چرا باید دست مفسد اقتصادی قطع شود؟/آقای خوئینی ها از کجا دیکته شده بود
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۳۹۷۲۲
نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای خوئینی ها از کجا دیکته شده بود؟
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
دیروز آقای موسوی خوئینیها نامه سرگشادهای خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته و در آن به مسائلی اشاره کردهاند که اگرچه، با توجه به هوشیاری مثالزدنی ملت، درک میزان صحت آن به آسانی برای عموم مردم امکانپذیر است ولی نگارنده به دو علت، پرداختن به این نامه سرگشاده را ضروری تلقی میکند.
اول؛ آنکه ایشان در صدر نامه نوشتهاند «مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم» یعنی نگارنده نیز به عنوان یکی از آحاد ملت مخاطب نامه ایشان هستم و حق پرداختن به آن را دارم.
دوم؛ اینکه نامه یاد شده همانگونه که در ادامه خواهد آمد، دقیقاً -تاکید میشود که دقیقاً-بازگویی آرزوهای برباد رفته دشمنان اسلام و انقلاب است و از این روی مخاطب نگارنده در این وجیزه، قبل از آنکه آقای موسوی خوئینیها باشد، دشمنان بیرونی نظام هستند که اصرار دارند نظر ایشان را به قاطبه مردم ایران نسبت دهند! که البته در اولین دقایق بعد از انتشار نامه، با آب و تاب به همین سو رفتهاند!
و اما، درباره نامه یاد شده گفتنیهایی هست. ولی قبل از آن به این کلام حضرت امیر علیهالسلام توجه کنید.
۱- در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از یاران امیرالمومنین علیهالسلام بودند به تحریک معاویه (دقت کنید) آتش جنگ را برافروخته بودند. بهانه آنها خونخواهی عثمان بود و حال آنکه طلحه و زبیر به گواه همه مورخان از قاتلان عثمان بودند و در مقابل، حضرت امیر(ع) - بازهم به گواه تاریخ - فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به دفاع از خلیفه سوم فرستاده بود. اینگونه بود که امیر مومنان(ع) درباره این دو فرمودند « إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوه وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ ...
آنها حقی را مطالبه میکنند که خود وانهادهاند و خونی را میطلبند که خود ریختهاند»! حالا بخوانید و ببینید! چگونه آقای خوئینیها تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند را به کلیت نظام نسبت میدهند!
۲- آقای خوئینیها خطاب به رهبر معظم انقلاب مینویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند»! ایشان توضیح نمیدهد که این بیاعتقادی نسبت به اسلام و نظام و انقلاب است یا عملکرد برخی از مسئولان نظام؟! اگر بیاعتقادی نسبت به اصل نظام است، در مقابل دهها نمونه اخیر که مردم با حضور چند ده میلیونی خود بر وفاداری و اعتقاد راسخ خویش به اسلام و انقلاب و مخصوصاً رهبر انقلاب تاکید ورزیدهاند چه پاسخی دارند؟! مثلاً درباره حضور چند ده میلیونی ملت از همه طیفها در سوگ سپهبد شهید سردار سلیمانی چه پاسخی دارند؟! حمایت همهجانبه آنان از اقدامات نظام در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش را چگونه تفسیر میکنند؟! و...
ما هم بر این باوریم که اعتقاد مردم آسیب دیده است اما اعتقادشان به کدام مقوله با آسیب روبهرو شده است؟!
۳- مینویسند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند»! باز هم توضیح نمیدهند کدام مدیریت کلان مورد نظر ایشان است؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده به مردم دادهاند که حتی به یکی از آنها نیز عمل نکردهاند؟! کدامیک از مدیران ارشد نظام هر روز یک دروغ تازه بر زبان آورده و حتی زحمت یک عذرخواهی خشک و خالی هم به خود ندادهاند؟! اگر تصور میکنید که مردم این طیف از مسئولان دروغگو و لافزن را نمیشناسند، خود را فریب دادهاید و اگر میدانید که نام و نشان و مسئولیت این عده را میدانند، چرا جرأت بیان آن را ندارید؟!
۴- نوشتهاند: « تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوهبر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابل انکار شدهاند»! جناب خوئینیها! تورم روزافزون و کاهش درآمد اقشار گسترده را چه کسانی به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند؟! یعنی حضرتعالی نمیدانید که دولت تحت حمایت شما و حزب و گروه شما عامل اصلی همه این نابسامانیها و پلشتیهاست؟!
ادعای دلسوزی شما برای فرزندان مردم این مرزو بوم، قبل از آنکه تعجبآور باشد خندهدار است! تعجبآور است چون بعید است شما از حضور فرزندان همحزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بیخبر باشید! و خندهدار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیتالمال را به روی مبارک خود نمیآورید! راستی جناب خوئینیها، برادران کدامیک از مسئولان بلندپایه و به شدت تحت حمایت جنابعالی پروندههای فساد اقتصادی میلیاردها دلاری دارند؟ نمیدانید یا تجاهل میفرمائید؟! دستکم میدانید فرزندان کدامیک از همین قماش در کار عتیقه هستند و با سوءاستفاده از مسئولیت پدران خود بین ایران و اروپا و آمریکا هروله میکنند؟! یعنی شما از این موارد که همه عالم باخبرند، خبر ندارید؟! اگر اجازه بدهید نام و نشان آنها را برایتان بازگو کنیم و از روابط آنها با شما و حزبتان پرده برداریم. اگرچه با توجه به اطلاع مردم از این پلشتیها نیاز چندانی به این بازگویی نیست،
جز آنکه شاید باعث خجالت شما بشود!
آقای خوئینیها! این جملات برایتان آشنا نیست؟!
«بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!...»! اینها فقط بخشی از پاسخ رئیسجمهور تحت حمایت شما و حزبتان است که در مقابل انتقاد به گرانی و تحمیل فاجعه برجام و تورم افسارگسیخته و... نثار منتقدان کردهاند! راستی آقای خوئینیها جنابعالی در آن هنگام کجا بودید که غیر از حمایت از دولتی که آن را در اجاره خود میدانستید، لام تا کام سخنی نمیفرمودید و کاغذ به نامهنگاری سیاه نمیکردید؟!
۵- نوشتهاند « البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است»!
این بخش از نامه یاد شده نکتهای افزون بر مطالب قبلی ندارد غیر از اینکه در این بخش، به جان کلام و انگیزه اصلی خود از نگارش این نامه با صراحت بیشتری پرداخته است و آن «نامطلوب بودن وضع فعلی و ضرورت تغییر آن» است! این خواسته و آرزویی است که مقامات رسمی آمریکا دقیقاً با همین تعبیر خواستار آن بودهاند. توضیح آنکه بعد از فاجعه برجام و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، جمهوری اسلامی ایران تصمیم قاطع گرفت که مسیر حرکت خود را بدون توجه به تحریمها تعریف کرده و دنبال کند که مبارزه با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیتها و امکانات داخلی و... از جمله آنهاست.
این حرکت نظام برای آمریکا که اصرار بر فشار حداکثری بر ایران داشت نه فقط ناخوشایند که به گفته خود آنان (از جمله وزیر خزانهداری آمریکا و...) ناامیدکننده بود. تا آنجا که حتی صدای فاکسنیوز، شبکه تلویزیونی پنتاگون و حامی سینهچاک ترامپ را نیز به هوا بلند کرده است. حالا خودتان قضاوت کنید، در این حال و هوا سخن از «شرایط نامطلوبی که باید تغییر کند» چه مفهومی دارد و آیا تکرار آرزوی دشمنان نیست؟! اشتباه نکنید سخن از تغییر دولت نیست چرا که اولاً: دولتی با خصوصیات دولتهای یازدهم و دوازدهم ایدهآل موسوی خوئینیهاست و برای پایان دوره آن عزا گرفتهاند و ثانیاً: دولتهای یاد شده هرگز برای آمریکا خطرآفرین نبودهاند که بماند...!
۶- همین جا باید گفت که نگارنده قصد داشت به آقای خوئینیها بگوید؛ قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را ولی پشیمان شدم زیرا احترام ایشان برای حضرت عباس علیهالسلام به جِد مورد تردید است! میپرسید چرا؟! عرض میکنم، آقای خوئینیها بعد از فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به شدت از سوی مردم زیر سؤال بود که به عنوان یک روحانی، چرا در مقابل اهانت فتنهگران به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام سکوت کرده و موضعی نگرفته است و به میرحسین موسوی عتاب نکرده است که چرا اهانتکنندگان را «مردمان خداجوی»! نامیده است. ایشان به این پرسشها پاسخ نداد ولی ۲ سال بعد از فتنه 88 در سایت شخصی خود نوشت که با حرمتشکنی روز عاشورا موافق نبوده است ولی برای پیشگیری از سوءاستفاده دیگران ترجیح داده است که مخالفت خود را علنی نکند!
در اظهارنظر ایشان دقت کنید. چه میبینید؟ آیا اظهارات وی مفهومی غیر از این دارد که آقای موسویخوئینیها، حفظ آبروی خود و قبیله مدعی اصلاحات را به دفاع از ساحت مقدس امام حسین(ع) ترجیح داده است؟!. و آیا به کسی که برای شخصیت! خود بیشتر از ساحت امام حسین(ع) ارزش قائل است میتوان درباره قسم حضرت عباس(ع) سخنی گفت؟!
۷- در همین فاصله که نامه ایشان منتشر شده و استقبال گسترده دشمنان را در پی داشته است، برخی از هم حزبیهای بسیار نزدیک وی از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه وی بازگوکننده آرزوهای آمریکاست بهشدت ابراز نگرانی کرده و یکی از آنها نامه خوئینیها را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته است. نگارنده در صورتی که این افراد اجازه بدهند -که امیدوارم بدهند- نام آنها را فاش خواهم کرد.
۸- آقای خوئینیها در بخش دیگری از نامه خود به روش اداره کشور از سوی عالیترین مقام نظام انتقاد کرده است که برای پیشگیری از اطاله کلام پرداختن به آن را به فرصت دیگری میگذاریم و در این محدوده فقط به دو نکته کوتاه بسنده میکنیم. اول آنکه به یقین برای تودههای عظیم مردم ایران و تمامی مسلمانان دلباخته انقلاب در سراسر جهان اسلام باعث افتخار است که امثال شما با مدیریت ایشان موافق نباشید و با شخصیت برجستهای که طی سه دهه پوزه دشمنان را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است مخالف باشید. شخصیتی که حتی دشمنان تابلودار هم علیرغم کینههای دیرینه نمیتوانند توانمندی و دهها خصوصیت برجسته و بینظیر ایشان را نادیده بگیرند و ثانیاً درباره مدیریت جنابعالی اگرچه گفتنیهای فراوانی هست که به آن خواهیم پرداخت ولی فقط به عنوان یک نمونه به تفسیر تحریف شده شما از قرآن در مسجد جوزستان اشاره میکنیم که با اعتراض شدید دانشمندان دینی از جمله شهید مطهری روبهرو شد و جنابعالی را از خطر تفسیر بیمایه و تحریف شده قرآن بر حذر داشتند که البته توجه نکردید و نهایتاً یکی از شاگردان دست پرورده شما اکبر گودرزی بود که استاد مطهری را شهید کرد و دیگری شهید مفتح را و... این قصه سر دراز دارد...
۹- و بالاخره، انتظار از خوانندگان آن است که یک بار هم که شده نامه آقای خوئینیها را بخوانند و اگر فقط یک نکته -تاکید میشود که فقط یک نکته- از آن را با خواستههای رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل متفاوت یافتند، نگارنده را هم بیخبر نگذارند.
