پاسخ به توجیحات احداث کمربند جنوبی مشهد
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۴۲۷۲۰
اگر هدفمان حفاظت از طبیعت و خیرخواهی شهروندان است، مسلما این انفجارها و تخریب کوهها، نه تنها به نفع طبیعت نیست بلکه به آزردگی مردمی میانجامد، بیایید این ستونهای زمین را پاس بداریم، بدانیم کوهها زنده هستند.
مهدی کلاهی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی به توجیحات احداث کمربند جنوبی مشهد پاسخ داده است، متن این یادداشت به شرح زیر است:
آیا کمربند جنوبی مشهد برای محیط زیست مفید است؟ از آنجاکه 1000 میلیارد تومان تاکنون برای کمربند جنوبی مشهد هزینه شده است، آیا باید رها شود یا باید تکمیل شود؟ آیا کمربند جنوبی مشهد جلوی زمینخواری را میگیرد یا خودش مسبب زمینخواری و کوهخواری میشود؟ آیا جادهسازی تا عمق کوه، یعنی «دسترسی مردمی»؟ و آیا محیطزیستیها (طرفداران محیطزیست و منابع طبیعی)، سیاهنمایی میکنند؟ بیایید این سؤالات را از جنبههای مختلف بررسی کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به هر حال، دلایلی برای احداث کمربند جنوبی مشهد برشمرده میشود که در این یادداشت، هر کدام از این دلایل، جداگانه، ابتدا ارائه و سپس تحلیل میشوند، قضاوت در مورد جایگاه این دلایل و همچنین پاسخها، با خواننده محترم است.
دلیل اول: گفته میشود که اگر کمربند جنوبی احداث شود، ترافیک کمتری خواهیم داشت، مردم دردسر کمتری برای طی کردن مسافت دارند و هم چنین آلودگی هوای کمتری داریم که در نتیجه برای محیط زیست هم بهتر است، پس اگر جاده بیشتر احداث شود ترافیک کمتر میشود.
بررسی مسأله: برخی از افراد معتقد هستند که برای کنترل ترافیک شهری باید اتوبان بیشتری ساخته شود تا ترافیک کمتر و در اصل روان شود، در پاسخ باید بگوییم که این ایده پیشنهاد مهندسان است و این افراد با دید مهندسی که دارند رویکرد کنترل ترافیک شهری را احداث اتوبانهای بیشتر میدانند، اجازه دهید با توجه به یکی از اصول عقلانیت اقتصادی بهنام «هزینه ـ فایده»، ببینیم که آیا اتوبان بیشتر کیفیت زندگی شهری را بالا میبرد یا خیر، آیا زندگی شهری را ارتقا میدهد یا خیر و آیا مشکل ترافیک شهری را کاهش میدهد یا افزایش؟
بررسیهای که روی هزینه ـ فایده صورت گرفته بهطور خلاصه بیان میدارند که وجود اتوبانها با این که کیفیت زندگی شهری را ممکن است ارتقا دهند اما مشکل ترافیک را تشدید میکند، توضیح اینکه هر فردی برای انجام سفرهای درون شهری خود از یکی از اصول عقلانیت اقتصادی بهنام هزینه ـ فایده استفاده میکند.
هزینه ـ فایده سفر درون شهری متغیری است از مجموعه عواملی همچون هزینه سفر، هزینه سوخت، هزینه احتمالی جریمه و هزینه زمان صرف شده در ترافیک، اگر هر کدام از این هزینهها کاهش پیدا کند، فرد تمایلش به انتخاب وسیله نقلیه شخصی بیشتر میشود تا آن مسیر را با خودروی خودش طی کند، اما اگر هر کدام از این هزینهها افزایش پیدا کند، فرد از این که ماشین شخصی استفاده کند تعلل میکند، مثلا اگر منطقهای طرح زوج و فرد باشد، فرد به احتمال قوی در روزی که پلاک ماشینش به آن اختصاص ندارد از ماشین شخصی استفاده نمیکند، زیرا احتمال جریمه بالا میرود، پس ترجیح میدهد که از وسیله نقلیه عمومی استفاده کند، با تأسیس اتوبان جدید، «هزینه زمان» کاهش مییابد و زمانی که هزینهای کم شود معادله هزینه ـ فایده جابهجا میشود، پس خیلی از افراد خودروی خودشان را برای سفر درون شهری برمیدارند.
