سلیمی نمین: موسوی خوئینیها با این نامه خود را گرفتار تناقضات بسیاری کرد
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۷۲۷۱۵
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تاکید کرد: آقای خوئینیها قبل از نگارش نامه باید به این نکته میاندیشید که چه فعل و انفعالاتی صورت گرفته که از دیدگاه ایشان افرادی چون تاجزاده و حتی اکبر گنجی جزو خارج شدگان از چارچوب مصالح ملی محسوب نمیشوند. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی، به بررسی نامه اخیر سید محمد موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«جوزدگی» متاثر از فضاسازی عمل کردن یکی از آفات جبرانناپذیر در امر سیاستورزی است. گاه حتی سیاستمداران کهنهکار نیز در این دام گرفتار میآیند. مدتی است افراطیون اصلاحطلب بهشدت مورد انتقاد جریانات مختلف این طیف قرار گرفتهاند؛ بهویژه آنکه در بیانیههای آنان تمایل چشمگیری برای پیوند خوردن آشکار با نیروهایی در خارج کشور که در پناه دشمنان قسم خورده ملت ایران مأوا گزیدهاند.
کاملاً مشهود است طبعاً اصلاحطلبانی که در داخل کشور در چارچوب قانون اساسی و منافع ملی برای دستیابی به سکوهای قدرت به فعالیت سیاسی مشغولند این مرزشکنی را در تعارض جدی با برنامهها و مخدوشکننده پایگاه اجتماعی خود میدانند و لذا در مقابل آن به صفآرایی میپردازند. ریزشهای فراوان در حزب اتحاد ملت، استعفای دکتر عارف و ... از جمله شاخصهای در تنگنا قرار گرفتن افراطیون در طیف اصلاحطلب بود. این تغییرات البته خرسندی اصولگرایان را نیز به دنبال داشت؛ زیرا موجب کسادی فعالیت نیروهای تندرو و بیمنطق این طیف نیز میشد. انتشار نامه آقای موسویخوئینیها به رهبری در شرایط کنونی در یک ارزیابی کلی گامی برای خارج ساختن افراطیون طیف اصلاحطلب از انزوا ارزیابی میشود؛ به همین دلیل نیز بهسرعت با واکنش تند اعتدالگرایان اصلاحطلب مواجه شد. این نوشته دو ایراد شکلی نیز دارد؛ اول اینکه با پیشفرض پررنگی نگاشته شده که طبعاً القای همان جایگاه تندخویان ستیزهجوست. دوم ادبیات انتخابی در این مرقومه است.
وقتی منتقدی میخواهد وارد بررسی یک موضوع شود نمیتواند با نگاهی جزم اندیش و با پیشفرضی که قطعی فرض شده است بحثی را مطرح کند. همچنین اگر نامهای را با هدف تأثیرگذاری مینویسیم انتخاب ادبیات مناسب حرف اول را در آن خواهد زد. حال آنکه این نامه بهویژه پاراگراف پایانی آن کاملاً عاری از نگاه نقادانه علمی و منصفانه است. مگر این که تصور کنیم نویسنده هدف دیگری از جمله تندکردن فضای سیاستورزی به نفع یک جریان ساختارشکن را مدنظر داشته باشد، یا در احتمالاتی بدبینانهتر، حتی اگر از حاکم بودن پیشفرض بر سراسر نامه و بهکارگیری ادبیات نامناسب درگذریم این جمله که جهتگیری کلان آقای موسویخوئینیها را روشن میسازد بسیار قابل تأمل است: «... اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدن و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست) از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.»
آیا آقای موسویخوئینیها برای آن چه به مردم نسبت میدهد (و بعضاً در مورد عوام نیز صادق است) اصالت قائل است؟ قطعاً از آن جا که این مطلب جزو پیشفرضهای ایشان به حساب میآید به صورت کاملاً غیرمنصفانهای بر آن مهر تأیید خورده است. مگر جز آن است که وقتی آقای خاتمی در سال 1376 رأی اکثریت مردم را از آن خود ساخت و در مسند ریاستجمهوری قرار گرفت به این پیروزی انتخاباتی عنوان «جنبش» دوم خرداد داده شد و همچنین با توجه به سابقه مخالفت رهبری با برخی دیدگاههای فرهنگی رئیسجمهور منتخب این گونه القا میشد که نامزد مورد نظر نظام، آقای ناطقنوری بود، اما مردم با یک «جنبش» رأی خود را بر آن تحمیل کردند؟ جریان اصلاحطلب همین را در سال 1392 بعد از رأی آوردن آقای روحانی با قوت القا میکرد؛ تفاوت نگاه نامزد اصلاحطلبان با رهبری در حوزه بینالملل پشتوانه این ادعاست.