آن روی سکه سیاست الکاظمی
حامد رحیم پور در خراسان نوشت:
با وجود کاهش نسبی تنشها در عرصه تحولات میدانی و سیاسی عراق بعد از روی کار آمدن مصطفی الکاظمی به عنوان نخستوزیر، یگان ویژه مبارزه با تروریسم در اقدامی بیسابقه، به مقر تیپ 45 الحشد الشعبی- گردانهای کتائب حزبا...- یورش برده و تعدادی از فرماندهان و اعضای این گردانها را به اتهام تلاش برای حملات موشکی به سفارت آمریکا در بغداد بازداشت کرد. یورش به مقر یکی از گروههای زیرمجموعه الحشد الشعبی در عراق واکنشهای متعددی را در صحنه سیاسی این کشور به دنبال داشت،اما پیامدها و پیشزمینههایی که به این اقدام منجر شد، ممکن است فصل جدیدی از تنش و صفبندیهای سیاسی و امنیتی در عراق را ایجاد کند.
واقعیت این است که حمله یگان های ویژه به پایگاه حشد نمی تواند بدون دستور مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق باشد چرا که او فرماندهی نیروهای مسلح را به عهده دارد و در این که این اقدام با دستور او انجام شده باشد تردیدی وجود ندارد .این هم دور از ذهن است که دستگاه قضایی بدون موافقت وی دستور آزادی احتمالی بازداشت شدگان را صادر کند.اما سوال این جاست که آیا الکاظمی در اتخاذ این دستور مستقل عمل کرده یا این که با دستور آمریکا چنین فرمانی را صادر کرده است؟به نظر می رسد پیش از پاسخ به این سوال باید بار دیگر روند به قدرت رسیدن الکاظمی را بررسی کرد.الکاظمی پس از فشارهای آمریکا بر شخصیت مستقلی همچون عبدالمهدی، در حالی به این جایگاه رسید که اتهاماتی درباره دست داشتن او در دادن اطلاعات به آمریکا برای ترور فرماندهان مقاومت وارد شده بود.
در این بین ،ارتش آمریکا هم بارها پایگاه های الحشد را در مرز با عراق و حومه بغداد بمباران کرد و در مواقع دیگر چراغ سبز به رژیم صهیونیستی داد تا پایگاه های این گروه را بمباران کند اما با این حال گروه های شیعی عراق برای برون رفت از بحران سیاسی با انتخاب او توافق کردند و به ویژه این که الکاظمی در مواضع خود سعی کرد از خود شخصیتی مستقل به نمایش بگذارد. او حتی با حضور در یکی از پایگاه های حشد و پوشیدن لباس نیروهای مردمی از این نیروها به عنوان قهرمانان ملی یاد کرد .سخنان او مبنی بر حفظ حاکمیت عراق، اجرای مصوبات پارلمان از جمله پیگیری اخراج نظامیان آمریکایی همه نوید این را می داد که او شخصیتی مستقل دارد اما ظاهرا این مواضع جزئی از سیاست های اعلامی او بود و درعمل با اقدام بامداد جمعه نیروهای تحت امر او،الکاظمی نشان داد که سیاست های اعمالی اش با سیاست های اعلامی اش تفاوت چشمگیری دارد.
اگرچه برخی تحلیلگران معتقدند الکاظمی به دنبال اجرای سیاستی تعادلی بین دو قدرت اصلی در عراق یعنی ایران و آمریکاست اما به باور بسیاری ، بازداشت گروهی از نیروهای حشد به صورت تصادفی نبوده است بلکه ماحصل تعاملات سیاسی داخلی و خارجی صورت گرفته است که مهمترین آن ها، گفتوگوی راهبردی آمریکا و عراق است که چند هفته پیش کلید خورد .دراین گفت وگوها خواسته ایران و نیروهای عراقی نزدیک به آن این است که خروجی این مذاکرات خروج نیروهای آمریکایی از عراق باشد. ولی آن گونه که پیداست برایند این مذاکرات چیز دیگری است و آمریکا وارد گفت وگویی نشده است که پایان آن چیزی جز تثبیت حضور درازمدت نیروهای آمریکایی نیست.
از این رو، اقدام علیه کتائب حزب ا... عراق به عنوان تشکیلاتی که بیشترین مخالفتها را با این حضور در میان نیروهای الحشد الشعبی دارد و مجری اصلی حملات به پایگاهها و مراکز آمریکایی در چند ماه اخیر بوده است، میتواند در راستای تضعیف یا حذف مخالفان این حضور باشد.افزون بر این که عملیات یورش و بازداشت در بحبوحه آمادهسازی مقدمات سفر الکاظمی به واشنگتن انجام شد، از این رو برخی چنین اقدامی را به مثابه خوش رقصی وتضمینی برای این سفر و اثبات جدیت در مقابله با گروههای مقاومت توصیف میکنند که با اشغالگری آمریکا مبارزه میکنند. به هر حال، اقدامی که علیه حشد انجام شد در واقع تلاشی در مسیر سنجش میزان فراهم بودن شرایط برای برچیدن این گروه مقاومتی از صحنه سیاسی و امنیتی عراق بوده است.
به عبارت بهتر، عاملان یورش به مقر کتائب حزب ا... به دنبال این بودند تا از طریق یک عملیاتِ مقدماتی دریابند که آیا میتوان عملیات گسترده نابودی الحشد الشعبی را کلید زد یا خیر.با این وصف اقدام اخیر الکاظمی جدای از این که به افزایش بیشتر بی اعتمادی میان برخی جریان های سیاسی و شبه نظامی مخالف او و گسترده تر شدن این اختلافات و تبعات سیاسی و امنیتی در عراق خواهد انجامید از سوی دیگر انسجام بین گروه های مقاومت در عراق را که طی ماه ها و هفته های گذشته تحت تاثیر برخی تحولات سیاسی تا حدی دچار خدشه شده بود مستحکم تر کرد.
