پیام رمزی قرارگاه عملیاتی ناوگان آمریکایی برای شلیک به هواپیمای ایرانی چه بود؟ /دختری که بخاطر جنایت پدر علیه ایران خودکشی کرد
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۹۵۷۵۱
«عملیات نیروهای ایران در کردستان (عملیات والفجر ۱۰)»، «دور چهارم جنگ شهرها»، «بازپسگیری شبه جزیره فاو توسط عراق»، «راهبرد جدید عراق»، «حملات شیمیایی عراق»، «انتصاب مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به جانشینی فرماندهی جنگ» و تأثیر آن بر روند جنگ، «ماجرای جزایر مجنون و شلمچه»، «انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس آمریکا»، «پذیرش قطعنامه از سوی دو کشور»، «دوره پس از برقراری آتشبس بین دو کشور» و «سرنوشت سازمانهای نیابتی جنگ مانند سازمانهای کرد معارض عراقی و سازمان منافقین»، «گفتوگوهای صلح دو کشور» از جمله حوادث سالهای منتهی و پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان این حوادث که به برخی از آنها اشاره شد، «انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس آمریکا» به عنوان تاریخیترین لکه ننگ از جنایتهای این کشور در تاریخ جنایتهایش علیه ایران به ثبت رسیده است. چراکه در روز ۱۲ تیر ۱۳۶۷، در فاصله ۱۵۰ مایلی بندرعباس، ناوِ هواپیمابرِ فوقِ مدرنِ وینسنس که به محدوده آبهای ایران وارد شده بود، پیام رمزی از قرارگاه عملیاتی ناوگان پنجم آمریکا در «منامه» دریافت کرد تا به واسطه آن بتواند ایران را ملزم به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کند.
متن پیام این بود: «به سوی هر نوع هواپیمای ایرانی که بر فراز آبهای خلیج فارس پرواز میکند، شلیک شود». آنها هواپیمای مسافربری ایران را که در آسمان آبهای اطراف جزیره «هنگام» پرواز میکرد، با دو موشک مورد اصابت قرار دادند و همه مسافران و خدمه آن را به شهادت رساندند. این اقدام پایان تلاشهای آمریکا در اعمال فشار به ایران برای قبول قطعنامه ۵۹۸ بود؛ فشارهایی که از فروردین ۱۳۶۷ شروع شده بود.
آمریکاییها در ابتدا منکر این حمله شدند، اما پس از آنکه خبرِ سقوط این هواپیما از رسانههای عمومی منتشر شد، اعلام کردند در این شلیک دچار اشتباه شدهاند. این اعتراف که درحقیقت یک عقبنشینی استراتژیک بود، از نظر ایرانیها پذیرفته نشد. مدتی بعد "دیوید کارلسون»، فرمانده ناو «سایدز» که در اجرای عملیات دست داشت، در برنامه «روی خط شب» از تلویزیون ملی آمریکا گفت: «براساس دستور «راجرز»، تهاجمی را سامان داده است که چند هفته قبل از آن برنامهریزی شده بود تا ایرانیان را مجبور به عقبنشینی در جنگ با عراق کنند".
مدتی بعد دخترِ «ویل راجرز»، کاپیتانِ ناو وینسنس، به دلیل اقدامی که پدرش انجام داده بود خودکشی کرد. پس از آن، ویل راجرز به افکار عمومی جهان توضیح داد که ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران به دستور مقامات ارشد ارتش آمریکا بوده و او ارادهای در انجام این کار نداشته است.
نکته قابل توجه این است که از اول ژانویه تا ۲۰ جولای ۱۹۸۸ مقارن با ۱۱ دی ۱۳۶۶ تا ۲۹ تیر ۱۳۶۷، درمجموع به حدود ۹۰ فروند کشتی در خلیج فارس حمله شد و از آغاز جنگ نفتکشها در می ۱۹۸۱ یعنی اردیبهشت ۱۳۶۰ نیز دو طرف حدود ۵۴۰ کشتی را هدف قرار دادند.
حضور نیروهای دریایی کشورهای خارجی و عملیاتهای عادی آنها همچنان در خلیج فارس ادامه داشت و نیروی دریایی آمریکا نیز که بزرگترین آنها به شمار میآمد، همچنان نفتکشهای کویتی را تحت پرچم خود همراهی میکرد. تا اوایل آوریل برابر با اواسط فروردین ۱۳۶۷، ایران ظاهراً عملیات مین ریزی نداشت و تا ۱۴ آوریل مصادف با ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ نیز دستِ کم ۱۷ مورد از مینهای قدیمی منهدم شدند.
اما در ۱۴ آوریل، یک ناوچه آمریکایی در نزدیکی قطر پس از مشاهده تعدادی مین با یکی از آنها برخورد کرد و ۱۰ تن از خدمه این ناوچه مجروح شدند. چد روز پس از این حادثه نیز مین روبهای آمریکا، فرانسه، ایتالیا و هلند ۱۲ مین دیگر را خنثی کردند که دستِ کم تعدادی از آنها به تازگی در دریا رها شده بود.
