آن سوی سکه کرونا/ تاریخی برای رفتن کرونا نداریم
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۵۸۵۷۹
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تنها راه مهار کرونا را انجام وظایف مربوطه از سوی مردم، تولیت سلامت، دولت و حاکمیت عنوان کرد و گفت: تاریخی برای رفتن کرونا نداریم و عملکرد ماست که ممکن است مهار آن را زود یا دیر کند.
به گزارش ایسنا، دکتر محمد اسماعیل اکبری - مشاور وزیر بهداشت با انتشار یادداشتی، به تشریح وظایف مردم، تولیت حوزه سلامت، دولت و حاکمیت در برابر اپیدمی کرونا پرداخت که متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
«یکی از کوچکترین موجودات حضرت حق معروف به ویروس کرونا آمد تا معلمی برای همه صاحبان مناصب، مدعیان علوم و بازاندیشان جهان شود و در بسیاری از موارد آن سوی سکهها را نمایان سازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاکنون چند یادداشت با سرعنوان "آن سوی سکه کرونا" نگاشتهام و تلاش نمودهام زوایایی از این مهمان خودخوانده را به تصویر بکشم. در آخرین یادداشت شاخصهای روشنی را معرفی کردم که تا حد زیادی اساس ارزیابی ما برای مقابله با کرونا باشد و از داوریهای نارس و یا زودرس خودداری کنیم. امروز بحمدالله اثر چنین مرقومهای روشن شده و مورد توجه اندیشمندان قرارگرفت و کمتر از مقامات مسئول قیاسهای معالفارق میشنویم و خود را برتر از دیگران یا عقبتر آنها معرفی میکنیم.
اتفاق جدیدی که دلیل این یادداشت شد، دست آویزها و اندیشههایی است که قضاوتها را به داخل کشانده است و عدهای را خطاکار و عدهای را مبرا از خطا جلوه میدهند. همچنین انتشار نامههایی که ممکن است اصل موضوع را در محاق سیاستزدگی و گروهگرایی محو نماید؛ لهذا تلاش میشود با تبیین واقعیتهای ویروس کرونا به زبان آسان موقعیتها را بدون قضاوت به تصویر بکشم.
برای کنترل و مقابله با هر اپیدمی (پاندمی) توجه به اصولی مترتب است که شناخت صحیح آنها ضروری بوده و تخلف از آنها عقبنشینی و یا تسلیم شدن در مقابل اپیدمی است. این اصول بشرح ذیل است:
الف) وظایف مردم
مردم دو وظیفه اصلی دارند:
فاصلهگذاری اجتماعی مناسب اِعمال حفاظتهای فردیب) وظایف تولیت حوزه سلامت که امروز قانوناً در وزارت بهداشت تجلی پیدا کرده و دو وظیفه عمده آن چنین است:
کشف زودرس بیماری و آلودگی پاسخ سریع و صحیح به موارد کشفشدهج) وظایف دولت:
وظایف گسترده دولت در دو گروه بزرگ دستهبندی می شود:
۱- پشتیبانی از عملیاتی شدن وظایف مردم و وزارت بهداشت (موارد الف و ب).
۲- مراقبت از عدالت اجتماعی در قالب اصلاح و توانمندسازی ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی کشور.
د) وظایف حاکمیت:
برای حاکمیت نیز دو وظیفه اصلی متصور است:
پشتیبانی عملیاتی و حقوقی از وظایف فوقالذکر. تحقق انسجام ملی بهعنوان مولفهای موثر در انجام وظایف و توفیق خدمت موثر و کارآمد.ه) مختصات و عملکرد عامل اپیدمی که در اینجا ویروس کرونا است و تاثیرات آن بر وظایف فوقالاشاره.
با در نظر گرفتن این چهارچوب سعی میکنم توضیحی متناسب برای هر وظیفه تبیین کنم؛ اگرچه این وظایف مستقل از هم نیستند و یکپارچگیِ عملکرد، تنها راه نیل به مقصود بهینه است.