چرا باید دست مفسد اقتصادی قطع شود؟
حسن رشوند در جوان نوشت:
رهبر معظم انقلاب روز گذشته در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه به مناسبت هفته قوه قضائیه در سالروز شهادت شهید بهشتی که سمبل عدالت در دستگاه قضا بود، در اهمیت مبارزه با پدیده شوم فساد فرمودند: «مردم از مبارزه بدون ملاحظه و بدون اغماض با مفسد امیدوار میشوند، زیرا فساد مالی و اقتصادی همچون ویروس کرونا، بسیار خطرناک و بهشدت واگیردار و مسری است. تنها تفاوت ویروس کرونا با ویروس فساد این است که ویروس کرونا با شست وشوی دست برطرف میشود، اما تنها راه مقابله با ویروس فساد، قطع دست مفسد است». تحقق عدالت و مبارزه با فساد دو روی یک سکهاند که گاه مبارزه با فساد تقدم بر تحقق عدالت دارد و در این مسیر، نقش و جایگاه دستگاه قضایی نقشی کلیدی و اثرگذار است که باید برای تحقق آن تلاش مضاعف صورت گیرد.اگر دستگاه قضا نتواند با پدیده فساد مقابله بی امان داشته باشد، هم نمیتوان انتظار داشت بقیه دستگاههای نظام کارکرد مثبتی در این خصوص از خود بروز دهند، هم اینکه کم تحرکی یا خدای نکرده بی توجهی به آن، باعث سلب اعتماد مردم به نظام و موضوع مهم عدالت خواهد شد. این در حالی است که در رویکرد دستگاه قضا بهویژه در دوره جدید، قرار است قدم موثر و بزرگی برای تحقق عدالت در دهه پنجم انقلاب اسلامی برداشته شود. در چرایی اهمیت مبارزه با فساد و ضرورت قطع دست مفسدان اقتصادی و ریشه کنی این پدیده شوم که مکرر رهبر معظم انقلاب، مسئولان دستگاه قضا را در ادوار مختلف بدان انذار و هشدار داده اند، چند نکته اساسی وجود دارد.
۱- پیچ تاریخی انقلاب و ضرورت مبارزه با فساد
جمهوری اسلامی در فرآیند تحولی خود در پیچ تاریخی نقش آفرینی قرار گرفته است. پایان دهه چهارم و تبدیل نهال انقلاب به شجره طیبه چهل ساله، نوید بخش افقی روشن و سرشار از موفقیت برای ملت ایران در دهه پنجم است؛ لذا هرگونه موانع و مشکلاتی که مانع از تحقق همهجانبه آرمانها و اهداف یک ملت میشود، باید با قاطعیت و با سرعت و تدبیر برطرف گردد.
این امر تا بدانجا اهمیت دارد که در میان توصیههای هفتگانه کلیدی رهبرانقلاب به جوانان در بیانیه گام دوم، چهارمین محور اختصاص به «عدالت و مبارزه با فساد» دارد. مبتنی بر این بند: «این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیت آنها است؛ و این برای نظامی، چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیتهای مرسوم و مبناییتر از مقبولیت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است.» لذا وقتی رهبر انقلاب سخن از قطع دست مفسد میکنند و ویروس فساد را از جنس ویروس کرونا و چه بسا خطرناکتر از آن میدانند، بدان مفهوم است که تا زمانی که اقدام عاجلی در این خصوص انجام نشود نباید انتظار عبور سالم از پیچ تاریخی انقلاب اسلامی را داشته باشیم.
۲-مبارزه با فساد، مطالبهعمومی مردم از نظام سیاسی
ملاحظه دیگری که ضرورت مبارزه بی امان با فساد را در شرایط حاضر پراهمیت کرده است آن است که امروز با اقدامی که دستگاه قضا در پرونده افرادی همچون طبری که بستر ساز فساد در دستگاه قضا بودند، مبارزه با فساد اقتصادی به مطالبهای عمومی در جامعه تبدیل شده است. امروز فساد متعلق به یک قشر خاص با باور و نگرشی ویژه نیست، فساد همانگونه که در شهرام جزایری میتواند خود را نشان دهد همزمان میتواند در چهره برادر بالاترین مقام اجرایی کشور، دختر فلان وزیر و... ظهور و بروز یابد. اگر تا دیروز پردهها نیفتاده بود و منتسبین برخی آقایان در پشت صحنه خود را مخفی کرده بودند و از مصونیت برخوردار بودند، امروز دیگر همت دستگاه قضا و اراده برخورد با همه مفسدان در هر لباس و مسئولیتی بار دستگاه قضا را سنگین کرده و مطالبه قطع دست مفسدان نه تنها مطالبه رهبری نظام، بلکه عموم جامعه است. امروز مردم انتظار دارند دستگاه قضا بهعنوان مدعی العموم و نماد وجدان جامعه یکهتاز این میدان باشد و اراده ملت را در عمل محقق نماید.
۳-تلاش برای جبران کم کاریهای گذشته
با وجود تلاشهایی که در طول سالیان اخیر برای مبارزه با فساد و دانه درشتها صورت گرفته، اما هنوز باید به این نکته تأسفبرانگیز اشاره کرد که برای مبارزه با فساد اهمال و کوتاهیهای زیادی شده و شاهد کارهای بر زمین مانده بسیاری هستیم که در دوره جدید این انتظار از دستگاه قضا که برای انجام همت مضاعف نماید.
۴-دستگاه قضا و ضرورت عبور از چالش ناکارآمدی
شاید یکی از مهمترین چالشهایی که نظامهای سیاسی با آن مواجه هستند و برای عبور از آن، هزینههای فراوانی میکنند، چالش ناکارآمدی باشد. متأسفانه جمهوری اسلامی در بخشهایی از دستگاه عریض و طویل اجرایی خود با چالش ناکارآمدی دست و پنجه نرم میکند. این ناکارآمدی محصول عوامل متعددی است که تشخیص آن خود نیازمند نظارت و تدبیر و برنامه ریزی است. اما آنچه مورد اجماع همه کارشناسان عرصه مدیریت و توسعه است آن است که فساد یکی از شاخصترین عوامل بازدارنده توسعه یافتگی و عاملی کلیدی در ناکارآمدی است. طبیعی است تا فساد در بستر اقتصاد کشور ریشه دوانده باشد، نمیتوان انتظار داشت که چالش ناکارآمدی مرتفع گردد؛ لذا برای مقابله با ناکارآمدی یک سیستم، مبارزه بی امان با فساد امری ضروری است.
