Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-08@21:03:29 GMT

نظر روحانی سرشناس درباره «حسین مومنی»

تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۸۲۴۳۱

نظر روحانی سرشناس درباره «حسین مومنی»

توفیق شد و خانوادگی به زیارت خانه خدا و حرم آقا رسول الله (ص) و ائمه بقیع (ع) رفتیم. در سفر حسین از ما جدا می‌شد و خلوت می‌کرد. حاج آقا قرائتی همسفر ما بود. یک بار در مسجدی به شانه‌ام زدند و با همان شوخ طبعی خاص خودشان گفتند ولی خودمانیم حاج آقا شما هر چقدر هم بدوی به پسرت نمی‌رسی.

گروه جامعه خبرگزاری فارس- مسئولیت‌های اجتماعی: یک روز بعد از عاشورا به دنیا آمد و به قول مادرش اسمش را هم با خود آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شهید حسین مومنی طعم شیرین بخشش به دیگران را از کودکی درک کرد و تا آخرین لحظه عمر کوتاهش از این سفارش الهی دریغ نداشت. سال دوم راهنمایی بود که از طرف مدرسه به اردوی جهادی بشاگرد دعوت شد. بعد از بازگشت سر به تو تر از همیشه شده بود. ساده‌تر می پوشید و یک ویژگی به همه خصلت‌های خوب دیگرش سنجاق شد، هر وقت هدیه گرانبهایی می‌گرفت یا خوراکی خوشمزه و حتی لوازم نوشت افزار زیبایی به دستش می‌رسید آن را نگه می‌داشت و در اردوی جهادی بعدی در مقابل چشم‌های به شوق افتاده بچه‌های بی سر و سامان بشاگردی می‌گرفت و به آن ها تقدیمش می‌کرد.

***با خودسازی به آرزویش رسید

پدر شهید حسین مومنی می‌گوید از کودکی شاهد مهربانی‌های پسرش بوده است: «به هر کاری دست می‌زد در آن موفق می‌شد. درسخوان بود. با خواهرانش طوری رفتار می‌کرد که حتی دوستان خواهرانش به حسادت می‌افتادند. انس و الفت عجیبی میان او و خواهرانش بود. امر به معروف را با مهربانی بیش از حدی که به آن ها داشت بی آن که حرفی به زبان بیاورد به جا می‌آورد. یعنی این طور بود که اگر خواهرانش به بازار می‌رفتند و از لباسی که چندان مناسب نبود برای لحظه‌ای خوش شان می‌آمد به دلیل این که می‌دانستند ممکن است حسین این لباس را نپسندد با کمال میل و به سرعت و به دلیل علاقه‌ای که به برادرشان داشتند از خرید آن صرف نظر می‌کردند.

***هیچ کاری مانع نماز اول وقتش نمی‌شد 

شهید حسین مومنی احادیث زیادی درباره نماز حفظ کرده بود و هر از گاه آن را در جمع با صدای بلند یادآوری می‌کرد: «حتی وقت‌هایی که مهمان داشتیم موقع اذان که می‌شد بی سر و صدا غیبش می‌زد. به مسجد می‌رفت و نمازش را می‌خواند و بر می‌گشت. زمان مسافرت‌های مان را هم با زمان اوقات شرعی تنظیم می‌کردیم. وقتی به شهری می‌رسیدیم سراغ مسجد جامع را از اهالی می‌گرفت و در آنجا نمازمان را به جماعت می‌خواندیم.گاهی پیش می‌آمد که کاری داشتیم و می‌خواستیم با بهانه از نماز اول وقت بگذریم. این طور مواقع اصرار می‌کرد و حدیث می‌خواند. از ائمه نقل می‌کرد که هر کاری که به خاطر آن نماز اول وقت را ترک کنید ابتر می‌ماند و یا مدام این را گوشزد می‌کرد که فضیلت نماز اول وقت مثل فضیلت آخرت به دنیاست. با همین احادیث یک جمع به شوق می‌آمدند و برای نماز مهیا می‌شدند.

*** از سهمیه کنکور گذشت

 برای کنکور خیلی وقت می‌گذاشت. وقتی فرم‌ها آمد متوجه شدم سه روز گذشته و هنوز آن‌ها را پر نکرده است. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت تصمیمی گرفته‌ام ولی نگرانم که شما موافق نباشید و ناراحت شوید.گفت می‌خواهم به هر جایی که  می‌رسم به دلیل کار خودم باشد و تصمیم گرفتم با اجازه شما از سهمیه جانبازی و ایثارگری شما استفاده نکنم. به داشتن پسری مثل او افتخار کردم. او با آرامش در جلسه کنکور شرکت کرد و با رتبه هزار و 700 در دانشگاه خواجه نصیر طوسی و در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد.

