القدس العربی| امارات فراتر از عادیسازی به سمت گسترش روابط با تلآویو پیش میرود
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۱۲۵۰۶
نماینده عرب کنست طی یادداشتی با اشاره به علنی شدن پروژههای مشترک ابوظبی با تلآویو به بهانه مبارزه با کرونا، این اقدام را فراتر از عادیسازی روابط دو طرف به دلیل شرایط کنونی و یک طرح سازماندهی شده برای علنی کردن تدریجی همپیمانی دو طرف علیه حقوق ملت فلسطین دانست.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، پس از آنکه رادیو رژیم صهیونیستی، روز گذشته (جمعه - ۳ ژوئیه) اعلام کرد که دو شرکت دولتی این رژیم با شرکت G۴۲ امارات توافق همکاری در زمینه «تکنولوژی برای مبارزه با ویروس کرونا» امضا کردهاند و سپس رسانههای اماراتی نیز این خبر را تایید و علنی کردند، جمال زحالقه نماینده عرب عضو کنیست رژیم صهیونیستی طی یادداشتی که در روزنامه «القدس العربی» منتشر شد، به این امر واکنش نشان داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امارات در تاریخ بیست و ششم ماه ژوئن امسال (ششم تیرماه) رسما اعلام کرد که پروژههای مشترکی را با رژیم صهیونیستی در زمینه پزشکی و مبارزه با کرونا آغاز کرده است و حال این نماینده عرب در کنست اینچنین تحلیل میکند که چنین اقدامی صرفا یک برقراری رابطه ساده که شرایط گذار کنونی موجب تحمیل آن شده نیست و فراتر از آن یک اقدام کاملا سازماندهی شد برای ایجاد ائتلاف علنی با آمریکا و اسرائیل علیه حقوق ملت فلسطین است.
وی نوشت: اعلام خبر امضای توافق میان شرکت G۴۲ امارات با شرکت صنایع نظامی «رافائل» و «صنایع هوایی اسرائیل» به منزله وارد کردن خنجر از پشت به ملت فلسطین و تکتک پسران و دختران آن است. در این روزها که طرح خطرناک الحاق و معامله قرن مطرح است که از بدترین و وحشتناکترین طرحهای تاریخ برای حل و فصل قضیه فلسطین به شمار میروند، یک کشور عربی را میبینیم که بی هیچ شرمی از توسعه روابط با اسرائیل پرده بر میدارد و رسما از طریق رسانهها این امر را اعلام میکند و آشکارا از بنیامین نتانیاهو که در حال نسل کشی علیه حقوق سیاسی ملت فلسطین است، حمایت میکند.
«همه جهان بر سر طرح الحاق به نتانیاهو حمله کردند و امارات روابطش را با آن گسترش میدهد و به آن اجازه میدهد که این گونه لاف بزند که «هرچه قدر قویتر و بزرگتر باشیم، دشمنانمان را مهار میکنیم و دوستانمان را به خود نزدیکتر میکنیم.» او فلسطین را دشمن خود و امارات را در سنگر دوستانش قرار میدهد. به من بگو دوستت کیست تا بگویم که کیستی؟»
«آیا در چنین شرایطی، این احمقانه نیست که بگوییم، امارات مخالف طرح الحاق است و در اینباره نامهها و پیامهای به دولت آمریکا داده است؟ حقیقت این است که امارات و [برخی کشورهای عربی همسو با آن] میخواهند که معامله قرن را به عنوان یک بسته واحد به صورت کامل بر رهبران فلسطین تحمیل کنند و میگویند که اجرای طرح الحاق (که بندی از بندهای این معامله است) به صورت یکجانبه مانع اجرای طرح آمریکایی و در نتیجه موجب دفن کامل آن میشود. لذا امارات و کشورهای دیگر همسو با آن، دولت ترامپ میگویند که آنها از آمریکاییها آمریکایی تر هستند و معتقدند که اجرای طرح الحاق طرح رئیسجمهور آمریکا را به شکست میکشاند.»
زحالقه مینویسد که امارات و سایر کشورهای عربی همسو با آن در واقع به آمریکا ابلاغ کردند که آمادهاند با محاصره رهبری فلسطین، آن را به ورود به مسیر اجرای معامله قرن متقاعد کنند و این امر را با وسوسههای مالی و مجموعهای از فشارها و تحریمها محقق میسازند. اگر رهبری فلسطین[تشکیلات خودگردان] به این امر متقاعد نشود، امارات که دچار جنون خودبزرگبینی است معتقد است که میتواند این رهبری فلسطین را کنار بگذارد و رهبری جدیدی را جایگزین کند که با موضع امارات، آمریکا و اسرائیل همسو باشد.
«کاملا مشخص است که نتانیاهو دروغگو است اما زمانی که خطاب به فلسطینیها میگوید روابطش با برخی کشورهای عربی بهتر از رابطه آنها با فلسطین است، دیگر دروغ نمیگوید.»
«سال پیش به همراه برخی از دوستان با وزیر خارجه یکی از کشورهای اروپایی دیدار داشتم. در این دیدار این وزیر به ما گفت که نتانیاهو زمانی که وزرای کشورهای اروپایی را دیدار میکند در پاسخ به انتقادات آنها میگوید: " از کار شما تعجب میکنم که چرا علیه من هستید. برخی کشورهای مهم عربی با من هستند . اگر من مخالف عربها بودم که آنها با من همراه نبودند!"».