۵-ترس مفسدان از مبارزه فراگیر و دائمی دستگاه قضا
مبارزه بیامان، یعنی فرد مفسد لحظهای نباید تصور آرامش را داشته باشد و همواره باید درخوف آن باشد که چشمان تیز بینی از دستگاه قضا نظارهگر رفتار او است. دقت نظر در وضعیت فساد اقتصادی این حقیقت را آشکار میسازد که فسادستیزی باید مبارزهای بیامان باشد. برخوردهای مقطعی، گزینشی، فصلی، شاید در محدوده زمانی و مکانی خاصی بتواند موجب انفعال مفسدن اقتصادی گردد، اما با تعطیلی مبارزه، باز هم بازار مفسدان رونق خواهد یافت! تجربه گذشته به خوبی صدق این گفتار را تأیید میکند؛ لذا بدون شک استقامت متولیان امر و تداوم و استمرار نگهبانان عدالت به تدریج مفسدان را از ادامه کار منصرف خواهد کرد و آنها را مجبور به تغییر رفتار خواهد نمود. یقین بدانیم اگر فلان مفسدی که با آرامش خاطر چندین هزار میلیاردرشوه میگیرد و با وقاحت تمام این رشوه را در دادگاه «هبه» معنا میکند، اگر میدانست چشمان پاک و تیز بینی او را نظاره میکند، حتما چنین ریسکی را نمیکرد و هم جان خود را به خطر نمیانداخت هم حیثیت دستگاه عدالت نظام اسلامی را به تاراج نمیبرد.
هرچند بخش زیادی از اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی جامعه با کم کاریهایی که تاکنون در مبارزه با فساد اقتصادی صورت گرفته، لطمه جدی خورده است، اما تأکید رهبر انقلاب مبنی بر ضرورت قطع دست مفسدان، هم یک امر ولایی از جنس دستور امیر المومنین علی (ع) به حاکم شرع برای برخورد قاطع با مفسدان است هم اینکه امروز برخورد با کسانی که اعتماد مردم و نظام اسلامی را نشانه رفتهاند مطالبه جدی آحاد جامعه است و دستگاه قضا مطمئن باشد هر چه در این امر اصرار بیشتری داشته باشد از حمایت مردمی بیشتری برخوردار خواهد بود و در این راه مقدس به هیچ وجه تسلیم فشارهای سیاسی و توصیههای زید و عمرو نشود که در این صورت، قطعا از صواب دور خواهند شد. علل بی ثبات سازی اقتصاد مهدی پازوکی در آرمان نوشت: ریشه و علت اصلی بیثباتی اقتصادی، اجتماعی که امروز اقتصاد ایران را فراگرفته و تحت عنوان افزایش نرخ ارز، کاهش ارزش پول ملی و افزایش فزاینده تورم خود را به نمایش گذاشته از عدم ثبات اقتصادی نشات میگیرد. این بیثباتی دلایل مختلفی دارد که یکی از دلایل آن در اقتصاد ایران ناهماهنگی در سیاستگذاری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین قوای کشور است. بهنظر میرسد در اقتصاد ایران دستگاه قضائی نقش بسزایی در ثباتبخشی به این اقتصاد دارد. اقتصاد ایران از طرفی بهشدت از تحریمهای دشمن خارجی رنج میبرد و از آن طرف نیز در داخل هماهنگی لازم وجود ندارد. مثلا گویا کمیسیونهای مجلس نامهای به دولت نوشتند و دولت را تهدید کردند. اگر مجلس جدید برنامهای دارد، ارائه کند و اگر معتقدند که برنامه ششم ایراد دارد با یک طرح 3 فوریتی راهکار ارائه دهد، نه اینکه بیثباتی اقتصادی را صرفا به دولت منتسب کنند. همین برخورد مجلس با دولت در این شرایط بیثباتی را تشدید میکند. در واقع عدم شفافیت اقتصادی سیگنالی است که به جامعه داده میشود و بهطورکلی میتواند در بیثباتسازی اقتصاد نقش داشته باشد. امروز به هر جهت این اقتصاد به سرمایهگذاری نیاز دارد تا رشد اقتصادی تضمین شود. یکی از دلایل اینکه سرمایهگذاری شکل نمیگیرد و حتی ایرانیان خارجنشین هم به این امر مبادرت نمیورزند، همین بحث بیثباتی اقتصادی است. طبق برآورد کارشناسی، رقمی در حدود 400 تا 800 میلیارد دلار سرمایه ایرانیان خارج از کشور را تخمین میزنند. حال اگر بخواهیم این سرمایه را در حداقلیترین حالت ممکن در نظر بگیریم اگر 10درصد این پول به اقتصاد ایران بازگردد، در این شرایط به اقتصاد ایران ثبات میبخشد، سرمایهگذاری را افزایش میدهد و به دنبال آن، رشد ناخالص ملی بالا میرود. نکته دیگر در خصوص ثبات و رشد اقتصادی ارتباط با جامعه جهانی است. مجمع تشخیص مصلحت نظام FATF را نپذیرفت که خود در این فرایند بیتاثیر نیست. اگر همین فردا این لوایح در مجمع تصویب شود تاثیر بسزایی بر شرایط اقتصادی و قیمت ارز و سکه خواهد داشت. بسیاری در کشور نمیدانند که اگر بخواهیم با جامعه جهانی تجارت کنیم باید از طریق سیستم بانکی به این امر مبادرت ورزیم، نه از طریق سیستم چمدانی. بنابراین اگر مسئولان تصمیم بگیرند که همطراز مقررات بینالمللی عمل کنند، قطعا روی قیمت ارز تاثیرگذار خواهد بود؛ البته این راهحل اصلی نیست بلکه راهحل اصلی این است که ثبات را در تمام بخشها به اقتصاد ایران بازگردانیم و در شرایط فعلی هزینههای غیرضرور قوا را بهشدت کاهش دهیم. چه نیازی است که دستگاهها و وزارتخانهها در شهر تهران خانه سازمانی داشته باشند، درحالیکه میشود اینها را مولدسازی کرد. چنانکه دولت در لایحه بودجه به عنوان پیشنهاد آورده که این مولدسازیها به عنوان داراییهای دولت محسوب شوند. اینها وقتی اتفاق میافتد که مردم احساس کنند