طَبِیبَ الْقُلُوب؛ کهنترین اربعین حدیثی شناختهشده و موجود در زبان فارسی
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۰۱۶۶۷
«مَنْ حَفِظَ من اُمّتی اربعینَ حدیثاً ممّا یحْتاجُونَ الیه فی اَمرِ دینهم، بَعَثَهُ اللّهُ عزّوجلّ یومَ القیامةِ فَقیهاً عالماً»
هرکس از امت من چهل حدیثِ موردِ نیاز در دین را حفظ کند، خداوند روز قیامت او را فقیه و دانشمند مبعوث میکند.
پیامبر اکرم (ص)
این کوتهنوشت در معرفی کتاب «طَبِیبَ الْقُلُوب» کهنترین اربعین حدیثی شناختهشده و موجود در زبان فارسی است که در سال پانصد هجری به رشتۀ تحریر درآمده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نام کتاب یادآور شبهای راز و نیاز است؛ شبهای ماه مبارک رمضان و لیالی قدر. بنا به قول حاجملاهادی سبزواری، دعای جوشن کبیر «خالی بودن این دعا از پرداختن به خواهشها (اغراض) و جلب منفعتها (اعواض) و توجه نکردن زیاد به خود، مشوق وی به شرح این دعا بوده است.» (هادیبن مهدی سبزواری، شرح الاسماء، ج۱، ص ۴۳، او، شرح دعاءالجوشن الکبیر، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۳۷۵ ش)
جوشنکبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم (ص) در یکصد بند، حاوی هزارویک نام و صفت خدای متعال است. در فراز دوازدهم دعای جوشن کبیر؛ خدای سبحان را با عنوان «یَا طَبِیبَ الْقُلُوب» صدا میزنیم.
سنت نگارش چهل حدیث از پیامبر (ص) سابقهای کهن در تمدن اسلامی دارد. بسیاری از صوفیان، فقیهان، محدثان و مفسران مسلمان در این زمینه قلم زده و آثار ارزشمندی پدید آوردهاند. کهنترین اربعین حدیثی شناختهشده و موجود در زبان فارسی کتاب طبیب القلوب است که در سال پانصد هجری به رشتۀ تحریر درآمده است.
این کتاب نهتنها از حیث سنت اربعیننویسی و حدیثپژوهی بلکه از منظر تحولات زبان فارسی، تاریخ اجتماعی و تاریخ تصوّف اهمیت بسیار دارد. پدیدآورنده کتاب در مقدمه خود را چنین معرفی میکند:
این کتابی است که جمع کرد بنده نیازمند به عفو خداوند، سبحانه و تعالی، نامش محمد بن محمد بن علی الخزیمی الفراوی، رضی الله عنه، نه از بهر طمع یا طلب کردن جاهی، بلکه حق آن دوستی قدیم که در میان بود و حرمتی که به حکم برادری دین و اعتقاد پاک استاده بود و نیز چون دید که این دوست را به صحبت اهل خیر رغبتی باشد صادق، و انفاسِ بزرگان دین را خبر داده و حقیقت شده بود که ایزد، سبحانه و تعالی، وی را بدین درجه که رسانید از نیاز رسانید که از روزگاری دراز بدین طائفه داشت و میدارد و هر دولت که صبح آن دولت از مشرق دین بر آید پاینده باشد، إن شاء الله عزّوجّل.
و این کتاب را بر چهل خبر نهادم از اخبار مصطفی، علیه السلام. و هر خبری موکَّد و مؤیّد کردم به آیتی از مصحف مجید و از قرآن قدیم و کتاب کریم، کلام الله غیر مخلوق که شفای دردهاست و تریاک زهرهاست و کلید گنجهاست.
فُراوی در ادامه دلیل نامگذاری کتاب را چنین بر میشمارد:
و این کتاب را نام طبیبُ القُلوب نهادم، زیرا که به حقیقت دردهای دلهای عزیزان را طبیب است. و این کتاب به تاریخ آن سال بود که مرآه القلوب تصنیف کرده بودم، به مدینة بغداد، عمرها الله لخدمة الموافق الشریفة المظهرة النوتة المستظهره بالله، خلدالله ملکه و حقق فی السلالة نهایة امالها؛ و ذلک سنة خمسمائه. ایزد توفیق شنودن و دانستن و کاربستن ارزانی دارد و از آن فضل عمیم و لطف قدیم خود ما را بینصیب مگرداناد، به فضل خویش، انه ولی الاجابة.
