همکاری با شرق هم استراتژی، هم تاکتیک
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۹۶۸۲۸
اگر پیوند پایدار در همکاریهای راهبردی با قدرتهای جهانی شرقی به سامان برسد، نحوه تعامل و گفتگو و ادبیات قلدرهای غربی در قبال ایران نیز تغییر خواهد کرد.
به گزارش مشرق، «هادی محمدی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
آنچه این روزها مورد توجه برخی جریانهای سیاسی داخلی یا نخبگان و محافل جهانی و بهویژه امریکاست، اینکه ایران به عنوان پیشران یک گفتمان در قبال نظام دیکتاتوری جهانی و تحریم امریکا که ماهیتی جنایتکارانه و ضد بشری در حقوق بینالملل دارد، چگونه مرحله گذار از فشارهای حداکثری امریکا را مدیریت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سالهای اخیر قدرتها و کشورهای دیگری نیز از این سیاست امریکایی، زیان دیدهاند و طعم رویکردهای ضدانسانی دولتهای امریکا را چشیدهاند و لذا اگر کلیدواژهای بهنام باشگاه کشورهای تحریمی در ادبیات سیاسی و مناسبات بینالمللی مطرح میشود، دارای مصداقی جدی است.
پیشنویس همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله با چین که سروصدای بوقهای مشکوک در داخل یا خارج را بلند کرده، هنوز انتشار رسمی نداشته و دولت دکتر روحانی اگر در مذاکرات برجام با خوشبینی وارد تعامل شد، حتماً در مذاکره با چینیها، از حساسیت شناختهشدهای برخوردار است و پایان کار این توافقنامه و مصداقهای اجرایی آن به تأیید مجلس نیز خواهد رسید؛ لذا نگرانی چندانی از این روند، بهجز ضرورتهای حرفهای در تأمین منافع ملی و منافع دوجانبه وجود ندارد.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که چینش سیاستها و تدابیر امریکایی برای براندازی و تسلیم نمودن ایران، ایران است که منافذ مناسباتی ایران در اقتصاد و تجارت با دیگران مسدود شود و این کار را از طریق تحریمهای اعمالی علیه شرکتهای همکار با ایران به اجرا گذاشته است.
مقامات امریکایی امیدوارند که خشکاندن درآمدهای ارزی برای ایران، به میوه تسلیم مقابل ترامپ منتهی شود و لذا از هرگونه سنگاندازی در این مسیر کوتاهی نخواهند کرد. مسئله این است که حتی اگر امریکا با آنچه مرکل و رئیسجمهور فرانسه علناً توصیف کردهاند، در حال افول اقتصادی و جایگاه جهانی نباشد، ایران برای عبور از این مرحله فشارهای حداکثری و ناکام گذاردن آرزوهای امریکایی باید در یک رویکرد تاکتیکی، با شتاب بیشتری نهتنها با چین بلکه روسیه و دیگر کشورها و قدرتهای جهانی وارد تعامل با فرمولی شود که از اثرپذیری فشارهای امریکا در امان باشد.
محاسبات کلان هم نشان میدهد که شالوده ابزارهای فشار امریکا علیه ایران، بهرغم رنج و محنت مردم ایران، در آستانه فروپاشی است و هر دولت جدیدی در امریکا، همان موضع اوباما درخصوص فروپاشی نظام تحریمها را تکرار خواهد کرد.
از منظری دیگر با توجه به سرعت و شتاب پارامترهای افول امریکا، بزرگترین قدرت اقتصادی جهان در آیندهای نزدیک در شرق آسیا، یعنی چین خواهد بود که در اروپا از سالها قبل، همه ظرفیتهای خود را به چین گره زدهاند؛ لذا ریلگذاری بلندمدت همکاریهای همهجانبه با چین و روسیه و شبکهای از کشورهای دوست یا همسایه، یک نگاه استراتژیک و پایدار است که استحکام و ثبات در روندهای رشد اقتصادی و بیاثر کردن سیاستهای امریکا از نتایج فوری آن است. بهخاطر داشته باشیم که اگر پیوند پایدار در همکاریهای راهبردی با قدرتهای جهانی شرقی به سامان برسد، نحوه تعامل و گفتگو و ادبیات قلدرهای غربی در قبال ایران نیز تغییر خواهد کرد، چراکه اهرمهای اجبار و قلدری و رفتارهای تحمیلی و ضدانسانی را از دست خواهند داد و ناچارند با حسرت تمام، امتیاز هم بدهند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا سهام عدالت مجلس یازدهم اوباما فرانسه روسیه ترامپ اروپا مرکل آمریکا مجلس چین برجام چینی ها ایران آسیا چینی ها هادی محمدی قدرت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۹۶۸۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرطان اسرائیل در روزهای پایانی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) هنگامی که سران دو دولت عربی امارات و بحرین در قالب معاهده ابراهیم به میزبانی دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت امریکا، توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند، شاید کمتر ناظر و تحلیلگری فکر میکرد که این توافقنامه سیاسی - امنیتی که آن روزها رویکرد اقتصادیاش بیشتر تبلیغ میشد و حتی به نفع صلح و امنیت منطقه تفسیر میشد، به سرنوشتی دچار شود که اکنون نه فقط هیچ اثری از آن نیست که اکنون دانشجویان دانشگاههای امریکا، اروپا و کانادا مدافع آرمان فلسطین شدهاند و اعتراضات گسترده آنها به چالشی امنیتی برای سران دولتهای غربی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
هدف خطرناکترین توافق عادیسازی روابط، ادغام رژیم صهیونیستی در جوامع عربی و اسلامی و نادیده گرفتن مسئله فلسطین در ازای برخی منافع اقتصادی بود، که این طرح امنیتی و سیاسی قرار بود از طریق گشایش سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در پایتختهای عربی اجرایی شود که حتی زمزمههایی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی هم شنیده شد.