که مجموعه مسئولان به سمت ثبات اقتصادی حرکت میکنند و با این روش هزینههای دولت کاهش پیدا خواهد کرد. باید مسئولان به سمتوسوی ثباتسازی بروند بهنحویکه شفافیت نصبالعین آنها قرار گیرد. اپیدمی سطحی نگری تحلیل ژوبین صفاری در ابتکار نوشت: همواره در مواجهه با تخصصیترین مشکلات کشور در هر زمینهای اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... بیشترین واکنشها از سوی غالب مسئولان و حتی محافل فکری پرمخاطب، در سطحیترین شکل ممکن صورت گرفته است. اگر ارز و مسکن و طلا گران شد، گردن دلالها افتاد و یا با معضلات اجتماعی به جای رصد در ریشهها با نمودهای ظاهریاش مقابله و برخورد شد. از این دست نمونهها بسیار میتوان مثال زد از جمله تورم، فساد، قاچاق و سایر مشکلات اقتصادی که ریشه در یک زنجیره به هم پیوسته از متغیرهایی دارد که هرکدام در جای خود باید تحلیل و بررسی شود. نکته اما در همسویی و همونوایی ارکان اصلی جامعه اعم از تصمیمگیران، مردم و حتی شبه نخبگان فعال در رسانه و شبکههای اجتماعی است که با کلیگوییها و یا تحلیلهایی چند خطی در شبکههای اجتماعی، در باب مسائل ریز و کلان اقتصاد و جامعه نظر میدهند. این مسئله در جریانهای مختلف سیاسی نیز گاه شکل طنزآمیزی به خود میگیرد. آنجا که از قول یک نماینده مجلس در یک خبر هم تاکید بر تشدید تخاصم بینالمللی را میبینیم و هم رسیدگی فوری به معیشت مردم تاکید میشود، گو اینکه بین این دو هیچ رابطهای وجود ندارد و اقتصاد یک کشور منفک و منفرد از سایر حوزهها قرار دارد و به خودی خود با یک معجزه درست میشود. متاسفانه این اپیدمی رواج سطحینگری در تحلیل، که گاه در ادبیات برخی تصمیمسازان رگه های پوپولیستی در آن مشهود است به یک پاردایم غالب در گفتمان فرهنگی کشور تبدیل شده است؛ غلبهای که میتواند با تعدد آدرسهای غلط، ذهن افکار عمومی را چنان منحرف کند که دیگر هیچ نخبهای نتواند با راهکارهایی علمی و معقول گره مشکلات کشور را در یک روند تدریجی باز کند. امروز در کشور با مشکلات بیشماری روبهرو هستیم. برای همه مردم بسیار دردناک است که کانکسهایی روی پشت بام خانههای تهران با ماهی 700 هزار تومان اجاره داده می شود. امروز بسیار دردناک است که خط فقر 4 و نیم میلیون تومان است و حقوق بسیاری از مردم از جمله اهالی رسانه حتی به این میزان هم نمیرسد. اما این دردناکی نباید ما را از این واقعیت دور کند که حل مشکلات، دیگر نه با شعار و حرف و دستور که باید به صورت روندمحور و با بررسی کارشناسی و معقول حل شود. اما چرا حل این موضوعات همواره در حالتی از تعلیق و هیجان قرار دارد؟ شاید بتوان ریشه آن را در ساختارهای فکری و فرهنگی بنا شده مبتنی بر تحلیلهای سطحی یافت. تحلیلهایی که گاه تنها غلیان احساسی مخاطب را نشانه رفته است تا اینکه به قدرت تعقل و تحلیلش تلنگر بزند. این مسئله سبب میشود تا مطالبات اجتماعی هم در سطح باقی بماند و در این شرایط هر سیاستمداری در هر برههای بتواند با چند حیله عوامفریبانه بر آن سوار شده و سکان هدایت امور را به دست گیرد. در این شرایط بسیاری از تحلیلگران واقعی با نظرات کارشناسیشان در محاق ندیده شدن میسوزند. این ندیده شدن کارشناسان به طور دقیق از تصمیمگیران شروع و به بدنه اجتماعی رسوخ کرده است. آنجا که همچنان مشکلات اقتصادی با مُسکنهای غیرکارشناسی در حال حل شدن است. در این میان اما پیوندی نامحسوس بین افراد پرمخاطب در شبکههای اجتماعی با تصمیمگیران با محوریت پیشی گرفتن در سطحینگری شکل گرفته است؛ پیوندی که درنهایت رسیدن کشتی مشکلات به ساحل امن را به تاخیر میاندازد. شاید بهتر باشد در این شرایط همان طور که این سطحینگری از بالا به پایین تزریق شده است تصمیمسازان در یک اقدام اصلاحی با مشکلات نه با راهکارها و تحلیلهای سطحی که با نظرات کارشناسانه مواجه شوند. این اقدام میتواند با صراحت و صداقت و با شریک کردن مردم در این اصلاح کارشناسانه، پاردایم مخرب فعلی را از سطح به عمق و از علاج مقطعی به جراحی عمقی تغییر دهد. انتهای پیام/ک
منبع: دانا
کلیدواژه: رهبر معظم انقلاب موسوی خوئینی ها چالش ناکارآمدی آقای خوئینی ها مبارزه با فساد جمهوری اسلامی الحشد الشعبی اقتصاد ایران فساد اقتصادی قطع دست مفسد علیه السلام ویروس کرونا دستگاه قضا پایگاه ها سطحی نگری امام حسین بی ثباتی بی ثبات یاد شده بی امان نامه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۳۹۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحقق شعار سال منوط به احیای اصول اقتصادی قانون اساسی است
ایسنا/قزوین یک پژوهشگر اقتصاد گفت: برای تحقق شعار سال اگر به درستی به قانون عمل کنیم و وظایف و تکالیف روی زمین مانده را احصا و به سمت آن حرکت کنیم موفق بودهایم، در شرایط فعلی ضرورت دارد که به اصول قانون اساسی از مقدمات تا اصل و ۴۳ و ۴۴ بازگردیم و تلاش کنیم تا قانون اجرا شود.