مصحح جوان این کتاب، برگزیده پنجمین دوره جایزه دکتر فتح الله مجتبایی (سال ۱۳۹۵) شد و هیئت داوران مرکب از آقایان فتحالله مجتبایی، ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، شهرام پازوکی و علیاصغر محمدخانی رساله «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» نوشتۀ مجتبی مجرد (متولد ۱۳۶۵، خراسان) از دانشگاه فردوسی مشهد را ستودند. این کتاب در سال ۱۳۹۶ توسط شرکت نشر کتاب هرمس چاپ و عرضه شد.
محقق جوان پرسشگر است و این پرسشهای راه را به او مینمایاند. او در پیشگفتار کتاب ستوده شده «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» مینویسد: سالهای سال میگذرد از آن روزی که در حین خواندن تمهیدات عین القضات همدانی ازدحامی از پاورقیهای نا آشنا توجهم را جلب کرد؛ «نسخه بدل» اولین تیر را پرتاب کرده بود. وقتی دیگر دیوان حافظ میخواندم، سخن از اختلاف نسخههای آن به میان آمد. با خود گفتم: «مگر دیوان حافظ را حافظ ننوشته است؟ پس دعوا بر سر چیست؟» مدتها بعد، وقتی در میان جمعی از طالبان علم، أصول کافی میخواندیم و میشنیدم که فلان حدیث بدین لفظ در فلان نسخه نیامده یا در فلان چاپ نیست باز با خودم میگفتم: «مگر اصول کافی را یک تن که همان مرحوم کلینی باشد ننوشته؟ پس این اختلاف هفتاد و دو ملت از کجا برخاسته است؟»
همین پرسشهای به ظاهر ساده و بلکه به عقیده برخی «سادهلوحانه» گزیدهترین روزگار جوانیام را به یغما برد، یغمایی دلکش و دلخواه! ریعان شباب به جای «افتد و دانی» به «نسخهشناسی و نسخهخوانی» گذشت. شانه به شانه «برگههای پیر» در کوچههای مبهم تاریخ قدم زدم و آشنایانی یافتم که عمرها در این کوچهها سرگردان بودند و این بیت صائب ذکر مدامشان
نشد ز نسخه دل نقطهای مرا معلوم
اگرچه عمر به تصحیح این رساله گذشت
نسخههای خطی نهتنها راویان فرهنگ و تاریخ پیشیناند، بلکه چگونگی دگرگونیها را نیز روایت میکنند؛ روایتی که مصححان حاذق می شنوند و به گوش دیگران میرسانند. فن تصحیح متن شنیدن صدای تاریخ از زبان همین نسخههای خاموش است و کار مصحح کار نبیوار: «وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزًا» (آیه ۹۸ سوره مریم)
مجرد در پی آن است تا کسی [گذشتگان] از آنها را بیابد و یا کمترین صدایی از ایشان بشنود. او با واژه «خاموش» اُنس و الفت دارد ! نگاه کنید به این موارد:
· فن تصحیح متن شنیدن صدای تاریخ از زبان همین نسخههای خاموش است... (صفحه دوم کتاب سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام)
· در باب تاریخ تولد فُراوی، تمام منابع موجود خاموشاند. (صفحه ۲۱ کتاب طبیب القلوب)
· گزارشهایی تاریخی در بابا اینکه آیا فُراوی نیز به خراسان رفته است یا خیر خاموشاند. (صفحه ۲۸ کتاب طبیب القلوب)
خاموش را نه از آن جهت نمونه آوردم تا بگوییم مجرد تکیه کلامش (Catchphrase) کلمه «خاموش» است؛ بدان روی که بدانیم او با پرسشهایی نیت روشنگری دارد. به پرسشهای او در مقدمه سیوهشت صفحهای کتابی که مضمونش چهل حدیث است توجه کنیم تا با نگرش مصحح بیشتر آشنا شویم:
هنوز برای پرسش هایی از این دست پاسخ علمی دقیقی نداریم: چه عواملی در فرایند گزینش اربعینهای حدیثی نقش داشته است؟ وجوه اشتراک و افتراق اربعینها - به ویژه از حیث همسانیهای فرهنگی و اجتماعی - چیست؟ اعتبار احادیث اربعینها از منظر متنشناسی و اسنادی چگونه است و چرا؟ مخاطیان اربعینهای حدیثی از چه طبقات اجتماعی و فرهنگی بوده اند و چرا؟
پاسخ بدین پرسشها، پیرنگی ابتدایی از سنت اربعین نویسی در تمدن اسلامی ترسیم خواهد کرد. البته که پاسخ به هر کدام از این پرسشها نیازمند بحث و فحص فراوان و دقیق، آن هم بر اساس روشهای علمی است؛ روشهایی که با ریزبینی و نکته سنجی بتواند به تدریج بخشهای گوناگون این فرایند ژانری را گرهگشایی کند. افسوس که جای خالی این پژوهشها در رسانهها و پایاننامههای دانشگاهی مشهود است. (ص ۱۶)
مجرد حتی در پاورقی همین صفحه دست از پرسش نمیشوید. گویی مولف پرسش را بهتر از پاسخ دادن میداند. او میپرسد تا یا پاسخ را خود بیابد یا پس از او پاسخها را بیابند.
وقتی که نظام آموزش عالی طرحهای بلندمدت و حسابشدهای برای یافتن پاسخهای علمی و دقیق در حوزههای علوم انسانی نداشته باشد، انتظاری بیش از این نمیتوان داشت که موضوعاتی مورد توجه قرار گیرند که آسانترند و پاسخهای از پیش داده شده دارند. گاهی میتوان گمان کرد که ما علم را برای یافتن پاسخ پرسشهایمان نمیخواهیم. بلکه انتظار داریم دانستههایمان را تثبیت کند و این همان صدای ناقوس احتضار معرفت و دانایی است. این نظام معرفتی محکوم به شکست و نادانی و تباهی است...
***
شیرینترین و گواراترین بخش از مقدمه این کتاب بند چهارم «طبیبالقلوب و تذکرةالاولیاء» است. در صفحه ۳۸ کتاب میخوانیم:
متنها بر یکدیگر تأثیر میگذارند، به ویژه متنهای پیشینی بر متنهای پسینی. این تأثیرات وجوه گوناگونی دارد، از تأثیر معنایی و مضمونی گرفته تا ادبی و زبان گاهی با متونی روبرو میشویم که پارههایی از متنی دیگر را بعینه در خود منعکس کرده است. رابطه طبیب القلوب و تذکره الاولیای عطار در این حدود است. بیگمان نیشابوری، ابوالفتح فراری را ندیده است، زیرا از زمان فوت فراوی (۵۱۴ ق.) تا تولد عطار (حدود ۵۴۰ ق.) حدود یک ربع قرن فاصله زمانی وجود دارد. اما آیا عطار کتاب طبیبالقلوب را ندیده است؟ پارهای مشابهتهای بسیار نزدیک میان طبیبالقلوب و تذکره الاولیاء وجود دارد که احتمال تأثیر پذیری عطار از طبیب القلوب را تقویت میکند.
از مجموع حکایات طبیب القلوب حدود ۱۸ حکایت مشابه در تذکره الاولیاء عطار نقل شده است و شگفت آنکه این حکایات گاهی چنان با یکدیگر مشابهت دارد که گویی دو نسخه از یک کتاب را در پیش چشم مخاطب نهادهاند. گاه در یک حکایت پنج یا شش سطری، تنها چند واژه با یکدیگر تفاوت دارد و گاهی این میزان از تفاوت هم به چشم نمیخورد... (صص ۳۸ و ۳۹)
مقایسه پنج حکایت از طبیب القلوب با تذکره الاولیاء یکی از بخشهای جذاب کتاب است. «شباهت میان حکایات طبیب القلوب و تذکره الاولیاء به گونهای است که حتی میتوان از این کتاب به عنوان منبعی جانبی در تصحیح تذکره الاولیاء بهره گرفت» و این نگاه مجتبی مجرد را بایستی عطارشناسان بیشتر بشکافند.
***
رویه کتابسازانی که «به تفی مشتعلند به پفی خاموش» رویه دم را غنیمت شمردن است و وقاحت تا جایی پیش میرود که میگویند: این سرقت ادبی مستقیم (Copy & Paste یا PLAGIARISM) نیست و در عصر مجازی رویه تحقیق همین کلیدهای میانبر (Shortcut keys) است !
