مولفههای مسکن اجتماعی پایدار چیست؟
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۹۹۱۹۲
از دیرباز تأمین سرپناه برای بشر به عنوان معضل اساسی مدنظر بوده است؛ مسکن نیاز اولیه بشر و مهمترین کالایی است که تأمین آن سهم معتنابهی از درآمد شهروندان را به خود اختصاص داده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، و بر اساس چکیده یک مقاله، یکی از مسائلی که به شدت توجه همگان را به خود معطوف داشته مسکن و توسعه پایدار آن همگام توسعه انسانی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بسیاری از موارد مهمترین عامل تأثیرگذار بر میزان رضایت فرد از سکونت در محله، مسکن و شرایط محیطی آن است. مسکن خردترین و کوچکترین شکل تجسم کالبدی رابطه متقابل انسان و محیط و در عین حال عامل اصلی جامعه پذیری افراد نسبت به برترین فضای زندگی انسان است. بنا به دیدگاه لوکوربوزیه، برآورده کردن هر دو وجه نیازهای جسمی و روحی انسان با سازمان دهی فضایی مسکن مناسب نشانگر رفاه عمومی جامعه است. مسکن بد و نامطلوب منجر به پیامدهای زیانباری از قبیل ابتلاء به بیماریها، بیبندوباریها، تباهی و فساد جوانان جوامع میشود. عوامل اقتصادی، سبک معماری، زبان بومی منطقه، گرایشهای سبک شناختی، آب و هوا، جغرافیا و آداب و سنن محلی در توسعه و طراحی مسکن در مکانهای مختلف تأثیر گذار است. مسکن پایدار عبارت است از مسکنی که از لحاظ اقتصادی متناسب، از لحاظ اجتماعی قابل قبول، از نظر فنی و کالبدی امکان پذیر و مستحکم و سازگار با یا به عبارت دیگر آن نوع مسکنی که نیازهای زیستی نسل کنونی را بر مبنای محیط زیست برآورده ساخته و در عین حال محلاتی جاذب و ایمن را ضمن توجه به مسائل اکولوژیکی، فرهنگی و اقتصادی ایجاد کند. فرایند مسکن پایدار باید پنج حوزه مشخص را در نظر بگیرد: حفظ منابع طبیعی (زمین، انرژی، استفاده منطقی از منابع ساخت بشر، حفظ اکوسیستم و پتانسیلهای احیای آن، عدالت بین تولیدات، انسان و دسته بندیها و پیش بینی سلامتی، امنیت و ایمن.
کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خانواده به منظور تحقق فعالیتهای
خانوادگی است. یکی از پیامدهای مثبت این امر ثبات و همبستگی خانواده است که بر مشارکت خانواده در اجتماع بزرگتر نیز مؤثر است. خصوصاً این تأثیر در میان خانوادههای روستایی که به وابستگیهای همسایگی پایبند هستند بیشتر دیده میشود. نبود دسترسی به مسکن مناسب با افزایش میزان بزهکاری، طلاق و از هم گسیختگی اجتماعی ارتباط زیادی دارد و یک عامل بازدارنده از رشد و اعتلای اجتماعی و فرهنگی و روانی محسوب میشود؛ بنابراین از نظر پایداری اجتماعی، مسکن پایدار مسکنی است که علاوه بر در برگرفتن امکانات و خدمات عمومی لازم برای زندگی بهتر انسان با فرهنگ، شیوهها و سنتهای ساکنان آن متناسب باشد و باعث ثبات خانواده، رشد اجتماعی و بالا بردن ضریب ایمنی افراد و خصوصاً ارتقای فرهنگی و آرامش روحی اعضای خانواده شود.
