توقف حفاری نفت در دریای خزر تصمیم یک نفر نبود
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۷۵۳۹۸
به گزارش خبرگزاری مهر، در پی انتشار مصاحبه مشروح با هدایت اله خادمی، مدیرعامل اسبق شرکت حفاری شمال با عنوان «حفاری نفت در خزر به دستور زنگنه متوقف شد»، وزارت نفت توضیحاتی به این شرح ارائه داد:
۱) در ابتدا لازم است مراتب تأسف عمیق خود را از سطح نازل و غیرکارشناسی گفت و گوی منتشره اظهار کنیم، عمده اظهارات آقای خادمی در این گفتوگو (که خرداد ۹۹ منتشر شده) تفاوت چندانی با ادعاهای مطروحه توسط ایشان در سالهای ۹۳ و ۹۴ ندارد، این نشان میدهد ۴ سال حضور در کمیسیون تخصصی انرژی مجلس شورای اسلامی متأسفانه باعث بهبود معیارهای دانشی و اشراف اطلاعاتی ایشان نشده است، باعث تأسف است که ما با مردی مواجه هستیم که باوجود ۴ سال حضور در کمیسیون انرژی مجلس، «تقریبا هیچ» از ژئوپلتیک انرژی منطقه نمیداند، یا گویا تابحال موضوعی حساس و استراتژیک به عنوان «رژیم حقوقی دریای خزر» را به گوش نشنیدهاند، اظهارات سراسر کذب او مبنی بر دستور وزیر نفت برای پایان حفاری در میدان سردارجنگل خود گویای این است که آقای خادمی همچنان بر ساختن روایتهای خیالی برآمده از اوهام و بغض شخصی تاکید دارند، همچنین لازم است مراتب تأسف عمیق خود را از سطح بسیار پایین پرسشهای مطروحه نیز ابراز داریم که نشان میدهد با کلیات، بدیهیات و الزامات مباحث توسعهای این صنعت فاصله دارد، نگاه به سطح نازل و عمدتاً نادرست سوالات خود موید بیکیفیت بودن همه گفتوگوی نسبتاً مفصل است، مثلاً به همین نکته توجه کنید که در پایان بخش دوم مصاحبه منتشره (به تاریخ ۲۳ خرداد ۹۹ با کد خبر کد خبر ۴۹۴۶۱۷۶) خبرنگار میپرسد: آقای اصولی، مدیرعامل کنونی شرکت حفاری شمال آنجا چکار میکنند؟ و آقای خادمی هم جواب میدهد که «چند نفر انجا نشستهاند، دور هم داستان تعریف میکنند هیچ اتفاقی نمیافتد» یعنی خبرنگار محترم مهر، آقای اصولی مدیر عامل شرکت نفت خزر را مدیر عامل حفاری شمال میداند و از وضعیت کاری او میپرسد و آقای خادمی هم با همین فرضیه غلط یک پاسخی برای خالی نبودن عریضه میدهد! از همین دو سطر پایانی گفتوگو، معیار کیفیت بقیه متن را حساب کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲) همانطور که پیش از این نیز هم مکرراً دیده بودیم، اصلیترین و پرتکرارترین مرجع به کاربرده شده در سخنان آقای خادمی «من» است، منم منمهای آقای خادمی گویا تمامی ندارد، ایشان یک تنه همه برنامه توسعه صنعت نفت در دریای خزر را طراحی و اجرا کرده است! همه متن این دو بخش گفتوگو مشحون از «منم منم» های معروف آقای خادمی است! و تمامی این اوهام در حالی بیان شده است که شرکت حفاری شمال بر اساس یک قرارداد مدت دار، صرفاً «راهبر» دکل ایران – امیرکبیر بوده است، یعنی حتی نمیتوان این شرکت را بر اساس فرمت های رایج، پیمانکار عملیات حفاری در دریای خزر هم نامید (چرا که معمولاً پیمانکارهای حفاری مالک دکلها هستند و در این مورد حفاری شمال حتی مالک دکل نبوده و دستگاه ایران امیرکبیر در مالکیت شرکت نفت خزر است) و تنها راهبری دکل (از جمله تأمین نیروی انسانی، راهبری شناور و اجرای نقشه حفاری ابلاغ شده) بر عهده این شرکت بوده است، همچنین از سال ۱۳۸۹ و با ورود شرکت حفاری شمال به فهرست شرکتهای واگذار شده در بورس، این شرکت دارای سهامدار عمده غیردولتی بوده و احکام آقای خادمی در مسئولیت مدیریت عامل شرکت حفاری شمال از سوی هیأت مدیره خصوصی شرکت حفاری شمال صادر می شده است، ایشان هم با درخواست خود و موافقت وزارت نفت به عنوان کارمند شرکت ملی نفت مأمور به خدمت در حفاری شمال (از زیرمجموعههای هلدینگ انرژی بنیاد مستضعفان) بودند.