چگونه است که آقای خوئینیها و دوستانشان زمانی که نامزدشان در انتخابات پیروز میشد آن را پیروزی ملت بر اراده نظام تبلیغ میکردند، اما امروز که آمریکا به کمک برخی نیروهای تندرو درصدد است تا این روند چرخش قدرت را با ایجاد بینظمی و درگیریهای داخلی برهم ریزد، جریان تندرو با تغییر رویکرد تبلیغاتی خود، اینگونه عنوان میدارد که آمد و شد دولتها با اراده رهبری بوده است؛ لذا این رهبری است که باید پاسخگوی عملکرد دولتها باشد؟!
البته قبل از این نامه و برخی تحرکات دیگر، افرادی تندرو از اصولگرایان تحت تأثیر هدایت نیروهای تندرو اصلاحطلب بحث ضرورت متوقف کردن دولت آقای روحانی را در میانه راه مطرح ساختند که با تذکرات جدی رهبری مواجه شدند طراحان استیضاح رئیسجمهور نیز با این استدلال که چون نظام از دیدگاه عوام باید پاسخگوی عملکردها باشد. در چنین مسیر غلطی قرار گرفته بودند واقعیت آن است که رهبری با دیدگاههای برخی نامزدهای جریانات سیاسی برای ریاست جمهوری موافق نبودهاند، اما نه تنها این امر بر تأیید صلاحیت آنان توسط شورای نگهبان تأثیری نداشته است بلکه رهبری بعد از رأی آوردن آنان با تمام توان در مقام حمایت از منتخب مردم قرار گرفتند و اقلیت مخالف را به بردباری دعوت کردند؛ همین ساختار نیز موجب نگرانی غرب شده است؛ زیرا وقتی منتقدان رهبری بهصراحت اذعان میداشتند که فردی توانسته است با رأی مردم سکان امور اجرایی کشور را به عهده گیرد و دومین مقام سیاسی کشور به حساب آید دمکراسی نظام نوپای ایران نزد ملتها بسیار پرجاذبه میشد. امروز جریان سرمایهداری غرب با تمام توان در پی آن است که با ایجاد تقابل در میان صفوف ملت ایران این الگوی نوپا را در ایران به چالش بکشاند.
در اوج فشارهای بیرونی آقای موسوی خوئینیها با به فراموشی سپردن رویکردهای گذشته خود در چه مسیری قرار گرفته است؟ آیا تصور میشود با متوجه ساختن همه مسئولیتها به رهبری، ایشان در مسیر مداخله در امور دولت قرار خواهد گرفت و روند دمکراسی کشور به دست حافظ ساختاری آن (براساس قانون اساسی) مخدوش خواهد شد؟
تحقق این آرزو با چنین تحرکاتی توهمی بیش نیست. امام و رهبری حتی در شرایطی بسیار سختتر در گذشته تن به این امر ندادند که انتخابات برای تعیین عناصر جایگاههای کلیدی کشور براساس رأی مردم حتی برای یک روز به تأخیر افتد؛ البته چرخش قدرت براساس اراده مردم آن هم از طریق صندوق رأی در کنار مواهب بسیارش بدون هزینه هم نیست، اما انتخاب مردم میبایست محترم داشته شود، حتی اگر منتخب به دلیل برخی خامیها تمایل به تجربه، تجربهها داشته باشد. برخلاف آن چه آقای موسویخوئینیها پیشفرض گرفته است مردم حساب منتخبان خود را با عناصر سایر جایگاههای قانونی درهم نمیآمیزند، بلکه اقتدار و پیشرفت را در عرصه استقلال سیاسی بهشدت ارج مینهند و افقهای روشن تحولات منطقهای و جهانی بر پایه نقشه راه و سیاستهای کلان رهبری نظام را هرگز از نظر دور نمیدارند (کما این که برای شاخص پیشبرنده این راهبرد احترامی فوقالعاده قائل بودهاند و هستند).