«نتانیاهو وانمود میکند که فرومایگی شخصیت دوستان عرب خود را که بیشتر با او همراه هستند تا فلسطینیها و عربها، درک نمیکند. روابط امارات و اسرائیل که بخش عمده آن محرمانه است، بر اساس برنامهای سازماندهی شده در حال برملا شدن است و هدف از آن کاملا سیاسی و اعلام ائتلاف آمریکایی - عربی و اسرائیلی آشکار در منطقه در مقابله "خطر هستهای و راهبردی ایران" است. شیوه تبلور این ائتلاف نیز با زیرپا گذاشتن حقوق ملت فلسطین و رهایی همپیمان اسرائیل از آن است.»
«درست است که امارات به عنوان یک کشور عربی، هیچ سودی از رابطه با اسرائیل نمی برد اما خودبینی و استکبار رهبری آن که مرزی نمی شناسد میخواهد خود را به عنوان طرفی نشان دهد که تا زمانی که ترامپ پشت سر آن است، اهمیتی برای ملت فلسطین و امت عربی قائل نیست. در زمان ریاستجمهوری اوباما که به دنبال مصالحه با ایران بود، امارات و سایر کشورهای عربی به ائتلاف با نتانیاهو که با هرگونه تفاهم با ایران مخالف بود، روی آوردند. دوره اوباما به پایان رسید و ترامپ آمد که موضع او کمتر از نتانیاهو نبود لذا چرا باید دیگر به نتانیاهو متوسل شوند. به عبارت دیگر کسی که ترامپ را دارد چه نیازی به نتانیاهو دارد؟»
«آنچه که بر خطر اقدام امارات در اعلام توافق همکاری با صنایع نظامی اسرائیل میافزاید، این است که این اقدام تنها یک گام نیست که شرایط گذار، موجب تحمیل آن شده باشد بلکه این امر در چارچوب سیاست حرکت به سوی امری آشکار که ائتلاف با اسرائیل و نه صرفا برقراری روابط با آن، میگنجد. ائتلاف با اسرائیل مستلزم دشمنی با ملت فلسطین و همراهی با تجاوزهای مستمر و مداوم اسرائیل علیه حقوق این ملت و سرزمین و وطن آن است.»
رئیس حزب «التجمع الوطنی فی أراضی ۴۸» در پایان نوشت: «ما پیشتر خواستار یک تحرک فلسطینی و بینالمللی برای کنترل و مهار نتانیاهو و اسرائیل بودیم و اکنون به شدت به مهار توطئه امارات که از سوی ایالات متحده و برخی کشورهای حاشیه خلیج [فارس] حمایت میشود، نیاز داریم. ما به شدت به یک موضع عربی و فلسطینی قدرتمند برای بازداشتن رهبری امارات از ائتلاف با نتانیاهو و ترامپ علیه ملت فلسطین نیاز داریم. اگر امارات نمیخواهد از فلسطین حمایت کند دستکم دست از سر آن بردارد. [متاسفانه] کار به جایی رسیده است که بی طرف نگه داشتن برخی کشورهای عربی در قبال فلسطین، خود دستاورد مهمی است.»
انتهای پیام/م
منبع: فارس
کلیدواژه: امارات فلسطین اسرائیل دونالد ترامپ بنیامین نتانیاهو کشورهای عربی برخی کشورهای ملت فلسطین علیه حقوق طرح الحاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۱۲۵۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشورهای عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیلهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی در خصوص تلاشهای ترکیبی دولتهای اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولتهای عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلیها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.
به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاریهای عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.
تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولتهای عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولتهای عربیای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمکهای بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونتها و تنشهای دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح میکنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.
یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگیهای امنیتی منطقهای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن میتواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.
اما نباید در نتیجه گیریها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرتهای منطقه بابت کمک هایشان قدردانی میکرد، مقامهای کشورهای عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیرها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپادهای ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپادهایی از سمت مقابل نیز شلیک میشد اردن همان کار را انجام میداد.
یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولتها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمیخواست بخشی از ائتلاف دریاییای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی میشد. هفته گذشته، کشورها پرتابههای شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که میشد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»
استدلالهای مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایتهای رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربیای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقهای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.
صرف نظر از هیاهوهای روزهای اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولتهای اسرائیل و اردن در سالهای اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواستههای جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید میکرد.
عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصریها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آنها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحرانهای متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگهای امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.
منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولتهای عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب میکند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آنها از واشنگتن دریافت میکنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگهای امنیتیای که سالها بین این کشورها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.
استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاریهای امنیتی پس از سالها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینیها و سعودیها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشورهای عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولتهای عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح میکند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان میکنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفتههای زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویتهای رهبران کشورهای عربی دارد.
در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقهای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد تمرکز کنند، واشنگتن میتواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقهای را ترجیح میدهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.
آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشورهای منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقهای صورت نداده است. دولتهای منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژهای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.