مرصاد به روایت هاشمی و صیادشیرازی | سفارش رجوی به فرمانده محور تهران چه بود؟
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۴۷۴۴۴
«بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید».
این سخنی است که صدام حسین در تیرماه سال۶۷ بر زبان آورد و تنها دو روز بعد از آنکه ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، مسعود رجوی در قرارگاه «اشرف» در جلسهای با سازمان منافقین از تصمیم برای حمله به ایران با هدف فتح تهران از راه کرمانشاه خبر داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکبر هاشمیرفسنجانی در خاطرات روزانه خود در تاریخ سوم مرداد ۶۷ نوشته است: «ناگهان خبر رسید که عراق از تنگه پاتاق گذشته و به طرف کرند پیش میرود و سپس اعلان شد که نیروهای منافقیناند. اندکی بعد خبر رسید که نزدیک اسلامآباد رسیدهاند و درگیرند. شب آقای دانشراد خبر داد که عوامل نفوذی منافقین در اسلامآباد جنگ روانی راه انداخته و مردم و نیروها را مضطرب کردهاند. خبرها ضدونقیض است. بعضی میگویند با تانک و نفربر به اسلامآباد رسیدهاند و برخی میگویند عوامل نفوذی آنها هستند.
آقای حسنی سعدی آمد. گزارش شکست اخیر در جبهه مرکز شمال را داد. مدعی است نیروها خوب مقاومت کرده ولی دشمن با ۹ لشکر مجهز حمله کرده و نبرد نابرابر بوده و از اینکه مورد اهانت از طرف مردم و ائمه جمعه قرار گرفتهاند، ناراحت است. آخر شب هنگام خوابیدن، از اطلاعات قرارگاه نجف آمدند و پیشنهاد کردند که محل اقامتم را به خاطر احتمال اقدامات ضدانقلاب در رابطه با نفوذ منافقین در منطقه تغییر دهم؛ قبول نکردم. آقای [محمدجواد] لاریجانی [معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه]، تلفنی درباره سیاست مذاکره آقای ولایتی در سازمان ملل مشورت کرد که دست او را در محدوده سیاستهای مشخصشده باز گذاریم».
هاشمی در خاطرات چهارم مرداد نیز نوشته است: «آقای سنجقی با تلفن بیدارم کرد و گفت: نیروهای ما در سهراهی شرق اسلامآباد هستند و در طرف باختران بهجای دیروز برگشتهاند و شب مقداری جلو رفته بودند. معلوم میشود منافقین نیروی تازه وارد کردهاند. نیروی زیادی برای این اقدام خود به داخل ایران آوردهاند و اسرای آنها گفتهاند که بنا داشتهاند از محور سنندج هم بیایند و از دو محور به طرف تهران حرکت کنند؛ خیلی تصمیم احمقانهای است. لابد متکی به تحلیلهای جاهلانه و اطلاعات ناقص چنین اشتباهی کردهاند و فرصت خوبی به وجود آمده که در اینجا آنها را منهدم کنیم و شرشان را کم کنیم. به نیروی هوایی و هوانیروز گفته شد که امروز در انهدام آنها توان کامل را به کار گیرند.
آقای شمخانی اطلاع داد یکی از منافقین با حالت استیصال با ماشین معمولی خودش را به خاکریز زده که هلاک شده و نقشهای از ماشین او به دست آمده که نشان میدهد برنامه منافقین این بوده که در چهار مرحله به باختران، همدان، تاکستان و تهران بروند که نشان احمقی و غرور آنهاست. مهدی خودمان رفت و از خط بازدید کرد و آمد و گفت آن نقشه وکالک را در آنجا دیده است. آقای [حمید] تقوی، معاون حفاظت اطلاعات نیروی زمینی سپاه آمد و اسناد مربوط به شناسایی کامل نظامی عملیاتی از باختران تا قزوین وکالک مربوطه را آورد؛ این اسناد نشان میدهند آنها خود را برای عبور نظامی از این مسیر آماده میکردهاند. اما دلیلی نیست که در همین زمان و در ادامه همین عملیات باشد، مگر اینکه در دست عملکنندگان بوده است. به نظرم میرسد مسئولان نظامی این محور قضیه را بیش از آنچه هست، بزرگ میکنند و به احتمالات بهای زیادی میدهند؛ شاید هم از لحاظ نظامی حق با آنها باشد. آقای [منصور] ستاری [فرمانده نیروی هوایی] میگوید خلبانان در منطقه مأموریت، نیروی زیادی از دشمن نمیبینند؛ از امروز خلوتتر است. یا رفتهاند و یا نابود شدهاند و یا استتار کردهاند. احمدآقا برای تشویق امام با خلبانان مشورت کرد؛ موافقت کردم. آقای سنجقی و مهدی را برای آوردن خبرهای صحیح به خط مقدم فرستادم. عصر آقایان فلاحیان و رازینی آمدند. درباره دادگاه زمان جنگ و بازرسی ویژه و امور جاری جنگ مذاکره شد. اخیرا امام حکم محکمی به آقای رازینی برای تشکیل دادگاه و محاکمه مقصران در جنگ دادهاند، ولی در اجرا اشکالاتی خواهد داشت. آقای سنجقی و مهدی برگشتند و گفتند نیروها آماده شدهاند که امشب به مواضع منافقین در جاده باختران - اسلامآباد حمله کنند. به نظر میرسد طولانیشدن بیشتر مقاومت آنها در منطقه به صلاح نیست؛ باید فشار آورد».
قصد عراق برای امتیازگیریهاشمیرفسنجانی ۲۰ سال بعد نیز در گفتوگویی درباره عملیات مرصاد روایت کرده است: «زمانی که عملیات اتفاق افتاد، به نظر ما کاملا روشن است که عراق دنبال گرفتن امتیاز بود. اسنادی هم هست که شاید اثبات کند عراق شرایط را مناسب دید تا در آستانه اجرای آتشبس، دوباره در ایران جایگاه مهمی داشته باشد. میدانید از نظر زمانی بعد از قطعنامه ۵۹۸ بود که شورای امنیت صادر کرده بود.
ما بعد از مدتها چانهزنی، خواستههای خودمان را در آن وارد کرده و آن را پذیرفته بودیم. نکته مهم این است که شورای امنیت آن قطعنامه را تحت فشار قدرت نظامی ما، به میل ما اصلاح کرد. چون دست ما در جبهه خیلی بالا و دنیا از پیروزی ما نگران بود. وقتی قطعنامه اصلاح شد و ما پذیرفتیم، عراق فکر کرد که ما از نقطه ضعف و اجبار آن را پذیرفتهایم. صدام آن ملاحظات انسانی و خاصی را که ما در پذیرش قطعنامه داشتیم، نادیده گرفت. فکر کرد که اگر دوباره از این فرصت استفاده کند و جایی را بگیرد، پیروزی نهایی به نام او ثبت میشود. گروگانی هم از ایران در اختیار میگیرد که بعدا بتواند از ما باج بگیرد».
رجوی به نیروهایش گفته بود به تهران میرویم و پشتسرتان را هم نگاه نکنید.
هاشمی در ادامه گفت که: «من در آنجا دستوری به همه واحدها دادم و گفتم فرصتی پیش آمده و منافقین که تابهحال در معرض نیروهای ما قرار نمیگرفتند، خودشان دارند میآیند. باید از این فرصت استفاده کنیم. چون بعد از جنگ دیگر دسترسی به اینها نخواهیم داشت. الان که خودشان آمدهاند، باید به حسابشان برسیم. اطلاعات را گرفتم و با اسرایی که گرفته بودیم، تکمیل شد. دیدیم منافقین بهصورت یک ارتش مجهز وارد شدند.
تعداد زیادی تانک و نفربر و مقدار زیادی توپ و خمپارهانداز آورده بودند. تعداد زیادی از نیروهای ویژه را که تربیت کرده بودند، آورده و به آنها در جاهای خاص مأموریت داده بودند. خودرو و سایر تجهیزات هم خیلی زیاد داشتند. مشخص شد که رجوی به نیروهایش گفته بود که داریم به تهران میرویم و پشتسرتان را هم نگاه نکنید. لذا همهچیز را جمع کرده و آورده بودند. البته بعدا معلوم شد که آنها احتیاط کردند و نیروهای حساس خود را به گونهای چیده بودند که در معرض نیروهای ما قرار نگیرند. میخواستند وقتی که مطمئن و مستقر شدند، آنها بیایند.
ارتش عراق راه را برای آنها باز کرد و از پل ذهاب عبور کردند. از پاتاق عبور کردند. کرند را تصرف کردند. در آنجا مقاومتی در برابرشان نبود. در اسلامآباد کمی مقاومت بود که شکسته شد و در مسیر کرمانشاه بودند که ما فرمان دادیم نباید از فلان نقطه جلوتر بیایند. گمان میکنم آن نقطه همان تنگه چهار زبر بود. نیروها هم رسیدند. چون نیروها از جنوب خیالشان راحت شده بود. هر کسی هم که در اطراف شمال غرب بود، خودش را به آنجا رساند.
روایت شهید صیاد شیرازی از عملیات مرصادشهید صیاد شیرازی، فرمانده عملیات مرصاد نیز در خاطرات خود از عملیات مرصاد اینچنین روایت کرده است:
«شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابهجایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاقبستان حرکت کردیم. نیمهشب چهارم تیرماه بود و تا ساعت یکونیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همینطور در حال پیشروی است.
ساعت پنج به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چارهای نداریم هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلیکوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و بهاینترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم. صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی(ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود.
جاده بهزودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز علاوهبر گروههای مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان بهسختی میتوانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه بردند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند.
عملیات که تمام شد، در جاده کرمانشاه - اسلامآباد غرب هزاران کشته از آنان بهجا مانده بود، اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند. حالا من از این عملیات نتیجه میگیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر میکند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود».
راننده سازمان منافقین: رجوی به ابریشمچی گفت اتاق کار سابقم در ایران را آماده کنیدهادی شعبانی، راننده وقت مژگان پارسایی، رئیس وقت شورای مرکزی منافقین از نیروهای حاضر در عملیات مرصاد است. شعبانی در سال ۸۳ از مقر سازمان فرار کرد و به ایران آمد. او در گفتوگویی با خبرگزاری «فارس» گفته بود: «بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران بود که مسعود(رجوی) سریعا جلسهای گذاشت و گفت باید تا یک هفته دیگر به ایران حمله کنیم؛ چراکه قبول قطعنامه ازسوی جمهوری اسلامی نشاندهنده ضعف نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ است و گفت که ما مقصر بودیم که ایران قطعنامه را قبول کرد، چون وقتی ما در عملیات چلچراغ، مهران را تصرف کردیم، شعار «امروز مهران، فردا تهران» سردادیم و رژیم ایران ترسید که ما بتوانیم وارد تهران شویم و به همین خاطر سریعا آتشبس را پذیرفت. بعد از این صحبتها بود که سازماندهی جدید شروع شده و تیپها و لشکرهای جدید تشکیل شدند. بعدها مسعود عنوان کرد که در یک طرح هماهنگ با ارتش عراق قرار شده بود آنها (نیروهای عراقی) از جنوب به ایران حمله کنند تا ما بتوانیم بهراحتی از سمت غرب پیشروی کنیم».
او سخنرانی مسعود رجوی در شب قبل از عملیات را اینگونه روایت میکند: «مسعود در آن جلسه سخنرانی مفصلی کرد و گفت همین فردا باید حرکت کنیم و حتی به مهدی ابریشیمچی هم که فرمانده محور تهران بود، گفت وقتی به تهران رسیدید، اتاق کار سابق من در خیابان علوی را آماده کنید تا من بیایم و در آن مستقر شوم و بعد خطاب به نیروها گفت بعد از ورود به تهران تا ۴۸ساعت هر کاری خواستید بکنید و هر کسی را که خواستید بکشید تا اینکه من فرمان عفو عمومی بدهم».
او در ارتباط با بازتاب شکست منافقین در داخل سازمان نیز گفته است: «آنقدر وحشتناک بود که مسعود تنها یک هفته بعد از آن اعلام نشست عمومی کرد و دستور داد تا همه نیروها حتی مجروحان را از بیمارستان به این نشست بیاورند. من آن موقع در بیمارستان بستری بودم با همان تخت بیمارستان مرا به سالن آوردند.
وضع خیلی خراب بود و اکثر نیروها بریده بودند، چون از یک طرف به تهران نرسیده بودیم و از آن بدتر اینکه دوباره به عراق برگشتیم و نمیدانستیم آینده چه میشود، آتشبس هم که برقرار شده بود. مسعود در آن نشست شروع به توجیه کرد و این کار را هم خوب بلد بود. مثلا میگفت ما در این عملیات هزارو ۵۰۰ کشته دادیم، درحالیکه توانستیم ۵۵هزار نفر از نیروهای رژیم را بکشیم! و حرفهایی از این دست. بااینحال فضای بعد از مرصاد بسیار سنگین بود. سازمان برای شکستن این فضا اقدام به واردکردن نیروهای جدید از اروپا کرد. به آنها میگفتند چند ماه برای آموزش بیاید و هرکس که خواست میتواند بعد از آموزش برگردد. مسعود میگفت ما خودمان را برای عملیات فروغ ۲ آماده میکنیم، ولی دیگر فایدهای نداشت. این وضع ادامه پیدا کرد تا اینکه بعد از حمله آمریکا به عراق به اوج خود رسید».
کد خبر 534287 برچسبها شهید - علی صیاد شیرازی هاشمی رفسنجانی منافقین منافقمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: شهید علی صیاد شیرازی هاشمی رفسنجانی منافقین منافق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۴۷۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرمانده کل ارتش: ایران به هر کجای رژیم صهیونیستی را لازم باشد موشک میزند/ اگر باز هم خطایی سر بزند قدرتمندتر از قبل پاسخ میدهیم/ زوایای مختلف عملیاتها 10 تا 20 سال بعد گفته میشود
به گزارش جماران؛ به نقل از تسنیم، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران به هر کجای رژیم صهیونیستی را که لازم باشد و بخواهد موشک میزند.
امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی پیش از ظهر امروز در اجلاسیه شهدای ارتشی کهگیلویه و بویراحمد، اظهار داشت: عدهای میگفتند مگر میشود به رژیم صهیونیستی موشک زد، بله اگر لازم باشد و به هر کجا که بخواهد موشک میزند.
وی با تاکید بر اینکه اگر باز هم خطایی سر بزند قدرتمندتر از قبل پاسخ میدهیم، عنوان کرد: اول همه باید بدانیم اقدام جمهوری اسلامی ایران دفاع مشروع در مقابل اقدام نامشروع رژیم کودککش صهیونیستی بوده و در واقع این حق مشروع یک ملت مقتدر و توانمند بوده است.
فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه زوایای مختلف عملیاتها 10 تا 20 سال بعد گفته میشود، ادامه داد: از روز 14 اسفندماه که ما گفتیم تنبیه میکنیم، آنها همه در آماده باش کامل رفتند و 100 فروند انواع و اقسام شامل شناسایی الکترونیک، رله، عکسبرداری، شنود صوتی، ضد سیگنالی، جنگنده و غیره از مرز غربی تا جنوب غربی و تا سرزمینهای اشغالی مرتب گشت میزدند.
موسوی خاطرنشان کرد: سطح دوم آمادگی آنان روی زمین بود که تمام سامانههای پدافندی آنان در منطقه و سامانه خودشان بنام گنبدآهنین که البته دیگر حتی کودکان هم میدانند آهنین نیست، آماده بودند.
وی این را هم گفت: سه تا چهار مسیر پروازی در این مسیر وجود داشت و هواپیماهای مختلف از کشورهای مختلف در حال تردد بودند که با این شرایط محاسبه ریاضی میگفت عملیات وعده صادق غیر ممکن است، اما اراده ملت عزیز ایران و نیروهای مسلح مهمتر بود و محل نظامی را آنجا مورد هدف قرار داد.
فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی، خاطرنشان کرد: اینکه رژیم صهیونیستی یک شهر بیپناه مثل غزه حمله کند ارزش نظامی ندارد، با اینکه یک نقطه نظامی را در یک نقطه نظامی دیگر زده شود، ارزش نظامی دارد و این اتفاق بزرگی بود که در عملیات وعده صادق افتاد.
موسوی بیان کرد: رژیم کودککش صهیونیستی با خوی وحشیگری خود در غزه انسانهای بیگناه را به طور وحشتناک شهید میکند تا این تصور را ایجاد کند که بیرقیب است، اما عملیات وعده صادق این تصور را خط زد.
وی عملیات وعده صادق را فرود خنجر امت اسلام با اراده ملت ایران بر تن رژیم منحوس صهیونیستی دانست و گفت: این عملیات دل همه مسلمانان و قلب آزادیخواهان و عدالت طلبان دنیا را شاد کرد.
فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه 50 سال پیش هر وقت ناو هواپیما بر آمریکایی از اسکله خودش جدا میشد، سینه این ناو به هر طرفی در دنیا بود موی آن کشورها همچون موش از ترس و وحشت سیخ میشد و کل منطقه آماده باش و در خوف، ترس و مرگ بود، ادامه داد: امروز وضعیت به جایی رسیده که مقامات آمریکایی تند تند با واسطه پیام میدهند که ما نبودیم، من نکردم و با ما کاری نداشته باشید که این از برکات خون شهدا بوده و نباید فراموش کنیم از چه نقطهای به چه نقطهای رسیدهایم.
موسوی یادآور شد: در کتابهایی که خود اعضای خاندان منفور گذشته نوشتهاند، نگاه کنید، کارمندی از سفارت انگلیس به اتاق کار شاه رفت دید شاه روی نقشه یک سنجاق در محدوده پیش روی آلمانها گذاشته و از شاه خواست این سنجاق را بردارد و این کار را نفر اول مملکت انجام داد.
فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی تاکید کرد: استقلال امروز کشور ایران کم نظیر و یا شاید بینظیر باشد و تنها چیزی فرمان میگیرد حد و حدود دین، شرع و آرمانهای ملی است که در تدبیر مقام معظم رهبری و کلام ایشان صادر میشود و هیچ کشوری کوچکترین تاثیری در تصمیم ایران ندارد که در واقع این تصویر عزت ملت ایران است و در قرنهای آینده از این عزت ایرانیها و عاملان این عزت یعنی شهدا و خانواده آنان به نیکی یاد خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه حتی یک بند انگشت از خاک کشور زیر دست و چکمه بیگانه نماند، گفت: در همه جای تاریخ فداکارانی که با شجاعت برای دفاع از ارزشها شامل ناموس، هویت، آب و خاک، آرمانها و ارزشهای دینی ایستادند، مورد احترام بودهاند و پهنه جغرافیای دنیا غیر از این نیست.
موسوی با اشاره به دعای معروف مرزداران امام سجاد(ع)، افزود: دعای مرزداران عالیترین مضامین در رابطه با مرزداران است در حالی آن موقع مرزداران تحت حکومت جور بودند، اما چون از مرزهای امت اسلامی دفاع میکردند، مشمول این دعا شدند.
فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی گفت: مردم کهگیلویه و بویراحمد با اتحاد کم نظیر در برهههای مختلف تاریخ این سرزمین نقش آفرینی کردند و سوابق مبارزاتی منحصر به فرد در تاریخ معاصر و در پیروزی انقلاب اسلامی دارند و مجاهدتهای بسیاری در دوران دفاع مقدس انجام دادند و دارای مقام اول بیشترین اعزام به جبهه و مقام اول مشارکت در انتخابات اخیر را کسب کردند که این نشان دهنده اوج و عمق بصیرت، فداکاری و ایستادگی است.
وی خاطرنشان کرد: مجالس بزرگداشت شهدا بسیار اقدام ارزنده، شایسته و لازمی است، زیرا ادای احترام و قدردانی از شهدا و خانواده شهدا بوده و در همین مجالس نیز راه شهدا و اهداف شهدا یاداوری میشود.