Web Analytics Made Easy - Statcounter

یک فعال سیاسی گفت: بنده متولد 1315 هستم و اولین بار در 26 بهمن ماه 1330 به زندان رفتم، می‎توانید باور کنید جوان 15 ساله عضو بزرگترین سازمان جاسوسی انگلیس باشد؟!

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا؛ اخیرا خبری منتشر شد که در «اسناد محرمانه‌ای که اخیراً توسط بریتانیا منتشر شده، محمدمهدی عبدخدایی، دبیرکل فدائیان اسلام و اصولگرای فعلی را عامل ام آی سیکس انگلیس معرفی کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» به دنبال انتشار این خبر عبدخدایی به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت:
وقتی با 15 سال سن به زندان رفتم، چگونه می‌توانم با سازمان جاسوسی انگلیس ارتباط برقرار کنم؟! افراد باید تاریخ را به خوبی مطالعه کنند، وقتی تاریخ را بلد نیستند، مرتکب اشتباهات بزرگی می‌شوند. بنده متولد 1315 هستم و اولین بار در 26 بهمن ماه 1330 به زندان رفتم، می‎توانید باور کنید جوان 15 ساله عضو بزرگترین سازمان جاسوسِ انگلیس آن زمان باشد؟! 

این فعال سیاسی ضمن تاکید بر ریشه‌یابی این قبیل اخبار افزود: ریشه اینجاست که، زمان سپهبد رزم‌آرا که نخست‌وزیر بود در مجلس گفت ملت ایران نمی‌تواند یک آفتابه بسازد، فدائیان اسلام مخالفت شدیدی با رزم‎آرا کرد به طوری که در 11 اسفند 1329 سیدعبدالحسین واحدی، که عضو فدائیان اسلام بود، در مسجد شاه خطاب به رزم‌آرا گفت: «ما مسلسل را می‌جَویم و تفاله‌اش را بیرون می‌ریزیم»، رزم‌آرا برو برو وگرنه روانه‌ات می‌کنیم. چند روز بعد از این سخنرانی آیت‌الله فیض، که از مراجع قم بود، از دنیا رفت. به دنبال درگذشت ایشان دولت رزم‌آرا روز چهارشنبه 16اسفند مراسم ختم برگزار می‌کند. در آن زمان دستفروش بودم و اتفاقا در مراسم هم شرکت کردم، رزم‌آرا برای شرکت در مراسم به مسجد آمد، همان لحظه من در دالان مسجد شاه ایستاده بودم که نخست وزیر را ببینم، وقتی وارد حیاط مسجد شد صدای سه گلوله آمد، که مشخص شد خلیل طهماسبی به رزم‌آرا حمله کرده است. این صداها را شنیدم اما در حیاط نبودم و در این قضیه دستگیر نشدم.

عبدخدایی اظهار کرد: علت آشنایی من با نواب صفوی این بوده که پدرم آیت‌الله شیخ غلامحسین تبریزی، امام جمعه قبل و بعد از انقلاب، با ایشان دوست بودند، در واقع زمانی که نواب صفوی برای مخفی شدن به مشهد رفت، به خانه ما آمد و خودم در را روی ایشان باز کردم، آن موقع 9 سالم بود.

این فعال سیاسی با بیان اینکه «مادر دومم با دیدن نواب صفوی گفت چهره حضرت علی اکبر (ع) را در نواب صفوی دیدم» تصریح کرد: نواب صفوی از سال 1324 با پدرم آشنا بود بنابراین شروع فعالیت‌های سیاسی اینجانب به علت  آشنایی خانوادگی با نواب صفوی بود.