***نمی دانم از حسین چه دیدند

پدر شهید مومنی خاطره دلنشینی از سفر حج دارد: «توفیق شد و خانوادگی به زیارت خانه خدا و حرم آقا رسول الله (ص) و ائمه بقیع (ع) رفتیم. در سفر حسین از ما جدا می‌شد و خلوت می‌کرد. حاج آقا قرائتی همسفر ما بود. یک بار در مسجدی به شانه‌ام زدند و با همان شوخ طبعی خاص خودشان گفتند ولی خودمانیم حاج آقا شما هر چقدر هم بدوی به پسرت نمی‌رسی. پرسیدم چطور، لبخند معناداری زدند و گفتند خب دیگر! نمی‌دانم از حسین چه دیده بودند که این حرف را زدند آخر پسرم در آن زمان یک دانش آموز دبیرستانی بود.

***مادر شهید مومنی: نمی‌خواست کسی را به زحمت بیندازد 

مادر شهید مومنی از علاقه و توجه پسرش یه روزه‌داری می‌گوید: «خیلی وقت‌ها بدون این که بدانیم روزه می‌گرفت. برای این که من را به زحمت نیندازد حرفی از روزه گرفتنش نمی‌زد. می‌دانست که اگر بدانم قصد روزه گرفتن دارد برایش سحری آماده می‌کنم. معمولا سر سفره صبحانه متوجه می‌شدیم. می‌گفت اگر بفرمایید من روزه مستحب را نمی‌گیرم اما اگر اجازه بدهید روزه می‌مانم. هر بار می‌گفت برای نوبت بعد خبر می‌دهد تا برایش سحری آماده کنم. اما هیچ وقت راضی به زحمت دیگران نبود و این قصه ادامه پیدا می‌کرد.»

*** اردوی جهادی را مدرسه خودسازی می‌دید

حسین خیلی کم حرف بود اما حرف‌های حسابش هیچ وقت جواب نداشت. یکی از رفقای جهادگر  حسین می‌گوید: «با حسین شوخی داشتم. یک بار بعد از خستگی یک کار طولانی به او گفتم با ساختن این ساختمان‌های نیمه‌کاره محرومیت از مملکت زدوده نمیشه. حسین لبخند زد و گفت "ساختمان رو که همه می‌توانند بسازند. ما این کار رو می‌کنیم و این سختی‌ها را می‌کشیم که آدم بسازیم." از دیگران می‌خواست برایش دعا کنند که مرگش شهادت باشد. می‌گفت اگر این طور نباشد همه ما بیچاره‌ایم.هیچ وقت از کار سخت گله نمی‌کرد.

خودش را خاص جلوه نمی‌داد و بی سر و صدا با همه زحماتی که می‌کشید در دانشگاه خواجه نصیر هم واحدهای دشوار مهندسی مکانیک را پاس می‌کرد. واضح‌ترین ویژگی حسین بی‌ادعا بودنش بود.کارهای سخت را بی سر و صدا انجام می‌داد. بعد از این که در یک سانحه رانندگی در مسیر روستای صعب‌العبوری به شهادت رسید قصد داشتیم برای مراسم‌ها کلیپی از تصاویر او تهیه کنیم و به زحمت دو یا سه عکس پیدا شد و آن‌ها هم زمانی بود که او متوجه عکاس نبود و یا این که در یک عکس دسته‌جمعی دیده می‌شد همیشه یک بیت شعر را زمزمه می‌کرد که در مورد خودش مصداق پیدا کرد:

ما سینه زدیم و بی صدا باریدند، از هر چه که دم زدیم آن‌ها دیدند 
ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند 

انتهای پیام /

منبع: فارس

کلیدواژه: حاج آقا قرائتی حسین مومنی اردوی جهادی شهید جهادگر بسیج سازندگی نماز اول وقت حسین مومنی حاج آقا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۸۲۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کنایه به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان درباره ردصلاحیت حسن روحانی

مهرداد خدیر در عصرایران نوشت: سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به نامه‌ها و نظرات رییس جمهوری پیشین ایران درباره رد صلاحیت خود در انتخابات مجلس خبرگان رهبری سه جمله گفته: اول این که بررسی صلاحیت خبرگان رهبری با فق‌های شورای نگهبان است (یعنی به من که عضو حقوق‌دان هستم ربطی ندارد)، اما تأکید فق‌ها همواره بر اجرای قانون بوده است. دوم این که این حرف‌ها تازگی ندارد و سوم هم (به طعنه) این که وقتی تایید می‌شوند سطح درک شورای نگهبان بالاست، اما وقتی رد می‌شوند حرف دیگری دارند.