مهدی گلدوزها در گفتوگو با ایسنا در خصوص شعار جهش تولید با مشارکت مردم، اظهار کرد: اگر کسی بیانات رهبری را در ماههای پایانی سال ۱۴۰۲ پیگیری میکرد میتوانست حدس بزند که شعار سال جدید قطعاً اقتصادی و یک سوی ماجرا هم مردم خواهند بود به عنوان مثال رهبری در دیدار با مردم قم در یک سخنرانی یک ساعته نزدیک به ۱۰۰ مرتبه از واژه مردم استفاده کردهاند.
این دانشجوی دکترای علوم اقتصادی گفت: به نظر میرسد در شرایط فعلی ضرورت دارد که به اصول قانون اساسی از مقدمات تا اصل ۴۳ و ۴۴ بازگردیم و تلاش کنیم تا قانون اجرا شود زیرا به اعتقاد بنده شعار جهش تولید با مشارکت مردم موضوعی نیست که تازگی داشته باشد و چندین مرتبه در دهه ۹۰ به کار رفته و رهبری در چند سال اخیر روی مانعزدایی از تولید و دانشبنیان شدن تولید تأکیدات فراوانی داشتهاند.
وی افزود: رهبر معظم انقلاب و حضرت امام خمینی (ره) همواره تأکید داشتهاند که انقلاب اسلامی مردم پایه است و اگر بخواهد پیشرفتی داشته باشد باید با محوریت مردم باشد برخلاف جریان کلی دنیا که محور رشد و توسعه را سرمایه و سرمایهدار میدانند ضمن اینکه اگر به جهت شکلی نیز به اصل ۴۴ قانون اساسی توجه کنیم خواهیم دید که اقتصاد به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم میشود.
جهش در تولید نیازمند تغییر جدی در رویکردهای دولت است
معاون پشتیبانی جهاد دانشگاهی استان قزوین خاطرنشان کرد: در تعریف بخش خصوصی آمده است بخش خصوصی تکمیل کننده ۲ بخش دیگر است یعنی اساس اقتصاد انقلاب اسلامی، دولت به عنوان حاکمیت و تنظیم کننده اصلی بخش اقتصاد است و مردم به عنوان محور اساسی پیشرفت اقتصادی انقلاب اسلامی در قالب تعاونی محسوب میشوند و در نهایت جایی که این ۲ بخش نتوانستند کافی باشند بخش خصوصی به عنوان تکمیل کننده وارد میشود.
وی تصریح کرد: مطرح شدن بحث جهش تولید به نوعی جهتدهنده است به این معنا که شاید اگر از قبل برای جهش تولید برنامهریزی کردیم بایستی تلاش خود را مضاعف کنیم تا برنامهریزی محقق شود و حتی اولویتهای دیگر را نادیده بگیریم و بیشتر برای تولید زمان بگذاریم یا هزینه بدهیم، نکته مهم این است که «جهش» قطعاً زماندار است و باید در طول زمان این کار انجام بدهیم و برای عملی شدن آن باید از سوی دولت تغییر جدی در رویکردها را شاهد باشیم.
گلدوزها گفت: به عنوان مثال در خصوص تولید علم حضرت آقا فرمودند باید نهضت تولید علم اتفاق بیفتد یعنی باید یک حرکت غیرعادی شکل بگیرد و این موضوع به نهضت تولید علم منجر شد که ما ۱۳ برابر متوسط رشد دانش دنیا حرکت کنیم بنابراین اگر بناست جهش تولید داشته باشیم بایستی همان راهبرد را در تولید هم داشته باشیم که در کوتاه مدت بتوانیم چندین برابر از حالت عادی و متوسط دنیا در تولید رشد کنیم و این امر محقق نمیشود مگر اینکه با توان مضاعف به سمت آن حرکت کنیم.
وی با اشاره به اینکه نقش رهبری همان جهتدهنده است، بیان کرد: رهبری اصلیترین استراتژیست انقلاب اسلامی است و این معنا از جایگاه رهبری، اهمیت شعار سال هم مشخص میکند. به این نکته توجه کنیم شعارهایی که در جنگها مطرح میشد همواره جهت را مشخص میکرد بنابراین درباره شعارهای روزگار کنونی در زمینه اقتصاد هم همین است و درواقع جهت حرکت را به ما نشان میدهد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: البته اینکه جهت حرکت ما باید به سمت جهش تولید باشد نافی اولویتهای بعدی نیست ولی شعار سال اولویت اصلی را مشخص میکند و بر مبنای همان عملکرد افراد و نهادها سنجیده و بررسی میشود که آیا در سال جاری حرکتشان نسبت به مقوله تولید جهشوار بوده یا نه، ضمن اینکه به نظر بنده تک تک افراد جامعه باید این شعار را در زندگی شخصی خود مد نظر داشته باشند چون مسئله این شعار صرفاً مسئله نهادها نیست حتی توجه شخصی افراد هم باید به این موضوع معطوف باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که شعارها در طول سالهای اخیر چقدر توانسته به رونق اشتغال کمک کند، اظهار کرد: دهه ۹۰ برای اقتصاد ایران مطلوب نبود و امروز برای قضاوت عملکرد دولت در سالهای اخیر باید قدری زمان بگذرد ولی بر اساس آمار رسمی در بخش تولید دانشبنیان در برخی حوزهها مثل فناوری نانو و مشخصاً در صادرات محصولات مبتنی بر دانش نانو بعضاً رشد دوبرابری داشتهایم و طبیعی است شرکتهای متناظر با این حوزهها رشد کرده و اشتغال خوبی را هم شاهد بودیم.
این پژوهشگر اقتصاد ادامه داد: از سوی دیگر موضوع مانعزدایی از تولید منجر به بازگشت خیلی از کارخانهها به مدار تولید شده است و اشتغال ایجاد کرده ضمن اینکه آمارها هم نشان میدهد نرخ ایجاد اشتغال سال گذشته در نوع خود یک رکورد است و این امر رویکرد و توجه به شعار سال در دولت را نشان میدهد منتها موانع زیاد است و امیدواریم این موانع از سر راه برداشته شود.
