Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: ۲۸ اسفند ماه سال گذشته راز قتل دختری ۱۰ ساله به نام حدیث در شهرستان خوی آذربایجان غربی فاش شد. پدر در غیاب مادربچه او را خفه کرد و حالا انگیزه‌ای را بیان می‌کند که باورکردنش سخت است چرا که بخاطر بلند کردن صدای تلویزیون توسط دختر یکی یکدانه هیچ پدری دست به قتل نمی‌زند.

البته نمی‌توان اقدامات قبلی حسین.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

الف را نادیده گرفت او قبل از قتل یکبار دیگر نیز سعی کرده بود حدیث را با دستانش خفه کند حتی تا دست و پا زدن حدیث پیش رفته بود، اما حضور همبازی حدیث در صحنه باعث می‌شود پدر حدیث را رها کند و بگوید شوخی کردم، اما شوخی به این شکل آن هم با دختر ۱۰ ساله باورپذیر نیست!

اما اتفاق مهمتر اینکه بررسی‌های بعد از قتل نشان داده است پدر حدیث از همسایه‌ای درباره اینکه اگر پدر فرزندش را به قتل برساند مجازاتش چیست؟! سوال پرسیده بود و شنیده بود پدر فرزندکش قصاص نمی‌شود! دقیقا همان مسیری که گفته می‌شود پدر رومینا اشرفی هم چنین سوالی کرده است!


انگیزه پدر در قتل حدیث ۱۰ سال چیست؟

خودش عصبانیت آنی را انگیزه قتل حدیث ۱۰ ساله می‌داند، اما مسیری که رفته است نشان از نقشه قبلی داشته است! اما هیچکس از اختلاف بین دختر و پدر چیزی نگفته است! فقط می‌ماند عشق موازی پدر به دختری دیگر و اصرار به ازدواج با آن دختر! که مدت‌ها قبل با او فرار کرده بود!

مادر حدیث می‌گوید‌ای کاش طلاق گرفته بودم، اما نمی‌خواستم دخترم بدون سایه پدر باشد و حالا پشیمانم! تنها انگیزه متصور اینکه پدر برای رسیدن به معشوقه اش می‌دانسته شاید بتواند همسرش را طلاق بدهد، اما دخترش سد بزرگی برای رسیدن او به آرزویش است و با اطمینان از اینکه اعدام نمی‌شود حدیث را به قتل رسانده است.

این قتل روز ۲۸ اسفند ماه در خیابان ۲۰ متری جانبازان، نبش کوچه گلستان سوم شهرستان «خوی»، رخ داد و بخاطر کرونا بی صدا ماند و مادر حدیث وقتی دید رومینا اشرفی و ریحانه عامری حتی فاطمه برحی هم قربانی جنایات ممشابهی شده اند قتل دخترش را رسانه‌ای کرد.

پدر جنایتکار حدیث: پشیمانم مجازاتم کنید!

حسین الف در اعترافات خود بعد از اینکه مسئولیت قتل را که در آن با کمربند و مانتو دخترش را خفه کرده است بر عهده می‌گیرد می‌گوید که حالا دچار عذاب وجدان شده و خواب دخترش را دیده است. او همچنین خواسته که به سزای عملش برسد.»

مادر حدیث اصرار دارد دخترش قربانی هوسرانی‌های پدرش شده است و اشد مجازات را برای شوهرش می‌خواهد مجازاتی که در آن نمی‌تواند در مقام مادر خواستار قصاص شوهرش باشد.

گفته می‌شود در صورت تصویب قانون جدید پدر در صورت قتل فرزندش درست است که به قصاص محکوم نمی‌شود، اما مجازاتش سنگین و در حدود ۲۵ سال خواهد بود.

منبع: فردا

کلیدواژه: پدر قاتل خوی تصاویر ۱۰ ساله

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۳۴۵۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش

 

به گزارش تابناک، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

 منبع: خراسان

دیگر خبرها

  • مفقود شدن دختر ۲۴ ساله در جنگل دشت شاد میامی/ دستور استاندار سمنان برای جست‌وجوی دقیق
  • مفقودی دختر ۲۷ ساله در دشت شاد کالپوش میامی/ امکانات بسیج شدند
  • دختر ۶ ساله نهاوندی در گاماسیاب غرق شد/نهاوند بدون غواص
  • ماجرای بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی
  • جزئیات جدید از دزدیده شدن دختر ۴ ساله کلاله‌ای
  • (عکس) بازداشت رباینده دختر ۱۶ ساله
  • جزئیات جدید از پیدا شدن دختر صحرا؛ پشت‌پرده دزدیده شدن «یسنا» فاش شد!
  • گروگانگیری ۱۰۰ میلیاردی دختر ۲۴ ساله در تهران
  • شناسایی و دستگیری رباینده دختر ۱۶ ساله | عکس
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش