«شب به خرس»؛ عماد رضایی نیک؛ نشر هیلا لذت نوشیدن یک جرعه عاطفه
تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۰۹۷۴۷
«شب به خرس»
نویسنده: عماد رضایی نیک
ناشر: هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس)، چاپ اول: 1399
216 صفحه، 28000 تومان
*****
«شب به خرس» دومین رمان عماد رضایی نیک است. او پیش از این «پسری بینام در روزگار نارنجی» را نوشته بود که ماجرامحوری، تعدد شخصیت، توجه به جنبههای روانشناختی زندگی انسان امروز و توجه ویژهتر در همین زمینه به کودکان و نوجوانان را میتوان از اشتراکات و تشابهات این دو رمان برشمرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رمان، دارای فصولی متعدد، کوتاه و خوشخوان با عناوینی مجزاست. فصولی که تقریباً همگی حاوی ماجراهای پیدرپی و آمدو رفتهای شخصیتها هستند. از این رو خواننده دچار تعلل در خوانش نشده و در یکی دو نشست خودبهخود به ادامه و در نهایت سرانجامِ داستان هدایت میشود. داستانی که از ژانرهای مختلف معمایی، پلیسی، جنایی، رئالیسم جادویی، فانتزی، طنز، بهره گرفته و این ترکیب در مجموع چندان هم ناموفق به نظر نمیرسد. خواننده در این رمان با شخصیتهایی روبهروست که هر کدام از نظر روحی و روانی دچار خلاءها، کمبودها و نقاط قوت و ضعفهایی هستند. شخصیتهایی که مرتکب قتل و سپس سرشار از امید و آرزو روانۀ کمک به دیگران میشوند؛ گرههایی که یکی پس از دیگری ایجاد و در جای خود باز میشوند؛ فانتزی و جادویی که آلودگی را از جایی عجیب چون چاه مستراح به داستان تزریق میکند تا کمی طنز هم به این ماجرای نفرتانگیز بیافزاید و در نهایت پلیسی که پشت در، داخل کوچه ایستاده تا به سبک بیشتر داستانهای پلیسی ایرانی موضوع را قانونمندانه جمعوجور کند. میتوانید به این ترکیب اندکی چاشنی عاشقانه نیز بیافزایید تا هیچ گروه مخاطبی از خواندن رمان بینصیب نماند.
رمان پر است از جزئیات ملموسی که به هر کدام در جای خود به اندازۀ کافی پرداخته شده و این جزئیات در همذاتپنداری خواننده با رمانی که چند ژانر داستانی را یدک میکشد بسیار اثرگذار است. اشارات و اصطلاحاتی آشنا از نوع زندگی امروز؛ ابیاتی از برخی ترانههای آشنا و حتی نامبردن از خوانندگان؛ فضای قهوهخانه؛ فوتبال و کشتی و تکواندو و نامبردن از برخی ورزشکاران؛ قرعهکشی خانوادگی؛ رفتوآمد با مترو؛ آمار کتابخوانی در جامعه؛ شخصیتهای فرعیِ بسیار که به نظر میرسد هر کدام برای خودشان داستانی دارند و به هر حال نویسنده در کلمات یا جملاتی به آنها پرداخته است؛ همه و همه نشان از زندگی روزمرۀ تکتک انسانهای جامعه است و کرامت آنها در هر جایگاه یا سطحی که هستند. عماد رضایی نیک «شب به خرس» را به میخاییل بولگاکف نویسنده و نمایشنامهنویس مشهور روسی تقدیم کرده است. در اواسط کتاب نیز به فصلی با عنوان «میانه» برمیخوریم که نثر و اندازه حروف آن با بقیه رمان متفاوت است. درست شبیه فصلی در میانۀ کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر مشهور میخاییل بولگاکف که نشان از ارادت و تبعیت رضایی نیک در تدوین رمانش از این نویسنده دارد.رمان پر است از جزئیات ملموسی که به هر کدام در جای خود به اندازۀ کافی پرداخته شده و این جزئیات در همذاتپنداری خواننده با رمانی که چند ژانر داستانی را یدک میکشد بسیار اثرگذار است
و اما مایع بنفش که مفهوم کلیت داستان را در خود نهفته دارد، هم بیانگر عاطفۀ انسانی است و هم روایتگر انتقام بشر از ناملایماتی که جامعه بر او تحمیل کرده است. هم آرشام و هم فاضلِ این قصه در برابر آنچه ناخواسته بر سر راهشان قرار میگیرد و زندگی را به کامشان تلخ میکند، صبورند. درست مثل خرس که صبور است و نویسنده این موضوع را پشت جلد کتابش هم یادآوری کرده است: «اِنّ الدُبّ اصبر الحیوان...» اما این صبر و سکوت به دغدغهها و به بیانی دیگر آرزوهایی نهفته در تمام عمر بدل میشود که اگر در جای خود به آنها رسیدگی نشود، میتواند بهسان جرقهای زندگیها را به آتش بکشد. این است که نویسنده ایدۀ انتقامگیری را بسط و پرورش داده تا به آدمهای قصهاش فرصت دوباره بدهد.کارمندان شرکت بنفشه بهسادگی در صددند به آدمهای جامعه خدمات برسانند تا گذشتۀ سیاه خود را پاک کنند؛ عاطفه بنوشند؛ در آرزوی خود زندگی کنند و از آن لذت ببرند و به گونهای از زندگی انتقام بگیرند که این تخلیۀ روانی فقط دیگران را متنبه کند و در عین حال به آنان فرصت تجدید عاطفه و مهروزی و نوعدوستی بدهد. در فصلی که «گویهای نقرهای» نام گرفته، میخوانیم:
فاضل چهرهاش در هم رفت. سر درنمیآورد راننده چه میگوید. راننده آنی فهمید و گفت: «میدانی برای رسیدن به هر آرزویی حداقل باید سه ماه آن را در ذهن داشته باشی. البته این وضعیت تا قبل از عاطفهآشامی است، عاطفهآشامها فقط با همان یک آرزویشان زندگی میکنند، هر بار از جایی تازهتر و یک طورِ دیگر به آرزویشان میرسند، اما من این را دوست ندارم. دوست دارم هر بار به آرزوی جدیدی سفر کنم.»
منبع: الف
کلیدواژه: جای خود شب به خرس شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۰۹۷۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟ / معرفی چهرههای جدید
علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی درباره سریال جدید خود با نام «بدل» که با پایان مجموعه «هفت سر اژدها» از این شبکه پخش می شود به خبرنگار مهر بیان کرد: قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال ۱۴۰۲ رخ می دهد و درباره خانواده عطاران است؛ شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می کند که نسل اندر نسل عطار هستند. پریسا مقتدی نقش همسرش را بازی می کند و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران دارد.
وی درباره عرفان آصفی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته است توضیح داد: رضا عطاران که تحصیلات مرتبط با هوا و فضا در خارج از کشور دارد پس از پنج سال به ایران باز می گردد. نقش او را عرفان آصفی بازی می کند که سال گذشته در فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری نقش اصلی را داشت و اینجا هم نقش اصلی سریال را دارد.
این نویسنده و کارگردان درباره قصه «بدل» بیان کرد: طرح این قصه را حدود ۲۰ سال پیش نوشتم و کنار گذاشتم و بعد از سال ها فکر کردم الان وقت آن است که ساخته شود.
مسعودی درباره نام رضا عطاران و اینکه برای این قصه با خود عطاران گپ و گفتی داشته است یا خیر بیان کرد: به هر حال من سال هاست در مقام نویسنده کار می کنم و سال های اخیر هم کارگردانی کرده ام. عطاران هم از مدل کاری من خبر دارد و برایش سوال نبود که چرا سراغ اسم او رفته ام. اما من زنگ زدم و برای استفاده از نامش از او اجازه گرفتم.
این فیلمنامه نویس درباره کمدی های سال های اخیر که نتوانسته است مخاطب را راضی کند، بیان کرد: من همه سریال های تلویزیون را می بینم چون آثار همکاران من است و همیشه این آثار را دنبال کرده ام. مساله این است که الان چهار یا پنج پلتفرم اصلی داریم و فضای مجازی هم بسیار فعال است. فضا نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی تغییر کرده است. گرفتاری مردم هم بیشتر شده است. آن زمان شاید ساعت ۷ شب خانه بودید اما الان آنقدر دلمشغولی ها زیاد شده است که باید تا آخر شب کار کنید.
وی درباره اینکه سریالش چقدر می تواند فضای جدیدی در میان کمدی ها داشته باشد، عنوان کرد: این سریال هم از موقعیت های کمدی و هم از کمدی کلامی برخوردار است. شخصیت ها در این سریال فانتزی نیستند. شخصیت هایی که در این سریال انتخاب کرده ام به گونه ای هستند که مردم با آنها همذات پنداری دارند و ما به ازای آنها را می بینند. پیش از این هم سال ها تلاش کرده ام که مردم با شخصیت های آثارم ارتباط بگیرند و کاراکترها و شخصیت ها را اطراف خود دیده باشند.
نویسنده «کوچه اقاقیا» اضافه کرد: نویسنده هایی مثل پیمان و محراب قاسم خانی تخصص شان در فانتزی است ولی من هرچه ساختم مابه ازای آن را در زندگی خودم دیده ام مثل «نوروز رنگی» که چند سال پیش پخش شد و «بدل» هم چنین ویژگی ای دارد. غیر از شخصیت ها، بخشی از داستان هم براساس یک واقعیت است.
مسعودی در ادامه درباره حضور بازیگران در سریال های تلویزیونی با توجه به دستمزدهای شبکه خانگی بیان کرد: الان دستمزدها در پلتفرم ها آنقدر بالا و عجیب و غریب است که بسیاری از بازیگران را نمی توانید در تلویزیون داشته باشید. با این ارقامی که آن طرف رد و بدل می شود مگر می توانید به بازیگرانی چون جواد عزتی بگویید به تلویزیون بیاید. خود من با رقم های تلویزیون رویم نمی شود به اینها که رفقایم هستند بگویم به تلویزیون بیایند.
وی در پایان درباره اینکه چرا خودش به پلتفرم ها نمی رود و کار بسازد، بیان کرد: تلویزیون مخاطب بسیار بالایی دارد من ادعایم می شود تمام ایران را گشته ام و در سراسر ایران دیده ام که هنوز تلویزیون شان روشن است. شک نکنید یک سریال تلویزیونی در شبکه سه میزان بیننده اش خیلی بیشتر از سریالی است که در شبکه نمایش خانگی درباره اش بحث می شود.
منبع: خبرگزاری مهر