Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-06@15:13:38 GMT

محمدرضا پهلوی؛ از کباب خرچنگ تا مردن در غربت

تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۵۴۴۸۰

محمدرضا پهلوی؛ از کباب خرچنگ تا مردن در غربت

محمدرضا پهلوی با قدرت روزافزون سلطنت مشروطه را به سمت سلطنت خود کامه پیش برد چنان قدرت یافت که دولت ها برخلاف قانون اساسی همه مجری اوامر شاهانه محسوب می شدند او که روزگاری خود را با کوروش مقایسه می کرد در اوج غربت در مصر درگذشت.

خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ: آخرین پادشاهی که در ایران چشم از دنیا بست، مظفرالدین شاه بود؛ شاهی که امضاء او بر فرمان مشروطه، روش حکومت پادشاهی را در ایران بر برگه‌های کاغذ مشروط کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از چهار شاهی که پس از فرمان مشروطه بر ایران سلطنت کردند، فقط احمد شاه قاجار به مشروط بودن سلطنت وفادار بود. سایر شاهان از محمدعلی شاه قاجار و رضاخان تا محمدرضا شاه به مشروط بودن پادشاهی در ایران اعتقادی نداشتند و تا آنجایی که شرایط به آنها اجازه می‌داد در تضعیف مشروطیت گام برداشتند. استبداد پادشاهان پس از مشروطه باعث شد آنان آخر عمر از سلطنت عزل و در غربت چشم از دنیا ببندند.

محمدرضا پهلوی آخرین پادشاه ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و در پنجم مرداد ۱۳۵۹ یکه و تنها در تخت بیمارستانی در مصر که روزگاری داماد آن کشور بود، چشم از دنیا بست.


شهریور ۱۳۲۰ محمدرضا پهلوی در حال ایراد سوگند سلطنت در مجلس. او با وساطت محمدعلی فروغی و نهایتا پذیرش دولت انگلستان عهده‌دار این سمت شد

محمدرضای جوان در سوم شهریور ۱۳۲۰ بر تخت سلطنت نشست، اما او نیز از سرنوشت پدر، درس عبرت نگرفت و راه پدر را دنبال کرد تا اینکه مستی استبداد رضاخان با اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ یک باره از سر او پرید.

او که در دوران سلطنت، مجلس را «طویله» نامید و صدای مطبوعات آزاد را آهنگ ناخوشایند می‌دانست با اشغال کشور از ایران اخراج شد؛ به گونه‌ای که نتوانست محل تبعید خود را تعیین کند و به جای اقامت در کانادا باقی عمر را در آفریقای جنوبی سپری کرد تا مُرد.

پس از عزل رضاخان از سلطنت توسط متفقین، حرف و حدیث فراوان بر سر جانشینی رضاخان بود. رفت و آمدهای این و آن به سفارت انگلیس، باید و نباید مستر ترات کاردار سفارت بریتانیا در تهران، ولوله‌ای در دل محمدرضای جوان انداخت که آیا قرعه پادشاهی به نام او زده خواهد شد یا نه.

اما علی اصغر سهیلی که در سفارت گوش خوابانده بود، خبر‌ها را به گوش محمدرضا پهلوی جوان می‌رساند و سرانجام در ۲۶ شهریور محمدرضا پهلوی شاه جدید، سوار بر کالسکه به مجلس شورای ملی آمد تا زیر سایه سه دولت قاهر جهانی که کشور را تصرف کرده بودند به عنوان پادشاه سوگند یاد کند؛ سوگند برای «حراست از قانون اساسی و حفظ استقلال کشور»


۱۳۴۰. علی امینی در کنار محمدرضا پهلوی در حاشیه یکی از بازدیدها

محمدرضا در مجلسی به عنوان پادشاه سوگند یاد کرد که در هفت سالگی در مراسم تاجگذاری رضا شاه به عنوان ولیعهد معرفی شده بود و پس از آن، پنج سال به مجرد فارغ‌التحصیلی از مدرسه نظام در شهریور ۱۳۱۰ برای تحصیل عازم سوییس شد و دوباره بعد از پنج سال به ایران برگشت.