اما در نقد خطای فاحش آقای موسوی خویینی ها نباید به دام کسانی افتاد که می خواهند مواضع ضداستکباری اسلام و انقلاب اسلامی را زیر سوال ببرند و نوعی آن را متاثر از مارکسیزم قلمداد سازند. متاسفانه برخی دلسوزان به جای اثبات غلط بودن موضع امروز نویسنده نامه، عملکرد وی درباره واکنش ملت به مداخلات آمریکا به امور داخلی ایران حتی بعد از پیروزی انقلاب که منجر به تسخیر سفارت این کشور در تهران شد را زیر سوال می برند و ... . این رویکرد دقیقا تاثیرگیری از جریانی است که می خواهد بین اسلام و نظام سرمایه داری آشتی برقرار سازد. برای نمونه روزنامه سازندگی در نقد نامه آقای موسوی خویینی ها ضمن تاکید بر ضرورت انجام اصلاحات در طیف اصلاح طلب، 4 تغییر را ضروری می شمارد که در بند دوم آن آمده است: «... بازیابی گفتمانی از تفاسیر سوسیالیستی و مارکسیستی از اسلام...» (روزنامه سازندگی 9 تیر 99، صفحه 2)
در آخرین فراز باید عرض کرد آقای خوئینیها با این نامه (که احتمالاً با هدایت افراطیون اصلاحطلب به نگارش در آمده) خود را گرفتار تناقضات بسیار نموده است. شایسته سیاسیون کهنه کار نیست که تحت تأثیر فضاسازیهای افرادی که یک پا در خارج کشور دارند به ترسیم شرایط کشور بپردازند. آقای خوئینیها قبل از نگارش نامه میبایست به این نکته میاندیشیدند که چه فعل و انفعالاتی صورت گرفته که از دیدگاه ایشان افرادی چون آقای محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده و ... حتی افرادی چون محسن سازگارا، محسن مخملباف، اکبر گنجی و ... جزو خارج شدگان از چارچوب مصالح ملی به حساب نمیآیند. دو دهه قبل رادیکالیسم اکبر گنجی به جایی کشید که روزنامه صبح امروز به مدیریت سعید حجاریان بابت یادداشت او درباره امام حسین عذرخواهی و از ادامه انتشار مکتوبات او جلوگیری کرد، اما آیا این سؤال نباید مطرح شود که با وجود پیوندهای ساختارشکنانه چرا افرادی چون آقای گنجی و علیرغم نفی صریح مبانی اسلامی طرد نمیشوند؟ افتادن در دام القائات چنین جریانی خطایی فاحش خواهد بود و تمامی ادعا و سوابق سیاسی را به چالش خواهد کشید.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سلیمی نمین موسوی خوئینی ها تاج زاده آقای موسوی خوئینی ها آقای خوئینی ها افرادی چون اصلاح طلب پیش فرض
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۷۲۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خانجانی: توئیت فضائلی درباره تذکر به مسئولان، جریان به ظاهر ارزشی را آشفته کرده/دولت رئیسی مدافع گشت ارشاد است
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «اگر میگویند رئیسی مخالف گشت ارشاد است، خلاف واقع است.» این نکتهای است که جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحات در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین به آن اشاره میکند. او همچنین در ادامه به نقش وحیدی در راهاندازی مجدد گشت ارشاد اشاره میکند.
خانجانی بر این نکته تأکید میکند که رفتارهای خشونتآمیز ما را به نتیجه مطلوب در حوزه حجاب نمیرساند و برای رسیدن به مقصود در این حوزه باید از روشهای مسالمتآمیز استفاده کرد.
در ادامه گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحات را میخوانید:
*****
*آقای مهدی فضائلی اخیرا در توئیتی از تذکر رهبری به مسئولان در موضوع حجاب روایت کردند و علی رغم حملات تندروها به ایشان، روز گذشته سردار جعفری هم این توئیت را تایید کردند، فکر می کنید این تذکرات در نهایت باعث تغییر رویکردها و رویه های حامیان گشت ارشاد شود؟
بررسی برخی اظهارنظرات طیفهای وابسته به جریان به ظاهر ارزشی نشان دهنده این نکته است که این افراد از توئیت آقای فضائلی آشفته هستند، کما اینکه پرخاشگرانه میگویند چرا چنین توئیتی زده شده است.
مشکل اساسی کشور این است که ما تحلیل مناسبی از جامعه شناسی رفتار مردم نداریم، به نظر من موضوع حجاب در نگاه اول امر شخصی است و مانند نماز خواندن است به این ترتیب که نمیتوان فردی را مجبور کرد که نماز بخواند، هر چند نماز خواندن برای هر فرد مسلمان از جمله واجبات است اما اینکه به شیوهای عمل شود که خدایی نکرده فضای روانی جامعه را آشوبزده و دچار ناامنی کند، نشاندهنده این نکته است که ساختار حاکمیت و دولت نگاه عمیقی نسبت به بحرانها و جامعه ندارد.
