Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، زن نوجوانی که با سر و صورت کبود وارد کلانتری شده بود تا از همسرش به دلیل توهین و افترا و ضرب و جرح عمدی شکایت کند، درباره داستان غم‌انگیز زندگی‌اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۵ سال قبل زندگی آشفته و بی‌سر و سامان پدر و مادرم با مهر طلاق در مسیر دیگری قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنها مدت ها بود که با هم ارتباطی نداشتند و حتی چندین ماه یکدیگر را نمی‌دیدند. پدرم آنقدر در لجنزار اعتیاد فرو رفته بود که هیچ‌گاه خانواده‌اش را به یاد نمی‌آورد. او از چندین سال قبل مواد مخدر صنعتی مصرف می‌کرد و برای تامین هزینه‌های اعتیادش به دنبال زباله‌های بازیافتی در سطل آشغال خانه‌های مردم می‌گشت و شب‌ها را نیز با دوستان معتادش در کوچه و خیابان یا پاتوق‌های حاشیه شهر و زیر پل‌ها و پارک‌ها سپری می‌کرد.

او آنقدر ظاهری آشفته و چهره‌ای وحشتناک پیدا کرده بود که مادرم برای حفظ آبرویش اجازه نمی‌داد حتی به محل سکونتمان بیاید. در نهایت نیز مادرم چاره کار را در طلاق دید. مدتی بعد هم عاطفه مادری را زیر پا گذاشت و در حالی من و برادر کوچکم را رها کرد که خواهر بزرگترم ازدواج کرده بود و در شمال کشور با شوهرش روزگار می‌گذراند.

مادرم که زنی زیباچهره و جوان بود، به عنوان همسر دوم به عقد مردی ۶۵ ساله درآمد و راهی غرب کشور شد. در این میان، من و برادر ۵ ساله‌ام آواره و سرگردان ماندیم چراکه شوهر مادرم سرپرستی ما را قبول نکرد. 

مادربزرگم از سر دلسوزی من و برادرم را به خانه‌اش برد اما نمی‌توانستیم به مدرسه برویم یا درخواست خرید پوشاک یا خوراکی داشته باشیم. فرزندان بزرگ و نوه‌های مادربزرگم نیز در کنار او زندگی می‌کردند و مادربزرگم صلاح نمی‌دانست ما هم در کنار آنها باشیم. به همین دلیل مرا در ۱۳سالگی به مردی شوهر داد که ۲۷سال داشت و همسرش را طلاق داده بود. 

مسیر زندگی من نیز مانند سرنوشتم تغییر کرد و در حالی که باید عروسک‌بازی می‌کردم، به طور واقعی به شوهرداری و خانه‌داری پرداختم، به گونه‌ای که هنوز واقعیت‌های زندگی را از بازی کودکانه تشخیص نمی‌دادم. من در همین سن و سال زندگی مشترکم را آغاز کردم و برادر کوچکم نیز به بهزیستی سپرده شد. اما هنوز معنی سوءظن و بدبینی را نمی‌دانستم که به خاطر همین کلمات زیر مشت و لگد همسرم قرار گرفتم.

اکبر مدعی بود همسر اولش به او خیانت می‌کرد و به همین دلیل نیز همسرش را طلاق داده و با من ازدواج کرده است. با حرف‌های او تازه فهمیدم چرا در منزل را به رویم قفل می‌کند و اجازه نمی‌دهد حتی برای خرید نان و مایحتاج ضروری روزانه از خانه بیرون بروم.

اکبر همچنین ادعا می‌کرد همسر اولش فرد غریبه‌ای را به منزل راه داده بود و او هنگام ورود به خانه سایه یک فرد غریبه را دیده است. بنابراین من باید حواسم را جمع کنم چراکه لحظه به لحظه زیر نظر هستم و اگر چنین اتفاقی بیفتد روزگارم را سیاه خواهد کرد.

این در حالی بود که مادرشوهرم به خاطر آنکه در محله ما سکونت داشت، همه حرکات و رفت و آمدهایم را به شوهرم گزارش می‌داد. از طرف دیگر نیز همسرم با این ادعا که من نازا هستم مدام کتکم می‌زد و به من توهین می‌کرد. او می‌گفت من نان اضافه ندارم که به یک زن نازا بدهم در حالی که من ۱۷سال بیشتر ندارم و پزشک معالجم نیز می‌گوید هنوز برای بارداری دیر نشده و این شرایط در بسیاری از زنانی که در سن پایین ازدواج می‌کنند، طبیعی است. در عین حال، استرس و اضطراب عجیبی دارم چراکه می ترسم سرنوشت فرزندم نیز مانند روزگار خودم سیاه شود.