اولین بحران محمدرضای جوان بعد از نشستن بر تخت سلطنت غائله آذربایجان و استقلال‌طلبی پیشه‌وری بود. ماجرای آذربایجان نقطه عطف دهه اول سلطنت محمد رضا پهلوی به شمار می‌رفت.

استالین، چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران نه تنها بر تمامیت ارضی ایران صحه گذاشتند؛ بلکه بر خروج نیرو‌های خارجی از ایران بعد از پایان جنگ تاکید داشتند، اما استالین بعد از پایان جنگ جهانی دوم در هجدهم اردیبشهت ۱۳۲۴ چشم به امتیاز نفت شمال گذاشت و سر رفتن از ایران را نداشت.

قوام السلطنه سالخورده که رضاخان در دوره‌ای وزیر جنگ او به شمار می‌رفت، بر مسند صدارت نشست و توانست آذربایجان را به وطن بازگرداند. اما محمد رضا آرام آرام خود را برای کسب بلامنازع قدرت آماده می‌کرد و در پی آن بود خود را از شر باید و نباید سالخوردگان سیاسی و بر جامانده از دوران سلطنت پدرش برهاند.


قوام السلطنه

در همین کشاکش‌های محمدرضا برای رسیدن به اقتدار شاهانه که در ذهن می‌پروراند، اتفاقات دیگری افتاد که برخلاف میل او بود. یکی دیگر از این سالخوردگان که بر تخت صدارت نشست، محمد مصدق بود.


محمد مصدق و آیت الله کاشانی

نفت در تاریخ معاصر ایران نقش جدی و تعیین کننده‌ای دارد. بعضی از صاحب‌نظران کودتای ۱۲۹۹ رضاخان و سیدضیاء را کودتای نفتی می‌نامیدند و تجدید قرارداد دارسی در سال ۱۳۱۲ را میوه آن می‌دانستند. مسئله آذربایجان ارتباط محکمی با نفت داشت و پیدایش نهضت ملی صنعت نفت و ظهور محمد مصدق را با این پارادایم می‌شود تفسیر کرد.

محمد مصدق، رهبر ملی صنعت نفت و آیت الله کاشانی رهبری نیرو‌های مذهبی ملی شدن صنعت نفت هر دو بر نوع حکومت پادشاهی مشروطه اعتقاد داشتند و نخواستند رسم پادشاهی مشروطه در ایران ور بیفتد. اما شاه نمی‌خواست کسی در قدرت با او شریک شود. او سودای روش رضاخانی داشت و با کمک آمریکا و انگلیس کودتای ۲۸ مرداد را راه انداخت. او مصدق را روانه زندان کرد و آیت الله کاشانی را مجبور به عزلت نشینی. او در رسیدن به پادشاهی مطلق نه تنها مشروطه را فدا کرد، بلکه منافع ملی را نیز فدا کرد و با ملی شدن صنعت نفت مخالفت ورزید و راضی به کنسرسیوم نفت شد.


محمدرضا پهلوی در حال بازی فوتبال با دانش‌آموزان مدرسه شبانه‌روزی «له‌روزه»

فضل الله زاهدی نخست وزیر کودتا برای توجیه این قرارداد نزد افکار عمومی سخنان شگفت‌انگیزی بر زبان راند. وی درباره محاسن تمدید قرارداد به مدت ۴۰ سال گفت: «با تمدید قرارداد، کلاه بر سر انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها رفته؛ برای اینکه تا هفت ـ هشت سال دیگر نیروی اتم جای سوخت نفت را در دنیا می‌گیرد و ذخایر نفت ایران بی‌مصرف باقی می‌ماند. در این صورت پس از ۱۰ سال، هر چه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی است بازیافتنی»  

قدرت محمدرضا پس از کودتا با انعقاد قرارداد کنسرسیوم و تبعید محترمانه فضل‌الله زاهدی به ژنو، رشد فزاینده‌ای پیدا کرد. تثبیت قدرت محمدرضا پهلوی ارتباط مستقیم با تثبیت موقعیت شرکت‌های نفتی داشت او سال‌های بحرانی دهه ۲۰ را پشت سر گذاشت و جا پای رضاخان گذاشت.

تنها وقفه‌ای که بعد از سال‌های کودتا تا انقلاب اسلامی در اقتدار شاه پیش آمد، تحمیل علی امینی بر شاه توسط جان. اف کندی، رییس جمهور آمریکا برای اصلاحات ارضی بود، اما شاه، علی امینی را بعد از مدتی از سر راه برداشت و خود مجری سیاست‌های آمریکا شد.

شاه دیگر چنان قدرت یافت که دولت‌ها تحت امر او بودند و همه مجری اوامر شاهانه محسوب می‌شدند. افزایش ناگهانی بهای نفت بر رویای شاهانه افزود و محمدرضا پهلوی دیگر چنان غرق قدرت ساختگی خود بود که طعنه به کوروش می‌زد.

او که می‌خواست در سالگرد کوروش ۲۵ هزار مدرسه بسازد، جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را برگزار کرد و برای نشان دادن عظمت خود از سراسر جهان مهمان دعوت کرد و سفره را با تخم بلدرچین و خاویار، خوراک خرچنگ، کباب بره، قارچ، طاووس بریان انباشته از جگر غاز و دسر تمشک تازه محصول فرانسه با لعاب انجیر و تمشک مخصوص انباشت.

دو سال بعد از جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاه در مصاحبه‌ای گفت: من به عنوان یک مرد و یک پادشاه به آنچه می‌خواستم رسیدم. به راستی همه چیز دارم و زندگی من همچون رویایی زیبا به پیش می‌رود. این رویای شاه که با چهار برابر شدن قیمت نفت میسر شد، با افزایش پنج برابری قیمت کالای وارداتی از کشور‌های غربی ترک خورد و بیماری هلندی نصیب ایران شد.

شاه با اقدامات ضد اسلامی به سرعت مشروعیت خود را از دست داد و مردم از دیکتاتور روی گردان شدند. او زودتر از آنچه می‌اندیشید ناگریز شد با انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) کشور را ترک کند و مانند شاهان پیشین در غربت همچون روح سرگردان هلندی در مصر چشم از دنیا ببندد تا تاریخ درباره او قضاوت کند.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: رضا پهلوی محمدرضا پهلوی مصر مشروطه محمدرضا پهلوی چشم از دنیا محمد مصدق صنعت نفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۵۴۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از وطنم ایران تا شب‌نورد؛ با تارِ لطفی + فیلم

محمدرضا لطفی، نوازنده چیره دست و صاحب سبک سازهای ایرانی، آهنگساز برجسته معاصر، موسیقیدان و ردیف‌دان بزرگ ایران است.

او علاوه بر خلق آثار خاطره‌انگیز و با شکوهی مثل « ایران ای سرای امید» و «کاروان شهید» یک معلم جریان‌ساز بود. 

مجله هنری بوم به مناسبت روز معلم، علاوه بر هنر این هنرمند بزرگ به وجه معلمی این استاد بزرگ موسیقی ایران پرداخت. 

سجاد مهربانی، خواننده موسیقی ایرانی و یکی از شاگردان استاد لطفی که مدیر داخلی مکتب‌خانه این استاد نامدار کشور بوده است به بخشی از خاطراتی پرداخت که به گفته او، خود استاد لطفی به بیان این خاطرات پرداخته‌اند‌: استاد محمد رضا لطفی می‌گفتند از نونهالی تا نوجوانی ساز نی‌لبک می‌نواختند و در خانواده کاملاً مذهبی و معتقدی در شهر گرگان زندگی کردند و مادرشان اصالتاً ترکمن و معلم قرآن بودند و پدرشان در کار کشاورزی و زراعت فعالیت می‌کردند و در عین حال، تاجر و تعزیه خوان و اصالتاً اهل خلخال بودند و بعدها، به شهر گرگان کوچ کردند و تنها کسی که در میان برادرانشان، اسم اصلی و شناسنامه‌ای اش یکی بود استاد محمدرضا لطفی بودند.

بنده به نقل از خود استاد می‌گویم و صرفاً یک راوی هستم و امکان دارد فردی چیز دیگری بیان کند. اما مطلبی که ایشان برای بنده عنوان کردند این طور بود: استاد محمدرضا لطفی گفتند زمانی که مادرشان، ایشان را باردار بوده‌اند و ۷-۶ ماهگی ایشان بوده و به نوعی، مشخص شده است که فرزندشان پسر هستند( البته با وجود این که در آن زمان، تکنولوژی به این صورت نبوده است) و به هر روی متوجه جنسیت فرزند خود می‌شوند. با توجه به این که اهل صحرای ترکمن بودند به دیدن یکی از بستگان خود می‌روند و موقع برگشت، پیاده برمی‌گردند. در آن‌جا یک شتر نر به محض دیدن مادر استاد که باردار بوده‌اند حالت رم کردن پیدا می‌کند و ایشان را دنبال کرده و مادر استاد لطفی با زحمت فراوان از جلوی شتر فرار می‌کنند و پشت یک تپه گونه‌ای پنهان می‌شوند و در آن لحظه نذر می‌کنند و می گویند که یا امام رضا (ع) اگر از این مهلکه خارج شوم و فرزندم سالم به دنیا بیاید اسمش را رضا می‌گذارم و وقتی به خانه برمی‌گردند و داستان را برای همسرشان؛ زنده یاد فرج الله لطفی نقل می‌کنند پدر استاد لطفی می‌گویند کار خوبی است و اسمش را محمدرضا بگذاریم. چون گویا پدرشان ارادت به حضرت محمد(ص) داشتند و همین موضوع باعث می‌شود که اسم استاد، محمدرضا لطفی ثبت شود. 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

سجاد مهربانی با اشاره به ویژگی معلمی استاد محمدرضا لطفی گفت: هر لحظه‌ای و در هر جایی می‌توانم شهادت دهم که استاد محمدرضا لطفی تا چند ساعت قبل از فوت خود روی تخت بیمارستان به بنده و یک دوست دیگر که همشهری ایشان است و در شهر گرگان زندگی می‌کند در حال آموزش بودند و اگر تار و سه تار و سبک و سیاق خیلی از اساتید دیگر زنده است  مرهون زحمات ایشان است. 

این خواننده موسیقی ایرانی افزود: استاد محمدرضا لطفی، برنامه‌ای در رادیو با عنوان شناخت و تاریخ موسیقی داشتند که در این برنامه‌ها به تفصیل توضیح می‌دادند و ساز می‌زدند و سبک و سیاق استاد جلیل شهناز، استاد علی اکبر خان شهنازی و استاد فرهنگ شریف را آموزش می‌دادند.

استاد مهدی کلهر، تحصیلکرده معماری و نقاشی و از مدیران هنری تأثیرگذار دوران معاصر و از دوستان نزدیک استاد محمدرضا لطفی درمورد ایشان گفت: لطفی فارغ از این که پدرش هنرمند بوده در خانه‌ای بزرگ شده است که پدر و مادرش آموزش و پرورشی بودند و مادرش معلم قرآن بود و بنده تا آخرین لحظه،  نسبتی که لطفی با مادرش و قرآن و خدا و پیامبر (ص) داشت را شهادت می‌دهم. 

استاد مهدی کلهر به نقل از استاد محمدرضا لطفی گفت: در آمریکا بوده که یک بار می‌خواسته است خودش را تنظیم کند و در خاطراتش هم، گفته است: در یک شب بارانی برای چهله نشینی به جنگلی رفتم و اذان گفتم و منِ ماتریالیست، موحد شدم. 