در ۱۸ آوریل مقارن با ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، نیروی دریایی آمریکا به تلافی این مینریزیها، دو سکوی نفتی ایران را در جزایر «ساسان» و «سیری» منهدم کرد که گفته میشد ایران از هریک از این سکوها روزانه ۱۵۰ هزار بشکه نفت تولید میکند و از آنها برای مقاصد نظامی هم بهره میبرد. در ادامه نبرد دریایی آمریکا و ایران، دو ناوچه ایرانی و تعدادی از قایقهای موشک انداز این کشور هدف جنگندهها و ناوهای آمریکایی قرار گرفتند که یکی از قایقهای ایرانی غرق و یک بالگرد آمریکایی نیز ساقط شد. ایران در ادامه به یکی از تأسیسات نفتی امارات عربی متحده حمله کرد.عملیات آمریکاییها در خلیج فارس هم زمان با عملیات عراق برای بازپس گیری فاو انجام شد و از این رو ایران همان گونه که پیشتر گفته شد آمریکا را متهم کرد که این عملیات را برای کمک به عراق انجام داده است. پس از حمله عراق به جزیره «لارک»، ایران بار دیگر آمریکا را متهم کرد که ازطریق تماس با جنگندههای مهاجم، ایجاد اختلال در سامانههای راداری ایران و دادن تصاویر پس از عملیاتها به بغداد با عراق همکاری کرده است.
این درحالی بود که در دوم ماه «می»، یعنی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۷، ناو وینسنس و تعدادی دیگر از ناوهای آمریکایی یک قایق توپدار ایرانی را که قصد داشت به یک نفتکش حمله کند غرق کرده بودند. در دوم ماه می برابر با ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ نیز ناو وینسنس در بدترین حادثه آن سال درگیر شده بود. یک فروند هواپیمای مسافری ایران یعنی پرواز ۶۵۵ ایرانایر هدف شلیک دو موشک این ناو قرار گرفته و همه ۲۹۰ سرنشین آن شهید شده بودند.
ناو آمریکایی ظاهراً این هواپیما را با یک جنگنده اِف ۱۴ ایرانی اشتباه گرفته بود. مسلماً هنوز خاطره حادثه ناو «استارک (Stark) در ماه می ۱۹۸۷ همزمان اردیبهشت ۱۳۶۶، کاملاً در ذهن آمریکاییها زنده بود که به دلیل تعلل فرمانده ناو در شلیک موشک به جنگنده عراقی غرق شد و ۳۷ تن از خدمه ناو کشته شدند. هیأتی که امریکاییها به طور رسمی برای تحقیق دراین باره تعیین کردند، در گزارش خود خطای فرمانده ناو وینسنس را به خطای خدمه ناو نسبت داد و به عبارتی «ماشین سبب خطای انسان نشد، بلکه انسان در استفاده از ماشین اشتباه کرد"
ایران معتقد بود که سرنگونی این هواپیما تعمدی بوده و تا ماهها خود را در جنگ با آمریکا میدید تا آنجا که آیتالله رفسنجانی در اینباره گفت: «ما واقعاً با آمریکا درحال جنگیم. آنها در فاو به طور رسمی با ما وارد جنگ شدند.» دراین میان، امام خمینی (ره) احساسات شدید کسانی را که خواهان انتقام جویی و جنگ با آمریکا در جبهههای سیاسی، فرهنگی و نظامی بودند، آرام کرد و از آنها خواست از آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت کنند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در واکنشی هوشمندانه اظهار کرد: «زمانی باید انتقام گرفته شود که برای ایران مناسب باشد و درمورد خطر تحریک امریکا هشدار داد.» احساس همدردی و شگفتی جهانیان و حتی همسایگان عرب ایران درخصوص سقوط هواپیمای مسافری زمینهای برای ایران فراهم کرد تا برای اولین بار از شورای امنیت بخواهد که آمریکا را محکوم کند. البته، شورا از این کار امتناع کرد و درعوض، در ۲۱ جولای یعنی ۳۰ تیر ۱۳۶۷، قطعنامه نسبتاً ملایمی صادر کرد که ایرانیان آن را «بی محتوا و بی تأثیر» توصیف کردند.
رفتار مزدورانه آمریکا در این میان نیز قابل مطالعه است. از یک سو، رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، در اعلامیهای، با اظهار تأسف از این رویداد تلخ، به سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران اعتراف کرد، ولی اقدام ناو آمریکایی را عمل دفاعی به جا دانست و مدعی شد هواپیمای ایرباس ایرانی در حال کاهش ارتفاع و شیرجه رفتن به سوی ناو آمریکایی بوده است. از سوی دیگر، به فرمانده ناو وینسنس که موجب سقوط هواپیمای مسافربری ایران شده بود نشان افتخار داد و بر جنایت او مُهر تأیید زد. این تناقض آشکار از عوام فریبی ریاکارانه دولت آمریکا و نیات شوم سردمداران این کشور خبر میداد.
27219
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ایالات متحده آمریکا خلیج فارس جنگ اکبر هاشمی رفسنجانی دفاع مقدس جنگ تحمیلی هواپیمای مسافربری ایران خلیج فارس فرمانده ناو ناو وینسنس آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۹۵۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت قالیایرانی و موکتآمریکایی/ یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه
به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریمها و محاصره، بر زخمهایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقهایاش با سوریه و سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبشهای مقاومت و پافشاری در حمایت از آنها.
۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافلگیری مضاعف شد. همهچیز گویا بود که آمریکا – همانطور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروههای تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آنطور که آمریکا میخواست به پایان نرسید. اگر غافلگیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافلگیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.
۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافلگیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در بهکارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکههای موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشکهای ایران، آمادهباش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشکهاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشکهای معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آنها باشند، به اهداف خود رسیدند.
۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، ارادهها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» بهنفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، بهویژه در مورد پروندههای جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالشهای خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر میشود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشمانداز منطقه، سرنوشت عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضعگیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور میکند.
این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کمفشار ایرانی میشود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.
مصطفی لشکری