وی در پاسخ به این سؤال که دستگاهها برای تحقق شعار سال چه وظیفهای دارند، گفت: بایستی مراکز تصمیمگیر مثل استانداری و سازمان مدیریت و برنامهریزی بررسی کنند و بگویند که اگر شعار نبود چه برنامهای داشتند و شعار سال چه تغییری در حرکت آنها ایجاد میکند؛ در این میان مشخصاً در بحث جهش تولید باید موانع شناسایی شود ضمن اینکه براساس تحقیقاتی که در استان ما انجام شده اصلیترین مسئله تولیدکنندگان تأمین مالی است.
معاون پشتیبانی جهاد دانشگاهی قزوین تصریح کرد: اگر مصوبات سفر ریاست جمهوری به استان قزوین را بررسی میکنیم مشخص میشود که در مسیر اجرایی شدن آن مصوبات عقب هستم. بانکها در ارائه تسهیلات به تولید کنندگان مبتنی بر آنچه مصوب شده عمل نمیکنند در واقع به تعبیری ما پول کم نداریم بلکه در جهتدهی سرمایهها به سمت تولید ضعیف هستیم.
لزوم افزایش جذابیت پروژههای تولیدی
وی گفت: مقام معظم رهبری چندین مرتبه تأکید کردهاند که جذابیت پروژههای تولیدی را بالا ببرید تا مردم مشتاق شوند سرمایه خود را به سمت تولید بیاورند اما در این خصوص چه در اجرای مصوبات و قوانین موجود و چه در تدوین آییننامهها و تبصرهها کوتاهی شده است.
این دانشجوی دکترای علوم اقتصادی ادامه داد: مسئله اصلی که میتواند امسال در دستور کار قرار بگیرد تلاش برای سوق دادن سرمایه به سمت تولید است، باید اقداماتی انجام شود تا سرمایهها از بازارهای غیر مولد جدا شده و به سمت تولید بروند که بخش مهمی از این امر کشوری است و بایستی در سطح کلان بررسی شود. در بسیاری از کشورهای پیشرفته بازارهایی مثل بازار ارز یا بازار سکه وجود ندارد درحالیکه ما نتوانستهایم این فضا را ساماندهی کنیم لذا تلاش در این زمینه ضروری است تا سرمایه مردم از این بازارهای غیرمولد خارج و به سمت تولید برود.
وی با اشاره به لزوم فرهنگسازی در زمینه سرمایهگذاری در تولید خاطرنشان کرد: این تعبیر که مردم پولشان را در بازار سکه سرمایهگذاری کردهاند به لحاظ اقتصادی یک تعبیر غلط است، ما سرمایهگذاری در بازار سکه نداریم چون سکه رشد نمیکند و این رشد ظاهری که میبینیم رشد واقعی نیست زیرا منفعتی به اقتصاد نمیرساند؛ اما میبینیم چون سرمایه مردم در بازار سکه افزایش مییابد مردم به سمت سکه میروند از این روی است که باید در تولید جذابیت ایجاد شود و حاکمیت در این موضوع نقش ویژهای دارد و جهش تولید با چنین تصمیماتی انجام خواهد شد.
گلدوزها بیان کرد: رهبری هر بار که شعاری را برای سال مطرح میکنند تأکید دارند که این شعار برای امسال نیست و باید همیشه سرلوحه کار ما قرار بگیرد منتها در آن سال باید توجه ویژه به شعار داشت، درباره تحقق شعار سال از گذشته تا کنون باید ببینیم در طول سالها چقدر قانون تحقق پیدا کرده؟ اصل ۴۴ و اصل ۴۳ قانون اساسی تحقق پیدا کرده؟ مطالبه رهبری این بود که در پایان برنامه پنجم توسعه ۲۵ درصد اقتصاد تعاونی شود آیا این اتفاق افتاده است؟ تا جایی که بنده اطلاع دارم این رقم امروز به زحمت پنج درصد است، بنابراین برای تحقق شعار سال اگر به درستی به قانون عمل کنیم و وظایف و تکالیف روی زمین مانده را احصا و به سمت آن حرکت کنیم موفق بودهایم.
وی اظهار کرد: در بخش حاکمیتی علاوه بر اینکه قوانین نوشته شده باید تحقق یابد و به عنوان سرلوحه کار دولت قرار گیرد، بایستی در اصلاح قوانین قبلی هم گام برداشته شود، به عنوان مثال قواعد تشکیل تعاونیها کاستیهای زیادی دارد یا قانون مربوط به بانکها مشکل دارد با این حال برای خیلی از این قوانین در اندیشکدهها و مراکز علمی جایگزین ارائه شده؛ به عنوان مثال باید قوانین مربوط به بانکها اصلاح شود، باید بنگاهداری و خلق پول را از بانکها گرفت و اگر بانکها در مدار وظایف درست خودشان قرار بگیرند به سمت تولید خواهند رفت.
این دانشجوی دکترای علوم اقتصادی تصریح کرد: درباره مفهوم مردم در اقتصاد هم باید به این معنا توجه داشته باشیم که فرهنگ ایرانیها یک فرهنگ مبتنی بر تعاون بوده، آقای دکتر فرهادی به عنوان یک جامعهشناس، فرهنگ «یاریگری» را در کتابهایشان به خوبی مطرح کردهاند؛ بنا به گفته دکتر فرهادی در اوایل دهه ۳۰ قریب به ۴۰۰ هزار «تعاونی» -که ایشان با نام «واره» از آن یاد میکنند- در کشور وجود داشته و چند میلیون نفر عضو این وارهها بودند.
گلدوزها در پایان گفت: سیاستهایی که به اسم مدرن شدن در حکومت پهلوی به غلط شکل گرفت منجر به نابودی این شبکه شده است و ما چنین میراثی داریم که بایستی دستگاههای فرهنگی آن را احیا کنند تا مردم این عزم را در خود داشته باشند که علیرغم اینکه سرمایهشان میتواند در بازارهای غیرمولد رشد بیشتری داشته باشد سرمایههایشان را به سمت تولید و تعاونی سوق دهند و به این صورت نقش خود را در تحقق شعار سال ایفا کنند.
انتهای پیام