سکونت، براساس معیارهای مختلف اینگونه تعریف میشود: سکونت کردن رابطهای است که توسط فعالیت خودآگاه و هدفمند انسان، میان کارکردهای حیاتی وی مانند اقتضائات معیشتی، رفتارهای اجتماعی و حیات شخصی او و یک مکان برقرار میشود. "هایدگر" میگوید: مسکن در نتیجهی برقراری تعادل میان چهار عنصر خود، خدا، زمین و آسمان حاصل میشود. "اموس راپاپورت میل" اسکان را از ویژگیهای زیربنایی رفتار انسان میداند و حتی درباره سکونت گاههای نخستین، قائل به کارکردی نه صرفاً سرپناهی، بلکه شاخص از نظر بُعدی فرهنگی است.
هدف اصلی مسکن به وجود آوردن محیطی سازگار و منطبق بر روش زندگی انسان است. علاوه بر تأمین نیازهای فردی، مسکن باید قادر به برآورده کردن نیازهای اجتماعی انسان نیز باشد. مفهوم سکونت در نزد اندیشمندان علوم اجتماعی را باید در نگاه نظری کلیتر آنان به «فضا» جستجو کرد؛ "دیوید هاروی" معتقد است: ماهیت فضا در تحقیقات اجتماعی هنوز ناشناخته و مبهم باقیمانده است؛ او بر این اساس، نظریات رایج در باب فضا را به سه دسته تفکیک میکند: نظریاتی که فضا را تعیین کننده روابط انسانی قلمداد میکنند، نظریاتی که روابط انسانی را شکل دهنده فضا میدانند، نظریاتی که فضا و انسان را در تعامل متقابل میپندارد.
تلقی مسکن در تفکرات اجتماعی –فرهنگیمسکن تنها یک ساختار نیست، بلکه یک "نهاد" است که برای مجموعهای پیچیده از اهداف احداث میشود و به سبب اینکه پدیدهای اجتماعی نیز هست، انتظام و نوع فضاها و همچنین فرم فیزیکی آن از عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر میپذیرد. خانه انسانهای بدوی تنها یک پناهگاه نبوده است، بلکه مفاهیم موجود در آن بیش از سودمندی یا کالبدی، فیزیکی بوده است، همچنین مسکن و سکونتگاهها توصیفی فیزیکی از عوامل مشترک اجتماعی هستند.
"مفهوم خانه" به عنوان یک شکل کالبدی، بر اساس سازمان فضاهای داخلی قرار نمیگیرد، بلکه "معنی " در طراحی آن اهمیت پیدا میکند. در زندگی روزمره "معنی" در استفاده از فضاها نهفته است. مکانها دارای معنی هستند و خانه مکان اصلی فعالیتهای روزانه انسان است. انسان بیشترین ساعات زندگی خود را در آن میگذراند و مکانی است که تعاملات مرسوم زندگی و تعاملات اجتماعی در آن انجام میشود؛ اینکه انسان چگونه از فضاهای خانه خود استفاده میکند نیز یک پدیده فرهنگی است، زیرا استفاده هدفمند از فضاهای مسکونی، آدابی را خلق میکند که بین "خانه و کاشانه" تفاوت ایجاد میکند؛ کاشانه مکان امنی است که هم آسایش و هم انتظارات و توقعات انسان را تأمین میکند و هویت او را به نمایش میگذارد، لذا آدابی که در محیط خانه وجود دارد، فرایندی است که میتواند خانه را به کاشانه تبدیل کند.
مقاله از: حامد اخگر، دکترای شهرسازی
کد خبر 436106منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهرهاي ايران شهروند حقوق شهروندی مشارکت شهروندان فرهنگ شهروندی آموزش شهروندی مدیریت شهری مدیران شهری شهرداری شهر مسکن مسکن مهر ساخت مسکن شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق پایداری اجتماعی مسکن پایدار مسکن مناسب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۹۹۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غیرت؛ دگرگونی عقلانی
«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانیهایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» میشناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد.