۳) موضوع مهمی که در جریان مصاحبه از سوی آقای خادمی عمداً مورد فراموشی قرار میگیرد این است که موضوع اکتشاف و توسعه منابع هیدروکربوری ایران در دریای خزر به دلیل ماهیت چندوجهی و تاثیرپذیری از مباحثی همچون رژیم حقوقی دریای خزر، سیاست خارجی منطقهای و … در قالب یک سیاستگذاری منسجم و یکپارچه با مدیریت وزارت نفت و در هماهنگی کامل با نهادهای ذیصلاح امنیتی و وزارت امور خارجه طراحی و اجرا شده است، هر رویدادی در این زمینه هم نه تصمیم یک فرد و یک دولت که تصمیمی متضمن منافع ملی ایران و برآمده از تصمیمات همه مجموعههای صلاحیت دار بوده است، حالا در این میان معلوم نیست چرا آقای خادمی به عنوان مدیر عامل اسبق شرکتی که پیمانکار راهبری یک دکل حفاری متعلق به شرکت نفت را بر عهده داشته است خود را محق به تصمیم گیری در زمینهای میداند که چندین نهاد و مجموعه مهم کشور در تصمیمات مرتبط با آن اشراف دارند.
۴) مزید استحضار مخاطبان عزیز متذکر میشویم: دکل حفاری ایران – امیرکبیر در مالکیت شرکت نفت خزر از زیرمجموعههای شرکت ملی نفت ایران است، شرکت حفاری شمال برای دورهای مشخص مطابق قراردادی رسمی راهبری دکل را بر عهده داشته است، این راهبری هیچ حق قانونی و عرفی برای مدیر عامل آن در تعیین خط مشی عملیات ایجاد نمیکند، شرکت پیمانکار (حفاری شمال) صرفاً بر اساس نقشه و برنامه ابلاغی شرکت ملی نفت ایران و با نظارت ناظران شرکت ملی نفت، صرفاً موظف بوده در ازای دریافت مبلغی معین، در لوکیشنهای ابلاغی حفاری را تا عمق پیشبینی شده انجام دهد، هر تغییر لوکیشینی هم بر اساس برنامه از پیش تعیین شده و ابلاغیه شرکت ملی نفت انجام می شده است، پس اصولاً شرکت حفاری شمال نه حق و نه اختیاری برای تصمیمگیری در زمینه محل حفاری یا عمق و وضعیت حفاری این دستگاه حفاری نداشته است، ایشان در بخشی از این متن میگوید: «اگر ما این دستگاه را آنجا مستقر نگه داشته و برای نگهداری آن نیز هزینه هم میکردیم، به نفع منافع حاکمیتی کشور بود؛ اما الان دوباره هیچی نداریم.» ای کاش آقای خادمی توضیح دهند که اصلاً چرا برای هزینه کردن از جیب ملت ایشان نظر میدهند؟ مگر امور توسعه صنعت نفت ملک شخصی او است که با سلیقه خودشان بخواهند هزینه کنند؟ عملیات توسعهای میادین نفت باید یک نقشه کلان و طرح توجیهی داشته باشد که قاعدتاً درباره میادین نفت و گاز دریای خزر هم این کار توسط شرکت ملی نفت انجام شده است، اگر کسی قرار باشد در زمینه روند توسعه این میادین در دریای خزر توضیحی بدهد بیشک مدیران شرکت نفت خزر و شرکت ملی نفت ایران، مطلع تر و محق تر از مدیر عامل شرکت پیمانکار راهبری دکل است. این هم یکی از نوادر اقتصاد ایران و جهان است که میبینیم برای اولین بار مدیر عامل (اسبق) یک شرکت پیمانکار، برای کارفرما تعیین تکلیف و تبیین راه میکند!