اما کلیدِ میانبُر یک محقق [در اینجا نسخهشناس] قطعا، مسلما و یقینا پرسش است. در تصصیح متون نباید بر قول مجرد بسنده کرد و نسخهها را سطر به سطر بایستی دوبارهخوانی و واخوانی نمود. این پرسشگری در اختلاف نسخههاست که روغن چراغ خاموش میشود و چراغ علم با پرسش روشن خواهد ماند؛ هر چند جواب را ما نیابیم و آیندگان بیابند:
از این روغن در این هاون طلب کن
که بی روغن چراغت نیست روشن
ناصرخسرو
مجتبی مجرد برای مصون ماندن از جنون «ارجاعبارگی» که این روزها در سرزمین ما اخلاق و پژوهش را در محافل آکادمیک و جز آن به احتضار کشانده است پرهیز میکند و خود به یکی دو منبع متقن ارجاع میدهد که خود آنها نیز به منابع متقن دیگری ارجاع دارد. (ص ۵۳)
انجامه:
انسان به امید زنده است و صدهزار و هزار امید داشتن از دیرباز نزد ایرانیان مرسوم بوده است و این مرقومه با هزار و یک امید نوشته شده است؛ چرا که با ذکر «طبیب القوب» آغاز شد. و انجامه را به امید فردای روشن هر چند روزنه کوچک به پایان میرسانم.
دل شکسته نباید داشت، که چنین حالها مردان را پیش آید. فرمانبُرداری باید نمود به هرچه خداوند فرماید، که تا جان در تن است، امیدِ صدهزار راحت است و فَرَج است.
ابوالفضل بیهقی
از لب تو مر مرا هزار امید است
وز سر زلفت مرا هزار زلیفن
فرخی (از لغت فرس اسدی، چ اقبال، ص ۳۶۰)
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
سیمین بهبهانی
***
از هزار امید؛ امید اول:
«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ»؛ ای گرداننده دلها، ای طبیب دلها، ای روشنی بخش دلها. میدانیم بزرگترین بیماری قلب جهل است و ما را از جهل مرکب زمان برهان. و ما را طالب خودت قرار بده. در حدیث قدسی داریم « مَن طَلَبَنی وَجَدَنی» هرکس در جستجوی من باشد مرا مییابد. و این حدیث قدسی را به بهانه خواندن کتاب «طبیب القلوب» زمزمه میکنم:
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ.
آن کس که مرا طلب کند می یابد، آن کس که مرا یافت می شناسد، آن کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد، آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم کشتهام میشود و آن کس که کشته میشود خون بهایش بر من واجب است و آن کس که خون بهایش بر من واجب است پس من خودم خون بهایش هستم.
از هزار امید؛ امید دوم:
یکی از هزار و یک علل کتابنخوانیها به ساختمان کتاب بر میگردد. طراحی روکش کتاب که به مثابه هشتی یا «رواق و آسمانه» ساختمان کتاب است، میبایستی نگاه را برباید و خواننده را مجاب به تورق کتاب کند و این کتاب سعی بر این مهم دارد.
این همسانی (Uniforme) روکش کتابها حکایت از وحدت رویه ناشر دارد. به این همه اضافه کنیم صفحه آرایی که چشمنواز است.
امید است فروست این نوع کتابها فزونی یابد و از شمارگان هزار بگذرد. ایدون باد.
طَبِیبَ الْقُلُوب از سوی بنیاد موقوفات افشار و انتشارات سخن، در ۲۲۶ صفحه و به بهای ۶۵هزار تومان در دسترس علاقهمندان است.
برچسبها کتابخانه ایرنا کتابمنبع: ایرنا
کلیدواژه: کتابخانه ایرنا کتاب کتابخانه ایرنا کتاب تذکره الاولیاء اربعین حدیث زبان فارسی اربعین ها هزار امید کتاب طبیب تصحیح متن چهل حدیث ال ق ل وب پرسش ها نسخه ها خاموش ا کتاب ط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۰۱۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تجلیل از برگزیدگان المپیاد زبان فارسی دانش آموزان لبنانی
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ مراسم تجلیل از برگزیدگان المپیاد زبان فارسی دانش آموزان لبنانی برگزار شد.
دراین مراسم نفرات برتر مسابقات زبان فارسی درسطح دانش آموزی مورد تجلیل قرار گرفتند.
دراین مسابقات که درسطح مدارس المهدی درمناطق مختلف لبنان برگزار شد هشت هزار دانش آموز شرکت کردند.
میزان مشارکت دانش آموزان لبنانی درمسابقات زبان فارسی امسال درمقایسه با سال گذشته دوبرابر بود.
در دور دوم این مسابقات هشتصد دانش آموز به المپیاد مرکزی راه یافتند.
هم اکنون زبان فارسی دربیست و یک مدرسه در مناطق بیروت، جنوب و شرق لبنان تدریس میشود.
--------
باصدا: مجتبی امانی - سفیرکشورمان درلبنان