به گزارش ایسنا، وطن امروز به مناسبت سالگرد شهادت حمیدرضا الداغی نوشت: غیرت، واژهای نامآشنا در بین مردم ایران است که در تعابیر مختلفی از آن یاد شده است. اغلب غیرت را برای مردان به کار بردهاند و آن را جزئی از ویژگیهای مردانه دانستهاند. به این واژه که در ادبیات عمومی ما نیز کاربردهای فراوانی دارد، میتوان با ادبیات مختلفی رجوع کرد. غیرت یکی از شاخههای «مسؤولیت اجتماعی» که به طور فطری در انسان نهفته است. از سوی دیگر برخی افراد در جامعه تلاش کردهاند تا مفهوم غیرت را به مفاهیم نازلتر تقلیل دهند؛ «حسادت جنسی»، «تعصب»، «حصربندی فعال» و... از جمله برچسبهایی است که در سالهای اخیر به مفهوم غیرت نسبت داده شدهاند، گویی که غیرت یک نقص است که باید آن را سرکوب کرد. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و این مفهوم را به صفتی حیوانی تقلیل دادهاند. بر اساس ادعای این دسته از افراد، غیرت یک واکنش زیستشناختی است که نوعی واکنش به ربایش جنس مخالف قلمداد میشود؛ این دسته از افراد معتقدند در شرایط قانونمندی دنیای مدرن به دلیل اینکه ربایش افراد جرمانگاری شده است، لذا غیرت نیز امری سنتی تلقی شده و دیگر کاربردی ندارد! اما آیا میتوان مساله غیرت را به امری زیستشناختی تقلیل داد؟
ابنفارسی معتقد است غیرت دارای ۲ ریشه است: یکی از آنها به معنای «صلاح، اصلاح و منفعت» است و دیگری به «اختلاف بین ۲ چیز» دلالت دارد. در اصطلاح نیز غیرت به اشکال متعددی که تقریبا مشابه هستند، تعریف شده است. ملااحمد نراقی، غیرت را تلاش برای حفظ چیزی که نگهداری آن مهم است، میداند؛ چیزی که فضایل نفسانی است و ناشی از شجاعت، بزرگمنشی و قوت نفس است. اما میتوان یکی از دقیقترین تعبیرها را از علامه طباطبایی دریافت کرد. این مفسر و فیلسوف بزرگ معتقد است: غیرت یک اخلاق حمیده و ملکات فاضله است و عبارت است از دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش اعم از دین، ناموس یا جاه و امثال آن تجاور کرده از جای خود میکند و این صفت غریزی صفتی است که هیچ انسانی به طور کلی از آن بیبهره نیست. هر انسان را که فرض کنیم - هر قدر هم که از غیرت بیبهره باشد - باز در برخی موارد غیرت را از خود بروز میدهد.
علامه طباطبایی با عام دانستن مفهوم غیرت، این نکته را تبیین میکند که زمانی که شما در حراست از هر امر مقدسی از حالت اعتدال خروج میکنید و دگرگون میشوید، در واقع رگههای غیرت در شما فعال شده است. حال گاهی این غیرت نسبت به خانواده به کار گرفته میشود، گاهی عمومیتر نسبت به زنان و دختران استفاده میشود و گاهی نیز دفاع از وطن است.
بهتر است این مساله را با چند سوال پیش برد، اساسا امر مقدس برای یک جامعه چطور ساخته میشود و چه چیزهایی برای مردم مقدس شمرده میشود؟ این مساله از آن جهت دارای اهمیت است که اگر شما موضوعی را مقدس نشمارید طبعا فطرت شما نیز برای دفاع از آن فعال نمیشود. سوال بعد این است که دستهبندی امر مقدس توسط چه کسی یا چه کسانی انجام میشود؟ یعنی چه کسی این دستهبندی را پیش روی یک جامعه قرار میدهد که چه مسالهای مقدس است و در صورت تعرض و تجاوز به حدود آن، شما باید از خود غیرت نشان دهید. شاید در نگاه نخست پاسخ به این سوالات عرفی تلقی شود، یعنی آنچه در ادبیات عمومی جامعه مقدس شناخته شود در نتیجه همان است اما اساسا اینگونه نیست، بلکه غیرت امری فرهنگی است که از تاریخ یک جامعه برخاسته است. زمانی که آرش جان خود را در کمانی قرار میدهد و آن را رها میکند، در واقع نسبت به مرزهای یک سرزمین غیرت نشان میدهد. این فرهنگ به واسطه شاعران و نویسندگان و تاریخنگاران به نسلهای بعدی منتقل میشود و دولتها و حاکمیتها وظیفه دارند تا نسبت به آن اهتمام داشته باشند. این مساله از آنجا لازم توجه است که سست شدن پایههای غیرت در بین اقشار یک جامعه منجر به فروپاشی اجتماعی خواهد شد.