۵) تمامی آنچه که آقای خادمی درباره دستوردهنده توقف عملیات حفاری در دریای خزر و نیز توقف حفاری در میدان گازی فرزاد B گفته و دستور توقف حفاری در این مناطق را به وزیر نفت دولت فعلی منسوب کردهاند، یک خیال بافی دروغین، کذب محض و ناشی از همان نگاه خصومت آمیزی است که بیش از ۵ سال است از سوی ایشان در پیش گرفته شده است. مزید استحضار ایشان و خوانندگان محترم متذکر میشویم: برنامه حفاری ایران در دریای خزر بر اساس الگوهای طراحی شده برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران و در مشارکت با نظرات کارشناسی شرکت نفت خزر تعیین میشود اما اجرا یا تغییر در آن به دلیل شرایط خاص این دریاچه، در هماهنگی با سایر نهادهای مسئول همچون وزارت امور خارجه و … صورت میگیرد، پس اصولاً تصور اینکه وزیر نفت دستور توقف عملیات حفاری را داده باشد فهم نادرست مسائل توسعهای و ژئوپلتیک منطقه است، ضمناً به نظر میرسد خیالبافیهای «بالیوودی» از این دست که که مدیر عامل اسبق شرکت حفاری شمال، توسعه میادین نفتی در خزر را در کوران مشکلات و کارشکنیها و حتی در میان موج ناوگان صهیونیستی!! به پیش بردهاند ناشی از تلاش برای ترمیم شکستهای کاری و انتخاباتی است.
در موضوع راهاندازی سکوی ایران – امیرکبیر و حفاری موفقیت آمیز چاهها که به کشف میدان سردارجنگل در دریای خزر منجر شد مجدداً تاکید میشود: این دستاورد بر اساس نقشه حفاری شرکت ملی نفت ایران، با مدیریت و کارفرمایی شرکت نفت خزر و با پیمانکاری (راهبری) شرکت حفاری شمال انجام شد، هیچ کس منکر تلاشها و زحمات حفارمردان شریف ایران و تیم فنی که در راه اندازی دکل ایران- امیرکبیر یک مجاهدت تمام عیار خلق کردند نیست، کما اینکه در موضوع همین دستاورد نیز منکر تلاشها و خدمات آقای هدایت الله خادمی کارمند وزارت نفت، مأمور به خدمت در شرکت حفاری شمال نبوده و نیستیم و در همان زمان از سوی وزارت نفت از ایشان در این زمینه به صورت رسمی تقدیر شد، اما امید میرود هر کسی به قدر وزن و جایگاه خود درباره مسائل سخن گوید و از مصادره موفقیتها برای منفعت شخصی و از تخریب سیاستهای ملی به دلیل اهداف جناحی پرهیز کند
کد خبر 4955259 عرفانه تاجیکیمنبع: مهر
کلیدواژه: تولید نفت شرکت حفاری شمال هدایت الله خادمی وزارت نفت ایران ویروس کرونا وزارت صنعت معدن و تجارت بانک مرکزی ایران وزارت جهاد کشاورزی بورس قیمت دلار عبدالناصر همتی سازمان امور مالیاتی تولید نفت قیمت نفت نهاده های دامی لوازم خانگی ایالات متحده آمریکا مصرف برق شرکت ملی نفت ایران شرکت حفاری شمال دریای خزر شرکت نفت خزر آقای خادمی مدیر عامل وزارت نفت توسعه ای بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۷۵۳۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است اما مدیرعاملی سختتر!