وظایف مردم: فاصله گذاری اجتماعی بیشتر در قالب تعطیلی مکانهای عمومی و تحدید رفتارهای معمول اجتماعی شکل میگیرد. در مورد ویروس خانواده کرونا که محل اصلی بروز و انتشار آن، مجاری تنفسی است این کار کمی مشکلتر میشود زیرا قطرات مترشح از ورودیهای دستگاههای تنفسی و گوارشی یعنی بینی، دهان و حلق به آسانی و گاهی با رفتارهای ممدوح اجتماعی مثل معانقه، دست دادن و روبوسی و تکلم حضوری عامل انتقال ویروس به دیگری میشوند. بدیهی است در بسیاری از موارد تامین فاصلهگذاری فیزیکی نیازمند پشتیبانیهای تولیتی، دولتی و بعضا حاکمیتی است، اما در مواردی چون مهمانیهای دوستانه و فامیلی، این مهم، از وظایف مردم پس از دریافت آموزش صحیح و جامع است. در چنین مواردی تحدید رفتارها مشکل و گاهی غیراخلاقی است لذا رعایت موارد محافظت فردی در اولویت قرار میگیرد.
آموزش همگانی نباید مقطعی باشد یا تحت تاثیر برخی عوامل اجتماعی یا سیاستزده بالا و پایین شود. بعنوان مثال اگر گروهی از مغازهها را باز کردیم و همزمان از وسعت و یا شدت اطلاعرسانی کم نمودیم و قضاوتهای نارس کردیم دچار مشکلاتی خواهیم شد که آموزههای پیشین را زیر سوال میبرد و نقص رفتاری حادث میشود. از جمله نکات مهم آن است که برای رعایت فاصلهگذاری قطعا باید روشهای جایگزین خدماتی را طراحی و عملیاتی کرد؛ نمیتوان به مردم گفت در خانه بمانید ولی امکان دسترسی و دستیابی به نیازهای ضروری را فراهم نکرد. این وظایف آنچنان در هم تنیدهاند که گاهی تفکیک وظیفه مردم از تولیت و دولت بسیار مشکل است. در این رابطه اگر مولفههای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی را هم اضافه کنیم پیچیدگی کار بیشتر میشود. در مورد رعایت عوامل موثر در حفاظتهای فردی باز هم تلفیق این عوامل خودنمایی میکند بهعنوان مثال شستن دستها با مواد شستشوی مناسب، موثرترین روش محافظتی است که نباید عوامل اقتصادی یا اجتماعی مانع آن شوند، در اینجا هم دسترسی و دستیابی دو عامل موثر هستند، همچنین استفاده از ماسک در محافل عمومی که علاوه بر تاکید در استفاده از آن در فضای عمومی باید در دسترس مردم قرار گرفته و امکان تهیه اقتصادی آن هم فراهم باشد (دو اصل دسترسی و دستیابی). در این موارد برای تسهیل در دسترسی و دستیابی باید از اصول مدیریتی ارزانسازی و هزینه- اثربخشی استفاده کرد و اجازه سوءاستفاده اقتصادی را به کسی نداد؛ در حقیقت باز هم وظیفههای حفاظتی فردی با وظایف دولتی و تولیتی مخلوط میشود و امکان جداسازی آنها وجود ندارد. تداوم این رفتارها از اهم امور است؛ نباید در رسانهها شنیده شود که کرونا را شکست میدهیم و بدلیل عدم آگاهی از بیولوژی ویروس و ساختارهای اجتماعی، برای مهارش روز تعیین کنیم و مردم را سرگردان کنیم و آنها ناخواسته دچار سستی رفتار شوند و بعد فریاد وامصیبتا سر دهیم.
وظایف تولیت حوزه سلامت: این وظایف فنیتر و پیچیدهتر است که اگر چه با سایر وظایف در هم آمیخته است اما میتواند مستقل نیز اعجاز بیافریند؛ اولین وظیفه تولیت، آمادهباش واقعی قبل از بروز بیماری است؛ منظور آماده شدن همه ساختار سلامت در نظام شبکه از نظر علمی و تجهیزاتی برای اپیدمی است که ممکن است هنوز به کشور نرسیده باشد. ساختار سلامت از روستا تا بیمارستانها را شامل میشود. در اینجا مردم نیز بهعنوان جزیی از نظام شبکه باید با رعایت اصولی در جریان امر قرار گیرند.
دومین وظیفه، کشف و مدیریت بیماران بسته به امکاناتِ در اختیار است (با روشهای آزمایشگاهی یا بالینی؛ در مورد ویروس کرونا ابتدا که کیتهای آزمایشگاهی کافی نبود از نشانههای بالینی و تصویربرداری و بعدها از کیتهای آزمایشگاهی بهعنوان مناسبترین روش تشخیص استفاده شد).
بیماران به دو گروه اصلی تقسیم میشوند: گروه اول دارای نشانههای بالینی هستند که آسانتر به مراکز مراقبتی مراجعه میکنند و تحت تشخیص و مداوا قرار میگیرند. گروه دوم که معضل امروز ما و بسیاری از کشورهای جهان هستند کسانی است که نشانههای حادی از بیماری که آنها را مجبور به مراجعه کند، ندارند. افرادِ اصلیِ گروه دوم را کسانی تشکیل میدهند که با بیماران در تماس بودهاند (اعم از علامتدار و بدون علامت). این گروه و افرادی که با این گروه در تماس بودهاند از نظر تولیت سلامت باید بیمار تلقی شوند و میبایست زیر ذرهبین مراقبتی قرار گیرند که در مورد کرونا باید حداقل دو هفته در قرنطینه باشند؛ اگر روشهای آزمایشگاهی مطمئنتری در اختیار است باید تست شوند و با مدنظر قرار دادن ضریب اطمینان تستها، تحت قرنطینه یا تحت نظر باشند. با درنظر گرفتن میزان قدرت ابتلای ویروس، زنجیره این افراد غالبا از اعضای خانواده بیمار شروع شده و به چندین گروه بعدیِ در تماس با آنها ختم میشود، بنابراین قابل ملاحظه است که وظیفه بسیار مهم کشف بیمار آسان نبوده و باید با علم، دقت، قوت و دلسوزی مورد عنایت قرار گیرد.
در بین بیمارانِ گروه دوم، افراد دیگری هم هستند که بهطور آشکار با بیمار شناختهشده در تماس نبوده و علائم روشنی هم ندارند؛ مناسبترین روش کشف این بیماران، گرفتن تست کرونا از افرادی است که در محلها یا جمعهای پرخطر حضور داشتهاند و این دلیل اصلی فریادهای تکراری سازمان جهانی بهداشت برای گرفتن تست است. پس از پیدا کردن بیماران، تولیت الزاما باید به بسرعت به آنها پاسخ و واکنش متناسب که در افراد متفاوت است، نشان دهد که در اینجا گروه اول بعضا نیاز به حضور در بیمارستان پیدا میکنند و بر حسب نوع بیماری در بخشهای مختلف تحت مراقبت قرار میگیرند، تکلیف این گروه بدلیل واگذاری آنها به بالاترین سطح خدماتی روشن است و علم و ایثار همکاران در کنار امکانات لازم، نتیجه را مشخص میکند.
