روایت لاله صدیق از دستکاری ترمز ماشینش و مقامی که از دست رفت/ خاطره جالب مهران مدیری از اسبسواری
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۴۹۶۰۲
صراط: مهران مدیری در برنامه دیشب «دورهمی» با بانوی قهرمان اتومبیلرانی کشور گفتگو کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، مهران مدیری شب گذشته در برنامه دورهمی، میزبان لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی بود. در ابتدای گفتگو مدیری از سن و سال مهمانش پرسید و گفت: همین اول کار این سوال را پرسیدم؛ آزار دارم (خنده)
صدیق هم پاسخ داد: شما میخواهید در ابتدای برنامه، مهمانتان را خلع سلاح کنید و بعد به گفتگو بپردازید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره اینکه کدام دهه از زندگی برای خانمها خوب است، گفت: من فکر میکنم دهه سوم زندگی برای خانمها خوب باشد؛ چون به یک تعادل عاطفی و منطقی میرسند. میتوانند از لحاظ رشد در همه زمینهها خوب باشند و از عمرشان بهره برداری کنند.
صدیق درباره علاقه خود به اتومبیلرانی گفت: من تقریبا ۱۳ سالم بود که پدرم در جادههای خارج از شهر و اتوبانهای اصلی رانندگی را یادم داد؛ به سن گواهینامه که رسیدم کاملا راننده قابلی بودم. پدرم خودش هم به رانندگی علاقه داشت و این در انتخاب من تاثیرگذار بود. در دوران دانشگاه به پیشنهاد همکلاسی هایم به خاطر اینکه علاقه و مهارت رانندگی من را دیده بودند، مسابقات اتومبیلرانی شرکت کردم. در آن زمان خیلی عرف نبود که یک خانم در این مسابقات شرکت کند. با مشاوره پدرم خدمت یکی از مراجع تقلید رسیدیم و پدرم توضیح دادند و ایشان فتوایی صادر کردند که حضور من به عنوان یک خانم در مسابقه اتومبیلرانی آقایان بلامانع است. این فتوا گشایشی برای حرکت من در مسیر علاقه اش شد.
او تاکید کرد: کار در این رشته ورزشی نیاز به مقاومت دارد؛ سالهای اول بیشتر از اینکه مسابقه برای من سخت باشد، هجمه روحی و روانی در مقابل آقایان برای من سخت بود. رقابتها عادلانه نبود و مثل امروز خیلی از سیستمهای ارزیابی مهارت وجود نداشت.
صدیق در ادامه درباره موفقیتهای خود در این حرفه توضیح داد: من حدود ۷۰ عنوان دارم که آخرین عنوان قهرمانی اتومبیلرانی کشور در سال ۹۸ بود. میتوانم به جرات بگویم جز دو یا سه نفر اتومبیلران برتر ایران هستم.
وی افزود: سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در مسابقات فرمول سه مسابقات بحرین حضور داشتم و توانستم به جز مسابقه اول، بقیه مسابقات را روی سکو باشم. پنج کاپ گرفتم. من به عنوان تنها خانم مسلمان در این مسابقات شرکت کردم.
صدیق در پاسخ به اینکه چرا خانمها همه در پارک دوبل مشکل دارند، گفت: من جمله شما را اصلاح کنم و بگویم که برخی از خانمها در پارک دوبل مشکل دارند. (خنده) احساس میکنم افرادی که در پارک دوبل مشکل دارند، یک مقدار از منطق ریاضی و انطباق آن با حافظه تصویری کمتر استفاده میکنند.
صدیق درباره ازدواج هم گفت: فعلا ازدواج نکرده ام؛ شاید به قول مادربزرگها قسمت نشده. البته دلایل ریز دیگری هم دارد؛ مثلا اینکه کسی که اتومبیلران میشود، یک مقدار نکته بین میشود و انتخاب برایش سخت میشود.
صدیق درباره بالاترین سرعتی که رانندگی کرده، گفت: سرعت ۲۸۰ کیلومتر بر ساعت آن هم در پیست اتومبیلرانی.