عصر ایران / مدسه کار و کسب ؛ سیدمحمد حسینی* - زندگی سخت است اما مدیرعاملی سختتر است ، چون تصمیمات شما بر زندگی دیگران نیز تأثیر میگذارد. اما موفقیت هم بدون از دست دادن بعضی از داشتهها امکانپذیر نیست. بیشتر مدیرعاملها با مبارزهای سخت مواجهاند. چون نسبت به سرنوشت شرکتشان مسئولیتی منحصربهفرد دارند. آنها هر روز در معرض تصمیمگیری با سطح حساسیت مرگ و زندگی هستند.
کتابهای بیشماری توسط مدیران و رهبران کسب و کار نوشته شده است. مشکل اصلی آنها این است که مسیر موفقیت را مستقیم و سرراست نشان میدهند. اما آقای بن هاروویتز، نویسندهی این کتاب واقعیت را هم در نظر میگیرد، شرایط مبهم و تنگناهای زیاد و تفاوتهای فرهنگی افراد را هم تعریف میکند و توصیفات فوقالعاده ای از شرایط روحی خودش در دوران بحران دارد.
همهی مدیرعاملها خواسته یا ناخواسته شرکتشان را در مواجهه با بحران خواهند دید و باید برای مقابله با آنها مهارت داشته باشند.
اگر مدیرعامل هستید، بار بیشتر مسئولیت تصمیمگیری و عواقب آن بر روی دوش شماست اما این که بخواهید تنها با اتکا به دانش مدیریتی خودتان با مشکلات مواجه شوید، اشتباه است.
کارمندان شرکت هم جزئی از سرمایههای شرکت هستند و منافع شرکت با منافع آنها گره خوردهاست. پس لازم است آنها را تا حد امکان درگیر فرآیند تصمیمگیری و حل بحران کنید.
همانطور که میدانیم، مسئولیت، بدون اختیار و آزادی عمل ارزشی ندارد. کارمندی که مسئولیت دارد ولی اختیار تصمیمگیری ندارد، حس وفاداری به شرکت و شغلش نخواهد داشت.
اکثر مدیران این ذهنیت را دارند که خلاقیت در زمان آرامش خاطر و رشد شرکت باید صورت بگیرد. در حالی که زمانی که شرکت از هر لحاظی دچار تهدید است و احساس میشود وارد سراشیبی سقوط است، باید خلاقیت صورت گیرد. این یکی از مهمترین اصول مدیریت در شرایط بحران است.
حواستان به روح و روان خودتان باشد، این سختترین مبارزهای است که مدیران با آن مواجهاند. دقت داشته باشید که علیرغم کمک گرفتن از کارمندان و مشاوران در نهایت شما به تنهایی باید با مشکلات شرکت مقابله کنید.
یکی از حساساترین کارهایی که هر مدیرعاملی از انجام آن میترسد، اخراج کردن افراد است. شیوهی برخوردتان با این جریانِ اجتناپناپذیر میتواند تأثیری بزرگ بر شرکت تان بگذارد.
زمانی که به این نتیجه رسیدید کارمندی منافع شرکت را به خطر میاندازد، بهترین کار اخراج سریع اوست. تأخیر در اخراج کردنِ فردی که میداند قرار است اخراج شود، تعارض بین او و شرکت را شدیدتر میکند.