نکتهای را که در اینجا لازم به توضیح میدانم موضوع استفاده از دارو در درمان بیماران بستری است. گاهی روزانه از کشف دارویی خبر دار میشویم که کرونا را درمان میکند اما چند روز بعد خبردار میشویم که فلان دارو نه تنها تاثیر نداشته بلکه مضر هم بوده است! اگر از مسایل سیاستزده و اقتصادی مربوط به این اقدامات و اخبار بگذریم (که در جای خود مهم و قابل توجه و بررسی است)، موضوع در حوزه تخصصی سلامت یک اتفاق عادی است، زیرا همکاران ما در بالین بیمار بد حال طبابت میکنند نه اینکه یک فرمول درمانی را پیاده سازند. آنها همه علم و تجربه خود را به کار میگیرند تا بیمارشان را سالم مرخص کنند و اگر تجربه موفقی پیدا شد به سایر همکاران در سراسر جهان منتقل میکنند، اما نباید این اقدامات علمی روزانه را با یک فرآیند چهارچوبدار تحقیقاتی و پژوهشی اشتباه گرفت. معمولا در حالت عادی قریب بیست سال طول میکشد تا یک دارو از شروع به بازار وارد شود اما در موقع اپیدمی شاخصهای جدیدی مطرح میشود و به اندازه همان شاخصها باید انتظار توفیق داشت. تا امروز هیچ داروی اختصاصی موثری برای بیماران کرونایی وجود ندارد و با توجه به ماهیت ویروس و آثار اجتماعی آن انتظار کشف زودرس آن نیز پیشبینی نمی شود.
اما گروه دوم بیماران که یا بینشانه کشف شدهاند یا نشانههای مختصری داشتهاند، این گروه، نیازِ درمانی خاصی ندارند اما هرگز نباید در جامعه رها شوند بلکه باید در فضای قرنطینهای و تحت پوشش قطعی حوزه سلامت قرار گیرند. اگر این افراد براحتی از محل قرنطینهای تعریفشده خود خارج شوند عامل اصلی انتقال بیماری و ماندگاری ویروس و حفظ چرخه آن میشوند. وظیفه تولیت در مهار ویروس کرونا همانند سایر بیماریهای ویروسی حاد که پوشش واکسنی را ندارند، به گوشه کشاندن ویروس است. ویروس نمیمیرد و شکست نمیخورد بلکه باید کاری کنیم که در بدن فرد مبتلا در چنگال نظام ایمنی محبوس شود و قدرت آلوده کردن دیگران را از دست بدهد، به همین دلیل است که دوره خاصی برای طی این مرحله را برای بیماران قائل میشویم، این دوره تاکنون دو هفته پس از بهبودی است که مبتلایان بیعلامت یا کم علامت هم باید آن را مراعات کنند. ما در ایران تجربه این اقدامات را در اپیدمیهای ویروسی سارس، مرس و تب خونریزیدهنده کریمه کنگو و تا حدود زیادی در کنترل ویروس ایدز داریم که امروز از عدم استفاده و انتشار آنها احساس غبن میکنم.
وظایف دولت: دولتها علاوهبر پشتیبانیهای قطعی از اجرای وظایف مردم و حوزه سلامت باید مراقبتهای قاطعی از اقتصاد بویژه در گروههای آسیبپذیر داشته باشند و در امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی نیز چتر بلندی داشته باشند. عملکرد دولتها در سراسر جهان اثربخشی متفاوت آن را در مهار کرونا نشان داده است. دولتهای مسولیتپذیر و پاسخگو نتیجه بهتری را برای ملت خود به ارمغان آوردهاند.
وظایف حاکمیت: همه بخشهای حاکمیتی که بهطور مستقیم در این حیطه مسولیت ندارند باید پشتیبانی از همه گروههای مسئول را به عهده گرفته و مهمتر از آن، انسجام مدیریتی کشور را حفظ و از تشتت آراء و فرار از مسئولیت جلوگیری کنند. انسجام مدیریتی توانست بعنوان یک مولفه قدرتمند در کشورها اثربخشی خود را نشان دهد.