عبدخدایی در واکنش به اینکه باتوجه به اعدام و کشته شدن فدائیان اسلام توسط رژیم شاه، برخی کشته نشدن شما توسط رژیم گذشته را مهر تائیدی بر عضویت‌تان در سازمان جاسوسی انگلیس قلمداد می‌کنند، تصریح کرد: در قضیه اعتراض به پیمان نظامی بغداد و جلوگیری از امضای آن توسط رژیم، مظفر ذوالقدر، که از اعضای فدائیان اسلام بود، برای اینکه حسین علاء، نخست وزیر وقت، به بغداد نرود و این پیمان را امضاء نکند، قصد ترور او را داشت اما گلوله در هفت تیر گیر می‌کند، بنابراین ذوالقدر به سمت علاء حمله می‌کند و با انتهای اسلحه به سر نخست وزیر می‌زند، من در این ماجرا شراکت داشتم اما به این علت دستگیر نشدم و به همراه شهید نواب صفوی، خلیل طهماسبی، سیدمحمد و عبدالحسین واحدی فرار کردیم و 5 شب در منزل آیت‌الله طالقانی مخفی بودیم.

دبیرکل فدائیان اسلام ادامه داد: بعد از اینکه از خانه طالقانی آمدیم بقیه از ما جدا شدند و من و طهماسبی ماندیم، به سمت محلی که نواب است، رفتیم که در خیابان ری یکدیگر را گم کردیم. ایشان به خانه خواهر خود رفت و من هم به خانه اقوامم رفتم که در نهایت طهماسبی در منزل خواهرش دستگیر شد اما من فرار کردم و به دلیل اینکه اصالتا تبریزی بودم به آنجا رفتم. 8 ماه در تبریز مخفی بودم. بعد از آن به تهران آمدم که دستگیر شدم و با گروه دوم فدائیان اسلام محاکمه شدم. در این محاکمه برای ما تقاضای اعدام شده بود که بنده متهم ردیف 4 بودم. در واقع به دلیل اینکه عضو شورای مرکزی جمعیت فدائیان اسلام بودم اسمم بیشتر به چشم می‌خورد. همچنین از میان جمع 5 نفره‌ای که تصمیم گرفتیم، نگذاریم علاء برای امضای پیمان به بغداد برود، تنها من زنده ماندم. همه این موارد در پروند‌ه‌ام است.

عبدخدایی در توضیح چرایی تخفیف مجازات خود نسبت به سایر محکومین اظهار کرد: در دادگاه اول من نوه عمه رئیس دادگاه (سرهنگ سیف) بودم. در واقع مادر من دختر عمه رئیس دادگاه بود لذا به من 4 سال زندان داد. همچنین به یک نفر 3 سال زندان داد و یک نفر را هم تبرئه کرد. در دادگاه تجدیدنظر که سرتیپ والی، رئیس دادگاه بود برای ما تقاضای اعدام کرده بود. نمی‌دانم دستگاه یا آیت‌الله بروجردی به سرتیپ والی سفارش کرده بود وی 9 نفر، به غیر از من را تبرئه کرد و 4 سال من را 8 سال زندان کرد و یک ماه و نیم بعد بنده را به زندان برازجان تبعید کردند که 4 سال در این زندان بودم، در مجموع از سال 1335 تا 1343 زندان بودم.

این فعال سیاسی با اشاره به حضور امام (ره) در جریان مبارزات و رهبری ایشان خاطرنشان کرد: پس از آزادی‌ام از زندان، فدائیان اسلام از جمله مهدی عراقی به اطراف امام خمینی (ره) رفته بودند و در جریان مبارزه به ایشان ارادت پیدا کردند. بعد از آزادی به مهدی عراقی گفتم من اگر 5 تا شلاق بخورم همگی را لو می‌دهم، دیگر طاقت ندارم و می‌خواهم تشکیل خانواده بدهم. در ادامه تعدادی از مبارزین از جمله هاشم و صادق امانی، مهدی عراقی، حسنعلی منصور را در میدان بهارستان کشتند و به عنوان قتل منصور محاکمه شدند و چهار نفر از آنها هم تیرباران شدند اما من را دستگیر نکردند، لذا علت زنده ماندن بنده این بود که در جریان قتل منصور شرکت نکردم.

