Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-02@11:06:13 GMT

اصلاحات رقیب حاکمیت نیست

تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۸۴۳۱۴

اصلاحات رقیب حاکمیت نیست

روزنامه ایران در گفت وگویی با حسن رسولی عضو شورای شهر تهران آورده است: به این ترتیب در شرایط متصلبی که در طول زمان این جریان با آن روبه‌رو بوده، سبب شده است که اصلاح‌طلبان بیش از رقیب خود را در شرایط اجبار به احراز هویت گفتمانی ببینند. وضعیتی که هر زمان می‌تواند یکی از دلایل ریزش و جدایی طیف‌های تشکیل دهنده یک جناح سیاسی را فراهم کند و در نهایت نیز مشخص نیست تا چه حد در تقویت اعتماد حاکمیت مؤثر باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


با حسن رسولی، عضو شورای شهر تهران که سابقه مدیریتش به استانداری خراسان در دولت اصلاحات می‌رسد، به این وضعیت پرداختیم و اینکه به باور او عملکرد اصلاح‌طلبان در شوراهای شهر تا چه حد می‌تواند به توفیق این جریان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کمک کند.

جریان اصلاحات در ماه‌های اخیر با دو وضعیت نامطلوب مواجه شد؛ از یک سو رد صلاحیت نامزدهایش در انتخابات مجلس و در جهت دیگر ریزش بدنه اجتماعی که خود را هم در کف رأی دو سه فهرست حزبی ارائه شده در انتخابات مجلس و هم در جریان استعفای نیروهای کادری بعضی احزاب اصلاح‌ طلب نشان داده است. به باور شما در چاره‌اندیشی برای این دو معضل کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد؟ اگر اصلاح هر دو ضروری است به چه ترتیب باید اتفاق بیفتد؟
به نظرم برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا درباره نقش و جایگاه جریان اصلاحات و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در ساختار نظام جمهوری اسلامی و نیز در جامعه ایران تعیین تکلیف کنیم. سه نحله در ارتباط با ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. اولین گرایش بر «تأیید مطلق همه مواضع نظری و عملی ساختار به صورت کاملاً محافظه کارانه» دلالت دارد. روش دیگر «قرار گرفتن در مقابل حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از سنخ رفتار و مواضع اپوزیسیون و براندازان» است و راه سوم «اعتقاد قلبی و عملی به حاکمیت نظام و تلاش در جهت استحکام هرچه بیشتر پایه‌های جمهوری اسلامی ایران با رویکرد نقادی خیرخواهانه و پایش و رفع اشتباه ها» است.
جریان اصلاحات به عنوان یک نحله فکری و سیاسی که از بطن و متن انقلاب اسلامی برخاسته از بین این سه سناریو بر اساس منشور و سوابق خود الا و لابد مجموعه منظومه رفتاری خودش را در قالب سناریوی سوم تعریف کرده و دنبال خواهد کرد. به نظر من هر گونه تخطی از این گزینه مدعیان احتمالی اصلاح‌طلبی را با مسأله هویتی جدی روبه‌رو می‌کند.
با این پیش فرض که جریان اصلاحات در درون نظام مشفقانه و خیرخواهانه متناسب با سعی و خطاهایی که حاکمیت جوان جمهوری اسلامی ایران داشت در مسیر اداره کشور طی می‌کند در صدد آن است که با شناسایی چالش‌های فرارو، ایرادات و اشکالات را در چارچوب قانون اساسی و اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران بر طرف کند. به عبارتی قرار است نقش مادری را ایفا کند که تمام هدفش سالم نگه داشتن فرزند است حتی اگر این سلامت منوط به خوراندن داروهای تلخ باشد.
جریان اصلاحات بر اساس سناریوی سوم در این چارچوب روابط و مراودات خودش را با حاکمیت تنظیم کرده و ادامه خواهد داد. حداقل اصلاحاتی که آقای خاتمی محور و رهبر آن است به نظر من در گذشته و آینده و حال و در این مسیر حرکت خواهد کرد.