ماهیت ویروس و آینده رابطه ما با آن: شاید تحلیل بیولوژیک ویروس آسانترین راه برای انجام وظیفه امروز و فردای ما در کنار تجربیات و اکتسابات علمی باشد. این توده کروماتینی شبیه یک موجود زنده معمولی مورد نظر ما نیست بلکه زنجیرهای ژنتیکال است که با بهرهگیری از گیرندههای تاجی شکل خود به آسانی به سطح سلولها میچسبد و بدون داشتن گیرنده اختصاصی و بدون مجوز وارد سلول شده و با عبور از سیتوپلاسم سلولی به درون هسته سلولی وارد میشود. هسته سلول محل اصلی فرماندهی حیات با حضور ژنهایی است که روی کروموزومها قرار دارند. در هر سلول قریب ۳۰ هزار ژن وجود دارد که مرگ و بقا، سلامت و بیماری را اداره میکنند. ویروس کرونا بهعنوان یک مهمان ناخوانده، گروهی از ژنها را مورد هجمه قرار داده و آنها را وادار به کپیسازی از خود میکند بدین معنی که ژن (ها) بجای نوشتن نسخه مناسب برای ادامه حیات و سپردن آن به پیامبران ژنتیکی و ساخت پروتیینهای لازم، به کپیبرداری از این ویروس مشغول میشود تاحدی که سلولهای طبیعی از مسیر عملکردی خود خارج شده و رفتارهای غیرعادی انجام میدهند، که در اینجا تا امروز متوجه شدهایم طوفان سایتوکاینی که موجب التهاب خاص است در سلولها پیدا میشود و این اتفاق منجربه کاهش و یا نابودی عملکرد اعضای حیاتی میشود. ویروس کرونا اگرچه تمایل بیشتری به دستگاه تنفس دارد اما به همه ارگانها نفوذ کرده و آنها را از کار میاندازد. شاید این دلیل اصلی نشانههای مختلف بیماری باشد، گاهی با نشانههای شبه سرماخوردگی گاهی با علایم چشمی، زمانی با سر درد و گاها با نشانههای گوارشی و پوستی اما اغلب بدون علامت خاص.
اگر چه اصولی از عملکرد ویروس را شناختهایم اما هنوز چهره و واقعیت بیولوژیک آن روشن نیست. بقولی این ویروس تاکنون ۳۴ بار تغییر چهره داده است، در برخی مکانهایی که مهار شده برگشته و یا با چهره ای متفاوت اعلام حضور کرده است. از ایمنی ناشی از آن مطمئن نیستیم و مبتلایان جان به در برده ممکن است در مواجهه با حجم بیشتری از ویروس مجددا گرفتار شوند. از اصطلاح موج دوم و سوم راضی نیست زیرا او میماند. ما هستیم که با انجام وظایف اشارهشده در بالا او را آرام یا طغیانی میکنیم. ویروس کرونا مردنی نیست که او را بکشیم، او از مرگ میزبان خود هم راضی نیست زیرا او نیز نابود میشود و این دلیلی برای گسترش زیاد و مرگ پایین آن است. تنها راه مهار کرونا کنترل و به گوشه کشاندن آن است؛ بدین معنی که میزبانان این ویروس را بطور اعم چه در بیمارستان و با نشانههای حاد و بد باشند و چه در منزل، خیابان و محل کار با نشانههای خفیف یا بینشانه باشند باید در قرنطینه و نظارت کامل قرار داد تا نظام ایمنی میزبان شخصیت تهاجمی ویروس را کنترل کرده و آن را از تکثیر منصرف کند، این مفهوم مهار ویروس و ایمنی مردمان است که باید همگان آن را عمیقا بفهمند و به کمک دولت و حاکمیت عملیاتی کنند. تنها راه نجات، انجام وظیفه از سوی همه و شناخت علمی با قدرت پاسخگویی موثر است. با این حساب تاریخی برای رفتنش نداریم و عملکرد ماست که ممکن است مهار او را زود یا دیر اعلام کند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دسترسی و دستیابی فاصله گذاری حوزه سلامت وظایف مردم تنها راه گروه دوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۵۸۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مه مغزی» عارضه جدید کرونا
به گزارش قدس خراسان، سرفههای خشک، تنگی نفس، تب، کاهش اکسیژن خون و گاهی مرگ، سناریو تلخی بود که در دسامبر ۲۰۱۹ در ووهان چین برای جهان نوشته شد و همه را درگیر کرد؛ اما این همه ماجرا نبود و با پایان همهگیری این بیماری مرگبار، حالا در میان روزمرگیهایمان شاهد تنگی نفس و سرفههای خشک روح و روانمان هستیم که بیصدا در گوشهای از زندگی خزیدهاند، گاه مضطرب و دستپاچه، گاه افسرده و زمانی گیج و منگ روی پاهایی لرزان، جسم خسته و بیجانشان را جابهجا میکنند و حتی در خواب هم آرام و قرار ندارند و با کابوسهای شبانه درگیرند. عواقبی که بیشتر از همه گریبانگیر کادر درمان خط مقدم مبارزه با کرونا شد.