عبدخدایی در ادامه اظهار کرد: البته یک بار ساواک من را خواست و کمالی، شکنجه‌گر معروف، از من بازجویی کرد. در آنجا گفتم خودم، پدرم و مادرم مخالف شاه هستیم. او پرسید: با کی جلسه داری؟ که گفتم جلسه ندارم بلکه به صورت شخصی به حسینیه ارشاد و اماکنی از این دست می‌روم که در نهایت بعد از 24 ساعت بنده را آزاد کردند. بعد از آن باز هم به حسینیه ارشاد و جلسه انصارالحسین می‌رفتم. البته گاهی هم به مسجد جلیلی که آیت‌الله مهدوی کنی امام جماعت بود، می‌رفتم که یکی از معترضین سخنرانی ایشان بودم. بنابراین تا زمان انقلاب دیگر دستگیر نشدم. اول انقلاب مهدوی کنی به من پیشنهاد داد استاندار گیلان شوم اما نپذیرفتم چون کار اجرایی بلد نبودم.

این عضو فدائیان اسلام در خصوص مخالف خود با آیت‌الله خلخالی افزود: در حقیقت آقای خلخالی اعلام کرد می‌خواهد دبیرکل فدائیان اسلام شود که من مخالفت کردم و خلخالی ناراحت شد. به همین دلیل حجت‌الاسلام رضا گلسرخی خواست من را با خلخالی آشتی بدهد لذا با هم پیش خلخالی رفتیم. وقتی خلخالی من را دید گفت 10 تا را جلوی پایت قربانی می‌کنم، فرزندم که همراهم بود گفت این حرف یعنی چی؟ گفتم ایشان رئیس مبارزه با مواد مخدر است می‌خواهد 10 نفر را اعدام کند، سرهنگ شهنام هم یکی از افرادی بود که توسط خلخالی دستگیر شده بود. شهنام وقتی من را دید گفت ضمانتم را کن که آزاد شوم. گفتم جُرمت چیست؟ گفت یک کیلو شیره تریاک از من گرفتند، گفتم این شیخ اینقدر بی‌دین است که به خاطر 10 گرم آدم اعدام می‌کند، یک کیلو که جای خود را دارد. 2/5

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: بریتانیا انگلیس جاسوسی زندان مجلس ملت ایران قم دولت مسجد امام جمعه مشهد حضرت علی امام خمینی خانواده قتل انقلاب مهدوی کنی مبارزه با مواد مخدر فداییان اسلام سازمان جاسوسی انگلیس سازمان جاسوسی انگلیس فدائیان اسلام زندان رفتم فعال سیاسی نخست وزیر نواب صفوی آیت الله رزم آرا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۴۳۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نامه سرگشاده محمد قوچانی به تامین اجتماعی؛ چرا کسی حرفه ما را به رسمیت نمی‌شناسد؟

 محمد قوچانیروزنامه نگار و سردبیر و صاحب‌امتیاز نشریات "آگاهی نو" و "کتاب نامه" طی نامه‌ای سرگشاده به سازمان تامین اجتماعی، روش برخورد "مغازه"ای کارشناسان این سازمان را برای تایید لیست بیمه مطبوعات مورد نقد قرار داده است‌.   متن این نامه که در صفحه‌ی شخصی او در اینستاگرام منتشر شده به این شرح است:   این یک نامه سرگشاده است خطاب به سازمان تامین اجتماعی دو مجله "آگاهی نو" و "کتاب نامه" با تولید محتوایی بیش از دو هزار صفحه در سال چهار نفر تحریریه ثابت دارد الباقی حق التحریر می‌گیرند.   فهرست بیمه ما کوچک است: سردبیر و دبیر تحریریه، یک دبیرگروه و یکی از مشاورین مجله که برای آن‌ها بیمه رد می‌شود. ما به دلیل سازمان کوچکمان حتی منشی تحریریه یا مدیر مالی و اداری مستقر نداریم چون بودجه‌اش را نداریم و تا حالا خودمان هم‌زمان منشی و مدیر هم بوده‌ایم. درباره این چهار نفر هم بخشی از حق بیمه را ما پرداخت می‌کنیم و بخشی را وزارت فرهنگ که طبق یک قانون مشخص و عام به نشریات تا یک سطحی تخفیف می‌دهند.