با وجود تبیین شما درباره رابطه‌ای که اصلاح‌طلبان می‌خواهند با حاکمیت داشته باشند نمی‌شود این واقعیت را انکار کرد که اصلاح‌طلبان در ارائه فهرست برای اکثریت حوزه‌های انتخابیه دچار مشکل شدند. وضعیتی که سبب شده بعضی از درون این جریان بگویند اصلاح‌طلبی باید از یکسری شعارهای سیاسی‌اش کوتاه بیاید و به سمت دیگری برود تا بتواند این وضعیت را به نحوی اصلاح کند...
در پاسخ به پرسش اول شما من نظرخودم را به عنوان یک نیروی اصلاح‌طلب در مورد مواضع جریان اصلاحات در قبال حاکمیت عرض کردم. برداشت من از سؤال شما این است که خب حاکمیت نسبت خودش را با جریان اصلاحات چگونه تعریف می‌کند؟
فراموش نکنیم که وقتی در دوم خرداد سال ۷۶ خاتمی با رأی ۸۰ درصد واجدین شرایط به رئیس جمهوری انتخاب شد این شخص رهبر معظم انقلاب بود که از آنچه رخ داد با عنوان «حماسه دوم خرداد» یاد کرد. به عبارتی در آن مقطع جریان اصلاحات از حداکثر همراهی و استقبال مردم و حاکمیت برخوردار بود. منتها این شورای نگهبان است که به عنوان نهاد واسط میان اصلاح‌طلبان و حاکمیت در مقاطع انتخاباتی مختلف از خط مشی واحدی در قبال جریان اصلاحات تبعیت نکرده است.  
این شورا در انتخابات مجلس ششم حتی ملی مذهبی‌ها را هم تأیید صلاحیت کرد، کاندیداهای جریان اصلاحات که جای خود داشت. اما همین شورای نگهبان در انتخابات مجالس آتی دقیقاً موضعی اتخاذ کرد که کاملاً موضع بسته و انقباضی در مقابل کاندیداهای اصلاح‌طلب بود. بله در انتخابات اسفند ۹۸ عملاً امکان سیاست ورزی ملی و همه شمول از اصلاح‌طلبان گرفته شد. مردم هم حد مشارکت شان را مثلاً در تهران به حدود ۱۰ درصد آرای مؤثر غیر از آرای باطله تقلیل دادند. به باورم بخشی از این کاهش مشارکت نتیجه کاهش درجه آزادی انتخاب مردم بود. البته با کمال تأسف این رویکرد انقباضی نه فقط در شورای نگهبان که حتی پیش از آن در هیأت‌های اجرایی وزارت کشور آغاز شد. در نتیجه حتی بیش از ادوار قبلی رقیب ما در جاده‌ای یک طرفه قرار گرفت و امکان رقابت از جریان اصلاحات گرفته شد.
مردم هم از یک طرف با این قدرت انتخاب و از طرف دیگر با انبوه مشکلات روزمره فرارویشان مواجه بودند و سلسله‌ای از حوادث و در ادامه پیشروی پر سرعت نهادهای انتصابی به سمت وظایف و اختیارات نهادهای انتخابی از حضور در صحنه انتخابات دلسردشان کرد. خب به‌طور طبیعی این دلسردی به بدنه اصلاح‌طلبان نیز تسری پیدا می‌کند. آن بخش از اصلاح‌طلبانی که مطالبات را کوتاه مدت‌تر دنبال می‌کنند جریان اصلاحات را متهم می‌کنند به کند روی و دلسرد می‌شوند.
اما جریان اصلاحات نباید در دوره پس از خرداد ۷۶ مغرور می‌شد و نه باید با آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد مأیوس شود. زیرا یأس ممکن است خدای نکرده ما را به سمت دو سناریوی اول یا دوم متمایل کند. باید بردبار باشیم. البته در قدرت بودن را هم نباید تقبیح کنیم. نتیجه در قدرت بودن اصلاح‌طلبان وقتی حاکمیت فضا را برای حضورشان فراهم کرد و مردم نیز به آنها رأی دادند ۸ و نیم درصد رشد اقتصادی بود.
بنابر این اصلاح‌طلبی باید با مواضع راهبردی خودش حرکت کند. اگر شرایط برای حضور در قدرت فراهم باشد طبعاً استفاده از اهرم قدرت امکان پیاده‌سازی منویات اصلاح‌طلبانه در درون نظام را بیشتر فراهم می‌کند. وقتی هم که مثل شرایط امروز مجلس یازدهم اکثر یا همه راه ها بسته باشد طبعاً در اینجا تکلیفی بر دوش اصلاح‌طلبان نیست و خیلی هم نباید آزرده خاطر بشویم چون اصالت محض با قدرت دار بودن نیست مؤثر بودن و اثر بخش بودن در جهت جریان اصلاحات به نظر من مقدم است و برتری دارد بر حضور محض در قدرت تحت هر شرایطی.
اما به نظر می‌رسد آنچه برای اصلاح‌طلبان مشکل ساز می‌شود قرار گرفتن در مقابل طیفی از خواست‌های بدنه اجتماعی شان است که ممکن است در تعارض با بخشی از دیدگاه‌های حاکم باشد. در این وضعیت آنها چه راهکاری دارند؟
اصلاح‌طلبان مواضع اصلاحی خودشان را بر اساس قاعده اهم و مهم و متناسب با شرایط کشور و فرصت‌ها و چالش‌های فراروی جامعه و حاکمیت تنظیم می‌کنند. بنابراین به دنبال راه حل‌هایی هستند که نوعی اجماع و ترکیب میان این تعارض‌ها ایجاد کند.
به عبارتی جریان اصلاح‌طلب خیرخواه نظام نمی‌تواند نسبت به اصلی‌ترین پایگاه قدرت جمهوری اسلامی ایران که جامعه و مردم هستند بی‌اعتنا باشد. از طرف دیگر چون جریان اصلاحات جریان اپوزیسیون و رقیب حاکمیت و برانداز نیست، رابطه‌اش با ساختار قدرت کاملاً رابطه همگون و سازگار است. البته در تشخیص مواردی که پیش می‌آید با توجه به شرایط عمومی که در جامعه هست ممکن است با فراز و نشیب‌هایی مواجه باشیم. مواضع راهبردی جریان اصلاحات نه علیه جامعه و نه قدرت طلبانه است. البته در این مسیر پر فراز و نشیب ممکن است برخی از افراد، برخی از احزاب و گروه‌ها دچار تردیدهایی بشوند که خب جریان اصلاحات هم از این قاعده مستثنی نیست. زیرا این جریان یک جریان کاملاً متکثر است و یکی از ویژگی‌های منحصر به فردش این است که از یک روابط درونی کاملاً دموکراتیک برخوردار است. مواضع افراد و برخی از احزاب به نظر من بنیان و اساس این تئوری که من به آن باور دارم مورد خدشه قرار نمی‌دهد. بنابر این ما چه در دوره‌ای که در قدرت باشیم و چه دوره‌ای که در قدرت نباشیم نسبتمان با حاکمیت و نسبتمان با جامعه نسبت کاملاً تعریف شده‌ای است. اصلاحات برخاسته از رأی و نظر مردم است و نه برخاسته از یک قدرت انتصابی و لذا نمی‌تواند جدای از منویات جامعه و مردم حرکت کند و در عین حال چون خود را بخشی از ساختار حاکمیت می‌داند بودن در حاکمیت را مغایر با نقد منصفانه حاکمیت نمی‌داند.
آقای رسولی یک سال حدوداً تا انتخابات ریاست جمهوری وقت داریم اگر واقع بینانه نگاه کنیم در این فاصله یکساله اصلاح‌طلبان برای بازیابی اعتماد عمومی در صحنه عمل دو فرصت دارند شورای شهر و دولت. آیا این احتمال را می‌دهید که بتوانید از این فرصت استفاده کنید؟
من شخصاً وجود نقص و اشکال در رفتار اصلاح‌طلبان و جریان اصلاحات را در پیش آمدن شرایط ناهموار کنونی قابل نقد می‌دانم. بالاخره ما هم مثل بقیه جریان‌ها در عمل سیاسی ممکن است دچار خطا و اشتباه شده باشیم. با این حال با توجه به تجربیات چند ساله گذشته و مشخصاً انتخابات ۹۲ تا ۹۶، برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی بعید می‌دانم که اتاق فکر اصلاحات حاضر به این باشد که با کاندیدای غیر اصلی به صحنه انتخابات وارد شود.
پیش‌بینی من این است که چنانچه حاکمیت از طریق شورای نگهبان مثل سال ۷۶ یا ۷۸ شرایط را برای سیاست ورزی اصلاح‌طلبان فراهم کند اصلاح‌طلبان همچنان امکان سیاست ورزی و همراهی طیف قابل توجهی از مردم را دارند. اما تحولات یک سال پیش رو در بسیاری از زمینه‌ها ناشناخته است و اساساً رویدادهای حوزه سیاست داخلی ایران از قابلیت پیش‌بینی پذیر بودن خارج است.
کما اینکه آنچه روی می‌دهد تا حدود زیادی می‌تواند از میزان نقش آفرینی مثبت مجلس و دولت در حل مسائل مختلف در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و روابط بین‌الملل تأثیر بپذیرد. اگر مجلس یازدهم با اکثریت اصولگرایش بتواند کارنامه مشعشع و قابل دفاعی در حل مسائلی نظیر تحریم، تورم اشتغال و روابط خارجی ارائه کند در آن صورت اصولگرایان رقیب قدری در انتخابات ریاست جمهوری خواهند بود. اما اگر همین روند فزاینده مشکلات جامعه تداوم داشته باشد طبعاً این احتمال را باید بدهیم که تکرار انتخاباتی همانند انتخابات سال ۷۶ دور از ذهن نیست. هر چند متغیرهای تعیین کننده برای پیش‌بینی فضا و آرایش انتخاباتی ریاست جمهوری بعدی به نظر من پر از ابهام است.