تأثیرات روحی- روانی کرونا بر کادر درمان پررنگتر از بقیه بود
یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره به خبرنگار ما میگوید: اگرچه استرس شغلی در همه مشاغل وجود دارد؛ اما در حرفههایی که با سلامتی انسانها مرتبط هستند، این موضوع اهمیت و فراوانی بیشتری پیدا میکند. هرچند کادر درمان، نقش مهمی در حفظ و بهبود سطح کیفی مراقبتهای بالینی و سلامت جامعه ایفا میکند؛ اما این قشر از جامعه به اقتضای وظایف شغلی و شرایط خاص محیط کار در مواجهه با تهدیدهایی هستند که میتواند با اعمال فشارهای شدید روانی، سلامت آنها را در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی به مخاطره انداخته و موجب تضعیف عملکرد کاری آنان شود.
۶۰درصد کادر درمان در برخی از جوامع، از فرسودگی شغلی رنج میبرند
دکتر زنیره سلیمی اضافه میکند: شیفتهای کاری فشرده و زیاد، مشاهده رنج و مرگ بیماران، استرس ناشی از بیماری، تصمیمگیریهای بالینی دشوار، مسئولیتهای حرفهای و مراقبت از بیماران از جمله شایعترین عوامل استرسزایی هستند که پرسنل، روزانه در محیطهای بیمارستانی و درمانی با آن روبهرو میشوند و گاهی سلامت روان آنها را به مخاطره میاندازد و گاهی عملکردشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی با بیان اینکه به دلیل استرس مزمن در این افراد، ریسک بالای بروز اضطراب و فرسودگی شغلی نیز برای آنها در درازمدت محتمل است، عنوان میکند: بر اساس مطالعات صورت گرفته، مشخص شده حدود ۶۰درصد کادر درمان در برخی جوامع از فرسودگی شغلی رنج میبرند.
این روانپزشک یادآور میشود: چنین حوادث تروماتیکی، میتوانند احساس امنیت افراد را کاهش دهند، واقعیت مرگ را به آنها یادآوری کنند و عوارض مضری بر سلامت روان افراد داشته باشند.
سلیمی متذکر میشود: علائم و اثرات روانشناختی منفی این همهگیری از جمله اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب، افسردگی، ترس، استرس و مشکلات خواب، فرسودگی شغلی و تغییر عملکرد روزانه در کادر درمان بسیار شایع بود. همچنین برخی ویژگیهای اختصاصی کووید۱۹ مانند همراهی آن با بیماری شدید و مرگ و میر، قدرت سرایت بالا و اینکه بسیاری از مبتلایان بدون علامت هستند، زمینهساز افزایش اضطراب سلامتی در افراد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه کادر درمان به ویژه جزو گروههای آسیبپذیر در این دوران بیسابقه بودند، میگوید: این افراد به دلیل افزایش احتمال تماس با ویروس در محیط بالینی، در خطر بالاتری برای ابتلا به عفونت بوده و ترس زیادی از انتقال آن به اعضای خانواده و عزیزانشان داشتند. سایر عوامل استرسزا شامل اضطراب سلامتی، طولانی شدن زمان قرنطینه، ناامیدی، نگرانی، درماندگی، خستگی، کمبود لوازم محافظتی، اطلاعات ناکافی و آگاهی محدود از این ویروس، شایعات مختلف در سطح جامعه، ابهام و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط، مسائل مالی، باورهای منفی درباره واکسیناسیون و انگ ناقل بودن منجر به کاهش سلامت روان و افت کیفیت زندگی کاری کادر درمان شد.