سازمان تامین اجتماعی با اعزام بازرس به صورت مکرر ما را کنترل می‌کند که مبادا این فهرست بیمه صوری و جعلی باشد! و چون حرفه روزنامه‌نگاری را با مشاغل دیگر اداری و تجاری قیاس می‌کند معتقد است ما باید از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر در دفتر حاضر باشیم. بنابراین با بازرسی غافلگیرانه وقتی ما در حال مصاحبه یا تهیه مقاله بیرون مجله هستیم به دفتر مراجعه و با عدم رویت ما، کارگاه آگاهی نو را تعطیل اعلام می‌کند و تخفیف ارشاد را لغو می‌کند.   مثلا ما امروز در حال گفتگو با دکتر ظریف بودیم که سرزده تشریف آوردند و هرچه همکار ما توضیح داده و مجله و نوشته‌های ما را نشان داده بازرس محترم زیر بار نرفته و کارگاه را تعطیل گزارش کرده است.   سوال من این است پس این همه محتوا چگونه تولید می‌شود؟ چرا کسی حرفه ما را به رسمیت نمی‌شناسد؟ چرا فکر نمی‌کنند من هر روز نمی‌توانم کتاب‌هایم را به دفتر ببرم و مقاله بنویسم ؟ نمی‌توانم همه سیاسیون و روشنفکرانی که با آنان گفتگو می‌کنیم را به دفترمان دعوت کنم؟ نمی‌توانم با روزنامه‌نگاران برخورد اداری کنم!

ما مطبوعات مستقل (خصوصی و غیردولتی) بنگاه‌های ضعیفی هستیم. حتی چند میلیون تومان هم در کار ما اثر دارد . اگر ما بیکاره بودیم که دفتر مجله اجاره نمی‌کردیم . چرا در شب‌های صفحه‌بندی که تا صبح کار می‌کنیم بازرس نمی‌فرستید؟ اصلا چرا مجله را ورق نمی‌زنید که کارنامه ما را ببینید . قطع یک تخفیف ناچیز قانونی به مطبوعات کدام مشکل دولت یا بیمه را حل می‌کند؟ کار ما مخفیانه نیست. مجله منتشر می‌شود و میزان کار هر فرد در آن روشن است. ما مغازه نداریم که هر روز صبح کرکره اش را بالا ببریم. روزنامه‌نگاری را به رسمیت بشناسید ... رونوشت : ۱. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۲. وزارت کار ۳. سازمان تامین اجتماعی شعبه خیابان ملک ... کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نقطه جوش تلویزیون؛ از قوچانی تا آذری‌جهرمی/ وقتی «اوج» به داد «سیما» می‌رسد!

دیگر خبرها

  • شناسایی سپاه به عنوان سازمان تروریستی به سود ما نیست | وقتی می پرسم آیا اقدام بیشتر علیه سپاه ضروری است، پاسخ منفی است
  • بوفون: دو بار تا آستانه پیوستن به رم رفتم
  • بوفون: در یک قدمی بارسلونا بودم؛ هدفم از بازگشت به یوونتوس، قهرمانی در لیگ قهرمانان بود
  • چرا هنوز با موجودات فضایی ارتباط برقرار نکرده‌ایم؟
  • قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
  • نامه سرگشاده محمد قوچانی به تامین اجتماعی؛ چرا کسی حرفه ما را به رسمیت نمی‌شناسد؟
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • نامه سرگشاده قوچانی به سازمان تامین اجتماعی
  • همیلتون: تمام عمرم منتظر قهرمانی آرسنال بودم
  • واکنش کاربران شبکه های اجتماعی به ابراز ندامت اشکان خطیبی | کاش شرایطی فراهم شود تا ...