منبع: روزنامه ایران برچسب‌ها اصولگرایان مجلس یازدهم دولت قانون اساسی روزنامه ایران

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اصولگرایان مجلس یازدهم دولت قانون اساسی روزنامه ایران اصولگرایان مجلس یازدهم دولت قانون اساسی روزنامه ایران انتخابات ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران انتخابات مجلس جریان اصلاحات شورای نگهبان جریان اصلاح اصلاح طلبان مجلس یازدهم اصلاح طلب نظر من

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۸۴۳۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است

روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.

این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.

دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمی‌دانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاج‌زاده و امثال آقای تاج‌زاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یک‌مرتبه این طرف صفحه بیاید.

آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

صرف‌نظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاح‌طلب جای تأمل دارد.

محمدعلی ابطحی، رئیس‌دفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری به‌کار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی‌اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار می‌گیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است.»

اکنون پرسش‌های مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامه‌نگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه می‌کند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص می‌دهد، اما الان اصلاح‌طلبان تجمیع شده‌اند که بگویند «نصیری خل‌وچل است و افراطی و نامتعادل»؟!

چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفت‌وگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام می‌دهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی می‌کند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!

چرا شبکه رسانه‌ای «هم‌میهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانه‌های مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر می‌کرد، بازتاب می‌داد، آن‌هم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیتر‌های آماده‌تان برای پیروزی پوتین، خاک می‌خورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!

مگر عباس عبدی سرمقاله‌نویس و مشاور هم‌میهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بی‌خبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان می‌اندازد و می‌گوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام‌شده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!

اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمام‌صفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!

اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاج‌زاده با شاهزاده» را می‌دهد آیا به این علت نیست که تاج‌زاده در مرخصی به اصلاح‌طلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی می‌دهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفت‌وگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاح‌طلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و می‌خواستند سرشان بی‌کلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاح‌طلبان نیاموخته است؟!

اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهی‌نو» «برخی مجموعه‌های اصلاح‌طلب» را متهم به داشتن «مرض‌بچگانه» و «لوچ‌بودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاح‌طلبان را نشان دهد، اما نصیری به‌جای درس‌گرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!

این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاح‌طلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمی‌دهد. نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید!

شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

دیگر خبرها

  • مجری جنجالی صداوسیما به اصلاح‌طلب و اصولگرا رحم نکرد: حرامید! +تصویر
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • رژیم صهیونیستی پاسخ پیشنهاد حماس را با اصلاحات به مصر داد
  •  واکنش اصلاح‌طلبان به سخنان نصیری درباره اتحاد شاهزاده و تاجزاده؛ تکرار یک شوخی بی‌مزه است | ارتباطی به جریان اصلاحات ندارد | واقعا یک توهم است
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • اصلاح‌طلبان درباره روند بررسی صلاحیت‌ها چه گفتند؟