پاسخهای همیشگی احمدینژاد | چرا مصاحبه کننده از «خس و خاشاک» نپرسید؟
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۴۷۱۳۲
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، ابتدای ویدئو و پیش از شروع مصاحبه، خبرنگار روی تصاویری درباره احمدینژاد، مطالبی را میگوید از جمله اینکه گفتوگویی بهشدت صریح و تند با جوابهایی برای ثبت در دل تاریخ، سؤالاتی از جنس حمله با جوابهایی که تند بود و گاهی عجیب و اینکه این گفتوگو میتواند مصداق این جمله باشد که اکنون زمان جنگ متقابل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرنگار حتی اگر با مصاحبهشونده مخالف باشد، قرار نیست به او حمله کند و با او بجنگد، مصاحبه هم میدان جنگ نیست بلکه قرار است به نحوی مصاحبه شود که حقایقی از مصاحبه بیرون بیاید و مخاطب با دیدن و شنیدن مصاحبه، بفهمد که چه پرسشهایی چگونه طرح میشود و چه پاسخهایی را هم به دنبال خواهد داشت.
خبرنگار از مصاحبهاش بهعنوان جنگ متقابل و از سؤالهایش بهعنوان حمله اسم میبرد اما چندبار به مصاحبهشونده میگوید فرمودید درحالیکه ضرورت ندارد از این فعل برای مصاحبهشونده استفاده کند و چنین احترامی برای مصاحبهشونده بر اساس کار روزنامهنگاری، ضرورتی ندارد؛ هرچند ادب و احترام اخلاقی و حرفهای در نحوه برخورد، لازم است.
جایی از مصاحبه، مصاحبهشونده از حق آزادی و انتخاب انسان میگوید و خبرنگار او را با گفتن کلمه احسنت تحسین میکند، درحالیکه درباره عملکرد مصاحبهشونده در دوران حضور در قدرت ریاستجمهوری، از منظر آزادی و انتخاب، جای طرح پرسشی در این بخش همچنان خالی است و خبرنگار بهجای طرح چنین پرسشی، با واژه احسنت، مصاحبهشونده را تحسین میکند.
مصاحبهشونده در جایی گفت امکان ندارد فرهنگ کشور لنگ بزند، بخواهید اقتصاد را درست کنید و خبرنگار میتوانست بپرسد چرا مصاحبهشونده در شعارهای انتخاباتی خود و در برنامههای ریاستجمهوری که از اقتصاد فراوان میگفت و در آن دوره حرفی از این نمیگفت که اگر فرهنگ لنگ بزند، نمیتوان اقتصاد را درست کرد.
جای دیگری خبرنگار میگوید نامه شما به وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره حبیب محبیان، زمان خاکسپاری او منتشر شد که شیطنت یکی از خبرنگاران جناح مخالف شما بود. شیطنت از واژههایی است که بارها مسئولانی برای یک رفتار بعضی خبرنگاران استفاده کردهاند و چنین هم میپندارند که بار منفی رقیقی دارد اما ضرورتی ندارد یک خبرنگار، در یک مصاحبه، انتشار یک نامه را که محرمانه هم نبوده است، شیطنت خبرنگار بخواند.
مصاحبهکننده پس از پخش قطعه محمدرضا شجریان میگوید، «استاد شجریان مردم را به آرامش و گفتمان دعوت کرد». فارغ از اینکه خطاب شجریان چه افرادی بودند؛ مصاحبهشونده خود واژه «گفتمان» را بهجای «گفتوگو» به کار میبرد که این جابهجایی حاصل ندانستن و تکرار آن، شاید این سالها از زبان سیاستمداران و اهالی قدرت، تکراری شده باشد اما از زبان خبرنگاری که قرار است چنین مرور کند، گویی اشتباهی فاحش است.
مصاحبهشونده همچنین در طول مصاحبه چندبار از موسیقی اعتراضی میگوید و اعتراض را ستایش میکند اما مصاحبهکننده اصلا نمیپرسد چرا احمدینژاد زمانی که مردم به نتیجه انتخابات دوره دوم حضور او در قدرت اعتراض کردند، آنان را «خسوخاشاک» خواند.
مصاحبهکننده از عکس محسن یگانه که جایزه را از دست احمدینژاد گرفته است، میگوید و بعد با مرور در کاغذهایی که همراه دارد، میگوید این عکس مربوط به مراسم تقدیر از احمدینژاد در جزیره کیش در اسفندماه ۹۱ است اما احمدینژاد میگوید در مراسمی برای روز جوان در بندرعباس بوده و خبرنگار با توجه به اینکه کاغذهایی را بهعنوان منابع اطلاعاتی همراه دارد، ادامه نمیدهد که این مراسم برای تقدیر از رئیس دولت وقت، در کیش بوده است و همان گفته احمدینژاد را به همین راحتی میپذیرد. اینجا مصاحبهکننده یا به اطلاعات خود اطمینان ندارد یا ترجیح میدهد مصاحبه در اختیار مصاحبهشونده باشد.
خبرنگار در جایی میگوید که شروع نسل اول پاپ ایران با شادمهر عقیلی است، درحالیکه موسیقی پاپ در ایران سابقه و پیشینه بسیار بیشتری دارد. مصاحبهشونده همچنین میگوید در دوره ما کمترین لغو کنسرت را داریم و مصاحبهکننده میگوید که به این موضوع خیلی جدی میپردازد اما تا آخر آن گفتوگو اصلا به این موضوع پرداخته نمیشود.
در پایان، مصاحبهکننده از احمدی نژاد میخواهد اگر حرف دیگری دارد بگوید و احمدینژاد چند دقیقه درباره دوستداشتن همدیگر و انسانیت و بهار میگوید و خاطرهای هم از افزایش تعطیلی عید فطر، پس با اینکه برای طرح این موضوع فرصت بود اما بازهم به آن نمیپردازد.همین مصاحبهکننده به مصاحبهشونده میگوید شما در انتخابات سراغ چهرهها نرفتید و مصاحبهشونده هم میگوید تلاش نکردم از این ماجرا استفاده کنم اما درباره اینکه برای ثبتنام اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر وقت خود، برای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۹۲، همین آقای احمدینژاد با رحیممشایی و عزتالله انتظامی با هم در وزارت کشور دیده شدند و ثبتنام نامزدی کردند، پرسشی مطرح نمیکند.
مصاحبهکننده در جایی میگوید نسل ما از شنیدن صدای زنان بهطور رسمی محروم است، آنهم بهخاطر مسائل فقهی و قوانینی که مربوط به چندصد سال قبل است. احمدینژاد میگوید مگر قانون درباره صدای زنان داریم و مصاحبهکننده میگوید مشکل فقهی داریم. در واقع مصاحبهکننده به تفاوت قانون و مسائل فقهی توجه ندارد و ابتدا در کنار مسائل فقهی، از عبارت قوانین چندصد سال پیش هم استفاده میکند.
این مصاحبه به مصداقها میپردازد و نظر احمدینژاد را درباره آنها میپرسد و احمدینژاد هم در پاسخ همه آنها میگوید هرکسی حق فعالیت، انتقاد و... دارد و همه مشکلات و موانع را به دیگران و جریان غیررسمی در فرهنگ و هنر نسبت میدهد؛ اما مصاحبه به فرایند برنامههای دولتهای نهم و دهم که خودش بر صدر قدرت آن نشسته بود، در کنار جریانهای غیررسمی در هنر و موسیقی اصلا نمیپردازد و حتی مورد پرسش هم واقع نمیشود.نکته پایانی اینکه مصاحبه با احمدینژاد چنان که او میگوید، در ماه رمضان، یعنی اردیبهشتماه، انجام شده است اما مصاحبه ۱۹ تیرماه منتشر میشود.
کد خبر 531399 برچسبها موسیقی ایرانی خواننده - شجریان احمدی نژاد هنرمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: موسیقی ایرانی خواننده شجریان احمدی نژاد هنر مصاحبه کننده مصاحبه شونده احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۴۷۱۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمی؛ همیشگی ترین عشق است
ایسنا/گیلان معلم یک مدرسه استثنایی با بیان اینکه شغل معلمی یک کار ویژه است در پاسخ به این سوال که آیا از این انتخاب راضی هستید؟ تاکید کرد: با علاقه شدید قلبی و با کمال میل این شغل را انتخاب کردم و هر روز با عشق سر کلاس می روم.
۱۲ اردیبهشت ماه؛ روز معلم؛ فرصت تجلیل از آموزگاران و دبیران، اساتید دانشگاه و همه آنهایی است که سهم و نقشی در آموزش، تعلیم و تربیت ما دارند. معلمان مدارس استثنایی از آن دسته شاغلان حرفه آموزش و پرورش هستند که عشق و علاقه چاشنی کارشان است وگرنه شاید نمی شد در این مسیر ثابت قدم بود.
در همین رابطه مرتضی عابدپور لنگرودی، معلم جوان ولی با تجربه یکی از مدارس استثنایی رشت در گفتوگو با ایسنا از زیبایی های شغلش می گوید.
وی که متولد ۱۶ تیر ۱۳۶۹ در لنگرود گیلان است و از چندین دهه پیش ساکن رشت شده، در خصوص نحوه ورود به این حرفه اظهار کرد: کارشناسی عمران و ارشد ادبیات دارم و با توجه به روحیه جستجوگری که در وجودم بود از زمانی که توانستم وارد بازار کار شوم، مشاغل مختلفی را امتحان کردم ولی هیچ شغلی نمیتوانست روح مرا اغنا کند و خستگی، چیزی بود که در وجودم باقی میماند و در مدت کوتاهی سعی می کردم شغل دیگری را پیشه کنم.