سلیمی خاطرنشان میکند: در کل میتوان گفت نگرانی از ابتلا به بیماری و مرگ یا انتقال بیماری به خانواده، فشار کاری زیاد، شیفتهای متناوب و ساعت کاری زیاد، نگرانی از کمبود وسایل محافظتی، فشار فیزیکی ناشی از تجهیزاتی مانند ماسک، شیلد و گان، محدود شدن استقلال و دستورالعملهایی که موجب افزایش کار و نبود فراغت و مرخصی برای آنها میشد، نگرانی از ناتوانی در انجام درست کارها، مواجهه با خشم و پرخاشگری بیماران و خانوادههایشان، مواجهه با مرگ بیماران و سوگواری خانوادهها، تنش و نگرانی در مورد مدیریت امور خانواده، مواجهه با انگ بیماری و طرد شدن به خاطر کار در محیط پرخطر، همه و همه موجب فشار مضاعف روانی بر کادر درمان شد تا جایی که هنوز هم با گذشت چند سال از همهگیری کرونا برخی افراد درگیر مشکلات روحی ناشی از آن هستند. به خصوص افرادی که سوگوار شدند و عزیزانشان را از دست دادند؛ چراکه اغلب در آن شرایط امکان برگزاری مراسم عزاداری به صورت کامل وجود نداشت و این افراد سوگ حل نشده دارند و برخی همچنان به ما مراجعه میکنند و تحت درمان هستند.موضوع سوگ پایان نیافته و تبعات آن در کادر درمان خیلی پررنگتر بود.
بروز اختلال شناختی در ۴۵ درصد افرادی که کرونا را تجربه کردند
وی متذکر میشود: اختلالات شناختی ناشی از کرونا یکی از تبعات این بیماری بود. ویروس کرونا میتواند تأثیرات مخربی روی مغز انسان داشته باشد به طوری که سبب مشکلات حافظه، تمرکز، نقص توجه و سایرعملکردهای شناختی مغز میشود. این مشکلات شناختی حتی در افرادی که بیماری خفیف کووید را تجربه کردند نیز دیده میشود.
سلیمی ادامه میدهد: در ۴۰ تا ۴۵ درصد افرادی که مبتلا به کرونا شدند، اختلال شناختی بروز کرده و ۲۷ درصد افرادی که دچار این بیماری شدند، عملکرد حافظه و توان مغزیشان به وضوح دچار افت شده است. این اختلال در برخی بیماران بهبود یافته شدید بوده به طوری که پس از مدتها هم که دوباره مورد بررسی قرار گرفتند، تغییر چندانی در عملکرد شناختی آنها رخ نداده بود.
این استاد دانشگاه تشریح میکند: اختلالات شناختی طیف وسیعی دارد و از یک مشکل کوچک در حافظه و تمرکز و نقص توجه تا بیماریهای سنگین و جدی مانند آلزایمررا در بر میگیرد. در واقع افرادی که به کووید مبتلا میشدند به خصوص افراد جوان، وقتی پیش ما میآمدند، اظهار میکردند حافظهشان مثل قبل نیست و نمیتوانند تمرکز کافی در انجام کارها داشته باشند.
بروز اختلال خواب در ۷۰ درصد افراد
این روانپزشک اضافه میکند: بیماری کرونا عملکرد اجرایی مغز را تحت تأثیر قرار داده؛ یعنی علاوه بر تأثیر مستقیمی که ویروس بر سلولهای مغز گذاشت، اختلال خوابی که ایجاد میکرد موجب تشدید اختلال شناختی میشد تا ۷۰ درصد بیماران کووید به ویژه در کادر درمان دچار اختلال خواب شدند و با علائم بیخوابی، پرخوابی، خوابآلودگیهای روزانه، کابوسهای شبانه و خوابهای منقطع به ما مراجعه میکنند.
سلیمی تشریح میکند: کووید در مناطق مهمی از مغز سبب تسریع پیری سلولهای مغزی میشود و احتمال خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و عصبی مانند آلزایمر، پارکینسون و سایر بیماریهای شناختی را افزایش میدهد. ما به وضوح دیدیم سالمندان و افرادی که بیماری زمینهای داشتند، دچار اختلالات شناختی جدی و مزمن شدند، به خصوص علائم آلزایمر تشدید شد.
وی میگوید: دربیماران آلزایمر مراجعهکننده، پس ازهمهگیری کووید، عواملی همچون قرنطینه کرونا و کاهش روابط اجتماعی و رفت و آمدهای حضوری، سبب تشدید علائم شناختی شده بود. در افرادی که بر اثر کرونا بستری میشدند، مشکلات شناختی خیلی واضحتر از بقیه بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه به یکی دیگر از تبعات کرونا اشاره و اظهار میکند: کرونای طولانی علائمی شبیه سندرم مزمن دارد و بسیاری از افرادی که کووید را از سر گذراندند، به سندرم خستگی بعد ویروس مبتلا شدند که شامل مجموعهای از علائم است؛ علائم و نشانه هایی که پس از بهبود بیماری کرونا در افراد بروز کرد و آنها را برای هفتهها، ماهها و حتی سالها درگیر خستگی و دردهای مزمن، احساس مهمغزی، تنگی نفس و اختلال در حافظه و توجه و افسردگی کرد. بروز این نشانهها در خانمها، افرادی که سن بیشتر یا بیماری زمینهای داشتند، بیشتر بود و با استراحت هم برطرف نمیشد البته خیلیها با گذشت زمان به تدریج بهبود یافتند.
بروز مهمغزی در ۳۰ درصد افرادی که به کووید ۱۹ دچار شدهاند
سلیمی عنوان میکند: حدود ۳۰ درصد افرادی که به کووید۱۹ دچار شدهاند، یک وضعیت روانشناختی طولانی با عنوان مهمغزی را گزارش کردهاند؛ این اختلال شامل علائم کاهش و ضعف حافظه و مشکل در تمرکز است و توضیحی که بیماران در مراجعه به ما داشتند این بود که انگار وضوح ذهنیمان کم شده، فعالیتهای روزانه را فراموش میکنیم، در انتخاب کلمات مشکل داریم و وقتی میخواهیم صحبت کنیم، در به یاد آوردن کلمات مشکل داریم. احساس سردرگمی و کند پیش رفتن کارهایی که پیش از این به راحتی و در زمان کمتری انجام میشد، آشفتگی افکار، کاهش انرژی، بیحسی عاطفی و تغییرات خلق و خو از دیگر نشانههای مهمغزی است. در واقع مهمغزی روی حافظه، تمرکز و عملکرد روزانه فرد اثر میگذارد و متأسفانه در برخی افراد هنوز پس از گذشت یکی دو سال از تمام شدن همهگیری کرونا همچنان علائم با شدت و ضعف گزارش میشود، به ویژه در کادر درمان چون استرسهای روزانهشان بیشتر است.
وی ادامه میدهد: ما در گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد چندین مطالعه درخصوص اثرات کرونا بر بروز یا تشدید اختلالات روانی و شناختی داشتیم و نتایجی که بدست آمد، خیلی شبیه نتایج مطالعات بینالمللی بود. در پژوهشی که داشتیم متوجه شدیم کادر درمانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا کار میکردند بیشتر در معرض اضطراب کرونا، اضطراب سلامتی، افت کیفیت زندگی، افسردگی و استرس مزمن قرار داشتند. همچنین کادر درمانی که ساعات بیشتر و شیفتهای متوالیتری در بخشهای کرونا کار کردند، نسبت به افرادی که در بخشهای کمخطرتر فعالیت داشتند، مشکلات روانشناختی بیشتری را تجربه کردند. در تمام پرسشنامهها و مصاحبههایی که در این پژوهش انجام دادیم، فرسودگی شغلی کادر درمان نسبت به سایر پرسنل غیر درمان، بسیار بیشتر بود.
خبرنگار: مـعصومـــه مؤمنیــان