خیلی از افراد با دیدگاه مهندسی، این پدیده را به تعداد بالای خودروها نسبت میدهند، اما اقتصاددانان آن را از دیدگاه تغییر معادله هزینه ـ فایده بررسی میکنند، در این مورد، پیشنهاد میکنم تا کتاب «بیش اقتصادی» از دکتر سرزعیم مطالعه شود، در واقع، امروزه تقریبا هیچکسی در کشورهای توسعه یافته، راهحل ترافیک را در جادهکشی یا اتوبانسازی نمیداند.
متأسفانه ما نه تنها از تجربههای خودمان، بلکه از تجربههای دیگران نیز درس نمیآموزیم، خلاصه اینکه، احداث کمربند جنوبی نه تنها باعث کاهش آلودگی هوا نمیشود بلکه وجود اتوبان بهمعنای خوشامدگویی به اتومبیل بیشتر و به مفهوم آلودگی بیشتر در درازمدت است.
دلیل دوم: گفته میشود از آنجا که تاکنون بالغ بر 1000 میلیارد تومان (به مبلغ کنونی) هزینه شده است و چون پروژه حدود 60 درصد پیشرفت داشته، پس باید بقیه پروژه هم تکمیل شود.
بررسی مسأله: در اقتصاد، اصطلاحی داریم بهنام «هزینه دور ریخته شده» (Sunk cost)، که به هزینههایی اطلاق میشود که برای یک طرح عمرانی یا تولیدی هزینه شده و در صورتیکه طرح با شکست مواجه شود این هزینهها را بهسهولت نمیتوان جبران کرد، مانند هزینه خرید داراییهای ثابت در واحدی اقتصادی بهویژه ساختمان، راهسازی و ماشینها و دستگاههای ویژه، با یک مثال میتوان راحتتر متوجه این اصطلاح شد: سد گتوند.
سد گتوند نمونهای از این هزینه دور ریخته شده بود، لطفا در مورد سد گتوند و بلایی که این سد بر روی زندگی مردم خوزستان آورده است در اینترنت مطالعه کنید، خلاصه اینکه، این سد بر روی رودخانه کارون و بر روی بستر بزرگی از نمک، ساخته شد.
متخصصان بسیاری بهویژه متخصصان منابع طبیعی و محیط زیست، بارها نسبت به جنایتی که این سد بعد از ساخته شدن، بر مردمان تحمیل میکند هشدار داده بودند، آنها بیان کردند که ساختن سد بر روی بستر نمکی، باعث از بین رفتن آب شیرین و سپس شوری اراضی کشاورزی در پایین دست میشود، برخی از مهندسان سدساز و در کل، بیشتر افرادی که دیدگاه سازهای دارند و هر چیزی را میخواهند با سازه اهلی کنند، این انتقادات را به سخره گرفتند، اما متأسفانه هر زمان از توقف پروژه صحبت به میان میآمد، آن مهندسان و مدیران سدساز، میگفتند که پروژه مثلا 80 درصد پیشرفت داشته، هزینههای زیادی تاکنون صرف شده و هزینه باقیمانده اندک است، پس باید ادامه داد و سد را تکمیل کرد، آنها این پروژه را افتخاری برای آن منطقه و کشور میدانستند و به این صحبتها توجهی نکردند و پروژه سد را پیش بردند.