عملیات غرورانگیز مجاهدان فلسطینی در قالب طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، اما همه این رشتهها را پنبه کرد و چنان ضربهای به رژیم صهیونیستی زد که هیمنه آن در ابعاد دفاعی، امنیتی، نظامی و اجتماعی یکجا فروپاشید.
رژیم صهیونیستی پس از آن برای جبران حیثیت از بین رفته خود با حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر شرکای غربیاش، حملات موشکی، توپخانهای و زمینی گستردهای را علیه ساکنان بیدفاع غزه در گستره ۳۶۰ کیلومتر مربع تدارک دید که حاصل آن شهادت ۳۴ هزار نفر از زنان و کودکان این جغرافیای کوچک است، بیآنکه در حوزه نظامی دستاوردی برای سران رژیم صهیونیستی درپی داشته باشد. همین جنایات و نسل کشی هاست که اکنون و پس از قریب به هشت ماه از عملیات طوفان الاقصی، فلسطین نه تنها مسئله دنیای اسلام که فراتر از آن به مسئله اول جهان تبدیل شده است.
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در امریکا و اروپا علیه رژیم صهیونیستی که این روزها با شدیدترین روشهای پلیسی، به خشونت کشیده شده است، فقط نمونهای از این خیزش جهانی است که روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی، اختلافات درونی سران ارتش صهیونیستی و شکنندگی و بیثباتی سیاسی هم از چالشهای امنیتی است که هراز گاهی اخبار آن به رغم سانسور شدید، سر از رسانهها در میآرود. رژیم «غیرقابل ترمیم» صهیونیستی، اما با وجود این همه چالش امنیتی، دفاعی و سیاسی ۱۳ فروردین ماه گذشته دست به حماقت بزرگتری زد و ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد که طی آن هفت تن از مستشاران جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند.
سران رژیم شاید با این تصور که جمهوری اسلامی ایران از رویارویی مستقیم ابا خواهد داشت و در صورت اقدام متقابل ایران، امریکا و دولتهای غربی را در کنار خود خواهند داشت، دست به قمار بزرگی زدند که نتیجه آن از هر دو سو باخت مطلق بود. پس از حمله تروریستی به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سر آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسماً و علناً از پاسخ پشیمان کننده و سیلی به سران رژیم صهیونیستی سخن به میان آوردند.
وعدهای که چندان طول نکشید و بامداد ۲۶ فروردین نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات ترکیبی که «وعده صادق» نامگذاری شد، با استفاده از انواع پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز، مواضع دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید. آنهم در شرایطی که به اذعان بسیاری بیش از ۲۰ کشور از جمله شرکای غربی و متحدان منطقهای در مقابله پدافندی با حمله تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند و در عمل نتوانستند مانع از عبور موشکها و پهپادهای تهاجمی ایران از آسمان رژیم اشغالی و گنبد آهنین پوشالین شوند.
اکنون که تحولات سه سال گذشته را مرور میکنیم، نه تنها از طرح عادیسازی روابط خبری نیست، که سران رژیم صهیونیستی در حصارهای امنیتی خود هم احساس نا امنی میکنند. آنها نه تنها با حملات جنایتکارانه نتوانستند غزه را فتح کنند و اسرای نظامی خود را آزاد کنند، بلکه برای رهایی از این باتلاق خود ساخته، حاضر شدهاند به مطالبات مجاهدان فلسطینی تن بدهند و برای به تأخیر انداختن مرگ تدریجی خود زمان بخرند. اما این تحرکات نتیجهای در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. رژیم صهیونیستی اکنون نزد افکار عمومی جهان مرده است و دانشگاههای امریکا و اروپا به جنازه او لگد میزنند. روند تحولات هیچ چشم انداز روشنی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم نمیکند، سرطان بدخیم اسرائیل روزهای پایانی خود را سپری میکند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی