زن جوان: راز همسرم با یک تصادف برملا شد
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۹۸۹۴۹
به گزارش خراسان، کنار دریای شمال در حال تفریح و خوش گذرانی بودیم که صدای زنگ تلفن دلهره عجیبی را در وجودم به راه انداخت. با تردید شماره ناشناس را پاسخ دادم. خانم پرستار یکی از بیمارستانهای اصفهان، مشخصات همسرم را از آن سوی خط میگفت که بر اثر تصادف حال وخیمی داشت و...
زن ۳۸ ساله که به حال و روز خود میگریست و برای روزهای گذشته افسوس میخورد با بیان این که خیانت همسرم قلبم را شکسته است، درباره سرگذشت خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: بعد از آن که در یکی از رشتههای علوم تجربی لیسانس گرفتم، به عنوان حق التدریس در آموزش و پرورش مشغول کار شدم و همزمان به تحصیلاتم ادامه دادم تا این که استخدام شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او هم کارمند رسمی یکی از ادارات دولتی بود و به نوعی همکارم محسوب میشد. بعد از برگزاری چندین جلسه خواستگاری که به شیوه سنتی و با رعایت آداب و رسوم محلی صورت گرفت من و مسعود به توافق رسیدیم و با یکدیگر ازدواج کردیم. همه اعضای خانواده من در مشاغل فرهنگی و آموزشی فعالیت دارند و در واقع خانوادهای فرهنگی با درآمد متوسط جامعه هستیم با این حال همواره مادرم تاکید میکرد که هیچ گاه در زندگی مشترک نباید مال من یا مال تو! وجود داشته باشد. درآمدهای زن و شوهر هیچ تفاوتی با هم ندارند و هر دو برای آسایش و آرامش فرزندان شان تلاش میکنند بنابراین اگر روزی پول من یا پول تو! به میان آمد اختلافات زندگی و بی اعتمادی به همدیگر آغاز میشود به همین دلیل، نصیحتهای دلسوزانه مادرم را همواره آویزه گوشم قرار دادم و از روزی که خطبه عقد بین من و مسعود جاری شد، کارت بانکی واریز حقوقم را در اختیارش قرار دادم تا او هزینههای زندگی را مدیریت کند. اما همسرم از خانوادهای مردسالار بود و دوست داشت همه امور زندگی را به تنهایی در دست داشته باشد. مسعود مرا وادار کرد برای زندگی در رفاه بیشتر دو شیفت کار کنم. من هم با آن که باردار بودم به دلیل اصرارهایش پذیرفتم چرا که او مردی پول دوست بود و به درآمد بیشتر اهمیت میداد، ولی آرام آرام و همزمان با به دنیا آمدن فرزند دومم، دیگر رفتارهایش به کلی تغییر کرد. بعضی شبها به منزل نمیآمد و اعتراضهای مرا با کتک پاسخ میداد. دیگر در چشمان مسعود عشق و مهربانی را نمیدیدم، برای هر موضوع کم اهمیتی دعوا راه میانداخت و لوازم منزل را خراب میکرد. گویی هیچ مسئولیتی در قبال خانواده اش ندارد و توجهی به من و فرزندانم نداشت.
با این حال من این اختلافات را برای حفظ آبروی خانواده ام پنهان میکردم تا کسی از درگیریهای من و همسرم مطلع نشود، ولی مسعود به این رفتارهایش ادامه میداد تا جایی که حتی در سفرها نیز همراه ما نمیآمد و من باید به همراه خانواده و فرزندانم به سفر میرفتم. خلاصه مدتی قبل تصمیم گرفتیم برای سفر چند روزه به شمال کشور برویم. مسعود طبق معمول ما را همراهی نکرد و به ناچار من و فرزندانم به همراه پدر و مادرم عازم دریای خزر شدیم. در حالی که مشغول تفریح و لذت بردن از طبیعت بودیم ناگهان پرستار یکی از بیمارستانهای اصفهان خبر تصادف همسرم را داد.
نفهمیدم چگونه به بیمارستان رسیدم، اما آن جا مشخص شد همسرم با زنی که سرنشین خودرواش بوده در مسیر سفر به اصفهان تصادف کرده و قطع نخاع شده است. تازه فهمیدم زن آسیب دیده همراه شوهرم، همسر صیغهای اش است که از دو سال قبل به عقد موقت او درآمده. با آن که قلبم شکست، اما در کنار همسرم ماندم تا بهبود یابد. اما آن زن صیغهای از مسعود شکایت کرد و همه سرمایه و مال و اموالی را که در این سالها اندوخته بودیم از او گرفت و به دنبال سرنوشت خودش رفت. اماای کاش...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۹۸۹۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/