او درباره ساخت فیلم زندگی اش اظهار کرد: اسم فیلم لاله و قصه آن برگرفته از زندگی من است. البته تغییراتی در قصه آن ایجاد شده تا جذابیت سینمایی بیشتری داشته باشد. آخرین خبری که من دارم این است که جزو پنج فیلمی بود که باید در نوروز اکران میشد؛ اما با توجه به شیوع کرونا و تعطیلیها فعلا محقق نشده است.
صدیق درباره اینکه تا حالا در مسابقات علیه او کارشکنی و خرابکاری کردند، عنوان کرد: بله؛ ایران میزبان یکی از مسابقات اتومبیلرانی بود که در شیراز برگزار شد. از ایران من به همراه یک آقا در این مسابقه حضور داشتیم. مسابقه دو روزه بود و روز اول خیلی خوب بودیم. اگر روز دوم هم خوب عمل میکردیم، میتوانستیم روی سکو باشیم، اما زمانی که برای مسابقه دوم رفتیم، متوجه شدیم ترمز ماشین (ترمز پایی و دستی) کاملاً دستکاری شده و از کار افتاده است. به دلیل این اتفاق، ما قهرمانی در آن مسابقه را از دست دادیم. خدا رحم کرد که توانستیم از آن مسابقه جان سالم به در ببریم.
صدیق درباره سایر فعالیتهای ورزشی خود اظهار کرد: ورزش حرفهای من قبل از اتومبیلرانی سوارکاری بود. خیلی حس خوبی داشتم؛ گاهی اوقات در مسابقات حس میکردم اسبم خیلی بیشتر از توانش با من همراهی میکند و میخواهد که برنده شوم. زمانی که اسبم مُرد، من دیگر آن رشته ورزشی را کنار گذاشتم.
مدیری هم گفت: درباره من اسب یک جور دیگر فهمید! میدانید که من سوارکار بسیار متبحر و قابلی هستم. من تا به امروز یک بار بیشتر سوار اسب نشده ام که آن هم ماجراها داشت. من سوار اسب شدم و همان اول گفتم چرا اینقدر ارتفاع زیاد است؟! انگار در طبقه سوم بودم. شنیده بودم که با پاشنه پا خیلی آروم به اسب برنی، راه میافتد. خب، اسب شروع به حرکت کرد، اما من مدام از روی زین لیز میخوردم! یک لحظه دیدم، لیز خوردم و رفتم پایین، تا جایی که تقریبا زیر شکم اسب بودم. آنجا فهمیدم اگر اسب بداند که ترسیدی، یک جور دیگر با تو رفتار میکند. من حتی با اسب حرف زدم و گفتم عزیزم وایسا، اما نشد. بعد از یک ربع من را پایین آوردند (خنده)
در دقایق پایانی این گفتگو صدیق از مدیری پرسید: من سال هاست کارهای شما را دنبال میکنم و یک سوال از شما دارم؛ اینکه چرا با وجود این میزان شادی که به بقیه انتقال میدهید، خودتان در درون شاد نیستید و چگونه این اتفاق را مدیریت میکنید؟
مدیری با تایید این مطلب، گفت: سوال پیچیده است و جوابی طولانی دارد. اما سعی میکنم مختصر پاسخ دهم؛ من آدم شادی نیستم و همیشه آدم درونگرایی بودم؛ اما از درون حالم خوب است. وقتی شما حال درونی ات خوب باشد، انرژی این حال خوب به دیگران منتقل میشود و آنها هم حالشان خوب میشود. برعکس این هم وجود دارد؛ آدمهای شاری هستند که نمیتوانند شادی را به دیگران بدهند، چون از درون غمگین هستند.
در پایان این برنامه لاله صدیق اولین کلاه کاسکت مسابقات خود را به موزه دورهمی تقدیم کرد. مدیری هم گفت: در دو برنامه آینده به این موضوع میپردازیم که تکلیف موزه دورهمی چه میشود.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: مهران مدیری مهمان دورهمی اسب سواری صراط صدیق درباره خانم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۴۹۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حیرت انگیز یک نویسنده از خاطرهبازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سالها پس از جنگ تحمیلی
احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.
گفتوگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:
- فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
- آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
- آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
- حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!
منبع: رادیو مضمون
کانال عصر ایران در تلگرام