همان‌طور که می‌دانید استاد لطفی در همه کنسرت‌هایش، با صدای خودش اول الله مدد می‌خواند و از خداوند متعال کمک می خواست. 

این مدیر هنری درمورد تعریف واژه استاد ادامه داد: استاد یعنی کسی که در هر رشته‌ای فعالیت می‌کند، بتواند رشته هنری، علمی و مهارتی خود را یک گام به سمت کمال نزدیک کند و محمدرضا لطفی، یکی از باسوادترین اساتیدی بود که به تاریخ اهمیت می‌داد و تاریخ را خوب می‌شناخت و تعریف درستی از دستگاه‌های موسیقی ایران ارائه  می داد و ریشه‌های آن‌ها را می‌شناخت.

استاد مهدی کلهر با ذکر خاطره‌ای یادآور شد: یک روز استاد جلیل شهناز با لهجه اصفهانی درمورد تار لطفی این‌طور نظر دادند که آقای لطفی، تار را ادب می‌کند که این یک تعریف شیرین اصفهانی و کاملاً درست است. 

این مدیر هنری افزود: به نظر بنده، لطفی فردی بود که سواد زیادی در تاریخ داشت و صادق و شجاع بود و اصلاً منافق نبود و اگرچه گرین کارت خود را گرفت ولی بعد، آن را کنار گذاشت و این نکته بسیار مهمی است. یعنی آن‌قدر در آمریکا صبر کرد و گرین کارت را گرفت. اما وقتی به ایران آمد، آن را کنار گذاشت؛ بنابراین تمام آثار لطفی چه نواخت‌هایش به عنوان نوازنده و چه آهنگ‌هایش قابل تحسین و تمجید هستند ولی از همه مهم‌تر، به نظرم آن‌ها  قابل تعلیم هستند. 

محمد معتمدی، شناخته شده‌ترین خواننده‌ای است که در محضر استاد محمدرضا لطفی شاگردی کرده و در ۴ آلبوم برجسته، ساز استاد را همراهی کرده است.

این هنرمند گفت: یکی از اتفاق‌های بسیار تأمل‌برانگیز و جالب درمورد فوت استاد محمدرضا لطفی، روز وفات ایشان بود که مصادف با روز معلم شد و بنده هر سال، وقتی به روز معلم نزدیک می‌شویم به یاد تاریخ فوت ایشان می‌افتم. به دلیل این که استاد لطفی به معنای واقعی کلمه معلم و عاشق یاد دادن بودند و علاقه داشتند آن‌چه که می‌دانستند را به نسل‌های بعد و دیگران منتقل کنند.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

 

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی

دیگر خبرها

  • طرز تهیه چاپلی کباب توسط آشپز خیابانی اهل پاکستان (فیلم)
  • پالما با درخشش ستاره‌های ایرانی، سلطنت خود در اروپا را تداوم بخشید
  • صحنه‌هایی از فیلم جدید محمدرضا فروتن پس از ۵ سال | ببینید
  • اسکار آلمان برندگانش را شناخت/ «مردن» لولای ۲۰۲۴ را برد
  • آماده سازی ۱۵۰۰ سیخ کوبیده توسط آشپز ترکیه ای (فیلم)
  • روزی که شوروی پشت مزدوران را در ایران خالی کرد / پاسخ بختیار به ادعای رضا پهلوی / تصاویر رنگی آلمان‌ها از نبرد استالین گراد / گرامافونی که ایرانی‌ها ۱۲۰۰ سال پیش ساختند / آبادان در بیش از یک قرن پیش
  • (ویدئو) صحنه عجیب خوردن خرچنگ با چنگال خود خرچنگ توسط دختر چینی!
  • از وطنم ایران تا شب‌نورد؛ با تارِ لطفی + فیلم
  • (ویدیو) فرآیند فرآوری و بسته بندی «خرچنگ برفی» در کارخانه
  • سلام من به مدینه به غربت صادق (ع) ... + فیلم