در رسانهها و تریبونها، سد گتوند را موفقیت و افتخار ایرانی معرفی میکردند. بالاخره سد با صرف میلیاردها تومان هزینه مستقیم و میلیاردها تومان هزینه فرصت، ساخته شد، وقتی آب پشت سد جمع شد، بستر نمک کف رودخانه را در خود محلول کرد و امروزه آنقدر شور شده است که به قول کارشناسان، از آب دریای خیلج فارس هم شورتر شده است، چالش بزرگ امروزی، نه استفاده از آب این سد برای کشاورزی، بلکه چگونگی انتقال این آب شیرین شورشده به دریای خلیج فارس است، شوری این آب متأسفانه اراضی کشاورزی پایین دست منطقه را بهنابودی کشانده است و نخلستانهای زیادی را کشته است، حتی وقتی که 90 درصد پروژه سد گتوند تکمیل شده بود و تا آن موقع میلیاردها تومان خرج شده بود، اگر احداث سد متوقف میشود، از نظر اقتصادی باز هم به نفع مردم و کشور بود، آن عدم توجه، هزینههای کلان زیادی بر مردم و کشور وارد کرده است، چه کسی مسؤول این جفاست؟ چرا آن مسؤولان، به فکر صرف میلیاردها تومان پول برای این طرح مخرب بودند؟ چطور میتوانیم از پروژههای مشابه مخرب جلوگیری کنیم؟
پروژه کمربند جنوبی مشهد، پروژهای مخرب و مضر از نظر اجتماعی و محیط زیستی است، حتی اگر پروژه 90 درصد هم پیشرفت داشته باشد، عقلانیت اقتصادی حکم میکند که هزینههای خرج شده را بهعنوان هزینههای دور ریخته شده علم اقتصاد در نظر بگیریم و سعی کنیم که از هزینههای بیشتری در آینده جلوگیری کنیم، به قول معروف، ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است، وقتی میبینیم که هزینهای شده و پروژه اشتباه است میتوانیم جلوی هزینههای اضافی بعدی را بگیریم.
به عنوان یک شهروند حاضرم این 1000 میلیاردی که تاکنون خرج شده را به عنوان هزینه دور ریخته شده در نظر بگیرم تا «درس عبرتی» برای هر پروژه مخرب باشد، باید متوجه تجربههای بدی که در کشور داشتیم و داریم مانند سد گتوند و دهها پروژه مخرب دیگر، بشویم تا از هزینههای اضافی در حال و آینده بکاهیم، اصطلاح «هزینه دور ریخته شده»، به ما کمک میکند تا از خسارات جانی و مالی بعدی جلوگیری کنیم، در این زمینه، کتابهای اقتصادی زیادی نوشته شده است، لطفا برای درک عمیقتر از اصطلاح «هزینه دور ریخته شده»، به آنها مراجعه کنیم.
دلیل سوم: مشهد به یک کمربند جنوبی نیاز دارد تا از ترافیک کاسته شود، تأسیس جاده کمربندی باعث میشود که ترافیکهای بین شهری وارد شهر نشوند.
بررسی مسأله: این پیشنهاد درستی است که احداث جاده کمربندی میتواند ترافیک بین شهری را وارد شهر نکند و از بار ترافیکی درونشهری بکاهد، اما اگر نگاهی به جانمایی کمربند جنوبی مشهد داشته باشیم، میبینیم که این اتوبان نمیتواند در جایگاه یک «جاده کمربندی» باشد، به عبارت دیگر، عنوانی که برای این جاده در نظر گرفته شده اشتباه است، آن یک جاده شهری است و نه جاده کمربندی. طبق اصول طراحی، یک جاده کمربندی باید حداقل ترین خطوط ارتباطی را با شهر داشته باشد، ولی طبق طرح کمربند جنوبی مشهد، قرار است دهها جاده در فواصل مختلف و در طبقات مختلف روی این کمربند جنوبی زده شود، در نتیجه، این کمربندی سریعا تبدیل به یک جاده درون شهری میشود، مشابه همین، اتفاقی است که برای اتوبان کلانتری مشهد افتاده است، که قرار بود رینگ شهری باشد اما الان داخل شهر واقع شده است یا صد متری که قرار بود رینگ شهری باشد و الان میبینیم که در چه وضعیتی است، متأسفانه موارد مشابه زیادی است؛ مثال دیگر اینکه همین فکرها را برای خیابانهای پیروزی و فکوری و اتوبان نماز هم متصور بودیم تا آنها به عنوان خیابانهای کناری عمل کنند و جنوب آنها گسترش نداشته باشیم، ولی امروزه این خیابانها در درون شهر محو شدهاند، مسلما شهر مشهد به یک کمربند جنوبی احتیاج دارد، ولی این جادهای که به عنوان «کمربند جنوبی مشهد» الان دارد احداث میشود، نمیتواند یک جاده کمربندی باشد، متأسفانه کمربند جنوبی مشهد نمیتواند چنین نام و جایگاهی داشته باشد، آن بعد از گذشت مدتی میتواند بهعنوان یک جاده شهری عمل کند، اگر بخواهیم جاده کمربندی ایجاد کنیم، باید خارج شهر و دورتر از شهر احداث شود و کمترین ارتباط را با شهر داشته باشد، مثلا فقط یک یا دو ورودی داشته باشد که بتواند مفهوم بین شهری را حفظ کند، اگر ارتباط بیشتری داشته باشد وسایل نقلیه داخل جاده کمربندی را به شهر تخلیه میکند که خود مسبب گرههای ترافیکی زیادی میشود.
برگردیم به موضوع این دلیل، اکنون باید پرسید چرا با وجود اینکه مسؤولان میدانند «کمربند جنوبی مشهد»، یک جاده کمربندی نیست، پس چرا چنین لقبی به آن دادهاند؟ مسؤول این اشتباه و تخلف در واژهگزینی چه کسی است؟
دلیل چهارم: اگر کمربند جنوبی مشهد تأسیس شود از تبدیل اراضی اطراف آن جلوگیری میشود و سعی میگردد آن را به فضای سبز و خدمات کاربری گسترده اختصاص دهند.
بررسی مسأله: متأسفانه این دلیل، بیشتر از اینکه منطقی باشد یک ادعاست، تجربه احداث جادههای گذشته نشان میدهد که ما نظارت کافی نداریم تا از پدیدههای شوم کوهخواری و زمینخواری جلوگیری کنیم، وقتی به دارآباد و فرحآباد تهران نگاه میکنیم، تأسفبار باید سر تکان دهیم که این چنین علاوه بر تخریب کوهها که در قرآن مجید از آنها به عنوان ستونهای زمین یاد شده، به فاصله و شکاف طبقات اجتماعی دامن زدهایم، چه کسی مسؤول این شکاف فواصل اجتماعی در اثر گسترش خانهها به سمت کوهها است؟ در خود مشهد هم تجربههای ناموفق زیادی داشتیم، به همین خیابانهای پیروزی و فکوری و اتوبان نماز و اطراف آنها نگاه کنیم، آیا با چنین تجربههایی باز هم میتوانیم چنین ادعاهایی داشته باشیم؟ تاریخ بیان میدارد که وقتی برخی میگویند اگر کمربند جنوبی مشهد زده شود از زمینخواری جلوگیری میکند، فقط در حد یک حرف است، متأسفانه در کنترل اراضی موفق نیستیم و عملا با تأسیس این کمربند جنوبی بخش زیادی از اراضی شهری یا حاشیه شهر یا اراضی ملی منابع طبیعی خودمان را دو دستی تقدیم افراد خاصی کردیم تا آنها قطعهبندی کرده و برجهای بزرگی بسازند، در عمل اگر کمربند جنوبی مشهد ادامه پیدا کند وضعیتی که هم اکنون در دارآباد و فرحآباد تهران با آن روبرو است که روی کوهها، ساختمانهای آنچنانی ساخته شده است، ما همان وضعیت را در اراضی اطراف کمربند جنوبی مشهد خواهیم داشت، این نوشتار به عنوان سند برای دادخواهی آینده باید ثبت شود تا موافقان کنونی احداث کمربند جنوبی مشهد، بعدا پاسخگو باشند که چرا با چنین شواهدی باز هم جلوی زمینخواری و کوهخواری را نگرفتند.
دلیل پنجم: گفته میشود که مطالعات زیادی در منطقه صورت گرفته است و با در نظر گرفتن کلیه مسائل (حتی مسائل مرتبط با منابع طبیعی و محیطزیست)، نسبت خوبی به بدی این اتوبان را ٧ یا ٢۱ محاسبه کردهاند، پس عملا این تخریب کوهها، سودمندی زیادتری برای مردم دارد.
بررسی مسأله: ابتدا درخواست میشود که این مطالعات به طور عمومی در اختیار مردم قرار گیرد تا مردم بدانند که کدام کارشناسان به چنین یافتههای چالش برانگیزی رسیدهاند که احداث یک جاده را چندین برابر با ارزشمندتر از سلامتی جسمی و روحی شهروندان که برخواسته از طبیعت زیبای رشتههای کوههای اطراف است، دانستهاند. آیا نباید به چنین گزارشاتی شک کرد؟ از طرف دیگر، ضربالمثلی داریم که میگوید «خدا انسان را آفرید و انسان بهانه را». اگر میخواهیم کمربند جنوبی مشهد را احداث کنیم، احداث کنیم ولی لطفا با چنین بهانهها و گزارشات اشتباه، ما را در مقابل طبیعت قرار ندهید، متأسفانه در کشور ما به مطالعات، بسیار کم بها داده میشود، برای کمربند جنوبی مشهد، چنین طرح بزرگی، باید مطالعات مختلف بسیار توسط گروهها و متخصصان متنوع صورت گیرد تا از کلیه ابعاد اجتماعی، بومشناسی، محیطزیستی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اداری، اجرایی و غیره تحلیل و بررسی شود.
وقتی برای مطالعات، هزینه کمی اختصاص داده و نفرات اندکی را اجیر میکنیم نتیجه همان میشود که در مطالعات پیشین این کمربند جنوبی دیده شده و تخریب کوه بهعنوان یک واحد تخریب در نظر گرفته شده است، این نگاههای تک بعدی است که به هستی ما آسیب زدهاند، چطور میتوان اهمیت خاک کوه که بین 100 تا گاهی 1000 سال طول میکشد تا یک سانتیمتر آن ایجاد شود را نادیده گرفت؟ چطور متوجه نمیشویم که با جادهکشی، خاک مرغوب کوه را به خاک مرده تبدیل کرده و آن را بستر تولید گردوغبار و آلودگی هوا میکنیم؟ آن کارشناسانی که نسبت خوبی به بدی این اتوبان را ٧ یا ٢۱ محاسبه کردهاند، مثلا همین نابودی خاک را چند حساب کردهاند؟ گردوغباری که باعث سرطان ریه مردم میشوند را چند حساب کردهاند که به این اعداد 7 یا 21 رسیدهاند؟
در هنگام توجیه طرحها، متأسفانه خیلی عوامل بهویژه امور منابع طبیعی و مسائل محیط زیستی را در محاسباتمان در نظر نمیگیریم، اگر هم در محاسباتمان ارزیابی محیط زیستی انجام میدهیم متأسفانه ارزیابیهای محیط زیستی، آن جایگاه کامل و جامع و بازدارنده را ندارند یا پوشش نمیدهند، گاها به علت این که آن طرحها، مبالغ بودجهای کمی دارند به همین دلیل کارشناسان مطالعاتی، دقت کمتری میگذارند و خروجی هم ضعیف است.
اگر بخواهیم براساس این خروجیهای ضعیف تصمیمگیری کنیم همان نتایج سد گتوند و سد ١۵ خرداد و دهها مورد دیگر نصیب ما میشود که هزینههای هنگفت روی دست ما گذاشتهاند.
آنها با مطالعاتی ضعیف، چنین هزینههایی تحمیل کردند وگرنه اگر مطالعهای درست صورت میگرفت، مطمئنا جلوی چنان سدهایی گرفته میشود. به هرحال اگر میخواهیم پروژه کمربند جنوبی مشهد را تکمیل کنیم نیاز است تا مطالعات نوین و جامع مختلف، بهویژه دارای پیوست اجتماعی، پیوست فرهنگی و پیوست محیطزیستی، با توجه به علم نوین تهیه شوند، سپس میتوانیم تصمیمهای درست بگیریم.
دلیل ششم: گفته میشود که مسؤولان متوجه ایرادات طرح کمربند جنوبی مشهد شدهاند، لذا از آن پیشنهاد اولیه طرح جامع که میخواستند کمربند جنوبی بسازند عقبنشینی کرده و فقط مایل هستند دسترسی مردمی به کوه را آسان کنند.
بررسی مسأله: در حقیقت این دلیل، با چالشهای متفاوت و مختلفی روبرو است، اکنون در برخی از مناطق همین طرح کمربند جنوبی مشهد، جادهای چهارباندی زده شده است.
ابتدا باید پرسید کدام سند و دستورالعمل جهانی، دسترسی مردم به کوه را با جادهای چهارباندی توجیه کرده است؟ آیا مردمی که عاشق کوه هستند، حضور خودروها را در کوه میپسندند؟ افراد سلایق مختلفی دارند، کسانی که کوهنورد هستند یا کوهنوردی را دوست دارند، هیچ وقت مایل نیستند که کوهها شیار خورده و تخریب شوند تا مسیرهای وسایل نقلیه احداث شوند، کسانی هم که علاقه کمتری به کوه دارند را نمیتوانیم با جادهکشی به کوه علاقمند کنیم، چه تضمینی وجود دارد که این جاده برای عبور و مرور استفاده نشود؟
از طرف دیگر، چطور با از بین بردن اکوسیستم کوه، میخواهیم آنجا «کوه پارک» درست کنیم؟ به عبارت دیگر، اگر قرار است «کوه پارک» زده شود، چرا کوهها را تخریب و قطعه قطعه کردهایم؟
عملا تأسیس جاده و «دسترسی مردمی» به کوه پارک یک اشتباه مفهومی در واژهگزینی است، یک اشتباه مدیریتی است در انتخاب رویکرد آسایش مردم، به این مفهوم که وقتی که جادهای را روی دامنه و عرصههای مختلف کوه میکشیم، مسلم است که مردم به راحتی با وسیله نقلیه خود در کوه نفوذ میکنند، کسانی که دوست دارند به کوه بروند برای آرامش و لذت از فضای کوه به آنجا میروند، حضور ماشینها آن جذابیت و لذت را از بین میبرد.
عملا جادهکشی نه برای دسترسی مردم که الان هم مردم به آسانی دسترسی دارند، بلکه برای تردد و عبور و مرور است، احداث چنین جادهای، جفای بزرگی در حق کوهنوردان، طبیعت دوستان، مردم شهری و از همه مهمتر در حق خود کوه است، هشدار اینکه پوشش گیاهی و جانوری در این عرصه صدمات زیادی دیدهاند، کوه آن وظیفهای که برای پالایش هوا یا استواری زمین داشت را از دست دارد، میدهد.
دلیل هفتم: طرح کمربند جنوبی مشهد، مشکلات محیط زیستی زیادی ندارد، محیط زیستیها (طرفداران محیط زیست و منابع طبیعی)، سیاهنمایی میکنند، اگر راست میگویند مستند ثابت کنند که این طرح از نظر محیط زیستی مخرب است.
بررسی مسأله: این ادعا بیشتر از اینکه دلیل باشد، یک فراافکنی و یک اهرم ترساندن است، به هر حال، برای اینکه این موضوع برای همیشه روشن گردد، لازم است کمی این دیدگاه واکاوی گردد، برای این منظور، لازم است تا سیر تکاملی رویکرد بشر در مقابله با خطرات محیطزیستی بیان گردد، این سیر تکاملی را میتوانیم در چهار مرحله بدانیم:
۱- رویکرد اول «مدل درمانی»: یعنی معتقد بودیم که اثرات ما آنقدر زیاد نیست که فرآیندهای طبیعی زمین را مختل کند. پس خود زمین میتواند خودش را درمان و ترمیم نماید، اما با افزایش جمعیت و پیشرفت صنعت، دولتها دریافتند که محیطزیست دیگر به خودی خود نمیتواند بسیاری از آسیبهایش را درمان کند.
۲- رویکرد «دریافت هزینه آلودگی از آلوده کننده»: در مرحله بعد، برای اینکه بتوانیم افراد مخرب یا آلودهگر را کنترل کنیم، آنها را جریمه کردیم، اما خیلی زود مشخص شد که اگر «اقدامهای پیشگیرانه» در کار نباشد، دریافت هزینه کارساز نخواهد بود.
۳- رویکرد «پیشگیری بهتر از درمان»: در این مرحله و به کمک رشد علم، پیشگیری را بهتر از درمان دانستیم، اما پدید آمدن خطرهایی که به شکل فزآیندهای پیشبینی ناشدنی، غیرقطعی و کمّیتناپذیر اما احتمالا فاجعهبار هستند، مانند آنچه که با دستکاری ژنتیکی یا تغییر اقلیم همراه است، نشان داد که این رویکرد پاسخگوی کامل نیازها نیست.
۴- رویکرد «پیشدستانه یا احتیاط آمیز»: آخرین و جدیدترین مرحله تکاملی، اصل احتیاطآمیز یا اصل احتیاطی (Precautionary Principle) است، زندگی انسان همیشه با خطر همراه بوده، هست و خواهد بود، از گذشتههای دور، در فرهنگ همگانی ضربالمثلها و ایدههایی وجود داشته که بیانگر تمایل به پیشگیری احتیاط آمیز است: مثلا جمله معروف و حکیمانه «احتیاط شرط عقل است»، هدف از رویکرد احتیاط آمیز، کنار آمدن با عدم قطعیت علمیدر برآورد و مدیریت خطر است، رویکرد احتیاطآمیز یعنی اقدام به کاری یا انجام ندادن کاری، با هدف حمایت از سلامت انسان و محیط زیست در برابر خطر احتمالی یک آسیب سخت، مطابق یک تعریف، رویکرد احتیاط آمیز یعنی انجام ندادن کاری که پیامدهای آن نامشخص و مخاطرهآمیز است، در امر محیط زیست، مطابق اصل احتیاط، هنگامیکه عوارض یک محصول یا اقدام ناشناخته است، آن محصول نباید مصرف شود یا آن اقدام نباید صورت گیرد، به بیانی دیگر، اصل احتیاط آمیز روابط بین نسلها و دروننسلها را در نظر میگیرد، آن مبتنی بر این بینش کلی است که هر گاه در مورد زیان برگشت ناپذیر بالقوه برای محیط زیست، عدم قطعیت وجود داشته باشد، بهتر است با این موضوع از پیش فعالانه برخورد شود.
از طرف دیگر، اصل احتیاط آمیز بیان میدارد که اگر در یک عمل یا سیاست، امکان بروز آسیب به سلامت مردم یا محیطزیست هست، حتی علیرغم عدم اجماع علمیدر آسیبرسان بودن آن، بار اقامه دلیل در این مورد که آن عمل یا سیاست برای سلامت مردم و محیطزیست (burden of proof) خطری ندارد، برعهده مدافع آن است. پس این ادعا که محیطزیستیها باید بروند و از جیب خودشان خرج کنند و سند تهیه کنند، این ناآگاهی نسبت به علوم و رویکردهای نوین است، موافقان طرح، باید بروند و ثابت کنند که طرح کمربند جنوبی مشهد مخرب نیست.
شاید دلایل دیگری برای احداث کمربند جنوبی مشهد بیان شده است ولی من فقط همین دلایل را بیشتر شنیدهام، به هر حال، امیدوارم این تحلیل و بررسی کمک کند که وقتی قرآن کریم از کوهها بهعنوان ستونهای زمین نام برده است، با احترام بیشتری به کوهها بنگریم. از طرف دیگر، اکنون کشورهایی در دنیا وجود دارند که یا کوه ندارند یا کوههای خیلی کوچک و تپه ماهوری دارند مانند امارات، آن کشورها سعی میکنند تا کوههای مصنوعی ایجاد کنند زیرا درک کردهاند که کوهها میتوانند، از تغییرات اقلیمی، گرمایش جهانی و بیابانی شدن جلوگیری کنند و از طرف دیگر، ثبات اجتماعی ایجاد کنند.
به هر حال، اگر هدفمان حفاظت از طبیعت و خیرخواهی شهروندان است، مسلما این انفجارها و تخریب کوهها، نه تنها به نفع طبیعت نیست بلکه به آزردگی مردمی میانجامد، بیایید این ستونهای زمین را پاس بداریم، بدانیم کوهها زنده هستند.
امیدوارم این سخنان به موافقان احداث کمربند جنوبی مشهد کمک کند تا نسبت به فعالیتهایی که در جنوب شهر مشهد انجام میشود بازنگری کنند، از ادامه جادهسازی در این منطقه دست کشیده و جادههای ساخته شده را برای دوچرخهسواری و نمایشگاههای فرهنگی استفاده نمایند، همچنین لازم است کل این اراضی، «مناطق حفاظت شده شهری» اعلام شوند تا احدی به فکر تخریب یا تسخیر آنها نباشد.
انتهای پیام/ 70051
منبع: فارس
کلیدواژه: استاد دانشگاه فردوسی مشهد کمربند جنوبی مشهد احداث کمربند جنوبی مشهد طرح کمربند جنوبی مشهد میلیاردها تومان هزینه ـ فایده جاده کمربندی جلوگیری کنیم دسترسی مردم بررسی مسأله منابع طبیعی طرف دیگر اصل احتیاط تخریب کوه درون شهری محیط زیست سد گتوند درون شهر ساخته شد یک جاده نه تنها بر روی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۴۲۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سدهای خراسان جنوبی در حالت پایدار و مطمئن هستند
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای خراسان جنوبی، عباس سارانی در جلسه مدیریت بحران شهرستان زیرکوه گفت: در حال حاضر تمامی سدهای استان در وضعیت پایدار و سالم هستند و ورودی و خروجی به مخازن سدها به صورت لحظه ای کنترل شده و برای مهار سیلاب های احتمالی آمادگی کامل را دارند.
سارانی با تکذیب خبر شکسته شدن سد در این استان گفت: سازههای کوچکی که برای مهار آب و سیلاب احداث میشود، سد نیستند بلکه بند خاکی نامیده میشوند.
وی با بیان اینکه دو بند خاکی در حاجی آباد بر اثر سیلاب دچار خسارت شدندافزود: این بندها در دههای گذشته بنا به درخواست مردم و با مشارکت آنان توسط نهادهایی غیر از وزارت نیرو احداث شده بودند، که این شرکت در خصوص پایداری و بهره برداری اینگونه بندها به متولیان آن تأکیدات و تذکرات لازم را اعلام کرده است.
سارانی با اشاره به بارندگی بی سابقه 60 میلیمتری در 24 ساعت گذشته در شهرستان زیرکوه گفت: در حوزه شهرستان زیرکوه سد مخزنی حاجی آباد با حجم مخزن 4 میلیون و 700 هزار متر مکعب وجود دارد که بر اثر بارش های اخیر 2 میلون و 700 هزار متر مکعب آبگیری شده و برای مهار سیلابهای بعدی هیچگونه مشکلی ندارد.