هیچکس از رساندن خبر بد، لذت نمیبرد اما نویسنده این کتاب اعتقاد دارد در جریان گذاشتن کارکنان به طور مستقیم امری حیاتی برای کسب موفقیت مدیرعامل است. چرا که مخفیکاری مشکلات ساده اولیه را تبدیل به امری غافلگیرکننده و حلنشدنی میکند. این غافلگیری، اعتماد کارکنان را خدشهدار میکند.
مدیرعامل باید پاسخگوی هر مشکلی در شرکت باشد و از همین رو تحت فشار ذهنی و روانی قرار میگیرد. اگر مدیرعامل هستید با عیان کردن مشکلات شرکت، در واقع آن را به افرادی میسپارید که میتوانند در سریعترین زمان ممکن آن را حل کنند.
برای نحوه ی بیان اخراج مدیران از قبل آمادگی داشته باشید. مدیری که اخراج میکنید قرار نیست برای همیشه هیچ همکاریای نداشته باشد. ممکن است در آینده به نحوی مجبور به همکاری با او باشید. پس شیوه صحبت با او باید معطوف به آینده هم باشد.
عزت نفس انسانها به راحتی خدشهدار می شود و از طرفی به سختی بازسازی میشود. هرگز کسی را که اخراج میکنید، سرزنش نکنید. برخورد منصفانه با مدیر اجراییِ اخراج شده، روی اخلاق و عملکرد تیم اجرایی تأثیر میگذارد و سبب میشود تیم اجرایی بعد از رفتن این عضو هم عملکرد درستی داشته باشند.
بخش منابع انسانی نقش مهمی در این مقوله دارد؛ چراکه کیفیت تعاملات و رفتار کارکنان را رصد میکند. قبل از این که رفتار نادرست یکی از کارمندان، شرکت را با بحران بزرگی مواجه کند، بخش منابع انسانی آن را برطرف میکند.
مدیران شرکتها را بر اساس مدلذهنی و عملکرد میتوان به دو دستهی تصمیمگیرندگان و اجراکنندگان تقسیم کرد.
تصمیمگیرندگان: مدیرانی هستند که بر روی یافتن مسیری که شرکت میخواهد طی کند، تمرکز دارند. به عبارتی جزء مدیران تصمیمگیرنده محسوب می شوند. در واقع آنها چندان در بخش اجرایی دخیل نیستند. اغلب مؤسسین شرکتهای نوپا در این دسته قرار میگیرند، مانند بیل گیتس که از جستجو و اتخاذ تصمیمات استراتژیک و چندساله لذت میبرند. آنها چندان درگیر جزئیات پیادهسازی چشم انداز و برنامه استراتژی نیستند. اغلب اوقات سازمان هایی که توسط این افراد اداره میشوند، عملکردی بینظم و فضایی پر هرجومرج دارند.
اجراکنندگان: مدیریت جزئیات برنامهها، نظارت بر عملکرد و درگیری با تحقیق و برنامهریزی را بیشتر دوست دارند. آنها از تصمیمگیرهای بزرگ و تغییرات شدید لذت نمیبرند، مثلاً دوست ندارند تصمیماتی در زمینهی تغییرات استراتژیک مهم بگیرند. گاهی این مسئله باعث میشود در زمان تصمیمگیریهای مهم کُند عمل کنند.
برای آنها بیش از آن که پاگذاشتن به دنیاهای جدید مهم باشد، حکمرانی هرچه پرقدرت در دنیایی که در حال حاضر در آن قرار دارند مهم است.
داشتن روحیه ای ترکیبی از هر دوی این ویژگیها (تصمیمگیرنده و اجراکننده) است. مثلا رییس فروش یک شرکت ممکن است جزو دستهی اول بوده و از تصمیمگیریهای بزرگ لذت ببرد اما وقتی طرحی کلی در تمام قسمتهای شرکت مطرح می شود و به تأیید همگان میرسد، بعد از آن مدیرفروش باید تمام انرژی خود را بر روی امور اجرایی طرح متمرکز کرده و تصمیمگیریهای بزرگ را به دیگران واگذار کند.
بن هاروویتز مینویسد: در طول این سالها به چند تکنیک برای سر و کله زدن با خودم رسیدهام:
چند نفر دوست پیدا کنید
با اینکه تقریباً غیرممکن است که در تصمیمات دشوار، توصیه فوقالعادهای از آنها دریافت کنید، اما از منظر روانشناسی، صحبت کردن با کسانی که تصمیمات چالشبرانگیز مشابهی را از سر گذراندهاند بسیار مفید است.
افکارتان را روی کاغذ بیاورید
وقتی قرار بود برای هیئت مدیره توضیح دهم که چون شرکتمان سهامی عام است به نظرم بهترین کار این است که تمام مشتریان و تمام درآمدمان را بفروشیم و کسب و کارمان را عوض کنیم، ذهنم واقعاً در هم پیچیده بود. برای نهایی کردن آن تصمیم، شرح مفصلی از استدلالم را یادداشت کردم. فرایند نوشتن این سند باعث شد از روانشناسی خودم فاصله بگیرم و بتوانم به سرعت تصمیم بگیرم.
تمرکزتان روی جاده باشد، نه دیوار
یکی از اولین درسهایی که در مسابقات اتومبیلرانی تعلیم داده میشود این است که وقتی دارید با سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت پیچی را دور میزنید، روی دیوار تمرکز نکنید؛ تمرکزتان روی جاده باشد. اگر روی دیوار تمرکز کنید، با مغز توی دیوار خواهید رفت. اگر روی جاده تمرکز کنید، طبق جاده به مسیرتان ادامه خواهید داد.
اداره کردن شرکت هم شبیه همین است. همیشه هزاران چیز وجود دارند که ممکن است درست پیش نروند و کشتیتان را غرق کنند. اگر بیش از حد روی آنها تمرکز کنید، بسیار محتمل است که هم خودتان را دیوانه کنید و هم شرکت را به گِل بنشانید.
به جای فکر کردن به چیزهایی که باید از آنها بر حذر باشید، تمرکزتان را روی جایی که دارید میروید معطوف کنید.
اندریسن معتقد است که کارکنان مطالبات متعددی از شرکت دارند: حقوق، پاداش، اختیار سهام، حوزهی کنترل، عنوان شغلی.
از میان اینها، عناوین شغلی از همه بسیار ارزانتر است، بنابراین منطقی است که بالاترین عناوین شغلی ممکن را به کارکنان بدهیم. اگر با این عناوین حس بهتری پیدا میکنند، بگذارید خوشحال باشند. عناوین شغلی هیچ هزینهای ندارند.
علاوه بر این، با استفاده از روش اندریسن همیشه میتوانید برای رقابت با سایر شرکتها بر سر کارکنان جدید، حداقل در یک جنبه پیشنهاد بهتری ارائه کنید.
در مقابل، در فیسبوک مارک زاکربرگ عناوین را عامدانه بسیار پایینتر از استاندارد میچیند.
قائممقامهای ارشد در شرکتهای دیگر در فیسبوک باید پر و بال عنوان شغلیشان را تا حد مدیر یا سرپرست قیچی کنند.
______________________________
* سیدمحمد حسینی
نویسنده و مدرس مدرسه کار و کسب عصر ایران
تسهیلگر کتابخوانی
مدرس رشد و تعالی
نویسنده کتابهای «قدرت مطالعه» و «صفرتاصد تندخوانی»
عضو شورای کتابخوانی شهرداری تهران و همراهی با بیش از ۲۶سازمان و ۱۲دانشگاه برای آموزش و تسهیل کتابخوانی
آموزش آنلاین به بیش از ۲۰هزار نفر فراگیر
بنیانگذار سایت مرتا