البته این قبیل برخوردها نسبت به حجاب مربوط به امروز نیست چنانچه از بدو انقلاب تا امروز با نگاه ایدئولوژیک به مقوله حجاب و رفتارهای مردم پرداخته شده، لذا هر از چند گاهی گروهی خود را مجاز میدانند که رفتارهای خشنی با مردم در مورد پوشش، رفتار، گفتار و حتی مناسبات خصوصی داشته باشند. لذا باید با ارزیابی دقیق، جامعالاطراف و درعین حال کارشناسانه و مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی در موضوع حجاب بررسی داشته باشیم.
با توجه به گذشته تاریخی مشاهده کنیم که با اجبار و زور نمی توان دینداری که حجاب یکی از مقولات آن است، را ترویج کرد .هر جا که رفتار رأفتآمیز داشته ایم، توانستهایم علاقه مردم به دین را افزایش دهیم. توجه به این نکته حائز اهمیت است که در رژیم پهلوی آزادی در مورد پوشش وجود داشت اما گفتمان مناسب انقلاب اسلامی و رهبری امام سبب شد که طیف وسیعی از مردم حجاب را انتخاب کنند و به عنوان پوشش ارزشی آن را قلمداد کنند اما شرایط امروز به نحوی شده که رفتارهای غلط و خشونتآمیز سبب شده که بسیاری از افراد متدین و حتی معتقد نسبت به این قضیه واکنش منفی نشان دهند و حتی عدهای در مواجهه با چنین رفتار خشونتآمیزی کنش انفعالی و رفتار معکوسی داشته باشند.
در مجموع اگر ما برای حجاب قانون داریم که باید طبق قانون عمل شود، اگر قانون نداریم بنابراین مجلس قانونی تدوین کند که براساس آن بتوانیم رفتار متعارفی در جامعه شاهد باشیم. نه اینکه با رفتار خشونت آمیز مردم را ازدین منزجر کنیم .
در حال حاضر طیف وسیعی از مردم که اتفاقاً متدین هم هستند و نماز هم میخوانند، بنابر هر دلیلی حجاب به این صورت را قبول ندارند و یا انجام نمیدهند آیا باید با خشونت و زور و یا با رفتارهای نامناسب آنها را مجبور به رعایت حجاب کنیم؟ کما اینکه در کلیپهای منتشر شده از کسانی که مردم را مجبور به رعایت حجاب میکنند همه نوع رفتار زشتی در راستای اینکه حجاب رعایت شود، انجام میشود، و به نوامیس مردم توهین شده و رفتار نامناسبی میشوند و گاها بدن زنان لمس میشود، کجای قرآن و دین چنین چیزی را توصیه شده است؟
بنابراین بنده احتمال میدهم که رهبری از این رفتارها بیزاری جستند که مشاور بیت رهبری این مطلب را گفتند. در هر صورت بنده بر این باور هستم تا وقتی که قانون با این افراد خودسر برخورد نکند، اینها این شیوه و روش را ادامه خواهند داد.
*ـآقای رئیسی در زمان انتخابات در مورد گشت ارشاد و حجاب...
رئیسی سخن ناروا زیاد گفته و حرفهایی گفته که به بسیاری از آنها عمل نکرده، در نتیجه اصلاً نباید امیدی به دولت رئیسی و ساختار تحت پوشش او داشت. طرح نور تحت نظر نیروی انتظامی انجام میشود قطعاً این رفتارها با شورای هماهنگی متشکل از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور انجام میشود و به نظر میرسد همه اینها تحت نظارت وحیدی، وزیر کشور است.
البته بنده پیش از این در توئیتی نوشتم که جناب آقای اشتری، فرمانده سابق فراجا طی گزارش منطقی گشت ارشاد را نادرست میدانست و معتقد بود که این رفتار گشت ارشاد میتواند زمینهساز بسیاری از رفتارهای خشن باشد لذا این قبیل رفتارها نباید انجام شود اما مشاهده کردیم که وحیدی اصرار داشت که گشت ارشاد ادامه پیدا کند وفاجعه درگذشت مرحوم مهسا امینی اتفاق افتا. برداشت بنده این است که همه رفتارها در حوزه حجاب از جمله گشت ارشاد ذیل اندیشه وحیدی به عنوان وزیر کشور است و اگر دولت مدعی است که مدافع گشت ارشاد و طرح نور نیستیم با آن مخالفت کند درحالیکه خلاف واقع میگویند.
*فکر می کنید تذکر رهبری در حوزه حجاب بر روی رفتار مجمومه وزارت کشور تاثیرگذار خواهد بود؟
بعید می دانم اینها توجهی به توصیه های رهبری داشته باشند و با توجیه و سهل انگاری سبب آزار واذیت مردم می شوند.
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899179