به دلیل اینکه هیچ پشتیبان و کس و کاری را در مشهد نداشتم همواره در برابر کتک‌کاری و تهمت‌های ناروای همسرم سکوت کردم و همه این سختی‌ها را به جان خریدم تا اینکه این بار نه‌تنها همسرم به بهانه واهی به‌شدت کتکم زد و سر و صورتم را کبود کرد، بلکه مرا از خانه بیرون انداخت، به همین دلیل چاره‌ای ندیدم جز آنکه با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرم. مادرشوهرم وقتی از شکایتم مطلع شد، فریاد زد چطور برای باردار شدن کوچک هستی اما الان بزرگ شده‌ای و عقلت می‌رسد که با پلیس ۱۱۰ تماس بگیری؟! 

وقتی آواره کوچه و خیابان شدم، به منزل دخترخاله مادرم رفتم تا شکایتم را پیگیری کنم. 

به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) این پرونده توسط کارشناسان باتجربه دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت. 

کد خبر 534281 برچسب‌ها همسر آزاری حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: همسر آزاری حوادث ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۴۷۵۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد / «صدایی از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم»

ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۵ اردیبهشت ساکنان ساختمانی در محله وردآورد صدای درگیری و مشاجره مادر و پسر همسایه طبقه سوم را شنیدند.   به گزارش خبرآنلاین،دقایقی بعد ناگهان صدای زن همسایه خاموش شد اما استشمام بوی شدید سوختگی که کل ساختمان را پر کرده بود همسایه‌ها را از خانه‌هایشان بیرون کشید.   به‌دنبال بوی دود و سوختگی، آنها به طبقه سوم رسیدند و دریافتند این بو از خانه مادر و پسر می‌آید. بلافاصله آنها با آتش‌نشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی همسایه‌ها پشت در خانه رسیدند پسر جوان فریاد می‌زد: «بروید! اگر از اینجا دور نشوید خودم را با اسید می‌سوزانم.»   لحظاتی بعد مأموران کلانتری وردآورد و آتش‌نشانی وارد محل شده و از پسر جوان خواستند تا در را باز کند. اما تهدیدهای او ادامه داشت و فریاد می‌زد: اگر کسی نزدیک شود خودم را با اسید می‌سوزانم.   از آنجایی که صدایی از زن صاحبخانه به گوش نمی‌رسید، مأموران احتمال دادند که بلایی سر پیرزن آمده باشد.با این احتمال موضوع به بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد.   با حضور تیم جنایی در محل و پس از دقایقی صحبت با پسر جوان، او تسلیم شد و در را باز کرد. با ورود تیم جنایی به محل آنها با جسد پیرزن جلوی در آپارتمان روبه‌رو شدند که در حال سوختن بود.   خانه بهم ریخته و کنار جسد چاقو، پیچ گوشتی و ظرفی افتاده بود که پسر جوان مدعی بود داخل آن اسید است و می‌خواسته با آن، خودش را بسوزاند. امدادگران آتش‌نشانی، بلافاصله جسد را خاموش کردند.   یکی از همسایه‌ها در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: این پسر مشکل روحی و روانی دارد و حتی مدتی هم در مرکز درمانی بستری بود. شب حادثه صدای مشاجره او و مادرش را شنیدم که مادرش می‌خواست او قرص‌هایش را بخورد اما وی امتناع می‌کرد.   اعتراف به قتل پسر جوان که وضعیت روحی خوبی نداشت در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: مادرم مدام می‌گفت تو دیوانه‌ای و باید قرص‌هایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی می‌شنیدم که از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم.   وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم.   با دیدن شعله‌های آتش تازه متوجه شدم که چه‌کار کرده‌ام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمی‌توانستم بدون مادرم زندگی کنم.

در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده اما متهم تصور می‌کرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دستگیری قاتل فراری دو میهمان عروسی در مخفیگاهش ربایش دختر نوجوان در ازای ۱۰۰ میلیارد ریال در جنوب تهران قتل زن و مرد میانسال در شهر ری درپی اختلافات مالی

دیگر خبرها

  • طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد / «صدایی از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم»
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و در خانه آتش زد
  • پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
  • بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
  • صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...
  • می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد
  • اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد
  • نوشیدن آبمیوه طبیعی در کودکی می‌تواند از ابتلا به چاقی در بزرگسالی جلوگیری کند