او که شاعر و منتقد ادبی است، گفت: بیش از یک دهه است که در انجمنها و کلاسهای ادبی، منتقد بودم و در دانشگاهها و موسسات ادبی، تدریس داشتم تا اینکه دو سال پیش وارد مدرسه شدم و امسال به صورت رسمی معلم بچههای استثنایی شدم.
عابدپور با بیان اینکه شغل معلمی یک کار ویژه است و ویژهتر از آن دانش آموزان استثنایی هستند، در پاسخ به این سوال که آیا از این انتخاب راضی هستید؟ و آیا ممکن است که بعد از مدتی از این کار هم به شغل دیگری روی بیاورید؟ تاکید کرد: شاید اغراق نباشد اگر بگویم از معدود انسانهای کره زمینم که از شغل خودم راضی هستم و با علاقه شدید قلبی و با کمال میل این شغل را انتخاب کردم و هر روز با عشق سر کلاس می روم.
وی افزود: شاید از بیرون اگر نگاه کنیم جز سختی در این شغل چیز دیگری نباشد، شاید عدهای به دنبال میز و مسئولیت باشند ولی من از آن نقطه فرار کردم و امروز آموزگار بچههایی هستم که عادی نیستند، مثل بقیه نمی بینند، نمی شنوند حتی نمی توانند مثل بقیه راه بروند و حرف بزنند ولی مملو از عشق و مهر و احساس هستند.
عابدپور با تاکید بر اینکه در این شغل یک مِهر نانوشته بین معلم و شاگرد است، در پاسخ به این سوال که خستگی در این کار چقدر است؟ گفت: اگر قِلق کار را بلد باشی و بدانی با هر دانش آموز چطور باید رفتار کنی، نه تنها خسته نمی شوی، بلکه از آموزش دادن و بودن در کلاس لذت هم می بری.
از این آموزگار میخواهم در یک جمله معلمی را تعریف کند، میگوید: نمیشود! با یک جمله نمیتوان عظمت این شغل را بیان کرد.
عابدپور تاکید کرد: وقتی خداوند انسان را خلق کرد به او یاد داد و انسان توانست اسماء حسنی را بیان کند، در واقع اولین ارثی که انسان برد آموزش دادن و آموزش گرفتن بود و شاید همین باعث شد که انسان اشرف مخلوقات باشد.
این معلم تصریح کرد: در واقع معلمی شغل نیست بلکه یک فطرت است. انسانها همواره و در هر حرفه و پیشهای که باشند، معلم هستند. پدر و مادر وقتی به کودک خود آموزش میدهند، معلم هستند، هر کدام از ما در هر شغل و حرفه وقتی نکته ای را آموزش میدهیم، معلم هستیم. معلمی مثل لذت بردن از زندگی، مثل دوست داشتن و عشق ورزیدن؛ بخشی از زندگی است. منتها در جامعه امروزی و بر اساس نیاز اجتماعی برای این شغل چهارچوب تعریف شده و حکم و فیش دارد.
این آموزگار در پایان با بیان اینکه سیستم آموزش و پرورش نیازمند تحول بنیادی به ویژه در سیستم آموزشی استثنایی است، تاکید کرد: به جز دانش آموزان نابینا، دانش آموزان مدارس استثنایی عمدتاً نمیتوانند به دانشگاه بروند و بر اساس سیستمی که تعریف شده وارد دوره متوسطه نمیشوند بلکه دوره حرفهای و پیش حرفهای دارند.
وی افزود: شاید این دانش آموزان نخبه علمی نشوند ولی باید تلاش کنیم تا جایی که امکان فراگیری دارند، مهارت های زندگی را به آنها یاد بدهیم تا به عنوان یک شهروند مفید وارد جامعه شوند. لذا پشت میز و صندلی نشستن در کلاس درس زیاد مفید نیست بلکه حداقل دو روز در هفته باید با معلم خود به کارگاه بروند و بر اساس علاقه و توانمندی خودشان حرفهای را یاد بگیرند این کار باعث میشود علاوه بر اعتماد به نفس، یک شغل هم یاد بگیرند تا بتوانند به یک شهروند برای خود کسب درآمد داشته باشند.
عابدپور تصریح کرد: بهترین وسیله آموزش برای بچههای استثنایی، بازی است البته نه بازی محض سرگرمی، بلکه فعالیتی که ذهن آنها را تقویت کند. این در حالی است که هنوز برای این مدارس زمین بازی مناسب تعریف نشده است و مثل بچههای عادی سر کلاس درس مینشینند.
انتهای پیام