غیرت در متون اسلامی مبتنی بر ۵ مولفه است:
۱- مولفه بینشی است (ایمان و عدم کفرورزی)
۲- مولفه هیجانی عاطفی است (عدم سختدلی، حمیت و عزت نفس)
۳- مولفه رفتاری است (پرهیز از موسیقی و شجاعت)
۴- مولفه ارتباطی است (کنترل ارتباط با نامحرم، کنترل ظاهر همسر، جلوگیری از خرید غیرضروری، محافظت از همسر در برابر نگاه بیگانه و عدم سختگیری بیمورد)
۵- مولفه جنسی است (عدم ارتباط جنسی با نامحرم و عفتورزی)
آنطور که گفته شد، غیرت ابعاد گسترده و بههمپیوستهای دارد که فرد باید آنها را در خود پیدا کند و دولتها باید زمینه تقویت آنها را فراهم کنند.
«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانیهایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» میشناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد. او ساعت ٢١ هشتم اردیبهشت در یکی از معابر شهری سبزوار به منظور دفاع از همشهریان خود از سوی چند جوان بشدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
حالا بهتر است مساله را به گونهای دیگر مورد بررسی قرار دهیم: «فردی که در برابر ظلم به یک فرد یا افراد دیگر وارد درگیری میشود، بدون آنکه پیش از آن شناختی نسبت به آن فرد مورد ظلم واقع شده داشته باشد، آیا رفتاری زیستشناختی از خود بروز داده است؟ امام صادق علیهالسلام میفرماید: مرد برای اداره منزل و خانواده خود به ۳ خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وادارد: خوش رفتاری، گشادهدستی سنجیده و غیرت برای حفاظت از آنها.
جامعه ایرانی طی سالهای اخیر هجمههای زیادی را علیه مساله «غیرت» تجربه کرده است. کمپینهای مختلفی چون «زن ناموس هیچکس نیست» از جمله همین موارد است که هر از چند در شبکههای اجتماعی داغ میشود. این مساله با هدف سرکوب موضوع «غیرت» از سوی مهاجمان مورد استفاده قرار میگیرد و بهانههای مختلفی نیز دارد. لذا لازم است جامعه نسبت به مفاهیم غیرت همواره حساس باشد. البته هست اما در سالهای اخیر و بویژه پس از روزهای حوادث ۱۴۰۱، گویی نوعی وادادگی همراه با لجاجت وارد رفتار برخی از مردم جامعه شده است. در حالی که برخی مردم ما نسبت به عواقب این وضعیت آگاه هستند اما بر اساس نوعی فرهنگ تحمیلی گویی تمایل دارند از ریشههای فرهنگی و اعتقادی خود فاصله بگیرند یا اینکه القای این فاصله را نوعی بهروز بودن و امروزی بودن جلوه دهند. از این جهت شخصی چون شهید الداغی در بین مردم میروید و بار دیگر این مساله را به ما یاد آوری میکند. ۲ سال پیش در هشتم اردیبهشت ۱۴۰۱ ما دوباره به این موضوع فکر کردیم که زن در جامعه ایرانی امری مقدس است، فراتر از همه ادعاهای غرب که زن را یک موجود عادی ابزارگونه میبیند.
انتهای پیام