طبعا خود آقای حسن روحانی باید واکنش نشان دهد یا ندهد، اما چون مبنای استدلال و پاسخ آقای طحان نظیف اشکال دارد و وقتی به رییس جمهوری سابق که سال‌ها عضو خبرگان بوده این گونه پاسخ داده شده دیگران جای خود دارند ذکر چند نکته خالی از فایده نیست:

۱. سخن‌گوی شورای نگهبان سخن‎گوی نهاد شورای نگهبان است. درست است که ایشان عضو حقوق‌دان است و عضو فق‌ها نیست و طبعا در جلسات مربوطه نبوده، اما قرار نیست سخن‌گو تنها درباره موضوعاتی توضیح و پاسخ دهد که خود در آن‌ها نقش داشته باشد و از ایشان انتظار می‌رفت توضیح بدهد یا توضیح فق‌ها را منعکس کند یا بخواند. یا بگویند می‌پرسم و پاسخ می‌دهم یا شأن آقایان اجل از پاسخ گویی است ولو به هم لباس و عضو سابق همان مجلس طی دوره‌های متمادی و متوالی. یا به زبان ساده: همین است که هست. هر یک از این‌ها پذیرفتنی‌تر است تا این که من نبودم. کما این که سخن‌گوی قوه قضاییه هم آرای قضایی را صادر نکرده، ولی اطلاع رسانی می‌کند.

۲. این که تازگی ندارد نیز توجیه مناسبی نیست. خیلی از اتفاقات تازگی ندارد. اصلا در این مملکت چی تازگی دارد؟! با این حال تازگی نداشتن توجیه مناسبی نیست. تصور کنید سیل بیاید و مسوول مربوطه بگوید تازگی ندارد. یا جایی آتش بگیرد و بگویند تازگی ندارد!

۳. معلوم است که افراد به تایید صلاحیت خود ایراد نمی‌گیرند بلکه به رد خود انتقاد وارد می‌کنند. از آقای روحانی می‌توان انتقاد کرد که چرا همین حساسیت را در مقام رییس جمهوری در قبال رد نامزد‌های دیگر نشان ندادید، ولی نمی‌توان گفت چطور وقتی تایید شد خوب بود و حالا بد شد؟!

یک مثال چندش آور شاید به موضوع کمک کند. تصور کنید هر هفته به یک چلوکبابی مشخص مراجعه و چلوکباب میل می‌کنید. (فرض است وگرنه مگر هر هفته می‌شود رفت چلوکبابی؟!) در یکی از این دفعات، اما یک بال سوسک یا مگس مشاهده می‌کنید. گارسون محترم را صدا و اعتراض می‌کنید. آیا او می‌تواند بگوید شما که همیشه راضی بودید. چطور هفته‌های قبل اعتراض نکردید؟ خوب! در دفعات گذشته مشکلی نبود و حالا هست. حکایت حسن آقای روحانی نیز همین است. قبلا تایید می‌کردند. از نظر او باید این کار می‌شد.

این بار این کار را نکرده‌اند و اعتراض دارد. دانش‌آموز یا دانشجو اگر بابت نمره کم اعتراض کند آیا معلم و استاد می‌تواند بگوید چطور ثلث قبل یا ترم پیش نمره‌دهی من خوب بود، ولی حالا بد شده؟ پاسخ این است: بحث بر سر این ورقه در این ترم است نه ترم قبل و پار و پیرار. حالا آقای نظیف! بحث بر سر انتخابات ۱۴۰۲ است نه قبل از آن.

سخن‌گوی محترم شورای نگهبان البته می‌توانست بگوید: این نهاد صلاحیت عضو حقوق دان و قائم مقام سابق خود را هم رد کرده. (مرحوم سید رضا زواره‌ای) که صلاحیت دیگران را تایید می‌کرد و خود نیز دوبار کاندیدای ریاست جمهوری شده بود. رد صلاحیت رییس جمهور سابق و عضو پیشین خبرگان را این گونه ببینید به ویژه که حسن روحانی کاملا سیاسی است و می‌داند آن اتفاق بیش از آن که معطوف به گذشته باشد معطوف به آینده است.

دیگر خبرها

  • جنیفر لوپز یک آخوند ایرانی را فالو کرد! (عکس)
  • حمله تند گزارشگر سرشناس فرانسوی به امباپه: «نگویید بهترین دنیا است؛ هیچ کاری نمی کند!»
  • تدوین ۳ جلد کتاب از نقش روحانیون رزمنده همدانی
  • برگزاری یادواره روحانی شهید سیروس در لنده
  • اعتراف استاندار روحانی به موفقیت دولت رئیسی
  • کتاب رضای انقلاب به بازار نشر راه یافت
  • نخستین یادواره شهدای روحانی شهرستان مُهر برگزار شد
  • نویسنده سرشناس ایرانی در ۶۳ سالگی درگذشت
  • ببینید | خاطره جالب روحانی معروف از آوازخوانی در حضور رهبر معظم انقلاب و آیت الله جوادی آملی
  • کنایه به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان درباره ردصلاحیت حسن روحانی