب میآید که شاید تصمیم بگیرد بالاخره از سایه بیرون آمده و بهجای مدیریت «دولت در سایه»، بار دیگر عزم ریاستجمهوری کند. او اگرچه مورد وثوق طیف تندروی اصولگرا است، اما به نظر میرسد طرفداری جدی میان اصولگرایان میانهرو ندارد؛ چه آنکه اخیرا محمد مهاجری درمورد او گفتهبود حتی بچهمذهبیها هم به جلیلی رای نمیدهند، چراکه کشور به کسی احتیاج دارد که بتواند وظایف رییسجمهوری را انجام دهد و ظاهرا بهباور این روزنامهنگار اصولگرا، جلیلی فاقد این توانایی است.
روسای دو قوه و ریاست قوه نخست
محمدباقر قالیباف و سیدابراهیم رییسی که هر دو رقبای مهم حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ بودهاند و حالا هر دو ریاست دو قوای دیگر را بدون رای مستقیم مردم بر عهده دارند، همچنان میان کسانی به شمار میروند که ممکن است عزم پاستور کنند. البته گمانهزنی درمورد این موضوع زودهنگام است و ماههای آتی بیشتر میتوان درمورد آن اظهارنظر کرد. با این حال فریدون عباسی، نماینده مجلس اخیرا به «اعتماد» گفته که قالیباف رسما در جمع نمایندگان اعلام کرده که قصد کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ را ندارد.
همزمان رستم قاسمی و محمد دهقان که هردو سابقه نظامیگری داشتهاند نیز از جمله چهرههایی هستند که نامشان میان گزینههای اصولگرایان به چشم میخورد و زمزمههایی در مورد تشکیل ستاد و عزم جزمشان برای ۱۴۰۰ شنیده میشود که البته سابقه نظامیشان کار را برای آنها سخت خواهد کرد.
«بهاریها»، بهار ۱۴۰۰ میآید؟
یکی از چهرههای سیاسی که خواندن دستش برای اغلب کنشگران و رسانهها جذاب به حساب میآید، محمود احمدینژاد است. حال یک سال مانده به انتخابات برخی اصولگرایان و نزدیکان سابقش معتقدند که او وارد کارزار انتخابات خواهد شد. محمد حسن قدیریابیانه از جمله همین افرادی است که اخیرا گفته مطمئن است احمدینژاد نامنویسی میکند؛ اگرچه حتی اگر تایید صلاحیت هم شود، رای نمیآورد. عباس امیریفر روحانی نزدیک به احمدینژاد هم پیشبینی کرده که احمدینژاد همچون سال ۹۶ که همراه بقایی نامنویسی کرد، این بار همراه با غلامحسین الهام وارد میدان شود.
صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی نیز ازجمله کسانی است که معتقد است احمدینژاد به نمایندگی از جریان بهار وارد انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خواهد شد. احمدینژاد، اما همچنان سکوت کرده و علیاکبر جوانفکر مشاورش نیز در واکنش به تمایل احمدینژاد برای حضور در انتخابات گفته که تمایلی به صحبت در این مورد ندارد. کیفیت انتخابات مجلس یازدهم و میزان مشارکت زیر ۵۰ درصد نشانی از بیانگیزگی سیاسی مردم بود که باید دید حضور برخی گزینهها میتواند شور را به انتخابات ۱۴۰۰ بازگرداند یا نه؟ برای مثال اگر سیدحسن خمینی مقابل محمود احمدینژاد قرار گیرد میتوان منتظر یک انتخاب پر شور و متفاوت بود؟
منبع: روزنامه اعتماد برچسب ها: اصلاحطلبان ، اصولگرایان ، انتخابات ۱۴۰۰
منبع: خرداد
کلیدواژه: اصلاح طلبان اصولگرایان انتخابات ۱۴۰۰ انتخابات ریاست جمهوری میان گزینه عنوان گزینه انتخابات ۱۴۰۰ نظر می رسد سیدحسن خمینی گزینه اصلاح اصلاح طلبان احمدی نژاد گمانه زنی گزینه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۵۲۶۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz